ماجرای خواب آیت‌الله بهجت درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای

سرویس سیاست مشرق - مهمان برنامه این هفته دستخط حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر ناصر سقای بی‌ریا بودند. ایشان دکترای خودش را از کشور بوستون ایالت تگزارس آمریکا گرفته است و عضو شورای مرکزی جبهه پایداری است. از شاگردان برجسته حضرت آیت‌الله بهجت (ره) و آیت‌الله مصباح یزدی بوده است. در دولت‌های نهم و دهم، سمت مشاوره رئیس‌جمهور در امور روحانیت را برعهده داشته است و ریاست دفتر جامع مدرسین حوزه علمیه قم هم مدتی برعهده ایشان بوده و هم اکنون هم به عنوان یکی از اعضای هیات علمی موسسه پژوهشی و علمی امام خمینی (ره) فعالیت می‌کند و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی خود را ادامه می‌دهد.

مهمترین محورهای این گفتگو بدین شرح است:

جبهه پایداری به دنبال فهرست جداگانه نیست؛ فهرست مشترک می‌دهیم

جزئیات وحدت چهار لایه‌ای

رسماً‌ وارد شورای ائتلاف نیروهای انقلاب نشده‌ایم، اما تعامل داریم

جلسات خوبی با همه گروههای اصولگرا داشته‌ایم

نمی‌توانیم افراد ناصالح را به مردم معرفی کنیم

نسبت جبهه پایداری و قالیباف

گروه‌های انقلابی و اصولگرا نباید بین خودشان بنشینند تعامل کنند و مردم را فراموش کنند

جلوگیری از قاچاق، اختلاس، بریز و بپاش و رانت‌ها، الفبای وظایف مجلس آینده است

وضعیت انتخابات مجلس امیدوارکننده است؛ مردم حتما حضور خواهند داشت

اطرافیان احمدی‌نژاد هیچ نقشی در پایداری ندارند

ما از احمدی‌نژاد جدا شدیم و جبهه پایداری را تشکیل دادیم؛ البته بی‌انصافی هم نمی‌کنیم

طبق اساسنامه پایداری، مصوبات شورای مرکزی باید به تصویب شورای فقها برسد؛ آیت‌الله مصباح یک عضو شوراست

مسائلی مانند بودجه موسسه امام خمینی (ره) را مطرح می‌کنند که کسی متوجه بودجه شرکت‌های دولتی نشود

کل بودجه تخصیص‌یافته موسسه ۱۴ میلیارد تومان است؛ در حالی که دانشگاههایی مانند دانشگاه تهران ۶۰۰ میلیارد تومان بودجه می‌گیرند

مردم از عملکرد دوره جدید قوه قضائیه رضایت دارند

ماجرای حوزه‌های لاکچری و سه نگاه به زندگی طلبه‌ها

آیت‌الله مصباح در بخش فرهنگی مبارزات فعال بود

ماجرای خواب آیت‌الله بهجت درباره رهبری آیت‌الله خامنه‌ای

احمدی‌نژاد می‌گفت مشایی قله است و ما باید به سمت قله حرکت کنیم!

جلسات ۷ – ۸ ساعته احمدی‌نژاد با مشایی و قطع تلفن‌ها

ماجرای جر و بحث در جلسه دولت بر سر اسلام و ایران

آیت‌الله مصباح در واکنش به افکار مشایی، سمینار «بابیت جدید» و «فراماسونری جدید» را برگزار کرد 

در ادامه مشروح گفتگوی محمدحسین رنجبران با حجت الاسلام سقای بی‌ریا از نظرتان می‌گذرد.

*سلام عرض می‌کنم و خیلی خوش آمدید.

سلام و رحمه الله. خوشحالیم از اینکه در خدمت شما هستیم.

چه خبر از انتخابات یازدهم؟ چون خیلی نواهای متفاوتی به گوش می‌رسد. برخی می‌گویند اصولگرایان که جبهه پایداری هم جزو آن می‌شود، یک فهرست واحد خواهند داد و برخی هم به نقل از اعضای موثر جبهه پایداری کما اینکه حاج آقای آقاتهرانی هم فکر می‌کنم سه ماه پیش اینجا مهمان ما بودند، همان موقع می‌گفتند دنبال فهرست جداگانه هستیم و الان هم ظاهراً تاکید بر این است. به کجا رسیده است؟

نه، تاکید ما در اصل روی فهرست جدا نیست. ما چهار لایه وحدت را تعریف کرده‌ایم. با توجه به تجربیاتی که از گذشته داشتیم و با در نظر گرفتن همه مصالح، نمی‌خواهیم حساب خود را از بقیه نیروهای انقلاب جدا کنیم و جدا هم نیستیم. همان دوایر متحدالمرکز که اصل آن را حضرت علامه فرموده‌اند، این الگوی کار ماست؛ یعنی همه نیروهای انقلاب مورد توجه ما هستند. طراحی کردیم، یک طرح چهار لایه‌ای که از پائین به بالا حرکت می‌کند یعنی از حداقل شروع می‌شود و به حداکثر می‌رسد. اولین لایه این است که همدیگر را تخریب نکنیم. دومین مورد این که شاخص‌های خودمان را برای انتخاب کاندیداها واحد کنیم. سوم اینکه گروه‌های طرفدار انقلاب اگر لیست‌های متعددی هم مدنظر دارند، تلاش کنند افراد مشترک بیشتری را در لیست‌های خودشان قرار بدهند. ما این را در سال ۹۰ امتحان کردیم. با جبهه متحد با اینکه لیست جدا دادیم، ۸ نفر را گفت‌وگو کردیم که در همان روزهای آخر بود، ۸ نفر را مشترک در دو لیست قرار دادیم و همه هم رای آوردند. اگر ما به این رسیدیم که کل لیست را مشترک کردیم، این اتحاد در لیست می‌شود. هر چه ماند و نشد که اینها را مشترک کنیم، مختص می‌شود؛ یعنی هر لیستی آدم‌ها و کاندیداهای مختص به خود را هم خواهد داشت. حالا هرچه به اشتراک رسیدیم ...

*الان هدف‌گذاری این است که بیشترین اشتراک را داشته باشید؟

بله. ما تلاش داریم.

*یعنی احتمالاً لیست واحد نباید باشد.

نه، از ابتدا نگفتیم می‌خواهیم لیست جدا بدهیم. نوع برخورد ما و تعامل ما با دوستان از این راه است. چون تجربه قبلی ما این بود که با اینکه در دفعات گذشته مخصوصاً در انتخابات ۹۴ به رغم اینکه ما شاخص‌ها را تعریف کردیم و متفق بر شاخص‌ها بودیم و روی این شاخص‌ها توافق کردیم، نهایتاً به سهم‌خواهی کشیده شد.

ما بارها بیان کردیم در گفت‌وگوهای وحدت حتی حاضر هستیم از جبهه پایداری هیچ کسی نباشد، ولی لیست آدم‌های صالح و اصلح را دربرگیرد. لذا در این دور گرچه رسماً وارد شورای ائتلاف نیروهای انقلاب نشدیم، به رغم اینکه آقایان بعضاً اعلام کردند که جبهه پایداری ملحق شد یا ملحق خواهد شد، نه این اتفاق نخواهد افتاد؛ چون الگوی ما تعامل و عدم ورود است؛ یعنی ما وارد آن شورا نمی‌شویم ولی تعامل حداکثری را قائل هستیم.

*چطور این تعامل شکل می‌گیرد؟

الان داریم انجام می‌دهیم.

