سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
رمز پیوند مردم و انقلاب
سید محمدسعید مدنی در کیهان نوشت:
1- میگفت با دو تن از رفقا در گلزار شهدای چالوس به زیارت اهل قبور رفته بودیم، بر سرمزارشهید میرفاضلی نشسته بودم که دوست صمیمیمن از دوران کودکی تا هنگام شهادت بود، درحین فاتحهخوانی که خاطرات هممثل برق از ذهنم میگذشت، ناگهان احساس کردم دستی به شانهام خورد، به خود آمدم، برگشتم و سرم را بالا گرفتم، مادر شهید را بالای سرم ایستاده دیدم، سلام و علیکی وگفت، فاتحهخوانیات که تمام شد سری به منزل ما بزن، همراه دوستان یکسره به منزل شهید رفتیم. نما و داخل خانه همان بود که سی سال پیش بود، اما قدیمیتر و فرسودهتر. قسمتی از سقف آن هم آسیب دیده بود و خطر آوار داشت،با تعجب سؤال کردم چرا نمیگویید بیایند اینجا را درست کنند، به بنیاد بگویید و... با آرامش و خونسردی پاسخ داد: مگر من دیگر چقدر زنده هستم...؟ دارم زندگی میکنم و الحمدلله به چیزی هم احتیاج ندارم... ما از اولش هم چیزی برای خودمان نخواستهایم... خون شهید ما قیمت ندارد... ما با خدا معامله کردهایم...
و بعد ادامه داد: اینکه گفتم بیایی اینجا، برای این بود که بگویم شما که دستت به مقامات و روسا میرسد از قول من به آنها بگویی بیشتر به فکر مردم باشند... مردم که گناه نکردهاند...مشکلات مردم زیاد است...نگذارید یک عدهای که حیا ندارند، برای منفعت خودشان این مردم را که برای خدا انقلاب کردهاند بچزانند و به شهدا خیانت کنند و دشمن را شاد نمایند و...
۲-خانواده شهدا از متن جامعه و نماد «ایثار و فداکاری مردم» هستند. آنها که ازدیاری دیگر نیامده و متعلق به کرات دیگر نیستند. از این مردم و بطن جامعه و اصلا خود همین مردم هستند مردم مومن و خداباور که به خاطر حفظ عزت و آبروی خود و مملکت خود و نجات آن از چپاول غارتگران و چنگال سلطهگران بیرحم و ستمگر که برای تامین منافع خود به هیچ ارزش و تعهد و معیار انسانی پایبند نیستند و از به آتش کشیدن دنیا هم ابایی نداشته و ندارند، آماده هرگونه ایثار و فداکاری هستند و حتی از فدا کردن عزیزترین عزیزان خود دریغ ندارند و... در قبال این همه، چیزی غیرمعقول هم نمیخواهند حتی گاه حداقلها را هم برای خودشان طلب نمیکنند.
اینان با اقدام و عمل خود ارزشها و فرهنگی را نمایندگی و تبلیغ میکنند که اگر فراتر از حرف سرمشق عملی و رفتاری همه، خاصه کسانی که به عنوان مدیر و مسئول امور مردم، سروکارهای جامعه را دست دارند قرار گیرد، هیچ شک نباید کرد که بسیاری از ناهنجاریهای فرهنگی و نابسامانیهای اقتصادی که جامعه با آن دست بهگریبان است و به هیچوجه هم برای جامعه و نظامی که صفات «جمهوری» و « اسلامی» را دارد، زیبنده نیست، درمان و حل خواهد شد.
همین چند روز پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار اعضای ستادکنگره شهدای هرمزگان، هشدار دادند «برای فراموش شدن نمادهای انقلاب و جهاد و شهادت حرکت خبیثانهای جریان دارد.» باید پذیرفت که بسیاری از مسائلی که امروز مردم و مخصوصاً خانواده معزز شهدا را آزار میدهد، در فراموش شدن یا بیاعتنایی به ارزشها و نمادهای انقلاب اسلامی ریشه دارد که آن نیز معلول کار بیامان و تلاش بیوقفه دشمنان خبیث و نفوذیهای آنان از یکسو و غفلت و خوشخیالی برخی مسئولان از سوی دیگر است.
این است که انداختن همه مشکلات و گرفتاریهای ناشی از بیتدبیری و سوءمدیریت و... به گردن تحریمها و عدم تصویب FATF و در واقع به گردن ایستادگی و مقاومت غیورانه مردم و نظام در برابر زیاده خواهی آمریکا و زورگویی سلطهجویان فقط بازی کردن در زمین بدخواهان و تکرار حرف دشمن است!
دیدیم و شنیدیم در ماجرای سرمربی ایتالیایی یکی از تیمهای پرطرفدار فوتبال کشورمان بعضی مثلا تحلیلگران سیاسی سعی در القای این فکر و باور داشتند که علت آن ایستادگی بر سر مواضع و اصول در مذاکرات و روابط با قدرتهای جهانی و کشورهای برجامی است و...! در حالیکه باز دیدیم که طرفداران و معترضان با هوشیاری علت اصلی این ماجرا را در ضعف مدیریت و نابلدی بعضی مدیران عوضی آمده و...دیدند نه تحریم و عدم تصویب FATF و...!!
۳-دشمن با همه قوا، بیامان و خستگیناپذیر بر ضد این ملک و ملت تلاش و شیطنت میکند.در این راه از هر ابزار و تاکتیک و حربهای که بتواند دریغ نمیورزد. رفتار دشمن البته طبیعی هم هست. غیر از این بود باید تعجب و تردید میکردیم. این مردم انقلابی کردهاند که فراتر از رفت و آمد، حکومتهاست. بلکه در چشم انداز نهایی خود به دنبال احیای تمدنی هستند که ارزشهای حاکم برجهان مدرن و مولود سرمایهداری و مادیت را به چالشی بزرگ میکشاند و بقا و تداوم آن را با علامت سؤال جدی مواجه میکند.
