به گزارش مشرق، محمد عبدالهی در یادداشتی نوشت:
خطبههای تاریخ ساز رهبر انقلاب در نماز جمعه 27 دی ماه 98 مشحون از نکات مهم و قابل توجه بود، چه برای مردم ایران، مسئولین، دشمنان، ملت ها و دولت های منطقه و مسلمان و مخاطب جهانی. اما دو «آفرینش کلامی» ویژه در بیانات فارسی ایشان بود که نیازمند مداقه و تحلیل است. اول، استفاده از تعبیر «رزمندگان بدون مرز» برای نیروی قدس سپاه. و دوم، استراتژی «ایران قوی» بعنوان نقشه پیش روی و راه حل مشکلات کشور.
بیشتر بخوانید:
رزمندگان بدون مرز +فیلم
«سپاه قدس»؛ حافظ کرامت ملتها
ایشان در توصیف سپاه قدس فرمودند: سپاه قدس یک نهاد انسانی و دارای انگیزههای بزرگ و روشن انسانی مشاهده کنیم. نیرویی است که با سعهی صدر به همه جا و همه کس نگاه می کند. اینها «رزمندگان بدون مرز» هستند. رزمندگانی که هرجا نیاز باشد، آنها در آنجا حضور پیدا میکنند؛ کرامت مستضعفان را حفظ میکنند، خود را بلاگردان مقدّسات و حریمهای مقدّس می کنند. همین ها سایه جنگ و ترور را از کشور خودمان هم دفع می کنند. به کمک غزه و فلسطین می روند اما برای خودمان هم امنیت ایجاد می کنند. البته همه نیروهای مسلح ما زیربنای فکریشان الهی است..»
1. نیروی قدس: نهاد انسانی و رزمندگان بدون مرز
شاید نخستین بار است که رهبر انقلاب به صورت واضح مانیفست و مرام نامه سپاه قدس را در تریبون های عمومی و رسمی تشریح کردند. آن هم نه به عنوان نیروی صرفا ملی یا صرفا اسلامی، بلکه به عنوان نیروی انسانی با زیربنای فکری الهی که هر جا فریاد استمدادخواهی یک مظلوم یک انسان ورای دین و مذهب و نژاد و کشورش میرسد، به یاری اش می شتابد.
این توصیف، چند معنا دارد:
اولا: به وضوح یک پدافند هدفمند علیه رژیم تروریستی آمریکا و متحدان آن است که با تبلیغات وسیع رسانه ای تلاش میکنند سپاه پاسداران را به عنوان نیرویی ترویست و ضدبشر به مردم خود معرفی کنند. و با همین تصویرسازی دروغین درصدد هستند ترور وحشیانه شهید سردار سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس را توجیه کنند و مشروع جلوه دهند.
ثانیا: تاکید بر اینکه سپاه قدس در هر کجای جهان، ماموریت حمایت از مستضعفان را بر دوش می کشد، به معنای گسترده تر شدن حوزه اقدام و ضریب تاثیرگذاری و حیات بخشی این نیروست. از زنان ایزدی، تا شهرهای سنی نشین عراق، مسیحیان سوریه، کردهای سوریه و عراق، تا مسیحیان و اهل سنت و شیعه لبنان تا اهل سنت فلسطین و شیعیان زیدی یمن و.. گواهی بر رویکرد فراملیتی و فرامرزی و انسان دوستانه این نیروی نجات بخش است. که سند آن در تحولات منطقه آشکار و عیان است. اخراج اشغالگران اسرائیل از لبنان، تسلیح مقاومت فلسطین در برابر اسرائیل، رهایی عراق و سوریه از چنگ داعش، حمایت از پابرهنگان یمنی در برابر عربستان و هم پیمانانش و.. اینها کارنامه های درخشان این نهاد انقلاب برای پاسداشت انسانیت است.