*یعنی جلساتی می‌گذارید؟

بله. جلساتی می‌گذاریم، گفت‌وگو می‌کنیم. چند جلسه با شاخصین شورای ائتلاف داشتیم.

*جلساتی که بیرون آمده، یکی جلسه آقای آقاتهرانی و آقای محصولی با آقای حداد و اقای رضایی بود.

بله. دو جلسه حداقل با حزب موتلفه داشتیم. با جناب آقای موحدی کرمانی و آقای پورمحمدی یک جلسه داشتیم. یک توضیحی درباره این افراد مشترک بدهم. بالاخره هر طیفی از طیف‌های انقلاب، یک لیستی را به عنوان اصلح می‌گذارند و ۳۰ نفر را انتخاب می‌کنند. ما می‌گوییم این سی نفر اصلح هستند ولی در بین لیست‌های دیگری که احزاب دیگر دادند، ممکن است کسی باشد یا به نظر ما اصلح باشد یا درجاتی پائین‌تر از اصلح باشد، تا به کف صلاحیت برسد.

اگر کف صلاحیت را داشت ما حاضر هستیم با آنها، یعنی در حقیقت از برخی افرادی که به نظر ما اصلح بودند به خاطر وحدت، چشم‌پوشی کنیم و آن کسی که کف صلاحیت را دارد جایگزین کنیم. تا هر اندازه‌ای که میسر باشد، ولی اگر کسی باشد که به تشخیص ما صلاحیت ندارد، حالا به خاطر اینکه شاخص‌های مهم مثل پاکدستی و عدم فساد در پرونده او نباشد و اهل زد و بند نباشد، نداشته باشند کسانی می‌شوند که وقتی در مجلس می‌روند با به فکر منافع شخصی خودشان خواهند بود و یا به فکر منافع گروهی و قومی خواهند بود.

*مگر می‌شود کسی ناصالح باشد و فساد داشته باشد و اهل زد و بند باشد و مورد تائید شورای نگهبان هم قرار بگیرد؟ این تناقض نیست؟

نه، تناقض نیست. به خاطر اینکه آن کف صلاحیت‌هایی که در شورای نگهبان به آن توجه می‌شود، یک حداقل‌های رقیق است. برای چه به مردم می‌گوییم «اصلح» را انتخاب کنند؟ در این صافی که گذاشته می‌شود، الان ۱۵ هزار نفر را باید شورای نگهبان در عرض ۵۰ روز بررسی کند.

*البته ابتدا هیات‌های اجرایی باید بررسی کنند بعد شورای نگهبان هستند.

خب هیات اجرایی زود تائید کرد و توپ را در زمین شورای نگهبان انداخت. الان این ۱۵ هزار نفر در شورای نگهبان باید بررسی شود. آنها باید بگویند چه کسی صالح است و چه کسی نیست. روزی ۱۵۰ پرونده را باید بررسی کنند. خب احزاب و گروه‌ها اصلا برای چه لیست می‌بندند؟

*یک نگرانی میان دوستانی مطرح است که همفکران شما هستند که وقتی چند فهرست دربیاید، فهرست رقیب اگر یک فهرست بدهد طبق تجربه می‌تواند برنده این رقابت باشد و یا احتمال برنده شدن آن وجود دارد. اینجاست که بعد از انتخابات حرف و حدیث‌هایی می‌شود که باز هم فلان طیف اصولگرایان نیامدند و با هم جمع نشدند و این اتفاق افتاد. به این نکته فکر کرده‌اید؟

بله. طرح مشترکات برای همین است. یعنی شما وقتی ۱۵ نفر به بالا مشترکات همه لیست را داشتید، بدین معنی است که این ۱۵ نفر به طوری تضمین می‌شود یعنی در برابر آن لیست به صورت واحد قرار می‌گیرد، یعنی وحدت نسبی اتفاق می‌افتد. هرچه بتوانیم این وحدت نسبی را قوی‌تر کنیم، نزدیک‌تر به هدف می‌شویم و اگر نتوانستیم، بهم نمی‌خورد و نکته دیگر اینکه لیست ناهمگون بیرون نمی‌آید. برای سال ۹۴ موافق ۱۰۰ درصد برجام و مخالف ۱۰۰ درصد برجام بچه‌ها را در لیست گیج کرد.

*کنار هم قرار گرفتند.

بله و نتوانستند این لیست را هضم کنند. به نظر ما در تحلیلی که داریم برای این ایام و این روزها که معلوم نیست اصلاح‌طلبان زمزمه‌هایی که دارند می‌کنند، حاکی از این است احتمال اینکه در انتخابات یک موقع خروج داشته باشند هم وجود دارد. احتمال ضعیفی هم نیست.

*البته طیف خیلی تند آنها ممکن است این چنین باشد.

خب طیف خیلی تندشان این را می‌گویند، ولی بالاخره تجربه نشان داده همین طیف تند وقتی به انجام می‌رسد، خیلی از طیف‌های میانه و غیره در نهایت به آنها ملحق می‌شوند و حرف همان‌ها را گوش می‌دهند. حالا ما نمی‌گوییم یقیناً اینطور است، لذا به خاطر این مسئله ما نیاز به رقابت بین نیروهای انقلاب داریم.

*چند درصد فکر می‌کنید طیف اصلاح طلبان به این سمت بروند؟

حالا شما چقدر احتمال می‌دهید؟ می‌گویند که محتمل هر چه بزرگ‌تر باشد احتمال را تقویت می‌کند. حالا شما بگویید، فعلاً ۲۰ درصد یا ۳۰ درصد است. ما دقیقاً نمی‌دانیم چطور پیش می‌رود، چون اوضاع و احوال طوری است که همانند آتش زیر خاکستر است و ممکن است هر لحظه زبانه بکشد و ما باید خودمان را برای آن موقعیت آماده کنیم. من فکر می‌کنیم این طرحی که می‌دهیم، احتیاطش برای آنجا بهتر است که حداقل در نیروهای انقلاب چند گزینه باشد.

*الان این چقدر مورد توافق طیف‌های مختلف نیروهای انقلاب است؟

حداقل خود ما این را عمل می‌کنیم.

*این مشخص است. طیف‌های دیگر چطور؟

بالاخره طیف‌های دیگر انقلاب با ما در اشتراک نیروها هماهنگی خواهند کرد. ظن ما بر این است که این اتفاق می‌افتد. این مقدار تفاهم وجود دارد.

*الان چطور است؟ جلسات تا الان چطور پیش رفته است؟

خوب بوده است. جلسات ما خوب بوده و اتفاقاً این طرحی هم که می‌گوییم آقایان دلیلی بر رد آن ندارند که نباید این کار را کرد. می‌گویند شما چشم‌پوشی کنید.

*از چه چیزی چشم‌پوشی کنید؟

از آن مقداری که در لیست به توافق نمی‌رسیم.

*که یک فهرست بدهید؟

بله. ما می‌گوییم آن مقدار را هم دلیل شرعی نداریم برای اینکه افرادی که ناصالح می‌دانیم را به مردم معرفی کنیم. بنابراین این طرح وحدتی که بیان می‌کنیم هم لایه‌های مختلف آن وحدت را تامین می‌کند و هم این که حتی فکر می‌کنیم باعث می‌شود در گفت‌وگوها برای این که افراد مشترک را در لیست بگذاریم، ‌ دیگه ... اتفاق نمی‌افتد.