جرم بزرگتر این مردم از نظر قدرتهای سلطهگری چون آمریکا این است که چهل و یکسال پای این انقلابی که خود کرده، ایستادهاند و با حضور بهموقع و سر بزنگاه خود بارها و بارها توطئهها و دشمنیهای حسابشده و دقیق را خنثی و نقش بر آب کردهاند.از جنگ هشت ساله تحمیلی گرفته که با مقاومت جانانه و مظلومانه این ملت با دست خالی راه به جایی نبرد و مکر دشمنان را به خودشان برگرداند و به ابهت کاذب و اقتدار ساختگی آنان در نزد جهانیان خدشه جدی وارد کرد تا... حماسه۹ دی که دیروز سالگرد آن بود.
حماسهای که باز ملت هشیار و وفادار به انقلاب خلق کردند و فتنهای را که بیش از هر چیز قصد جدا کردن مردم از انقلاب را داشت درهم کوبید ونقشه سنگین و هزینه کلان دشمنان را نقش بر آب کرد و... فتنهای که به فرمایش رهبر انقلاب فقط مردم میتوانستند آن را درهم بکوبند. تحریمهای وحشیانه و ناجوانمردانهای که طی سالهای پس از فتنه۸۸ بیش از هر چیز نان و معیشت و اقتصاد مردم را هدف قرار داده واکنش انتقامجویانه دشمنی است که از سیلی ۹ دی مردم بصیر، سخت خشمگین و برآشفته شده است.
۴- بعد از باور قلبی و اتکال خالصانه به قدرت لایزال الهی، مهمترین و کارآمدترین سرمایه و سلاح دشمنشکن انقلاب اسلامی «حضور مردم» در صحنه بوده است. بنابراین بر اساس این واقعیت غیر قابل کتمان تا مردم پای انقلاب خود ایستادهاند به این انقلاب نه تنها آسیبی وارد نخواهد آمد بلکه با قدرت بیشتر و مشکلات کمتر در جهت تحقق آرمانهای متعالی خود در حرکت خواهد بود. این سخن البته درست است که مردم ایران هرگز اهل بدعهدی نیستند و در شکستن پیمان پیشقدم نمیشوند.
پایبندی ملت ایران به آیین رسول ختمی مرتبت(ص) در طول ۱۴۰۰ سال و... مقاومت آنها در حفظ و پاسداشت انقلابی منبعث از آن مکتب و آیین طی بیش از چهار دهه به روشنی این ادعا را ثابت میکند. و اما این هم راست است که ملت با شعور و صاحب بصیرت و تشخیص ایران بر سر آبرو عزت و باورهای خود با هیچکس پیمان یکطرفه اخوت نبسته است و هرجا این ارزشها را در معرض خطر دیده ساکت ننشسته و شجاعانه به میدان آمده است.
تاریخ نمونههای فراوان در این باره برای گفتن دارد. (قیام تنباکو؛ نهضت ملی شدن نفت و قیام ۱۵ خرداد و...). رمز وفاداری مردم به انقلاب اسلامی را از این منظر باید جستوجو و تحلیل کرد.
انقلابی که استقلال و فردای بهتری را برای این مردم و فرزندان آنها نوید میدهد. انقلابی که با دمیدن روح ایمان و اعتماد به نفس شخصیت انسانی و هویت فرهنگی آنان را زنده کرده و با قطع کردن زنجیرهای وابستگی به اجانب « ایران اسلامی» را در جهان امروز به عنوان یک کشور سربلند و مستقل و مقتدر و الگوی ملتهای مظلوم مطرح کرده است... و این تازه آغاز راه است و تا تحقق آرمانهای مترقی و متعالی انقلاب و شکلگیری تمدن موردنظر و دلخواه آن فاصلهای بعید پیش روی ماست.
5- انقلاب اسلامی- صرفنظر از نهضت انبیاء الهی(ع)- مردمیترین انقلاب تاریخ است. چون اصل اسلام برای نجات و رستگاری مردم (ناس) است. به همین دلیل هم هست که از روز اول پیروزی انقلاب برخلاف همه انقلابهای بزرگ تاریخ و دوران جدید بساط انتخابات و صندوق آراء و... بر پا شده و تا به امروز حتی با بعضی تبعات منفی و اجتنابناپذیر با رای و روی دوش مردم به پیشآمده است. بنابراین تلاش آنهایی که در اظهارنظرها و تریبونهای در اختیار با طرح تئوریهای وارداتی و ساخته ذهن مغرض یا بیمار بعضی استراتژیستهای غربی و همچنین نظریهپردازانی که حتی بعضا با رنگ و لعاب دینی میخواهند میان انقلاب و مردم فاصله بیندازند و این دو را از یکدیگر جدا کنند راه به جایی نمیبرد.
6- امیر مومنان(ع) میفرماید «... و ان اعظم الخیانهًْ خیانهًْ الامهًْ و افظع الغش غش الائمهًْ...» (بزرگترین خیانتها خیانت کردن به امت است و بزرگترین فریبکاری فریب دادن پیشوای مردم است) یکی از سنتهای الهی و قوانین حاکم بر تاریخ این است که مادامی که حکومتها و تمدنها از « درون» محکم و منسجم باشند قویترین نیروهای خارجی و سهمگینترین هجمههای بیرونی قادر به تسلیم و شکست دادن آن نیست. راه محکم بودن درون هم «حضور مردم» است. حضور مردم نیز درگروی اعتماد و همراهی با مسئولان و دولتمردان و «امراء» است.
