«علامه» اهل دیالوگ بود نه مونولوگ

به گزارش مشرق، علامه محمدتقی جعفری جزو آخرین بازماندگان نسل علمای ذوابعاد بود. کسی که هم حکیم بود هم ادیب؛ هم استاد مسلم فلسفه بود هم صاحب‌نظر فیزیک. شاید اگر او را نمی‌شناختیم گمان می‌کردیم توصیف‌هایی که از علمای پیشین می‌شود، افسانه‌ای بیش نیست. مگر می‌شود هم در میان مردم از «تصعید حیات تکاملی» گفت هم مسائل فلسفی «برتراند راسل» را حل کرد؟ اما او که خودش را بدون هیچ پیشوند و پسوندی «محمدتقی» معرفی می‌کرد نشان داد افسانه‌ها آن‌قدرها که ما گمان می‌کنیم غیرواقعی و دور از دسترس نیستند. دیروز، بیست و پنجم آبان‌ماه سالروز درگذشت علامه محمدتقی جعفری بود. به همین مناسبت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چهارشنبه‌شب گذشته طی بزرگداشتی تلاش کرد بخشی از حیات علمی و فرهنگی این چهره برجسته را پیش چشم علاقه‌مندان قرار دهد. اگر دوست دارید با این قله سربه‌زیر بیشتر آشنا شوید، گزارش این نشست را از دست ندهید.

شروع با پیام رییس‌جمهوری
همایش نکوداشت مقام علمی و اخلاقی محمدتقی جعفری با پیام رییس‌جمهوری حجت‌الاسلام حسن روحانی آغاز شد. آقای حسن بلخاری، رییس انجمن متن پیام را قرائت کرد. رییس‌جمهوری در پیام خود با ستایش از جایگاه علمی و اخلاقی این دانشمند برجسته نوشت: « او فیلسوفی ارجمند و والامقام و مورد قبول اندیشمندان بود اما فرصت وعظ و خطابه و نشست و برخاست با مردم عادی را هم از دست نمی‌داد. هم حوزوی بود و هم دانشگاهی. از چنان وسعت‌نظر، فراخی اندیشه و بینش برخوردار بود که هیچ گروه و صنفی از لذت دیدار، مصاحبت و بهره‌گیری از دانشش محروم نبود. علامه جعفری مروج دین با کردار پسندیده و فروتنانه و مبلغ دانش با وارستگی و شکیبایی بود، به این سبب جا دارد که نهادهای آموزشی، علمی و فرهنگی با معرفی آثار برجسته و سلوک اخلاقی او در توسعه دین و دانش و اخلاق گام‌هایی مؤثر بردارند.» 