*اینکه گفته می‌شود جبهه پایداری یک گارد ویژه‌ای مقابل آقای قالیباف و سرلیستی ایشان دارد، درست است؟

هنوز یک بررسی کامل در سرلیستی نداریم و مشخص نیست چطور است. اعلام هم نشده است. صحبتی شده ولی اینکه اینها دقیقاً چه کسانی هستند و چطور هستند را بررسی نکرده‌ایم. ما مثل بقیه گروه‌ها اینها را بررسی می‌کنیم. اگر دیدیم آدم‌هایی بودند که در کف صلاحیت بودند، خب اینها می‌توانند در آن صحبت برای افراد مشترک ورود پیدا کنند. ما منعی نمی‌کنیم، افرادی که در گروه‌های مختلف اصولگرا هستند - عرض کردم گروه‌های اصولگرا همانند دوایر متحدالمرکز هستند. دور و نزدیک به مرکز هستند - و لذا به اندازه نزدیکی به مرکز با آنها تعامل می‌کنیم.

*یک خبرهایی بعضاً از طیف های مختلف اصولگرا بیرون آمده که یک فهرست و نفراتی اطلاعاتی به شورای نگهبان می‌دهند، مبنی بر اینکه این نفرات صلاحیت حضور در مجلس را ندارند و ممکن هم هست افرادی باشند که کف صلاحیت‌ها را آن فهرست‌ها و کسانی که برای فهرست‌ها تصمیم‌ می‌گیرند، تشخیص دادند که نداشته باشند. این را تائید می‌کنید و این اتفاق افتاده است؟

ببینید شورای نگهبان دنبال حقیقت است. یعنی در این امر اعتماد به شورای نگهبان داریم که اگر اسنادی متقن داشته باشند، نه شایعات و حرف‌ها، ملاک‌هایی برای یک نماینده و نامزدی نماینده مجلس وجود دارد و ملاک‌ها را نداشته باشد شورای نگهبان استقبال می‌کند. اتفاقاً با سخنگوی شورای نگهبان صحبت کردند و گفتند رفت‌وآمد احزاب و افراد است، ایشان گفت در شورای نگهبان باز است. شما بیایید و ارائه کنید همان طوری که یک نفر می‌تواند مطلبی را علیه یک کسی بیان کند که صرف گفتن هم نباید باشد و سند و اسناد متقن باید وجود داشته باشد، جوری که شرعاً آنها بتوانند قضاوت کنند، آن طرفی هم که درباره او صحبت می شود می‌تواند برود و از خود دفاع کند.

*یعنی کاملاً طبیعی است.

بله. طبیعی است و این همیشه بوده و چیز جدیدی نیست.

*از قم چه خبر؟ اوضاع انتخاباتی قم چطور است؟ آقای لاریجانی که این دوره نیامدند.

بله. شورای اصولگرایان سه کاندیدای خودش را مشخص کرده است و هنوز طیف مقابل که همیشه آقای لاریجانی جزو کاندیداهای آنها بودند، هنوز اعلام قطعی نکردند.

*کلاً آقای سقای بی ریا آینده انتخابات مجلس را چطور می‌بیند؟

امیدواریم. امیدوارکننده است.

*حضور مردم با توجه به گلایه‌هایی که مردم دارند شکل می‌گیرد؟

حتماً شکل می‌گیرد. مردم ما درست است که گله‌مند هستند و ما هیچ وقت نمی‌گوییم که گله‌های خود را بیان نکنید و ابراز نکنید، ولی ما می‌گوییم اصل انقلاب، اصل اسلام مهم است و مردم هم همیشه این را اثبات کردند که تشخیص می‌دهند به اینکه مشکلات وجود دارد ولی باید برای اصل انقلاب در صحنه آمد و مردم به نقش خودشان آگاه هستند.

وظیفه ما این است که با توده مردم ارتباط برقرار کنیم و این یک نکته‌ای است که احزاب و گروه‌های انقلابی و اصولگرا نباید به این اکتفا کنند که بین خودمان بنشینیم تعامل کنیم و مردم را فراموش کنیم. مردم و توده مردم ما که مردم بسیار خوبی هستند، منتهی باید کمک کنیم که شبهات دشمن ذهن اینها را اشغال نکند. این نکته مهمی است و یک وظیفه است. این بستگی به تلاش ما دارد. هر چه تلاش بیشتری کنیم و مردم را روشن‌تر کنیم و مسئله انقلاب و شرایط را تبیین کنیم ...

*البته همه هم شبهات دشمن نیست. عملکرد خود مسئولین و عملکرد خودمان است. همین اتفاقی که در چند روز گذشته در اهواز و خوزستان رخ داد، این دیگه به شبهات دشمن ربطی ندارد. شبکه فاضلابی که سال‌های سال مانده و مردم زجر می‌کشند و بعد باز دوباره همین اتفاق و همین آبگرفتگی‌ها و همین دردسرهایی که برای مردم رخ می‌دهد، اینها به دشمن ربطی ندارد و به خود ما و عملکرد ما مربوط است.

این را هم مردم تفکیک می‌کنند. اصل انقلاب و اصل نظام را با مسئولین و برخی مسئولینی که واقعاً به فکر مردم نیستند، شعارش را می‌دهند، ولی به فکر مردم نیستند یا توانمندی این که بتوانند اجرا کنند و خوب اجرا کنند و مشکلات مردم را با برنامه‌ریزی صحیح و استفاده از امکانات را برطرف کنند، حالش را ندارند و این به مسئولین برمی‌گردد و حضرت آقا هم بارها این را بیان کردند. در مسئله بنزین هم این را بیان کردند. فرمودند مسئولین مسئول این تصمیمی هستند که گرفتند. درست است که ایشان فرمودند چون سران سه قوه تائید کردند و طرحی است که کارشناسی هم شده و کارشناسان نظر مختلفی دارند، ولی مستند به حرف کارشناسان است و چون سه قوه هم تائید کردند، من هم تائید و پشتیبانی می‌کنم. ولی در عین حال فرمودند شما مسئول این تصمیم هستید و باید تبعات آن را کنترل کنید.

همیشه حضرت آقا این روش خوب را داشته‌اند که مسئولین مسئول کارهای خود نگاه داشتند و حق هم همین است. یعنی اگر یک مسئول دولتی تصمیمی می‌گیرد حالا یکباره تصمیم می‌گیرد مبلغ زیادی ارز را در بازار بریزد، تبعات این را چه مسئول است؟ ان مسئولی که دستور داده چنین کاری انجام شود یا سکه‌ها را در بازار بریزند، خب چه کسی مسئول این تصمیم است و جیب مردم خالی می‌شود. ارزش پول پائین می‌آید و قدرت خرید مردم پائین می‌آید، چه کسی مسئول است؟ نظام مسئول است یا آن مسئولی که آنجا هست؟ مردم این را تفکیک می‌کنند و اینها را متوجه هستند. خب آن مسئول را باید عوض کنند.

*فکر می‌کنید مهم‌ترین اولویت مجلسی که در پیش داریم، هر طیفی که بیاید و غالب با هر طیفی باشد، اولویتش چه باید باشد؟

مسائل اقتصادی؛ حضرت آقا فرمودند که الان در رویارویی با دشمن از جهت اقتصادی هستیم و مثل جنگ اقتصادی است. در زمان جنگ کسی از ما می‌پرسید اولویت مجلس چه باید باشد ما می‌گفتیم پیروزی در جنگ و دفع دشمن. الان هم همین است. مسئله اقتصاد و جلوگیری از قاچاق، جلوگیری از اختلاس و جلوگیری از بریز و بپاش، جلوگیری از رانت‌ها، اینها آن چیزهایی است که الفبای وظایف مجلس آینده است.