همین اعتماد و همدلی بود که در دوران دفاع مقدس با یک اشاره امام راحل؛ مردم جبهههای نبرد را پر میکردند و از بذل جان خود و جگر گوشههای خویش دریغ نداشتند. طبیعی است آنهایی که با عملکرد خود نه به خواستههای منطقی مردم توجه دارند نه به توصیهها و رهنمودهای رهبری عمل میکنند و دنبال کار خود و خانواده و منفعت خود هستند خواه وناخواه به این ملک و ملت مقاوم و نجیب خیانت میکنند و با دشمن در ضربه زدن به این مردم همدست هستند.
همچنین آنهایی که ردای مسئولیت به تن کرده اما برخلاف آموزههای تاریخ و تجربههای انقلاب و توصیههای مکرر رهبری برای حل مشکلات و انجام مسئولیتهایی که برعهده دارند «مردم» را و همت گرهگشای آنان و ظرفیتهای «داخلی» را باور ندارند و چشم به دست و زبان «خارج» و «خارجی» دارند و... چه بخواهند و چه نخواهند مصداق کلام مولا هستند و قصد تضعیف «درون» و هموارکردن راه ضربه از «بیرون» را دارند و...
7- انتخابات مجلس دوازدهم هر آن، نزدیک و نزدیکتر میشود. باید همگی در تدارک و تشکیل مجلسی باشیم که هرچقدر راه ورود عناصر فرصتطلب و شارلاتان و مسلک و بیاعتقاد به خدمت و مردم و انقلاب برای ورود به آن بسته میشود شرایط برای رقابت افراد صالح و سالم و بانگیزه مهیا شود.
مجلسی که با فهم شرایط حساس کنونی و درک پیام شهدا، مردم را و تواناییهای آنان را باور داشته باشد و با عمل به اصلیترین وظیفه خود، قوانینی را تصویب کند که شرایط استفاده از سرمایههای مردمی و داشتههای ذاتی و طبیعی این ملک و ملت را بیش از پیش فراهم آورد و گره از مشکلات مردم و جوانان مردم بگشاید... و خار چشم دشمنان این ملت بزرگ و بدخواهان آنان باشد.
گذر از مرزهای دانش
بهزاد محمدی در ایران نوشت:
رئیسجمهوری روز گذشته بههمراه وزیر نفت و رئیس کل بانک مرکزی، در آیین گرامیداشت روز صنعت پتروشیمی ایران شرکت کرد و ضمن بازدید از نمایشگاه تازهترین تولیدات و دستاوردها، فناوریهای نو و پژوهشهای جدید در حوزه پتروشیمی کشور، با فعالان این صنعت به گفتوگو پرداخت. دکتر روحانی طی این دیدارها در جریان روند تحقق دو جهش صنعت پتروشیمی که یکی تا سال 1400 رقم میخورد و دیگری نیز با ریلگذاریهایی که انجام شده تا سال 1404 به وقوع میپیوندد، قرار گرفت.
جزئیاتی که بسیاری از آنها از زبان صنعتگران و دستاندرکاران جهش دوم و سوم پتروشیمی گفته شد. جهش دوم که در 8 ساله دولت کنونی محقق میشود، میزان تولید و درآمد صنعت را با افزایشی دوبرابری به 98 میلیون تن محصول با درآمدی بالغ بر 25 میلیارد دلار خواهد رساند. مطابق برنامهریزی انجام شده، از دی ماه امسال تا پایان سال ۱۳۹۹ تعداد ۱۵ طرح پتروشیمی به بهرهبرداری میرسد؛ به بیان دیگر، در طول این مدت، بهطور میانگین هر ماه یک مجتمع پتروشیمی به مدار تولید وارد میشود. اتفاقی بزرگ که میتوان آن را «جهش» خواند و پس از جهش اول این صنعت در دهه 1370 بیسابقه بوده است.
مطابق آمارها، هماکنون ۵۶ مجتمع پتروشیمی فعال در کشور سالانه ۳۳ میلیون تن معادل ۶۵۰ هزار بشکه نفت خام در روز خوراک دریافت میکنند. اما در سال ۱۴۰۰ تعداد مجتمعهای پتروشیمی کشور به ۸۳ مجتمع و خوراک دریافتی آنها به ۶۲ میلیون تن در سال معادل یک میلیون و ۴۰۰ هزار بشکه نفت خام در روز میرسد. مجموع حجم سرمایهگذاری در این صنعت نیز از ۵۳ میلیارد دلار در شرایط کنونی به ۷۰ میلیارد دلار در سال ۱۴۰۰ و تا سال ۱۴۰۴ به حدود ۹۴ میلیارد دلار خواهد رسید.افزایش مجتمعهای پتروشیمی به ۱۰۹ مجتمع و خوراک دریافتی ۷۴ میلیون تن در سال معادل یک میلیون و ۷۰۰ هزار بشکه نفت خام در روز در سال ۱۴۰۴ نیز خود نشانگر گذر از خامفروشی است.
اما فراتر از جهش دوم و ریلگذاری جهش سوم برای تحقق تولید بیش از 133 میلیون تن محصول و درآمدزایی 30 میلیارد دلار، موضوعی که باید مورد توجه قرار گیرد، گذر صنعت پتروشیمی از مرزهای دانش فنی است. یکی از مهمترین آنها، دانش فنی تولید پلیپروپلین از گاز طبیعی با توان و دانش ایرانی برای نخستین بار در کشور از سوی شرکت پژوهش و فناوری پتروشیمی کسب شد که از سال آینده به فاز عملیاتی وارد میشود.
در دنیا از این محصول بهعنوان «خاویار صنعت پتروشیمی» نام برده میشود که زنجیره پاییندست آن بسیار با ارزش است و اکنون ایران به دانش تولید این محصول دست یافته است. به دنبال این تحول، با برنامهریزیهای انجام شده تا سال ۱۴۰۴ برای نخستین بار ۱۶ محصول مهم پتروشیمی به سبد تولید محصولات صنعت پتروشیمی ایران افزوده میشود که بسیاری از آنها محصولات پاییندستی و میاندستی صنعت هستند. این موضوع نشاندهنده حرکت ایران در جهش دوم و سوم به سمت تولید محصولات با ارزش افزوده بالاتر است.