دکتر بلخاری: علامه جعفری پلی میان متفکرین غرب و شرق بود
پس از قرائت پیام رییس‌جمهوری، دکتر حسن بلخاری در ابتدای این همایش گفت: «دو اثر در میان مجموعه آثار علامه جعفری می‌درخشند که یکی ۲۷‌جلد و دیگری در ۱۵‌جلد است. این دو مجموعه چنان با جان و جهان علامه پیوند راسخ داشته است که ایشان بیشتر عمر خود را مصروف نگاشتن این دو کرده‌اند. این دو اثر ترجمه و شرح نهج‌البلاغه و نقد، شرح و تفسیر مثنوی معنوی مولاناست. از علامه سؤال می‌شد که چرا شرح مثنوی را مقدم بر شرح نهج‌البلاغه نگاشته‌اند. در باب شرح نهج‌البلاغه شاگردان ایشان به رؤیای صادقانه‌هایی اشاره می‌کنند که علامه امینی به ایشان امر کرده‌اند که شرح نهج البلاغه را انجام دهند.» وی افزود:«مولانا متأثر از بخش پایانی مقدمه ابن سینا در معراج نامه، اشعاری را سروده است که عالی‌ترین نوع تجلی که می‌توان از اسوه عقلانیت یعنی امیرالمؤمنین داشت، در این اشعار وجود دارد. 
«ای علی که جمله عقل و دیده‌ای
 شمه‌ای واگو از آنچه دیده‌ای
 تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
 آب علمت خاک ما را پاک کرد»
 بلخاری گفت: عارف نمی‌تواند تقلید کند و نمی‌تواند اغراق کند. عارف آنچه در پنهان خود می‌بیند، بیان می‌کند. ارتباطی بین مثنوی و نهج البلاغه وجود دارد که در نهان علامه وجود داشته است.
 «راز بگشا ای علی مرتضی
 ای پس سؤ القضا حسن القضا، 
یا 
تو واگو آنچه عقلت یافتست
 یا بگویم آنچه برمن تافتست» 
وی ادامه داد: ارتباط مولانا و امیرالمؤمنین در اینجاست. «چون تو بابی آن مدینه علم را
چون شعاعی آفتاب حلم را
باز باش ای باب بر جویای باب
 تا رسد از تو قشور اندر لباب» 
وی افزود: یکی از کسانی که مصداق شهود «انا مدینه العلم و علی بابها» است مولانا بوده است. هنگامی که شما این‌ها را در کنار هم می‌گذارید می‌فهمید کسی که جان خود را برای اسلام خرج کرده است، مثنوی و نهج‌البلاغه بر جان او خوش نشسته است.» 
بلخاری در پایان گفت: «در بحث فلسفه هنر و زیبایی‌شناسی بر خلاف برخی که وارد این مباحث می‌شوند صرفاً از باب کلام وارد آن می‌شوند، مرحوم علامه پلی میان متفکرین غرب و شرق بود و بحث ایشان در این زمینه بسیار صائب بوده است. پس از سخنان بلخاری پیام تصویری احمد مهدوی‌دامغانی نیز پخش شد. وی در این پیام تصویری گفت: کسی که هم فقیه باشد و هم عارف و متکلم، شبیه ایشان کم پیدا می‌شود. کار عمده مرحوم جعفری این بود که بتوانند روی مثنوی کار کنند.»