*آیا در قضیه انتخابات طیف نزدیک به آقای رئیس‌جمهور سابق در جمع شما حضور دارند یا در فهرست‌بندی شما نقش دارند؟

هیچ نقشی ندارند! جبهه پایداری به رغم اینکه برخی تلاش دارند بگویند اینها همان طیف احمدی‌نژادی هستند، اصلاً ما از احمدی‌نژاد جدا شدیم و این جبهه را تشکیل دادیم، یعنی وزرایی که با یک دستور از دولت دهم اخراج شدند، عمدتاً آنها بودند که این جبهه پایداری را با یکسری از فعالین فرهنگی دیگر تشکیل دادند، بنابراین ما هیچ وقت از ابتدای تاسیس جبهه پایداری تاکنون هیچ هماهنگی با آن طیف نداشته‌ایم. به رغم اینکه ما بی‌انصافی نسبت به خدمات دولت بخصوص دولت نهم نمی‌کنیم. دولت نهم خیلی از خدمات آنها برای طیفی است که اخراج شدند و جبهه پایداری را تشکیل دادند. در دولت دهم کاملاً متفاوت شد! به علتی که خیلی از نیروهای کارآمد عوض و اخراج شدند و قضیه متفاوت شد. این جدایی از ابتدا وجود داشته و تا امروز هم پابرجاست و ما منتقد جدی آن طیف هستیم و اصلاً ارتباطی اعضای ما و لیستی که می‌بندیم با آن طیف ندارد. این مسئله را کاملاً تکذیب می‌کنیم.

*یک مطلب دیگری که درباره جبهه پایداری گفته می‌شود، این است که تمام تصمیمات شما به تائید آیت‌الله مصباح می‌رسد یا خیر؟

این یک توضیحی نیاز دارد. حضرت آیت‌الله مصباح فرمودند من لیدر جبهه پایداری نیستم؛ این درست است. ایشان لیدر جبهه پایداری نیستند ولی ما به عنوان جبهه پایداری در اساس‌نامه خود نوشتیم و خودمان را ملتزم کرده‌ایم به اینکه همه مصوبات شورای مرکزی جبهه پایداری باید به تصویب شورای فقها برسد.

*فقها الان چه کسانی هستند؟

یکی از فقها حضرت آیت‌الله مصباح هستند. دو نفر دیگر را چون خودشان خواستند اسمی برده نشود، بیان نکردیم. هنوز هم اجازه ندادند که بیان کنیم.

*آقای سقای بی‌ریا وضعیت مردم را الان چطور می‌بیند به خصوص بعد از قضیه بنزین و اتفاقات تلخی که در آن یکی دو روز رخ داد؟

مردم در فشار هستند؛ این را ما می‌بینیم. حتی نه فقط مردم، کسانی که حقوق‌های بالای سه میلیون و چهار میلیون دارند، از طیف‌های حقوق‌بگیر هم در فشار هستند. یعنی گرانی و تورم بالا در یکسری از اقلامی که مورد نیاز مردم است، سرسم‌آور است و مردم آخر ماه که می‌شود، حساب‌هایشان خالی است و خیلی کارها را نمی‌توانند انجام دهند و مجبور هستند فشار به خودشان و زندگی خودشان بیاورند تا یک حداقل‌هایی را برسانند.

واقعاً وضعیت مردم سخت است. فهم این خیلی آسان است، قدرت خرید پول ما چقدر افت کرده است؟ یکسری ناشی از فشارهای دشمن و تحریم‌هاست و تاثیراتی داشته ولی بخش زیادی برای عدم مدیریت صحیح است. مسلماً اگر مدیریت جوان، شاداب و پاکدست بتوانیم ایجاد کنیم که این هم تا حد زیادی دست خود مردم است، اگر واقعاً نیروهای بالقوه را به به فعلیت برسانند و بکار بگیرند همه مشکلات حل‌شدنی است.

*اگر مثلاً جای یکی از مسئولین اجرایی بودید برای قضیه اجرایی کردن تغییر قیمت بنزین به همین گونه عمل می‌کردید؟

الان بنده متخصص این کار نیستم، یعنی اقتصاد رشته بنده نیست ولی برخی از دوستان اقتصاددان ما که آمدند و این امر را مورد بررسی قرار دادند، معتقد هستند به این که این کاری که انجام شد حتی آن چیزی که مدنظر آنها هست، مثلاً می‌گویند ما می‌خواهیم با قاچاق مبارزه کنیم که این کار را کردیم، معتقد هستند این بعد از مدتی دوباره برمی‌گردد و موثر نیست و در مجموع می‌گویند این کار از نظر کارشناسی آنها، کار صحیحی نبوده است.

البته اصولی در رویکردهای اقتصادی وجود دارد مثلاً یک مسئله کنترل ارز است. ارز را دولت باید کنترل کند و قیمت ارز را باید ثابت نگه دارد و نظارت دقیق نسبت به کم و کیف کار داشته باشد. الان متاسفانه ما چند نرخ داریم و نظارت دقیق هم وجود ندارد. اصلا مشکل از همین جا شروع شد که ارز زیادی در دست عده‌ای ریخته شد بدون اینکه نظارتی باشد و این مسائل پیش آمد و حالا درگیر این هستیم که پله پله اینها را به حالت قبل برگردانیم.

ریشه این کار قدری هم به رانتی برمی‌گردد که یک عده ای در گران بودن قیمت ارز دارند و شما شاهد هستید به یک موسسه‌ای که جزو خدمت‌گزارترین موسسه‌های فرهنگی در عمر جمهوری اسلامی بوده و هست، ایراد می‌گیرند و تشبیه می‌کنند که چرا این پول باید در این دانشگاه یا این مرکز آموزش عالی برود و مردم در زلزله باشند، ولی خیلی مشکلات دیگری که در همین بودجه وجود دارد، از جمله این که شرکت‌های دولتی سه درصد مالیات را می‌دهند و بقیه مالیات‌ها رو دوش مردم عادی و حقوق‌بگیر است. خب این را باید درست کنند. آن را می‌گویند که کسی به این توجه نکند! در حالی که این جور مشکلات داریم.

*موسسه امام خمینی الان چقدر بودجه می‌گیرد؟

من به شما اجمالاً بیان می‌کنم که ما یک دانشگاه هستیم، شما با دانشگاه مشابه ما از نظر بودجه و امکانات مقایسه کنید. ما به مراتب کمتر می‌گیریم. یک مرکز آموزش عالی هستیم که مدارک آموزشی ما توسط وزیر علوم امضا می‌شود. یعنی یک جای رسمی هستیم. باید به اندازه پرسنل و به اندازه دانش‌پژوه سرانه اگر بدهند... و بعد دروغ هم گفتند و این که گفتند دو برابر گذاشتند دروغ محض بود. ما این را جواب دادیم، منتهی اینها وقتی یک خبر را منتشر می‌کنند و با یک رسانه‌ای که دولت دارد، این را اجازه انتشار می‌دهد تاثیر خودش را در اذهان می‌گذارد. تخصیصی که به ما داده‌اند حدود ۱۴ میلیارد بوده است.

۱۴ میلیارد تومان؟

بله که دانشگاه تهران ۶۰۰ میلیارد تومان بودجه دارد. دانشگاه شهید بهشتی همین طور است و دانشگاه‌ها بودجه خوبی می‌گیرند، چون مخارج هم دارند. نمی‌گوییم چرا می‌گیرند. الان با همین سابقه آموزشی که داریم بسیاری از مراکز فرهنگی و آموزش عالی ما از نیروهایی که از موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی بیرون آمده‌اند، اداره می‌شوند. خیلی از اساتید و مسئولین دانشگاه‌ها و نهادهای فرهنگی از اینجا هستند، منتهی دولت به خاطر اینکه ما رویکرد این دولت را قبول نداریم داعی دارد برای این که ما را بکوبد بلکه له کند.