پتروشیمی بهعنوان یکی از مقاومترین صنایع در برابر تحریم و حتی رکود، در حال ورود به شرایط جدیدی است که فعالان بخش خصوصی مجریان آن هستند و دولت نیز از حرکت روبهرشد بخشهای مختلف این صنعت بویژه توسعه صنایع پاییندستی با کمک شرکتهای دانشبنیان حمایت میکند؛ از قدمهایی که به توسعه و افزایش امید در کشور کمک میکند.
آمریکا از حملات مستمر به مواضع حشد چه می خواهد؟
سید رضا قزوینی غرابی در خراسان نوشت:
در بحبوحه تحولات سیاسی و میدانی منحصر به فرد و بی سابقه عراق که در امتداد اعتراضات یک اکتبر همچنان جریان دارد، مقرهای گردان های حزب ا... عراق از گروه های وابسته به حشد الشعبی در نزدیکی گذرگاه القائم در استان الانبار در مرز عراق و سوریه، هدف حمله جنگنده های آمریکایی قرار گرفت و ده ها تن از اعضای این گردان شهید و زخمی شدند.این حمله نخستین حمله به مقرهای حشد الشعبی در عراق به خصوص استان مرزی الانبار نبوده است، اما به دلایلی شاید بتوان آن را مهم ترین تعدی به پایگاه های حشد دانست.
علاوه بر میزان خسارت های زیاد انسانی و مادی، شهادت 27 تن و زخمی شدن 53 نفر دیگر از جمله فرمانده تیپ 45 و همچنین موقعیت جغرافیایی مکان نشان می دهد که آمریکایی ها پیام ها و اهداف خاصی را از این حمله مدنظر داشته اند.حمله هوایی آمریکا به مقر جبهه مقاومت در شرایطی انجام می شود که شرایط سیاسی داخلی عراق به شدت حساس و بحرانی است و دولت حاکم بر کشور عملا دولتی با اختیارات غیرکامل و نخست وزیری مستعفی است.
آمریکا مدعی است این حمله واکنشی به حمله دو روز قبل به یک پایگاه آمریکایی در نزدیکی کرکوک است که یک پیمانکار آمریکایی بر اثر آن کشته شده بود.اما سنجش شدت واکنش آمریکایی ها و حتی انتخاب نقطه مورد هدف نشان می دهد سطح واکنش به آن حمله، فراتر از آن بوده است.
همین موضوع نشان می دهد که دلایل حمله دیشب آمریکایی ها را باید در مسائلی فراتر از واکنش به یک حمله دانست. پاسخ آمریکایی ها می توانست به سایر پایگاه های حزب ا... در عراق به ویژه جرف الصخر پایگاه اصلی این گردان باشد اما انتخاب پایگاه این گروه در القائم نشان می دهد واشنگتن و رژیم صهیونیستی به دنبال تشدید برخورد با حشد الشعبی و توجیه ضربات راهبردی و نه انتقام جویانه به این گروه است.
آمریکایی ها از همان ابتدا، مخالف هرگونه حضور نیروهای حشد الشعبی در منطقه مرزی عراق و سوریه به خصوص در گذرگاه القائم بوده است. به همین جهت است که پیش از این نیز دو بار این نیروها را در این منطقه هدف حمله قرار داده بود. گذرگاه القائم یک منطقه ژئو استراتژیک و حساس برای آمریکایی ها و اسرائیلی هاست زیرا نقطه اتصال محور زمینی ایران به سوریه و همچنین لبنان به شمار می رود بنابراین هرگونه حضور ایرانی و نظامیان نزدیک به ایران به مثابه تهدیدی برای امنیت رژیم اشغالگر قدس به شمار می رود.
از این رو هرگونه حضور گروه های نظامی شیعی نزدیک به ایران در منطقه مرزی مذکور یک خط قرمز به شمار می رود.افزون بر این، گذرگاه القائم نزدیک ترین منطقه مرزی عراق و سوریه به پایگاه نظامی بزرگ عین الاسد، محل حضور نظامیان آمریکایی در عراق است و عملا مسیر آمد و شد نیروهای آمریکایی به سمت سوریه را در تنگنا قرار داده است و امکان رصد تحرکات نظامیان آمریکایی را در اختیار نیروهای حشد قرار می دهد.
این نکته را نیز باید افزود که مناطق مرزی صحرایی عراق و سوریه از مهم ترین مناطقی است که به راحتی امکان تردد عناصر تروریست را از آن منافذ می توان مهیا کرد و حضور عناصر حشد و مقرهای آنان مانعی بر سرراه این موضوع است.
موضوع دیگری که باید بدان اشاره کرد توانایی بالای رزمی و تسلیحاتی گردان های حزب ا... عراق است که آن را تبدیل به یکی از کارآزموده ترین گروه های حشد الشعبی کرده است. به ویژه آن که این گروه یکی از نزدیک ترین مجموعه های نزدیک به ایران در حشد الشعبی به شمار می رود و همین مسئله، هدف قرار دادن آن در حقیقت، هدف قرار گرفتن منافع راهبردی ایران در عراق و منطقه توسط آمریکایی ها و اسرائیلی ها تفسیر می شود.
تردیدی نیست که آمریکا می خواهد با ایجاد تغییر در قواعد درگیری، موازنه قوا با ایران را به سود خود تغییر دهد و در مقابل نفوذ و حضور ایران بایستد.زمان انتخاب شده برای این حمله نیز به گونه ای طراحی شده است که عراق درگیر یک فضای پرتنش سیاسی بی سابقه در یک دهه و نیم گذشته است.