ثالثا: رهبر انقلاب با این توصیف، در حقیقت بر این باورند که ماموریت سپاه قدس، صرفا حمایت از گروه های مقاومت نیست. حمایت از گروههای مقاومت تنها بخشی از رسالت این نیروی انسان مدار است. هر مظلومی هر انسانی هر مستضعفی تحت چتر حمایت و دست پدرانه این نیرو است و خواهد بود. ماموریت این نیرو، حراست از «حقوق بشر» به معنی واقعی کلمه است، نه آنچه مدعیان دروغین آن در جهان بر خود می نامند.
رابعا: این ماموریت سپاه قدس، ترجمه عملیاتی اصل سوم قانون اساسی است که بیان می کند جمهوری اسلامی موظف به حمایت از مستضعفان و جنبشهای آزادیبخش در دیگر کشورهاست با حفظ حاکمیت آن کشورها. نیروی قدس قرار نیست در امور دیگر کشورها به صورت غیرقانونی دخالت کند، بلکه هرگاه آنها نیاز به مدد این نیرو داشتند، به یاریشان خواهد شتافت. ورای منافع مادی و مالی. به صورت مستشاری، به صورت نظامی، به صورت فرهنگی و هر صورتی.
2. نیروی قدس، بلاگردان مقدسات و حریمهای مقدس:
ماموریت دیگر این نیروی قدرتمند، حفظ حرمت اماکن مقدسه است. طبق آیات شریفه قرآن (سوره بقره 114 و توبه 18) حفظ مساجدالله و محل های ذکر خداوند ماموریت مومنان در کنار اقامه نماز و پرداخت زکات است و دفاع از آنها در برابر ظالمان و کفار وظیفه مسلمانان. این نکته، بیانگر وجه اسلام گرایانه ماموریت نیروی قدس سپاه است. وجه توحیدی و اسلامی آن.
3. نیروی قدس، به کمک غزه و فلسطین می روند:
ذکر این نکته و تاکید بر آن در بیانات رهبر انقلاب، ارسال این پیام است که گمان نشود چون سپاه قدس یک استراتژی جهانی و انسانی را در پیش دارد، از هدف ماهوی و علت موجودیت خود افول می کند. استراتژی فراملی و فرامنطقه ای سپاه قدس به منزله آرمان اصلی و بنیادین آن یعنی آزادی فلسطین نیست. بلکه برعکس، نگاه جهانی و انسان گرای این نیرو، خود عامل و موجد ماموریت نابودی اسرائیل و تضعیف ارباب آن آمریکا و نظام استکباری در جهان است. به تعبیر دیگر اگر زمانی امام خمینی (ره) پیروزی در جنگ با صدام و فتح کربلا را مقدمه فتح قدس می خواند (راه قدس از کربلا میگذرد) امروز آیت الله خامنه ای، فتح قدس را مقدمه فتح لانه شیطان می داند. «راه آمریکا از اسرائیل میگذرد». هر جا دست آمریکا کوتاه شود، اسرائیل به مرگ خود نزدیک شده و هر جا دست اسرائیل قطع شود، آمریکا ناتوان تر میشود.
4. نیروی قدس،نیروی ملی: همینها سایه جنگ و ترور را از کشور خودمان هم دفع میکنند و امنیت می آورند
آرمان های فراملی و انسان محور سپاه قدس بدان معنا نیست که از امور داخلی و افزایش ضریب قدرت هسته مرکزی خود ایران غافل بماند. برعکس برکت حرکتهای انسانی نیروی قدس، افزایش عمق امنیتی ایران است. دست بر جای مانده از پیکر شهید سلیمانی در فرودگاه بغداد، سمبلی است از جهاد تا پای جان سپاه قدس که اجازه نمی دهد مردم ایران، ذره ای از آرامش و آسایش و امنیت خود دور شوند. آنها با دشمن در لانه خود روبرو می شوند و می جنگند و هرگز اجازه نمی دهند پوتین های دشمن به خاک ما و درب خانه مردم ایران برسد. داعش تا 50 کیلومتری کرمانشاه، در دیاله عراق می رسد اما در همانجا له میشود و مرز ایران در امن و آسایش شب را به سر می کند. پایگاه آمریکا در دویست کیلومتری ایران در عراق و افغانستان و کویت و ترکیه و.. قرار دارد اما هرگز جرات نمی کند خانه یک ایرانی را هدف قرار دهد.