*و عملکرد قوه قضائیه در دوره جدید را چطور می‌بینید؟

من از زبان مردم رضایت را شنیده‌ام. یعنی وقتی آدم می‌بیند عموم مردم می‌بینند نه اینکه الکی بگویند ...

*حس می‌کنند.

حس می‌کنند تفاوتی حاصل شده، نه فقط در دانه درشت‌ها، بلکه در کل جریان دادگستری، اینکه جناب آقای رئیسی قاضی‌ها را به خط کرده و تعداد زیادی را اخراج کرده – آنهایی که ناسالم بودند - و بعد به صورت جدی ابلاغیه‌هایی به آنها کرده و از آنها خواسته، به خط شدند.

*این قضیه حوزه‌های لاکچری چیست؟ حوزه لاکچری در قک داریم؟

سلائق است دیگر (می‌خندد). بالاخره سلیقه مدرسه‌داری و حوزه‌داری برخی امکاناتی وجود داشته است. دو فکر وجود داشته است؛ یک فکر این است که می‌گوید ما باید طلبه را از هر جهت تامین کنیم که درس بخواند. برخی معتقد هستند که نباید اینطور باشد و باید رسیدگی به طلاب به صورت متوسط باشد. برخی معتقد هستند طلبه باید در سختی باشد تا رشد کند. یک طلبه فاضل و یک عالم باید زندگی خود را در سطح زندگی مردم عادی قرار بدهد. هرچه آنها هستند، به طرف اشرافیت و لاکچری نباید برود.

*آیا برای قم چنین سلائقی خوب است؟

نه، ‌ما این را نمی‌پسندیم.

*حاج آقا متولد ۱۳۳۷ در کرمانشاه هستید.

بله.

*پدر هم روحانی بودند؟

نه. پدر من بازنشسته نیروی انتظامی است.

*یعنی شهربانی آن زمان بودند.

خیر. ژاندارمری در بخش تعمیرات بودند. به آنها اردونانس می‌گفتند.

*چه سالی ازدواج کردید؟

در سال ۱۳۵۸ ازدواج کردم. اول پیروزی انقلاب بود.

*۲۱ سالگی بود.

بله.

*چطور با حاج خانم آشنا شدید؟

پدر خانم من را خدا رحمت کند، ایشان درس لمعه کتاب نکاح می‌گفتند. ما هم شاگرد درس ایشان شدیم و هم عملاً با صبیه ایشان ازدواج کردیم.

*اصلاً نگفتید چطور شد مسیر روحانیت را انتخاب کردید؟

ما دبیرستانی می‌رفتیم و همان خیابان آزادی، خیابان زنجان می‌نشستیم. آنجا که رفتیم یکی از دوستان بود که یک جعبه کتاب مذهبی با خود به مدرسه می‌آورد و به بچه‌ها می‌داد تا بخوانند. بین درس‌ها هم مباحثاتی با کناری ما داشتند. تلاش داشت او را به طرف دین هدایت کند. ما هم علاقه نشان می‌دادیم. ایشان با چند نفر از دوستان قم رفتند و زندگی طلبگی را دیده بودند. خیلی با صفا و با آب و تاب تعریف می‌کردند. وقتی برمی‌گشتند تعریف می‌کردند و گفتند می‌خواهیم طلبه شویم. یک روز من هم گفتم من هم می‌آیم. همان روز هم در خانه گفتم. خانواده ما اینطور مسائل را نداشت و خیلی ناراحت شدند، مخالفت شدید کردند. البته نمی‌دانستند طلبگی چیست، الان خیلی راضی هستند. آن وقت در فامیل هم پیچید و هر جایی می‌رفتیم بحث بود که این می‌خواهد طلبه شود، شیخ شود. قبل از انقلاب سال ۵۲ یا ۵۳ بود. چون من از سال ۵۴ وارد حوزه شدم. خدا می‌خواست ما آمدیم و گفتیم دو سال حوزه می‌روم و بعد برمی‌گردم و به دانشگاه می‌روم. اجمالاً این طرح را پسندیدند و موافقت کردند.

یک بار هم می‌خواستیم با همه دوستان از خانه فرار کنیم، بهم خورد. نشد و بعد پدر و مادر من به قم آمدند و اوضاع و احوال آنجا را دیدند و بررسی کردند و ما وارد مدرسه حقانی شدیم. آیت‌الله قدوسی مسئولیت را برعهده داشت، طلبه شدیم. از سال ۵۴-۵۳ وارد شدم.

*اساتید شما آن زمان چه کسانی بودند؟

آیت‌الله قدوسی، آیت‌الله محی‌الدین حائری شیرازی بودند. از ابتدا چون آقازاده آیت‌الله مصباح با ما همکلاس بودند، هم مباحثه‌ای با ایشان شدیم. از آن دوره با هم بودیم.

*با علی آقا؟

بله. همه مدارج را با هم بودیم حتی در گروه روان‌شناسی با هم بودیم. کانادا با هم رفتیم، ولی بعد برای یک سرپرستی مرکز اسلامی هوستون بعد از یک سال و نیم با هماهنگی که آقای کمال خرازی انجام داد که آن وقت نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمان ملل بودند، عازم شدیم و ۱۰ سال آنجا بودیم. آنجا از هم جدا شدیم. علی آقا کانادا ادامه تحصیل دادند و ما آنجا رفتیم. این طلبگی ما؛ من سال دوم طلبگی ترک تحصیل کردم؛ آن زمان دوازده کلاس بود و من سال یازدهم را خواندم و چون مدرسه حقانی درس‌های جدی داشت و ۹ ساعت در روز درس داشتیم. سال آخر دیدم نمی‌شود و رشته من هم ریاضی بود. خیلی سخت بود. دیدم نمی‌توانم بین این دو جمع کنم.

رفتم از آیت‌الله مصباح پرسیدم که نمی‌توانم اینها را جمع کنم و می‌توانم ترک تحصیل کنم؟ فرمودند می‌توانید به شرطی که بعداً پشیمان نشوید. اگر می‌دانید پشیمان می‌شوید این کار را نکنید. ما هم آن زمان گفتیم پشیمانی ندارد و ما خوشحال شدیم که می‌شود ترک تحصیل کنم. همان هفته هم تهران رفتیم و به خانواده گفتیم که ترک تحصیل کردم. آنها خیلی ناراحت شدند. گفتند ۱۱ سال درس خواندید و حالا می‌خواهید دیپلم بگیرید رها می‌کنید. گفتم برای من درس طلبگی واجب است و این نمی‌شود ولی قبل از اینکه به درس طلبگی بیایم، یک دعوتی از طرف یکی از دایی‌های من از شیکاگو شد. او گفته بود فلانی را پیش من بفرستید که درس بخواند. همزمان دعوت از برادر بزرگم کرده بود، خواهر کوچک‌تر من هم دعوت کرده بود. من این را کنار زدم و طلبه شدم. آن دو نفر، برادر بزرگ و خواهر کوچکم، به آمریکا رفتند علی رغم اینکه می‌خواستند پزشکی بخوانند، موفق نشده بودند به عللی آنجا درس بخوانند. با پیروزی انقلاب همه اینها دیپورت و اخراج شدند. از آمریکا بدون هیچ مدرکی برگشتند. برادر من از صفر دوباره شروع کرد. ما که ترک تحصیل کرده بودیم و حتی دیپلم هم نداشتیم ...