معترضان در خیابان ها حضور دارند، نخست وزیر استعفا کرده و طرف های سیاسی به شدت درگیر چانه زنی بر سر انتخاب نخست وزیر جدید هستند. این محاسبات باعث شده آمریکایی ها این زمان را به عنوان بهترین فرصت برای زدن یک ضربه کاری بزرگ به حشد انتخاب کنند تا در این فضای پراختلاف امکان اتفاق نظر برای هرگونه واکنش به حداقل برسد.
هرچند که گردان های حزب ا... و حشد الشعبی بیانیه های شدید اللهجه ای در واکنش به این تجاوز صادر کردند و بسیاری از شخصیت های عراقی با ادبیات و سطوح متفاوت جمله را محکوم کردند اما آن چه اکنون اهمیت دارد سطح واکنش عراقی هاست.
آمریکا به این موضوع عادت کرده است که در تجاوزات قبلی، مقامات سیاسی به بیان محکومیت ها بسنده کرده اند و همین موضوع در جری شدن آنان در تکرار این حملات مؤثر واقع شده است اما تصمیمات و اقدامات لازم در این خصوص اهمیت به سزایی برای عراق و حفظ حیثیت این کشور و مردم آن نسبت به تجاوزات مکرر به آسمان این کشور و هدف قرار دادن نیروهای نظامی آن دارد.
مأموریت نیروهای نظامی ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا که برای کمک به عراق برای مبارزه با داعش به این کشور گسیل شده بودند به نظر می رسد به پایان رسیده است یا این که به حداقل رسیده باشد.
بنابراین ضرورت دارد تا پارلمان عراق که قرار بود سال گذشته برای پایان دادن به حضور این نیروها تشکیل جلسه دهد و تصمیمات خود را بگیرد، با هدف فشار بر آمریکا و رسمیت بخشیدن به پایان این حضور که اکنون تبدیل به باری بر دوش عراق شده است، به یک تصمیم جامع و نهایی برسد.
صدور بیانیه محکومیت به تنهایی کافی نیست و میزان سنجش اصالت مواضع گروههای سیاسی در خصوص حمله و تجاوز اخیر را باید به طور عملی در پارلمان لمس کرد.استمرار تعدی ها و تنش های این گونه در عراق و اصرار آمریکا برای تقویت جایگاه خود و همچنین تأمین امنیت رژیم صهیونیستی میتواند به یک وضعیت انفجاری در عراق منجر شود و رخدادهای پس از اشغال عراق در سال 2003 و مقاومت علیه اشغالگری را زنده کند.
اعتراضهای آبان وانتخابات اسفند!
جعفرگلابی در آرمان نوشت:
از هر زاویه که به اعتراضهای آبان ماه نگاه کنیم تردیدی در عوارض گسترده و بعضا درازمدت آنها وجود ندارد. متاسفانه این اعتراضها دارای ریشهها و سرچشمههای گسترده اجتماعی وسیاسی هستند و هرگز نمیتوان آنها را به مصداق خاصی مثل سهمیه بندی بنزین محدود و از بسترهای گوناگون آنها غفلت کرد.
امتداد پیامدهای منفی آن بلوای بزرگ درحالی است کهانتخابات مجلس شورای اسلامی در راه است و تاثیرگذاری حوادث مذکور براین رویداد سیاسی و اجتماعی چندان مشخص نیست و چه بسا آثار مخرب داشته باشد واین انتخابات را از هر رویداد مشابه متمایز کند. مشکل اصلی دراین ارتباط اصل اعتراضات نیست که در هر کشوری ممکن است اتفاق بیفتد. مشکل بزرگ این است که نه مواجهه با تجمعها و راهپیماییها دقیق و کارشناسانه و بزرگوارانه بود و نه پس از آن به درستی موضوع مدیریت شد.
متاسفانه بیش از 40 روز از ماجرا گذشته است ولی هنوز یک گزارش رسمی با ذکر جزئیات وتعداد وعلت تلفات و خسارتها ورویکرد بعدی حاکمیت در برابر آن ارائه نشده است. هنوز مشخص نیست که آیا کلیت نظام همه ماجرا را ساخته و پرداخته بیگانگان میداند یا برای آن ریشههای داخلی هم قائل است؟ آیا در تعداد تلفات انسانی هیچ قصوریا تقصیری از سوی مهار کنندگان رخ ندادهاست؟ آیا در این ارتباط کسی مورد مواخذه یا حتی محاکمه قرار میگیرد؟ آیا میزان خطاها و جفاهای احتمالی یا سهلانگاری یا بدتدبیری یا غافلگیری یا ناهماهنگی یا تحلیل غلط از موضوع آنقدر نیست که یک مقام بلندپایه از طرف نظام از مردم عذرخواهی کند و تمهیدات لازم برای عدم تکرار آن را وعده دهد و نوعی دلجویی بهعمل آورد؟
به نظر میرسد ما در حالی بهانتخابات مجلس نزدیک میشویم و از مردم میخواهیم که حتماپای صندوقهای رای حاضر شوند که هنوز پیرامون این ماجرا گفتوگوی مسئولانهای با جامعه نداشتهایم و خلأ این گفتوگو کاملا مشخص و قابل لمس است. مردم حق دارند بدانند که در این حادثه واقعا چه اتفاقی افتاده است و چگونه ابعاد ماجرا تا این حد بزرگ شد؟ فردا که تبلیغات انتخاباتی آغاز شود هر کاندیدایی که در هر دانشگاه یا مسجد یا تجمعی حاضر شود اولین سوالات تند و تیز و صریح ناظر به همین موضوع خواهد بود و هیچ گریزیاز آن نیست. کاندیداها هم هر کدام موافق طبع و سلیقه و گرایش سیاسی خود پاسخی خواهند داد وچه بسا تنوع و کثرت پاسخها خود مسالهساز شود.