همه این چهار محور توصیف دقیقی از نیروی قدس به عنوان یک نیروی جهان وطن، آرمانگرا و ایدئولوژیک و درعین حال ملی گرا (ایدئولوژی اسلامی انقلابی) است که درست در نقطه مقابل جریانی در کشور و منطقه قرار دارد که خود را غیرایدئولوژیک میخواند ولی در حقیقت دارای ایدئولوژی غربگرای سازشگراست.
"ری تکیه" یکی از مشاوران برجسته امنیت ملی کاخ سفید در دوره اوباما کتابی دارد با نام «ایران مخفی». او جمهوری اسلامی را کشوری معرفی می کند که در آن قدرت بین مراکز قدرت تقسیم شده، بین دو طیف. نگاه اول، ایران را بدون مرز می نگرد، محدود به جغرافیا و چارچوب سرزمینی نمی بیند و نگاه دوم، با تقلیل گرایی به دنبال محدود شدن اقدامات ایران به داخل و نگاه صرفا ملی گرایانه است. او به سیاستمداران آمریکایی توصیه و تجویز می کند برای مبارزه با ایران، فقط سیاست کنترل تسلیحات کافی نیست، بلکه با کمک طیف دوم باید با ایران ایدئولوژیک بجنگید و آن را مهار کنید. صرفا با تعارض و تضاد و اصطکاکی که طیف دوم بر سر راه طیف آرمانگرا می گذارد قادر به کنترل ایران خواهید بود.
از اینجا معنای «آفرینش کلامی» و استراتژی نوین رهبر انقلاب آشکار میشود. «ایران را قوی کنید». این استراتژی در حقیقت، مکمل راهبرد «رزمندگان بدون مرز» است. رهبری که تلاش می کند هر دو استراتژی فراملی گرایی و ایران قدرتمند را توامان محقق کند. نه از مناسبات منطقه ای و جهانی و رسالت جهانی اسلام و انقلاب غفلت می کند و نه ایران را ضعیف و رها شده می خواهد. این درست در نقطه مقابل تفکر طیف لیبرال است که هم رسالت جهانی و منطقه ای ایران را درک نمی کند یا منکر می شود، و هم در داخل با سیاست های غلط سیاسی و اقتصادی، و نگاه به غرب، باعث افول قدرت اقتصادی و سیاسی کشور شده است. عامدانه یا غیرعامدانه.
«ایران قوی» ساخت دوگانه های طیف لیبرال برای توجیه سیاست های غلط و مضر برای منافع ملی را بر هم می زند. دیگر از این پس دو گانه «آرمانگرا – عملگرا» نداریم. دیگر از این پس دو گانه «یا اسلام یا ایران» نداریم. از این پس با دوگانه «ایران قوی – ایران ضعیف» مواجهیم. یک طیف نیروهای سیاسی و اجتماعی ایران خواهان «ایران قوی» هستند. در همه حوزه ها چه نظامی چه اقتصادی چه علمی چه سیاسی و طیف دیگر پرچمداران ایران ضعیف. ایران وابسته اقتصادی، ایران منفعل و واداده سیاسی، ایران عقیم شده نظامی و علمی تکنولوژیک.
برای ارائه و ترسیم چنین چشم انداز و راه نوینی، پس از 8 سال چنین خطبه ای ضروری بود که به برکت خون شهید سلیمانی، نیروی عظیم جمع شده در حوزه اجتماعی، پذیرای چنین استراتژی تاریخ سازی است. به راستی این نماز جمعه هم از آن روزهای تاریخ.