*ده سال رفتید امریکا و درس خواندید.

بله. اینطور شد که ما رفتیم تحصیلات خود را ادامه دادیم و مدرک خود را گرفتیم و برگشتیم. الان پدر و مادر ما به ما افتخار می‌کنند.

*مهریه با حاج خانم چقدر بود؟

۵۰ هزار تومان.

*خطبه عقد را چه کسی خواندند؟

حضرت آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری یزدی بودند که استاد پدر خانم من بودند. ایشان یکی از شاگردان برجسته آیت‌الله حاج شیخ مرتضی حائری بودند و ایشان بالای صحن حضرت معصومه (س) خطبه عقد ما را خواندند.

*چند فرزند دارید؟

من ۴ فرزند و ۱۱ نوه دارم.

*ماشاءالله. چهار فرزند چند دختر و چند پسر هستند؟

اولین فرزند دختر است، دومی پسر و سومی دختر و چهارمی پسر است.

*یکی در میان.

بله. دو پسر و دو دختر دارم.

*همه ازدواج کردند؟

بله. الحمدالله همه ازدواج کردند.

*چه خوانده‌اند؟

دختر بزرگ من دکترای علوم ارتباطات را دارد و الان در دانشگاه تهران رشته معارف تدریس می‌کند؛ عضو هیات علمی دانشگاه تهران است. پسر من دکتری خود موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی رشته تفسیر می‌خواند.

*طلبه هستند؟

بله. معمم هستند. دختر بعدی من که خانه‌دار است ولی انگلیسی خوانده و اینجا هم قدری ادامه داد و هم در کار هنری و هم در کار ترجمه به زبان انگلیسی است. پسرم که فرزند آخر من است، فوق لیسانسش را در رشته زبان گرفته و زبان خود خیلی خوب است چون آنجا تا دیپلم خوانده بودند. الان یکی از مترجمین خوب فارسی به انگلیسی است و در رادیو معارف هم فعال است. برنامه‌سازی و گویندگی می‌کند.

*حاج آقای سقای بی ریا زمان انقلاب ۲۰ ساله بودید.

بله.

*تجربه فعالیت انقلابی داشتید؟

بله. یعنی ۱۹ دی ماه را به یاد دارم اولین شهید را در نزدیک منزلی که ما ساکن بودیم، آوردند؛ چهارراه بیمارستان بودیم. منزل ما نزدیک بیمارستان سهامیه بود. آنجا بن‌بست بود. منزلی برای طلبه‌ها بود که آنجا بودیم. اتفاقاً آن روز داشتیم اثاث‌کشی می‌کردیم. از یک منزلی که مشکل برای ما پیش آمده بود. رئیس ساواک همسایه ما بود و ایراد گرفته بود و ما داشتیم به منزل دیگری منتقل می‌شدیم که آنجا اولین شهید را در بیمارستان دیدم که گفتند برای مجروحین خون نیاز داریم. دوستان ما همه خون اهدا کردند. اولین خونی که آنجا دادیم برای انقلاب اینجا بود و در مبارزات ...

*دستگیر نشدید؟

ما یک بار در شهررضا دستگیر شدیم، یک شب زندان بودیم. آنجا یک بازجویی کردند و کمی ... دادند و بعد ما را آزاد کردند.

*این چیزی که به نوعی می‌گویند حضرت آیت‌الله مصباح آنچنان در مبارزات نبودند، به عنوان کسی که از سال ۵۴ با ایشان آشنا بودید، واقعاً اینطور بود؟

حضرت آیت‌الله مصباح در آن بخش فرهنگی بودند؛ از همان زمان این بخش را برعهده داشتند؛ در همان زمان انقلاب. البته آن هیاتی که آئین‌نامه‌ای بین خود نوشته بودند، نویسنده آن آئین‌نامه آیت‌الله مصباح بود، حتی انشاکننده ایشان بود که با زبان دیگری نوشته بودند و همه امضا کرده بودند، فقط ایشان برای این که رد گم کند امضا نکرده بودند. این را مفصل بیان کردند. لذا اینکه دغدغه مسائل فرهنگی انقلاب را از همان قبل از پیروزی انقلاب ایشان داشتند. از همان زمان آینده را نگاه می‌کردند و برای آینده انقلاب تمهید داشتید، یعنی درس‌هایی که ایشان می‌دادند، به یاد دارم موسسه «در راه حق» مثلاً اقتصادتنا، فلسفتنا را کسانی که در حوزه بودند نمی‌خواندند، جزو درس‌های ما بود.

*شما جزو افرادی بودید که از مدرسه شهید قدوسی جدا شدید و به مصباح رفتید؟

بله. به خاطر مسئله شریعتی و مخالفت با افکار او جزو آن گروه بودیم. شاید جزو اعضای اصلی که بالاخره با هم مشورت می‌کردیم و کارها را انجام می‌دادیم، البته با حاج آقا هم مشورت داشتیم. مسائل را با ایشان هم مطرح می‌کردیم. حرف ما این بود طلبه‌هایی که هنوز نضجی از نظر فکری نگرفته‌اند، نباید مواجه با افکاری شوند که ممکن است انحراف در آنها ایجاد کند، منتهی آیت‌الله مصباح می‌فرمودند مبانی این افکار اولا مبانی‌اش غلط است و ان انحرافاتی که وجود دارد در آن تضمین شده است و نمی‌توان تصحیحش کرد. اگر بخواهید تصحیح کنید باید همه را کنار بگذارید و نشد. این کار هم انجام نشد ولی حرف ما همین بود.

به یاد دارم در یک جلسه‌ای خدمت شهید بهشتی توضیح می‌دادیم، من اجازه خواستم و یک نکته‌ای را بیان کردم. گفتم شما می‌فرمایید باید فکر آزاد باشد، این درست است که همه چیز باید آزاد باشد، ولی شما یک نهال را جلوی طوفان نباید بگذارید. باید اجازه دهید این نهال قدری رشد کند و ریشه بدواند که این طوفان آن را از جا نکند.

*خطاب به شهید بهشتی گفتید؟

بله. ایشان چیزی در جواب من نگفتند. این منطق آیت‌الله مصباح در این مسائل بود. شهید بهشتی می‌گفتند آزادی فکر را باید هر کسی داشته باشد. من می‌دیدم برخی از طلبه‌های سال اول از همان ابتدا تحت تاثیر قرار می‌گرفتند.

*سال ۶۸ بعد از ارتحال امام، فکر می‌کردید حضرت آقا به رهبری برسند؟

بله، این را شنیده بودیم که حضرت آیت‌الله بهجت خوابی دیدند که جلسه‌ای هست و حضرت امام تشریف دارند و جمعیت زیادی هستند و بناست امام به منبر بروند. بعد یکباره حضرت امام به آیت‌الله خامنه‌ای فرمودند که شما منبر بروید و ایشان آمدند و در هر پله‌ای از منبر توسل به حضرت ولیعصر (عج) پیدا می‌کردند و یک پله بالاتر می‌رفتند، تا پله بالای منبر رسیدند و این آن زمان‌ها تعبیر شده بود.

*این را حضرت آیت‌الله بهجت تعریف کردند؟

از ایشان نقل شده که ایشان این خواب را دیده و تعبیر به همین مسئله شد که ایشان رهبری را به عهده می‌گیرد و به تدریج در اثر توسل به حضرت ولیعصر (ص) رشد می‌کند و به نهایت می‌رسد.

