گروه اجتماعی خبرگزاری فارس ـ سمیرا خباز: «الگوی سوم، الگوی زن مسلمان» برای اولین بار از سوی مقام معظم رهبری همزمان با صدور پیام تاریخی و سرنوشتساز ایشان در آستانه دهه چهارم انقلاب به کنگره 7 هزار شهید زن مطرح شد و ایشان ۳ الگو را برای زنان بیان کردند.
مقام معظم رهبری برای هر کدام از این الگوها شاخصهایی را مطرح کردند. ایشان الگوی زن شرقی را که هیچ ردپایی در تاریخ ندارد و دچار روزمرگی شده و خنثی است، را ااینطور مطرح کردند که این الگو نمیتواند الگوی مناسبی برای زن معاصر باشد.
ایشان الگوی زن غربی را به مثابه موجودی که جنسیتش بر انسانیتش میچربد عنوان کردند که به زن نگاه ابزاری داشته و نمی تواند الگوی مناسبی برای زنان باشد. اما ارائه الگویی از زبان ایشان که نه الگوی شرقی و الگویی نه غربی است بسیار حائز اهمیت بود، مقام معظم رهبری این الگو را الگویی دانستند که حق کرامت الهی را به زن معاصر باز میگرداند.
ایشان در این بیاینه تاکید کردند که «زن به یک جایگاه مصنوعی و تصنعی و تشریفاتی احتیاج ندارد؛ جایگاهی که دون شأن متانت و سکینه و آرامش روحی اوست. در طبیعت الهی زن، آنچنان لطافت و زیبایی و گرمای محبتی وجود دارد که میتواند هم خود را و هم محیط پیرامون خود را- چه در داخل خانه، چه در هر محیطی که باشد- به طرف معنویت، پیشرفت و علوّ مقامات علمی و عملی سوق دهد و پیش ببرد.»
به منظور تبیین و تشریح شاخصهای الگوی سوم زن، که همان الگوی زن مسلمان تلقی میشود نشستی تحت عنوان «بررسی الگوی سوم زن، (نه شرقی نه غربی) از دیگاه روانشناسی با حضور دکتر عباسعلی شاملی رئیس انجمن روانشناسی اسلامی و نویسنده کتب «روانشناسی رشد و نگرش بر منبای منابع اسلامی»، «چیستی و چگونگی آموزش و پرورش نبوی» و کتاب «در تکاپوی رسیدن به الگویی در تربیت اخلاقی اسلامی» و... به گفتوگو پرداختیم.
دکتر شاملی این بحث را بسیار مهم، حیاتی و قابل توجه دانست و گفت: این بحث نشاندهنده حضور علمی فرهنگی اسلام در سطح جهانی است و پردازش الگوی سوم برای زنان حائز اهمیت است. شرح این گفتوگو در ادامه خواهد آمد:
در روانشناسی مدرن چهار موج تا به حال به وجود آمده است؛ موج اول مبتنی بر رفتارگرایی، موج دوم، مبتنی بر روان تحلیلی، موج سوم بر مبنای انسانگرایی و چهارمین موج روانشناسی مثبتگرا است. این 4 موج اصلی با عنوان روانشناسی مدرن شناخته میشوند.
اینکه در نظام جمهوری اسلامی که به فرموده مقام معظم رهبری در صدد تمدنسازی اسلامی است در همه پیشنیازهای تمدن اسلامی از جمله زن مسلمان نسخه الگو و ورژن داشته باشد، مهم است. در حوزه زنان هم سه موج مغرب زمین و مغرب زمین و موج اسلامی وجود ارد.
ارائه عرضه شاخصهای زن مسلمان در قالب و الگو خیلی مهم هست، رویکرد حاکم بر جوامع علمی دنیا هم مبتنی بر رویکرد الگو است. که مجموعهای از مولفههای مفهوم شناسی شده است که باید بدانیم مفاهیم آنها چیست و روشهای رسیدن به مفهوم زن مطلوب چیست.در الگو به غیر از مفهوم شناسی به روشهای کمک کردن برای حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب نیز صحبت میشود. و عامل سوم هدفگذاری و هدف بینی است. و باید ببینیم در الگوی زن مسلمان ما میخواهیم به چه چیزی برسیم و نقطه اوج و کمال این الگو کجاست؟
برای رسیدن به این الگو لازم است ساحتهای رشد و تکامل شخصیتی، شناختی، عاطفی هیجانی، فردی، سیاسی، اقتصادی را مورد توجه قرار دهیم. اما باید عوامل و موانعی که عامل حرکت هستند باید مورد توجه قرار بگیرد، ضمن اینکه باید ببینیم در پردازش الگو فرایندی عمل میکنیم یا مرحلهای. در نظریههای رشد انسان شناختی که هر صاحبنظری مشخص می کنند که این روش فرآیند است یا مرحلهای. این تفاوت دو نظریه همانند تفاوت هوش عقلی و هوش هیجانی است.