به عبارت روشنتر اگر قرار است انتخاباتی در تراز دیگر انتخابات گذشته درجمهوری اسلامی برگزار شود نمیتوان از کنار این موضوع عبور کرد و مردم را به ابهام و تردید و تشکیک بیشتر حواله داد. در واقع نزدیکی واقعه به زمان برگزاری انتخابات بیسابقه است و هنوز سوالات و ابهامها رنگ نباختهاند و شوک و التهاب ناشی ازآن پابرجاست و چارهجویی عاجل طلب میکند. به نظر میرسد اگر به نارضایتیهای موجود در جامعه نگاهی مسئولانه و طبیبانه شود وحداقل برای برگزاری انتخاباتی گرم و پرشور تعامل مثبت ومتواضعانه با مردم سرلوحه کار قراگیرد بسیاری از روندها دچار تغییر میشوند تا جامعه احساس دلگرمی و امید کند وحس مشارکت در وجودش بجوشد.
با شدت گرفتن تحریمها و فشارهای گوناگون آمریکا، نیاز به انتخاباتی جدی، گرم ومتفاوت بیش از پیش احساس میشود و این امر، بدیهیتر از آن است که با قسم و آیه مورد تاکید قرار گیرد. از سوی دیگر اگر به هردلیل انتخابات پیش رو از حرارت و جدیت و راهگشایی لازم برخوردار نشود و برای پیروزی بیچون و چرای یک جناح خاص به یک انتخابات حداقلی اکتفا شود خود مساله خواهد شد و پیام تاثیر تحریمها را به جهان مخابره خواهد کرد. مردم ما در شرایط سختی قرار گرفتهاند ونیاز به انگیزه عملی دارند تا مشارکتشان بیشتر شود، تااعتراضها و نگرانیها و دغدغههایشان کمتر شوند و به روندهای موجود اطمینان پیدا کنند.
شفافیت هزینههای انتخاباتی گامی به سوی مجلسی سالم
حسن رشوند در جوان نوشت:
در حالیکه مسئله شفافیت و دموکراسی، دو موضوع مهم و پیوندخورده با هم در نظامهای سیاسی محسوب میشود، اما خوشایند نیست که بگوییم تاکنون یکی از جاهایی که شفافیت در آن وجود نداشته، هزینهکردها در انتخابات مجلس بوده است.
واقعیت آن است که چگونگی تأمین هزینههای انتخاباتی و منابع مالی داوطلبان و نحوه هزینهکرد آن همواره جزو ابهامآلودترین مسئلهای بوده که نه تنها هیچگاه پاسخ شفافی به آن داده نشده، بلکه با وجود ابلاغ سیاستهای کلی انتخابات از سوی رهبر معظم انقلاب در مهر ماه ۱۳۹۵ که مشخصاً بند چهارم این سیاستها به مقوله تعیین حدود و نوع هزینهها و منابع مجاز و غیرمجاز تبلیغات داوطلبان و تشکلهای سیاسی و چگونگی برخورد با تخلفات مالی آنها بوده، در طول این سه سال، مجلس و دستگاههای مسئول در این زمینه که میبایست قوانین اجرایی این سیاست راهگشا برای انتخاب نماینده پاکدست و سالم را تصویب میکردند، سرگرم بازیهای سیاسی و دعواهای دیگر بودند.
هرچند کمتر از دو ماه به انتخابات مجلس باقی مانده و عملاً یک ماه دیگر کاندیداهای مجلس - اگر تاکنون تبلیغات غیرقانونی خود را شروع نکرده باشند- تبلیغات انتخاباتی خود را آغاز میکنند در عین حال، باز بسی جای خرسندی است که همین مجلس تصمیم گرفت کلیات طرح دوفوریتی شفافسازی منابع تأمین مالی تبلیغات و فعالیتهای انتخاباتی را با اصلاح برخی مواد قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی -آنهم نه با رأی بالا، بلکه در مجلس ۲۹۰ نفری، تنها ۲۱۶ نفر برای این طرح مهم در مجلس حاضر شدند و در نهایت لب مرزی، با ۱۴۹ رأی این طرح را تصویب کردند - تصویب کند. یقیناً میتوان گفت به جز کسانی که بنا به دلایل موجه در مجلس حاضر نشدند، کسانی که در مجلس بودند ولی به این طرح رأی مخالف یا ممتنع دادند، اعتقادی به شفافسازی هزینههای تبلیغاتی ندارند.
یکی از سرفصلهای مهم در انتخابات به ویژه انتخاباتی که با گستره بیشتری در کشور انجام میشود، بالا بودن هزینههای تبلیغاتی و منابع کسب آن است. این امر موجب شده همواره این سؤال مطرح شود که چه کسی باید این هزینهها را تأمین کند یا این هزینهها از کدام منابع تأمین میشود؟
در پاسخ به این سؤال برخی معتقدند که هزینههای تبلیغاتی نامزدها از طریق سرمایههای شخصی نامزدها و کمکهای طرفداران تأمین میشود، اما واقعیت این است که با توجه به بالا بودن هزینه تبلیغات انتخابات، آن هم در شرایطی که رنگ و بوی تبلیغات انتخاباتی در ایران درسه دهه اخیر متفاوت از دهه اول انقلاب شده است، بهرغم برخی ادعاها که هزینه تبلیغات را خود نامزدها، گروهها و افراد حامی وی تأمین میکنند، تأمین این منابع را باید در جای دیگری جستوجو کرد. به تعبیر دیگر، نامزدها برای تأمین این هزینهها به کمکهای پنهان و آشکار افراد بعضاً مسئلهدار، شرکتها یا مؤسسات مالی و اعتباری و راههای غیرقانونی متوسل میشوند و این رنجی است که نظام اسلامی از آن میبرد. کم نبوده از این جنس هزینههای مشکوکی که با اهداف خاص در تبلیغات یک نامزد یا نامزدهای یک جریان سیاسی صورت گرفته است.