اگر دقت فرموده باشید، هیچ سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای (حفظه الله) نیست مگر آخر سخنرانی یادی از امام زمان (ع) می‌کنند. مقید به این هستند که توسل به امام زمان (ع) را داشته باشند.

*در سال ۷۱-۷۰ جزو آن ۱۳ نفری بودید که برای کانادا بورسیه شدید.

بله.

*خدمت آقا رفتید. حضرت آقا گفتند به این کاری که شما می‌کنید خیلی امید داریم. گفتند شما تحصیلات خود را آنجا انجام دهید و برگردید و حوزه‌ها را از این بحث غنی شوند و در دانشگاه سرریز شوند.

بله.

*و ۱۰ سال رفتید.

۱۱ سال و نیم شد، چون یک سال و نیم من واحدهایم را در دانشگاه مک‌کیل تمام کردم و هنوز پایان‌نامه‌ام را ننوشته بودم که برای مرکز اسلامی از من دعوت شد که ما به عنوان توریست رفتیم، بدون این که اثاثیه را ببریم، چون منع می‌کردند. وقتی آنجا رفتیم، دعوت کار به ما دادند و وکیل گرفتند و ویزای کار از آنجا گرفتیم بعد اثاثیه خودمان را از کانادا دوستان ارسال کردند. آنجا ۱۰ سال بودم. ۷۳ من اعزام به امریکا شدم و به عنوان نماینده حضرت آقا بودم، چون آقای تسخیری نامه معرفی ما را داد که آن زمان مسئول بین‌الملل آنجا بود، نه اینکه حکم بدهند چون نمی‌شد حکم بدهند. فقط نوشته بودند ما ایشان را به شما معرفی می‌کنیم.

*که آنجا یک مدرسه ساختید.

بله.

*از کودکستان تا دبیرستان؟

بله، یک مدلی که ما داشتیم این بود که وضع مدارس پابلیک (عمومی) خیلی بد بود و مردم آنجا می‌خواستند مدرسه‌ای را تاسیس کنند و توفیق شد، مدرسه‌ای از کودکستان شروع کردیم. کودکستان و سال اول و دوم و سوم بود و سال به سال اینها گسترش می‌یافتند تا دبیرستان. برخی در رنکینگی که برای مدارس می‌دادند جزو مدارس اول و دوم ایالت تگزاس ارزیابی می‌شد. یک سالی هم در یک مسابقه شهرسازی که ... می‌گفتند، مدرسه ما اول شد.

*در سال ۸۴ به ایران آمدید و انتخابات شد و آمدن آقای احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری بود. مشاورت ریاست جمهوری را قبول نمی‌کردید، یا ...

من مشورت کردم؛ یعنی مطلبی حضرت استاد به من فرمودند که شما این کار را قبول کنید و من در ابتدا قبول نکردم. ایشان تقریباً هیچ وقت امر و نهی به کسی نمی‌کنند و به ما هم نمی‌کردند. الان هم ما را اینطور بار آورده‌اند که اگر مشورت کنیم که چکار کنیم نمی‌گویند شما حتماً این کار را کنید یا نکنید. مسئله را تحلیل می‌کنند و می‌گویند این طرف این طور است و ان طرف این طور است و خودتان فکر کنید چه وظیفه‌ای دارید. آن روز ایشان گفتند اگر شما نکنید چه کسی می‌خواهد انجام دهد؟ ما هم قبول کردیم حتی پیش‌نویس حکم را ایشان نوشتند و آقای احمدی‌نژاد امضا کردند. من هنوز آن حکم را دارم. چند کار انجام شد. یکی اینکه به زحمت توانستم رئیس‌جمهور را قانع کنم که در جلسات هیات دولت شرکت کنم.

*یعنی از ابتدا قانع نمی‌شدید؟

از ابتدا نمی‌خواستند که من باشم. می‌رفتم و می‌گفتند شما نباید بیایید. می‌گفتم به ایشان بگویید فلانی است و می‌رفتم. دوباره جلسه بعد اینطور بود و ایشان دستور داد که فلانی را راه بدهید.

*علت چی بود؟

عرض می‌کنم که کلاً ایشان به این مشاورت بها نمی‌داد. من فکر می‌کردم ابتدا که با پیش‌نویسی که نوشته شد، دست ما را باز می‌گذارند و اهمیت می‌دهند ولی اینطور نبود. بودجه‌ای اصلاً برای ما در نظر نمی‌گرفتند. یک زمانی من تقاضای بودجه کرده بودم مبلغی را با توجه به کل حوزه‌های علمیه سراسر کشور گفته بودم، خیلی تعجب کردند که این چه چیزی است که شما تقاضا می‌کنید. ما سرکشی حوزه‌های علمیه می‌رفتیم با ما شوخی کردند که شما بی‌ریا هستید ریال هم دارید یا خیر. گفتیم بودجه‌ای نیست و فقط ...

*ارتباط آقای احمدی‌نژاد با مراجع را پیشنهاد می‌دادید؟

ما وظیفه داشتیم این کار را انجام دهیم.

*برخورد ایشان چطور بود؟

تلاش می‌کردیم. بعضاً ان زمان مخالفت‌هایی که وجود داشت، یک مخالفت‌های طراحی شده بود که با ایشان می‌شد، تا ذهنیت برای مراجع ایجاد کنند حتی یک زمانی خیلی تلاش کردیم آن ذهنیت‌ها از آقای احمدی‌نژاد درست شود و آمد با مراجع ملاقات کرد. آیت‌الله فاضل خیلی خوشحال شد. توضیحاتی دادند ولی به محض اینکه این ملاقات‌ها تمام می‌شد، دوباره ذهنیت برای آقایان ایجاد می‌شد. البته خود آقای احمدی‌نژاد هم یک عنایت ویژه نداشت. بعضاً نسبت به شخصیت‌های بزرگ روحانی بی‌توجهی می‌شد، حتی شخصیت‌هایی که با آقای احمدی‌نژاد نزدیک بودند و برای ریاست جمهوری ایشان تلاش کرده بودند. من نمی‌خواهم مورد این را ذکر کنم ولی بی‌مهری‌هایی گاهی اتفاق می‌افتاد.

در بحث دولت دهم که پیش آمد مسائل بروز بیشتری نسبت به سوگیری در جهت انقلاب یا خلاف جهت انقلاب بود، مسئله مهم‌تر از این حرف‌ها بود. مثلا مسئله بیداری اسلامی را ایشان بیداری انسانی می‌گفت. یک مدتی ایشان طرح می‌کرد اسلام ایرانی! کوروش و منشور کوروش را مطرح می‌کرد.

*که یک بار شما هم در آن جلسه هم صحبت کردید.