دکتر گلشنی: علامه اهل دیالوگ بود نه مونولوگ
پس از صحبت‌های رییس انجمن نوبت به سخنرانی اساتید حاضر در همایش درباره شخصیت علامه جعفری؟ره؟رسید. نفر اول دکتر مهدی گلشنی استاد برجسته فلسفه علم و علوم ریاضی بود. 
مهدی گلشنی در این همایش گفت: «علامه جعفری برای بنده دو خصوصیت داشتند که خیلی مهم است. یکی تواضع فوق‌العاده ایشان بود که این مسأله این روزها کمتر دیده می‌شود. نکته دوم آشنایی ایشان به مقتضیات زمان است. اینطور که ایشان به مقتضیات زمان توجه داشتند الان در حوزه اینگونه نیست. ایشان در وحدت حوزه و دانشگاه هم بسیار فعال بودند. این استاد دانشگاه ادامه داد: «اگر حوزه‌ها به نیازهای زمان توجه داشتند الان فرهنگ جامعه و دانشگاهی ما اینقدر آشفته نبود. رفتار و اخلاق علامه باعث شده بود که جوانان عاشق ایشان شوند. متأسفانه امروزه برخورد حوزویان از بالاست و نمی‌خواهند با دانشگاهیان دیالوگ داشته باشند و صرفاً مونولوگ دارند. الان در غرب فیزیکدان، ریاضیدان، کشیش و... با هم می‌نشینند و بحث می‌کنند.» 
گلشنی افزود: «علامه زمانی که در نجف بودند جزو استثنائاتی بودند که پیش مراجع می‌رفتند و در مورد ضرورت پرداختن حوزه به علوم جدید صحبت می‌کردند و می‌گفتند حوزه نباید منحصر به فقه و اصول بماند و باید درصدی از حوزویان با زبان جدید آشنا باشند. مرحوم علامه تمرکز بر سه موضوع را به حوزویان پیشنهاد می‌دادند. نخست اینکه تحقیق لازم و کافی در مورد معارف اسلامی در دوره و زمان داشته باشند. دوم اینکه اطلاعات کافی از نیازهای مادی و معنوی جهان اسلام به دست آورند و سوم اینکه نیازهای جهان اسلام را بر آن معارف عرضه کنند و محصول آن را در زندگی مردم به کار بگیرند.» دکتر گلشنی با اشاره به وضع دانشگاه و علم در دوران حیات علامه جعفری توضیح داد: «در زمان علامه تفکر پوزیتیویستی حاکم بود و برخی می‌خواستند اسلام را با تفکر پوزیتیویستی تطبیق دهند که در کشور ما مرحوم بازرگان به‌دنبال این کار بود. علامه جزو نخستین کسانی بودند که این تذکر را دادند و تجربه گرایی را مورد نقد قرار دادند. عمده جامعه فلسفی و فیزیک غرب امروز از پوزیتیویسم برگشته‌اند اما هنوز در محیط ما پوزیتیویسم حاکم است. این تذکر را علامه جعفری سال‌ها پیش داده‌اند. مسأله دیگر فلسفه است که در غرب در دانشگاه‌های معتبر از اساتید فیزیک، ریاضی، فلسفه و علوم شناختی و کشیش‌ها دعوت می‌کنند و روزترین مسائل را مورد بحث قرار می‌دهند. در ایران در دانشکده‌های علوم حرفی از فلسفه وجود ندارد. علامه در مورد فلسفه تأکید داشتند و می‌گفتند برخی تفکر علمی را مشاهده و تجربه می‌دانند که این امر آسیب‌زاست و هیچ گاه نمی‌توان به علوم تجربی بسنده کرد. ایشان یک ترکیبی از علم و دین و فلسفه را برای حیات معقول در نظر داشتند. این چهره ماندگار علمی در پایان تأکید کرد: «علم نمی‌تواند به همه سؤالات مورد توجه انسان پاسخ دهد. جواب این‌ها را تنها می‌توان از دین گرفت که علامه هم بر همین نکته تأکید داشت.»

دکتر مهدی محقق: علامه جعفری به آرای متفکرین اروپایی هم توجه داشت
پس از دکتر گلشنی دکتر مهدی محقق؛ رییس انجمن مفاخر فرهنگی پشت جایگاه رفت. بنیان‌گذار دائره‌المعارف تشیع صحبت‌های خود را اینگونه آغاز کرد: «من در سال‌48 در کنگره شیخ طوسی مطلبی در مورد تخلیص الشافی شیخ طوسی مطرح کردم که در آنجا علامه جعفری خیلی از آن تعریف کرد و من را تحسین کرد. تکیه من بر مطلبی بود که هر گاه شیعیان اثنی عشری با دانشمندان معتزلی روبه‌رو می‌شدند، شیعیان در بحث‌ها شکست می‌خوردند چراکه متوسل به احادیث اهل بیت می‌شدند در حالی که این برای معتزلیان حجت نبود. «سید مرتضی» برای نخستین‌بار به مسأله امامت جنبه فلسفی و منطقی داد و این مسأله مهمی بود. به هر ترتیب در آن بزرگداشت شیخ طوسی باب مراوده من با علامه گشوده شد. » 
محقق ادامه داد: «مرحوم جعفری توجه فراوانی به نهج‌البلاغه داشت. در میان ادبای عرب «حاجز» از همه معروف‌تر است. حاجز در کتابش می‌گوید من آرزو می‌کردم که یکی از خطبه‌های علی(ع) به اسم من در تاریخ ثبت می‌شد. لذا توجه علامه جعفری به نهج‌البلاغه بی‌جهت نبود. مهدی محقق گفت: مرحوم علامه جامع منقول و معقول بود و در نجف نزد استادان بزرگ، فقه و اصول خوانده بود.
 او اقوال دانشمندان اروپایی را هم می‌دانست که در اهل علم کمتر دیده بودم که توجه به آرای دانشمندان اروپایی داشته باشند. وی در پایان گفت: علامه از نظر اخلاق بسیار متواضع و آرام و بی‌ادعا بود. معلوماتی که ایشان در شرح مثنوی و نهج‌البلاغه بیان کرده، همه آن‌ها ابتکاری است.»