همیشه بودهاند افرادی از جنس شهرام جزایریها، بابک زنجانیها و دانیال زادهها که به کمین نشسته اند تا در فرصت مناسب خودشان را به یک نامزد یا یک جریان سنجاقکرده و با تزریق پول برای تبلیغات انتخاباتی، ره صد ساله را یک شبه با پیروزی کاندیدای حمایت شده خود بپیمایند و همچون اختاپوس بر سرمایههای یک ملت با پیروزی کاندیدای مورد نظرخود چنبره بزنند. از اینروست که با گذشت زمان، متأسفانه شاهد حاکم شدن پول و سرمایه برای موفقیت در انتخابات هستیم و این الگوی غلطی است که ما نیز از غرب در تبلیغات انتخاباتی به عاریت گرفتهایم.
بسی جای تأسف است در کشور ما که مسئولیت فقط برای خدمت بیشتر تعریف شده، برای قبول چنین مسئولیتی میلیاردی هزینه میشود. آنگونه که کاندیدایی که صلاحیتش هنوز تأیید نشده، به صراحت میگوید من برای تبلیغات مجلس ۵۵ میلیارد تومان کنار گذاشتهام. ظاهراً فراموش کردهایم که فلان چهره سیاسی در جامعه ما که شعار خدمت به خلق در سایه عنایات الهی را سر میدهد، باید متفاوت از مثلاً «ترامپ» سرمایهدار که به صراحت اعلام میکند کسی که قدرت و پول دارد آزاد است هر رفتاری را انجام دهد، فکر و عمل کند.
بنابراین آنچه در ابلاغ بند چهارم سیاستهای انتخابات در مهر ۹۵ توسط رهبر معظم انقلاب انجام شد و تاکنون معطل و بر زمین مانده است و آنچه در طرح دو فوریتی روز سه شنبه مجلس صورت گرفته، تعیین حدود و نوع هزینهها و منابع مجاز و غیرمجاز انتخاباتی و شفافسازی منابع و هزینههای انتخاباتی داوطلبان است. چیزی که در سالهای گذشته به ویژه با رفتار شبههانگیز کارگزاران سازندگی از انتخابات مجلس پنجم در صرف هزینههای تبلیغاتی شکل گرفت و از آن روز تاکنون از شتاب بیشتری برخوردار شده است.
بنابراین امید است با اقدام اخیر مجلس و حساسیت دستگاههای نظارتی و صداقت داوطلبان انتخاباتی و احزاب و گروههای حامی آنها برای شفافسازی هزینهها و پرهیز از بهرهگیری از سرمایههای مشکوک در تبلیغات انتخابات، دیگر شاهد آن نباشیم که فلان سالوس و سودجوی اقتصادی برای کسب و انباشت سرمایه بیشتر در آینده، یک کاندیدا یا جریانی سیاسی را در تور شیطانی خود گرفتار کند و پس از دستگیری به جرم فساد اقتصادی، پرده از راز کمکهای انتخاباتی خود به افراد و جریانهای سیاسی بگشاید و ملتی را که با احساس تکلیف پای یک انتخاب رفته، به پشیمانی از انتخاب خود وادارند. اما تکلیف بیشتر بر گردن مردمی است که چنین هزینههای هنگفت، مشکوک و آلوده تبلیغاتی را میبینند و باز چشم بسته به آن کاندیدا در مجلس یا ریاست جمهوری رأی میدهند.
سخنان دیروز و امروز روحانی
جلال خوشچهره در ابتکار نوشت:
حسن روحانی گفته است: «ما در شرایط صلح قول دادیم و الان شرایط جنگ است.» او که در حاشیه دیدار از نمایشگاه صنعت پتروشیمی سخن میگفت، تصریح کرذ: «لحنها در دوره جنگ و صلح فرق دارد.» اظهارات رئیسجمهوری پاسخ مستقیم به اتهامهایی است که موافقان دیروز و منتقدان امروز و نیز مخالفانش، این روزها با صدای بلند علیه او بیان میکنند. اما این پاسخ چه اندازه واقعی است؟ و آیا منتقدان و مخالفان را مجاب میکند؟
اعتراضها و ناآرامیها علیه گرانی، دولت و شخص رئیسجمهوری را اصلیترین آماج خود قرار داده است. مخالفانش با همان شیوه سنتی خود در همه سالهای استقرار دولتهای یازدهم و دوازدهم، گرفتاریها را مربوط به انتخاب مردم میدانند. آنان از این بابت، مستقیم و غیرمستقیم اکثریت انتخابکنندگان را شماتت میکنند. اما شمار قابل توجهی از اکثریت رایدهندگان پیروز در دو انتخابات ریاستجمهوری نیز حالا منتقد دولتی هستند که خود بانی آن بودهاند. آیا میتوان این هردو جناح منتقد را از یک جنس برشمرد؟
بیراه خواهد بود اگر مخالفان و منتقدان دولت را همسو و همجنس به حساب آورد. اختلاف آنان در ماهیت رویکرد و نگاهی است که به چرایی و چگونگی مشکلات جاری دارند. مخالفان سنتی اصولاً با رویکردی مخالفند که مردم پای صندوقهای رای در انتخابات سالهای 92 و 96 به آن آری گفتند. ایراد منتقدان ریزشکرده از صف حامیان رئیسجمهوری، دوری او از شعارهایی است که در دوران رقابتهای انتخاباتی، خود و دولتش را متعهد به انجام آنها کرد. در واقع انتخابات یادشده، رقابت میان دو رویکرد بود که اکثریت مردم یکی از آن دو را پذیرفتند. بدیهیترین انتظار عمومی نیز اجرای تعهدات در زمان استقرار دولتهای منتخب بود. مقایسه شمار رایدهندگان به رئیسجمهوری منتخب و افزایش آن در دور دوم، حکایت از اعتماد عمومی به رویکردی است که در معرض قضاوت و انتخاب مردم قرار گرفت. حالا اما بهزعم منتقدان، کارنامه دولت دوازدهم در آستانه نیمهنهایی تصدی آن، فاصله قابلتوجه با وعدههایش دارد.