تعریف الگوی زن مسلمان به عنوان الگوی سوم، نیازمند زمان است
بنابر این این الگو باید دنبال شود اما این نگرانی وجود دارد که به راحتی نمیتوان به الگو رسید و نیازمند پروژههای متعدد و متفاوت پژوهشی به صورت میانرشتهای است.الگوی زنان به عنوان الگوی سوم، نیازمند زمان است تا شاخصهای آن احصا شود اما نظام جمهوری اسلامی ایران برای تمدنسازی نیازمند این الگوست.که نتیجه این الگوی زن میشود، زن تراز انقلاب اسلامی است.
مقام معظم رهبری هم تاکید دارند آنچه اثر انقلاب اسلامی را مستمر میکند، اندیشه است و اگر ما نتوانیم به الگوی تمدن سازی اسلامی برسیم، جذب الگوهای مدرن جهانی میشویم. زمانی انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی باقی میماند که در آن تمدن اسلامی تعریف شود. آن تمدن ابعاد گوناگونی دارد که یکی از جنبه های آن الگوی زن مسلمان است.
در روان شناسی آموزش و تربیت میگوید اگر میخواهید جامعه تربیت کنید صرف حرف خوب داشتن کافی نیست باید مدل عینی داشته باشیم. تاکید بزرگان هم بر این است، از امتیازات اسلام هم این است که از نظر به عمل حرکت کنیم.
*آیا نمونه عینی برای الگوسازی برای زن مسلمان وجود دارد؟
حضرت فاطمه زهرا مود قبول شیعه و سنی است، حتی اهل سنت اگر 4 زن را به عنوان الگوی مناسب زنان تحویل دهند یکی از آنها حضرت فاطمه زهراست، ایشان بهترین مادر، بهترین همسر، بهترین زن و بهترین صحابه و مسلمان است و اگر هر بعدی از شخصیت ایشان را مورد توجه قرار دهیم، میتوانیم به الگوسازی برسیم. این مساله میتواند به تقریب و وحدت شیعه و سنی هم مورد توجه قرار گیرد.
یکی از ابعاد تمدنسازی، تعریف الگوی زن است
*چطور تا به امروز نتوانستیم الگوپردازی مناسبی داشته باشیم، آیا در زمینه نظریهپردازی دچار ضعف بودهایم؟
عیب ما این است که راهکارها و روشهایمان نظریهمند نیست و آسیب آن این است که بیشتر راهکارها و تاکتیکهای ما سلیقهای است. ما برای رسیدن به الگوی زن مسلمان، باید به نظریه زن مسلمان دست یابیم. در پایاننامه دکترای من که بر مبنای زن شناسی اسلام بود از فصل اخلاق روانشناسی ( کتاب اخلاق در قران آیتالله مصباح) کمک گرفتم و به دنبال نظریهسازی در این زمینه بودم.
در حال حاضر هم در تلاش هستم در انجمن روانشناسی اسلامی از این کتاب نظریهای درست کرده و برای انجمن روانشناسی آمریکا بفرستم. حضرت مصباح در این کتاب میگوید: مشکل ما در اخلاقی سازی جامعه این است که نظریه اخلاقی نداریم، با وجود اینکه بهترین سخنان را داریم اما اگر بهترین حرفها را هم بگوییم چون مبنای نظریه علمی نیست مقبول جامعه علمی نمیشود و متاسفانه سلیقهای است.الگوی زن مسلمان باید بر پایه نظریات اسلامی در حوزهها و ساحتهای گوناگون پایه ریزی شود، سپس مکانیزم به عمل رساندن این نظریه در چارچوب زندگی دینی باید مدنظر قرار گیرد، در این مکانیزم «حرکت نظر به عمل» باید کارهایی را در تربیت اجتماعی زندگی زنان که نمودهای عینی قابل عرضه داشته باشد ارائه کنیم.
*این سوال مطرح است که آیا حضرت (س) که زندگیشان در عصر نبوی میگذشت و بشر از بیماری فقدان دانش رنج میبرد و با مشکلات عصر جاهلی مدرن و بمباران اطلاعاتی رنج میبرند روبرو نبودند، میتواند کمک کننده باشد؟
بله، برای زنان امروز حضرت زهرا (س ) و یا حضرت خدیجه کبرا (س) و حضورت زینب (س)میتوان الگو گرفت و با مدلهای عینی امروزی تطبیق داد. مثل مادرها و زنان شهدا. به این صورت که از این مدل عینی به یک اصل میرسیم که هنگام کپیبرداری، الگوگیری و مدل پردازی از شخصیتهای شاخص اسلام مثل حضرت زهرا بودن است. آیت الله مصبح میگویند در الگوبرداری باید قادر باشیم میان ساختار و محتوا تفکیک قائل شویم. اینکه از چه بعد از زندگی آنها الگو بگیریم؟ مثلا ساده زیستی، پوشش و حجاب باید مدنظر قرارگیرد، یعنی محتوا بنابراین محتوای و حقیقت زندگی حضرت زهرا باید متناسب با ساختار زندگی امروزی الگوبرداری شود. بنابراین الگو برداری ما از بیرون نیست و از کنه زندگی بزرگانمان نشات میگیرد.
