چرا از معجزه‌سلیمانی و «انقلاب سوم» سخن می‌گوییم؟

به گزارش مشرق، شهادت حاج قاسم سلیمانی و تحولات شگرفی که پس از آن در فضای سیاسی-اجتماعی کشور به وقوع پیوسته، بی‌شک ایران را وارد دوران جدیدی کرده و مرحله‌ی تازه‌ای در تاریخ منطقه و حتی رقم آغاز شده است. نامگذاری این دوران به «انقلاب سوم» چیز عجیبی نیست؛ چه به لحاظ «ماهیت» و چه از منظر آثار و «نتیجه‌»ای که این دگرگونی بزرگ تاکنون داشته و در ادامه می‌تواند داشته باشد، کاملاً معادل کلمه‌ی انقلاب سوم است که در امتداد انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ به وقوع پیوسته است.

بیشتر بخوانید:

محسن رضایی و خانواده‌اش برای سلامتی «حاج قاسم» چه می‌کردند؟

شخصیت حاج قاسم سلیمانی به لحاظ «هویّت»، معادلی بر شکل کامل تمام آرمان‌های انقلاب اسلامی بود؛ او انقلاب اسلامی را در مقیاس یک انقلاب جهانی می‌دید که محصور در مرزهای ایران نیست و ارزشهایی که بر این انقلاب حاکم است، اعم از آزادی برای همه مردم، استقلال برای تمام ملت‌ها و عدالت برای همگان را تام و تمام دنبال می‌کرد. به همین دلیل است که غیر از تلاش برای تأمین امنیت برای مردم ایران، عمرش را صرف دفاع از استقلال و آزادی و عدالت برای همه‌ی مردم منطقه، از تمام اقشار و سلیقه‌ها و مذاهب و گروه‌ها کرد و در این میان تفاوتی نمی‌کرد که آنها سنّی باشند یا شیعه، مسیحی باشند یا مسلمان. حاج قاسم همچون انقلاب اسلامی همه را زیر چتر خود داشت و برای همه می‌جنگید و می‌رزمید. حاج قاسم برای آرمان «لاتَظلمون و لا تّظلمون» می‌جنگید.

حاج قاسم سلیمانی در نقطه‌ی اوج «ولایتمداری» بود. کلیپی که همین روزها از توصیه‌ها و سفارش‌های عارفانه او درباره انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و رهبر معظم انقلاب منتشر شده تنها یکی از نشانه‌های بسیار فراوان از این مسئله است. او در این کلیپ چندین بار قسم جلاله یاد می‌کند که اگر می‌خواهید عاقبت بخیر شوید باید در نسبت با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی باشید و رابطه قلبی و دلیلی و حقیقی خود را این حکیم که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد(آیت‌آلله خامنه‌ای) حفظ کنید.

حاج قاسم سلیمانی در نقطه‌ی اوج آن «انسان»ی بود که انقلاب اسلامی می‌خواهد بسازد. انسانی عارف، متدین، فوق‌العاده عاقل و باهوش، مردمی، ولایتمدار، سیاست‌مدار به معنای واقعی‌ کلمه، با سعه‌ی صدر بالا، ذوابعاد و....

اما حاج قاسم غیر از آنکه یک نماد کامل برای «هویّت» انقلاب اسلامی بود، نماد تام و تمامی برای «غیریّت» آن هم بود. برای دشمنان انقلاب و جمهوری اسلامی، دشمن‌ترین انسان‌ها بود و به همین دلیل بود که سالهای متمادی، شقی‌ترین انسان ها و دولت‌ها او را در لیست ترور گذاشته‌ بودند. برای دشمن‌ترین دولت‌ها و گروه‌ها علیه انسانیت و اسلام، یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی و گروه‌هایی مثل داعش، بزرگ‌ترین خصم در میدان بود.

امّا ولوله‌ای که این روزها به جان انسان‌ها در اکثر نقاط دنیا افتاده و از مدیترانه تا شرق آسیا را درنوردیده و حتی برخی افراد و گروه‌ها در اروپا و آمریکا نیز برای ایشان سوگواری و عزاداری می‌کنند؛ اینکه حتی برخی اپوزیسیون جمهوری اسلامی که اندک شرافتی با خود باقی دارند هم نمی‌توانند از اظهار غم و اندوه خود در این باره خودداری کنند، از یک مسئله‌ی بسیار مهم حکایت دارد و آن اینکه انقلاب اسلامی بماهو انقلاب اسلامی با فطرت انسان‌ها عجین است و هر آنکه نمادی برای آن باشد به قلب‌ها رسوخ می‌کند و این ارتباط در یک مقطع خود را به این صورت برای همگان ظاهر می‌کند.

تحولات مهمی که این روزها اتفاق افتاده نشانه‌ای از اوج‌گیری مجدد انقلاب اسلامی در چهلمین سال خود است. بسیاری با توجه به وضعیت اقتصادی که در ایران به وقوع پیوسته و اتفاقاتی که طی چند ماه و حتی دو سه سال اخیر رخ داده تصور غیرخوش‌بینانه‌ای از آینده داشتند،‌ امّا شهادت سردار سلیمانی هم همچون حیات او برکات بسیاری به دنبال داشت و این اوج‌گیری مجدد انقلاب اسلامی پس از ۴۰ سال یکی از برکات آن است. روح حاکم بر ایران امروز همان روح ۱۳۵۷ و بلکه بسیار بالاتر وپررنگ‌تر از آن است. روحی است که ۴۰ سال بالغ و متعالی‌تر شده است و این رخدادی بسیار مهم است.

انقلاب سوم به لحاظ نتیجه هم کاملاً معقول هدف‌گذاری شده است. پس از آنکه انقلاب اول شاه را سرنگون کرد و انقلاب دوم آمریکا را از ایران بیرون انداخت، حالا انقلاب سوم اخراج آمریکا از تمام منطقه را هدف گرفته و یک مطالبه‌ی بزرگ که این روزها نه فقط در ایران، بلکه در تمام منطقه شکل گرفته دلالت بر اتفاقات ویژه در آینده منطقه دارد.

معجزه‌ی سلیمانی انقلاب سوم را پدید آورده که این بار ابعادش بسیار فراتر از مرزهای جمهوری اسلامی است.

برچسب ها:

سیاسی