فاصله وعدهها و عملکردها به همان اندازه مهم است که فاصله و جنس مخالفتهای سنتی با دولت وجود دارد. به عبارت دیگر، دولت اگرچه از دو سو مورد انتقاد و مخالفت قراردارد، ولی یکسوی آن مربوط به مخالفت با رویکرد پیروز در انتخابات است. سویدیگر، دولت را بابت عدم تحقق شعارهایش شماتت میکند. سادهباوری است اگر تصور شود ریزشکنندگان از شمار حامیان دولت به پشتوانه مشکلات جاری، شبنامهنویسیها و تریبونهای مخالفخوان به صف مخالفان خواهند پیوست. فاصله دو رویکرد همچنان به قوت خود باقی است. انتقاد عمومی از دولت، کمکاری در کسب نتایجی است که به پشتوانه حمایت اکثریت مردم، میتوانست به بار نشیند. مخالفان همه تلاش خود را کردهاند که رویکرد منتخب در انتخابات با کمترین دستاورد همراه شود. آنان بدون مسئولیتپذیری در ایجاد وضع جاری، فرار به جلو میکنند. مردم نیز هوشمندانه مرز انتقادهای خود با مخالفان سنتی را حفظ کردهاند، اما سخنان اخیر «حسن روحانی» میتواند منتقدان مردمی او را مجاب کند؟ او میگوید شرایط صلح و جنگ متفاوت است. وعدههای خود را مربوط به دوران صلح میخواند. اکنون با وجود آنچه در تاریخ شش سال و اندی گذشته تجربه شد، نمیتوان کلام امروز او را با نگاه به جنبههای مترتب بر اوضاع کنونی، غیرواقعی خواند. دولت وی از همان ابتدا و از درون و بیرون با موانع سخت روبهرو بود و هست. آهنگ کلام متفاوت میشود، ولی جای نقد بر کارنامه دولت دوازدهم را پر نمیکند.
اگر جنگ است، بجنگید!
مسعود پیرهادی در رسالت نوشت:
حسن روحانی پس از بازدید از نمایشگاه دستاوردهای جدید در حوزه پتروشیمی کشور، نکاتی گفت که حائز اهمیت است: «دشمنان ما متوجه شدهاند که با فشار حداکثری نمیتوانند ما را وادار به تسلیم کنند و همه هدف، این است که ما سر میز مذاکره برویم که هرچه آنها گفتند قبول کنیم؛ این کار در ایران اسلامی ما نشدنی است.» ترجمان این جملات، همان «مذاکره نمیکنیم» است که از لسان رئیسجمهوری که بارها و بارها عشق به مذاکره را فریاد زده، شنیدنی و جالب است.
وی در ادامه میگوید: «بعضیها به دولت دوازدهم میگویند قولهایی که اول دولت دادید چرا عین آنها را انجام ندادید؟ خب ما در شرایط صلح، آن قولها را دادیم بعد وارد جنگ شدیم؛ ما در حال حاضر وارد یک جنگ شدیم؛ جنگ را ما انتخاب نکردیم و ما شروع نکردیم و حتی بهانه هم به آنها ندادیم ؛آنها آغاز و شروع کردند به جنگی که قامت استوار این ملت را بشکنند.»
معنا و مفهوم این جملات از عبارات قبلی هم جالبتر است؛ چراکه اگر به حافظهمان رجوع کنیم، بنا به گفته خود آقایان در مناظرات و جلسات مختلف ایام انتخابات، سایه جنگ، بر سر کشور سنگینی میکرد، حالا چه شده که سال 96، ما در شرایط صلح بودیم؟! مگر شما نیامدید که آن سایه جنگ را از سر کشور بردارید؟ چه شد که خود را در جنگ میبینید.
اما واقعیت این است که نه آن موقع سایه جنگ نظامی بالای سر کشور بود؛ نه الان. جنگ ما سالهاست جنگ اقتصادی و فرهنگی و اعتقادی است. نام هرسال که توسط مقام معظم رهبری، حکیمانه انتخاب میشود نشان میدهد، مسیر کشور، نقاط قوت، دستگیرهها و مواضع ضعف، تهدیدات پیرامونی و فرصتهای موجود چه هستند و چه باید بکنیم. سیر این اسامی و شعارهای سال و بیانات صریح رهبر معظم انقلاب در دیدارهای مختلف، نشان از حضور در یک جنگ تمامعیار اقتصادی بود اما در حیطه نظامی بارها و بارها فرمودند: «جنگ نمیشود»
اما بگذارید از اینها هم عبور کنیم؛ سلّمنا؛ ما در شرایط جنگی قرار داریم (البته نه نظامی) پس چرا ادبیات شما، روحیه شما، آرایش دولت شما، شبیه به جنگاوران نیست؟ یا اگر گاهی آرایش رزمی میگیرید، در برابر خودیها و دلبستگان به این نظام و انقلاب است؟
ما واقعا خرسندیم که شما پذیرفتهاید، ما در جنگ نبودیم؛ اقدامات بهاصطلاح اعتماد ساز شما باعث تشدید وقاحت دشمن شد؛ وگرنه در زمان مقاومت، ما به اذعان خودتان در صلح بودیم. اما این هم ایرادی ندارد.
اگر جنگ است بجنگید! لباس رزم بپوشید؛ جنگ اقتصادی را جدی بگیرید؛ باکار و تلاش و پرهیز از لجبازی، باقیمانده عمر دولت را در مسیر خدمت به مردم صرف کنید؛ شک نکنید خدا را آمرزنده و مهربان خواهید یافت.