برای مثال، حضرت زهرا (س) فرمودند زندگی زناشویی سه شاخص دارد که باعث ایجاد آرامش، ثبات، امنیت میشود. این سه شاخص را من به عنوان «مثلث طلایی فاطمی» معرفی میکنم که برپایه صداقت، امانت و عدم مخالفت (رفاقت) است. به این ترتیب زوجین به بیاعتماد و بدگمانی نمیرسند و این بهترین الگو برای ایجاد ثبات و آرامش در خانواده به حساب میآید که یک تئوری در این باره وجود دارد.
این تئوری بر پایه یک نظریه استوار است نظریه اول این است که زن و شوهر در زندگی مشترک آیا باید طرفدار و پیرو تساوی باشند یا تکمیلی. این مساوات یا مباسات
امروزه در دنیا برای خانواده و زناشویی دو دیدگاه به وجود آورده است. یکی بر پایه تساوی است، یعنی همه حقوق و وظایف میان هر دو جنس مساوی عمل میکند که بیشتر در قبال این نظریه حاکم است. اما این نظریه در اسلام مورد قبول نیست و در مقابل نظریه تکمیلی مطرح میشود که زن و شوهر و اساس آن زمانی به ثبات استمرار و آرامش و تحکیم خانواده میرسند که تفاوتهای موجود در خانواده را بپذیرند اما این تفاوت ها باعث تفوق نشود بلکه باعث تکمیل شود.
علامه طباطبایی در خصوص آیه «وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ» (آیه 21 سوره روم) ایشان واژه زوج این طور توضیح میدهند که زوج را به معنای مکمل میدانند اما این تفاوت نباید موجب تضعیف شود بلکه باید همپوشانی داشته باشد. زن و شوهر باید در سه محور ان و مال و ناموس امین هم باشند.
*از آفتهای مساوی قرار دادن دو جنس چیست؟
فردگرایی، خودمحوری از آفتهای مساوات است. در حالیکه نظریه دوم که پشتوانه مثلث فاطمی است این است که فلسفه تشکیل خانواده هدف آن رشد است.تا فضا و بستر رشد هر دو زوج فراهم شودو به این نوع تعامل تعامل مثبت میگویند. در حالیکه پشتوانه نظریه خانواده در غرب تامین رفاه و فایدهگرایی است،
در حالیکه پشتوانه نظریه خانواده در غرب تامین رفاه و فایدهگرایی است، در اسلام و فلسفه تشکیل خانواده برپایه رشد است
بنابراین اگر بخواهیم الگوی زن مسلمان را به عنوان سومین الگو در جهان مطرح کنیم. نخست باید این الگو را در راستای تمدنسازی اسلامی ببینیم و اگر اینطور ببینم تبدیل به وظیفه برای مجامع علمی و عملیاتی میشود، دوم اینکه برای پیشبرد این الگو نیازمند جنبههای تئوری نگاه عملیاتی هستیم .در هر دو جنبه اولین پیش نیاز این است که الگو داشته باشدیم. اگر مدل ما الگوی فاطمی باشد.
برای رسیدن به الگوبرداری از فرم و شکل و ساختار شاید ناچار باشیم در رسیدن به الگویی ترسیمی عملی کنید اما اساساً الگو تاسیسی است. چون جامعه ما باورها و ارزشها خیلی از باورهای الگوهای موجود را مورد قبول نمیکند هرچند مجبور باشیم تا مدتی ترمیمی عمل کنیم ولی اساسا این الگو تاسیسی است و باید مولفهةای چندگانه ان تامین شود. در این الگو بازشناسی، شناختی یا توصیف ظرفیتهای زنان و تعاملات باید دیده شود.
لازم است بگویم که خانواده اسلامی رویکرد انتفاعی ندارد بلکه رویکرد به رشدی و تعاملی دارد چون اگر انتفاعی باشد سر جدال در می آورد. نظریهای که پشتیبان این رویکرد تکمیلی یا ارتقایی است نظریه تکمیلی در برابر نظریه تساوی است.
وقتی در فضای عملیاتی قرار میگیرد. باید الگوها مفهوم و فضای عملیاتی مشخص شود، بنابراین شاید براساس مقتضیات زمان و مکان این الگوها متفاوت باشد.
به نظر من الگوی زن مسلمان بر یک الگوی جدیدی از نظریه زوجیتگرایی و زوجیت محوری سوار است که این نظریه در برابر گرایش جدید غرب است که برای خانواده ۵ الگو (زوجیت، لزبین، گیها، دوجنسها و ترنسها) تعریف کرده است.
اگر میخواهیم الگوی زن مسلمان را به صورت تطبیقی و مقایسهای تعریف کنیم باید بهدو رویکرد دنیا توجه داشته باشیم،که آیا این الگو براساس الگوهای درون دینی و برون دینی تعریف شده است.
زن مسلمان باید در چند محور و مطالعه و شاخصگرایی می شود، زن به عنوان همسر، زن به عنوان زن در مقابل مرد، زن به عنوان شهروند، زن به عنوان نیروی کای و زن به عنوان عامل مصرف.
انتهای پیام/