استاد منوچهر صدوقی‌سها،داماد علامه: دروغ گفته‌اند که علامه از تفسیر مثنوی پشیمان بود
در پایان جلسه هم استاد منوچهر صدوقی‌سها ؛ پژوهشگر فلسفه و عرفان نظری و داماد علامه جعفری درباره شخصیت ایشان گفت: «امروز زیاد شنیده می‌شود که می‌گویند چرا یک عالم حوزوی باید به مثنوی بپردازد و عده‌ای از قول علامه به دروغ گفته‌اند که علامه جعفری از پرداختن به مثنوی پشیمان بوده‌اند. این در حالی است که شیخ انصاری از استادش نقل می‌کند که استاد می‌گوید من هر چه از فلسفه می‌دانم از مثنوی است. یا آیت‌الله بروجردی تعلیقات زیادی بر مثنوی دارند. یا آیت‌الله حکیم هم پولی را برای ترجمه مثنوی به عربی هزینه کرده بودند.» 
صدوقی سها گفت: «اشکال دومی که از شرح مثنوی علامه می‌گیرند این است که می‌گویند این شرح ارزشی ندارد. حال آنکه فردی مثل مرحوم جلال الدین همایی شعری برای علامه می‌گویند که
 « از نقوش مثنوی بر آب و رنگ، آیینه افکار را بگرفته زنگ
 هان هان توای تقی جعفری، زنگ این آیینه را باید بری»
 لذا آقای همایی در مورد علامه و شرح ایشان چنین شهادتی داده‌اند.» او ادامه داد: «بحث دیگری که عده‌ای مطرح می‌کنند این است که علامه جعفری چه ربطی به فلسفه داشته‌اند؟ بحث این است که ما استاد فلسفه را با فیلسوف اشتباه گرفته‌ایم. آقای جعفری استاد فلسفه نبودند اما این دلیل بر نقص معلومات فلسفی نیست. علامه جعفری فیلسوف مستقلی بود.» وی در پایان گفت: «کتابی به نام نهایت الادراک از علامه هست که اصلاً چاپ نشده که ایشان این کتاب را در ۲۰ سالگی در نجف نوشته‌اند. کتاب دیگر با نام ارتباط انسان با جهان است که یک بار منتشر شده است. اگر به سرفصل‌های این دو کتاب نگاه کنید می‌بینید که علامه چه درک فلسفی عمیقی داشته‌اند.»

فرزندعلامه به‌نقل از پدر:  اگر فکر می‌کنید من آخرین پله علم هستم سقوط می‌کنید
 در پایان این همایش علی جعفری، فرزند علامه جعفری در سخنانی از ویژگی‌های اخلاقی و شخصیتی پدرش صحبت کرد. او در بخشی از صحبت‌هایش گفت: «گفته می‌شود مرحوم علامه به ۱۷ زبان زنده دنیا سخن می‌گفت که این مسأله دروغ است. ما باید هر چه می‌شنویم تحقیق کنیم، برخی از این خاطراتی که در مورد علامه گفته می‌شود، به ایشان لطمه می‌زند. ایشان بحثی در مورد بالندگی و صاحب نظر بودن، دارند که توصیه می‌کنند مادامی که دو کتاب خواندید دلیل بر صاحب نظر شدن شما نیست. شما باید استاد ببینید. با دو تا مجله خواندن ذهن خود را مغشوش نکنید.» علی جعفری در پایان گفت: «از سوی دیگر ایشان در توصیه دیگری به شاگردان خود می‌گفتند اگر فکر می‌کنید من جعفری آخرین پله علم هستم، سقوط می‌کنید، شما باید از من هم عبور کنید.»

*صبح نو

برچسب ها:

فرهنگ و هنر