که من در جلسه هیات دولت که کارشناسی را آورده بودند در باره قوم ماد صحبت کرد و اینکه سابقه ایرانیان چه بود. بعد هم در آن جلسه درباره اسلام ایرانیان صحبت می‌کرد. من اجازه خواستم و اجازه ندادند. دوباره اجازه خواستم و در نهایت بدون اجازه صحبت کردم و گفتم این چیزی که شما بیان می‌کنید اسلام ایرانی عقبه تمام کشورهای اسلامی را از ما قطع می‌کند؛ چون در مصر با اسلام ایرانی چه ارتباطی می‌تواند برقرار کند. در عراق با اسلامی که شما می‌گویید، ما محصور در خود می‌شویم. کجا حضرت امام در ادبیات خود اسلام ایرانی مطرح کردند؟ همواره از اسلام بیان کردند. در کجا حضرت آقا در ادبیات خودش ایران بوده است؟

خلاصه اهانت مانندی کردند که شما بی اجازه صحبت کردید و فکر می‌کنید طلبه هستید هر حرفی می‌توانید بزنید. تنفس دادند و بعد از تنفس، ایشان گفت این مسئله‌ای که مطرح شد بررسی کردیم در صحیفه نور حضرت امام مثلاً «اسلام» این تعداد گفته و «ایران» بیشتر گفته است. باز من فضولی کردم و گفتم جناب رئیس‌جمهور اگر امام صد مرتبه «ایران» بگویند ولی یک بار بگویند ایران فدای اسلام، آن وقت تکلیف چیست؟ این یک بار ترجیح بر صد بار ندارد؟ این چه حرفی است که بیان می‌کنید!

*یک جایی گفته بودید یکی از آقایانی که آن زمان وزیر نبود و بعداً وزیر شد، گفته من مطالعه کردم چهره‌های ماندگار ایران قبل از اسلام اصلاً وجود نداشتند ان چنانی که باید ماندگار شوند.

بله.

*چه کسی بود؟

فکر کنم مسئول فعلی انرژی هسته‌ای آقای صالحی، بودند که این حرف را بیان کردند. گفت من بررسی کردم این طور بوده و در چهره‌های قبلی چنین بود. فکر کنم ایشان بود.

*در جایی هم گفتید ایشان در جلسه گفتند آن بنده خدا قله است و باید به قله نزدیک شویم.

بله؛ یک جلسه‌ای ایشان گفت، البته من چند بار از ایشان شنیدم که انسان‌های کامل ۲۰ سال آینده را می‌بینند و فلان و بهمان! در جلسه بعد ایشان گفتند آقای مشایی قله است و ما باید به سمت قله حرکت کنیم. جلساتی که با ایشان داشتند ۸ ساعت، ۷ ساعت، ۵ ساعت، ۶ ساعت بود. جلساتی که همه تلفن‌ها قطع بود.

یعنی یک حالت شیفتگی نسبت به ایشان ایجاد شده بود و حرف هیچ کسی را در برابر ایشان قبول نمی‌کرد. الان هم همینطور است و هیچ فرقی نکرده است. تا جایی که ما اطلاع داریم تفاوتی حاصل نشده است. یک نکته‌ای که وجود داشت حضرت آیت‌الله مصباح خطر جدی احساس می‌کردند، این بود که این گاهی می‌گوید من می‌دانم امام زمان (عج) چه چیزی می‌خواهد؛ این را القا می‌کند.

*آیت‌الله مصباح چنین چیزی را ...

شنیده بودند ایشان گاهی در حالتی فرو می‌رود و می‌گوید امام زمان چنین می‌خواهد و امام زمان چنان می‌خواهد. آیت‌الله مصباح فرمودند اگر این درست باشد، این «بابیت جدید» است و باید جلوی این بایستیم و ایستادند. جلوی این مسئله ایستاد. سمینار و همایش گرفت. درباره مسئله «بابیت جدید» صحبت کرد. افکار ایشان را نقد کرد. درباره فرماسونری جدید همایش گرفتیم.

*یعنی با این احساس خطر ایشان ...

بله. با این احساس خطر و مخصوصاً درباره بررسی افکار این فرد! می‌خواهم بگویم مسئله قدری جنبه فکری و انحراف ذهنی بود وگرنه انصاف را نباید از دست داد. جنبه مدیریت اجرایی آقای احمدی‌نژاد حرف نداشت، یعنی شاید بتوان گفت در همه مدیران اجرایی که بوده‌اند از ابتدای انقلاب تا حالا، قوی‌تر از ایشان نبوده است. در مسئله مسکن مهر خیلی‌ها خانه‌دار شدند. قدری رونق اقتصادی ایجاد شد. حرفی درباره اینها نداریم. برخی می‌گویند خدماتی که ارائه کرده است، ما روی خدمات حرفی نداریم.

*درباره مسکن مهر گفتید یک سوال حیف است نپرسم که اول این دولت همه انتقاد به سمت مسکن مهر داشتند و تاکید شد اینها حتماً به اتمام برسد و نشد. الان طرح ملی مسکن دارند که در مناطق خارج از تهران است و مسکن‌های ۲۰ متری و ۴۰ متری! یعنی یک سبک زندگی است. این میزان با سبک زندگی ما سازگار است؟

اصلاً سازگار نیست. زمین که کم نداریم که خانه‌های ۲۰ متر و ۴۰ متر بسازیم. اینها قدری انتقاداتی است که وجود دارد.

*یک چیزی در آخر دولت نهم بیان کردید که مردم ما بعد از تجربه سخت دوران اصلاحات و رکودی که در حوزه مسائل دینی و اهداف عالی انقلاب مشاهده کردند، هرگز به آن دوران بازنخواهند گشت. ولی برگشتند.

خب اینکه برگشتند چه علتی دارد؟ علتش این است که ما کار نکردیم و کمبود داشتیم؛ البته در دولت دوم آقای احمدی‌نژاد قدری کارها فشل شد و رها شد و قدری تورم و مسئله ارز پیش آمد و زمینه ایجاد شد تا دوباره آنها بیایند.

*حالا آقای احمدی‌نژاد واقعا از شما خواسته بودند که زمینه دیدار آن بنده خدا را با آیت‌الله مصباح فراهم کنید؟

نه. اصلاً یادم نمیاد چنین چیزی از من خواسته باشند که انجام دهم، منتهی یک چیزی را یکی از نزدیکان آقای احمدی‌نژاد از آیت‌الله مصباح خواسته بودند که شما بروید با آقای احمدی‌نژاد صحبت کنید و یک جلسه‌ای برقرار شد، ولی حاج آقا از آن جلسه گفتند طرفی بسته نشد.

*یعنی حاج آقا با ایشان دیدار کردند.

بله. رفتند و ملاقات داشتند منتهی وقتی یک کسی درب را به روی خود می‌بندد وقتی با او ملاقات می‌کنید درب بسته است. درب ذهنی منظور است. لذا ایشان شیفته بود دیگر، یعنی گوش به حرف کسی نمی‌کرد.

*خیلی لطف کردید.

سلامت باشید.

*پایان برنامه به رسم برنامه دست‌خط با دست‌خط حجت‌الاسلام والمسلمین آقای دکتر ناصر سقای بی‌ریا به پایان خواهد رسید.

«بسم‌الله الرحمن الرحیم.

خدای بزرگ را شکر می‌کنم که عضوی کوچک از ملتی بزرگ هستم که آرمان‌های بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب عصر جدید، به رهبری بزرگمردی از تبار اهل بیت (ع) را پس از ۴۰ سال تلاش و مجاهدت در گامی به بلندای ۴۰ سال پیش رو پی می‌گیرد.

خدای را سپاس می‌گویم که ملت من در راهی نورانی به شعارهای جهانی فطری و درخشان آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزت، عقلانیت و برادری در این جهان پر از دشمن و صدای مخالف، به رغم رویگردانی برخی مسئولان از این ارزش‌های دینی، همچنان پایبند است. امیدوارم این کمترین بتواند در کنار این ملت بزرگ، با بهره‌مندی از رهنمودهای رهبر شجاع و حکیم خویش از موانع پیش رو گذشته و به افق‌های پیش رو و قله‌های افتخار دست یابد».

 

برچسب ها:

سیاسی