آقای روحانی شما را بخدا یک چیزی برای این نظام باقی بگذارید

به گزارش مشرق، «عبدالله گنجی» در سرمقاله روزنامه جوان نوشت:

رئیس‌جمهور در جمع استانداران و فرمانداران به‌گونه‌ای سخن گفت که گویی نه رئیس‌جمهور اسلامی ایران بلکه به عنوان رهبر جریان اپوزیسیونی است که راهی به حکومت و قدرت ندارد. اگر او را حقوقدان بدانیم قطعاً سخنان وی را باید مفری برای فرار از مطالبات جریانی دانست که روحانی مدیون آن است. روحانی انتخابات کشور را با زمان شاه مقایسه کرد که از تهران برای شهرستان‌ها نماینده انتخاب می‌کردند و ایران را با کشورهای کمونیستی و حزب رستاخیز مقایسه کرد و البته بلد است چگونه اتهام و شبهه را در زرورق «انذار» بپیچد و با عبارت «خدای نکرده» از عوارض آن فرار کند.

بعد از اینکه تلاش کرد مردم را از سلامت و روند انتخابات مأیوس کند، از همگان خواست که با صندوق آرا قهر نکنند. البته مثل صدها «جمع اضدادی» که در سال‌های گذشته از وی دیدیم و دم برنیاوردیم این هم می‌گذرد. به این عبارت توجه کنید «در زمان رژیم گذشته یادتان هست که در حوزه‌های انتخابیه یک عده‌ای می‌آمدند، ولی همه می‌دانستند که وکیل چه کسی است. می‌گفتند فلانی است و از تهران تعیین شده است. آن وقت ما شهرستانی بودیم می‌گفتند از تهران فلانی تعیین شده است. به هرکسی می‌خواهید رأی دهید، مردم هم می‌دانستند به هر کسی رأی بدهند و هر کاری بکنند همان آقایی که تهران -به قول آن‌ها که می‌گفتند- گفته همانی که تهران می‌گفت از صندوق درمی‌آمد».

اکنون می‌توانیم بگوییم روحانی دو دوره ریاست‌جمهوری، پنج دوره مجلس شورای اسلامی، سه دوره خبرگان، از تهران انتخاب شده است؟ و نه انتخابی بوده و نه رأی؟ در تهران چه کسی اکنون برای شهرستان‌ها انتخاب می‌کند. رهبری؟ رئیس‌جمهور؟ قوه قضائیه؟ در این صورت این‌همه هزینه صرف برگزاری و لجستیک برای چیست؟ اگر این نظامی است که روحانی در اردیبهشت ۱۳۹۶ اعلام کرد «۳۸ سال زندان و اعدام می‌کند» و اکنون هم از تهران برای شهرستان‌ها نماینده انتخاب می‌کند، چطور نمی‌توانیم بگوییم انتخاب شخص روحانی در همه انتخابات‌های ۴۰ سال گذشته انتخاب مردم نبوده است و حکومت از ایشان خوشش آمده که او را انتخاب کرده است و ایشان هم به پاس آن مأمور خاکستر پاشیدن یا شیلنگ گرفتن بر صورت همین نظام باشد؟

روحانی به خوبی می‌داند که بیش از ۵۵ درصد نمایندگانِ فعلیِ ردصلاحیت شده از جریان ناهمسو با دولت هستند، اما چرا تعادل را نمی‌پذیرد؟ چون از سوی جناح مقابل تحت فشار نیست. آنچه روحانی بهتر می‌داند اینکه ۸۰ درصد نمایندگان ردصلاحیت شده فعلی توسط اجزای همین دولت فاسد شده‌اند. به خوبی می‌داند که دانه درشت‌های اصلاح‌طلب توسط هیئت‌های اجرایی و سیستم امنیتی دولت رد شده‌اند (البته از نظر ما عمدتاً درست است)، اما جاخالی دادن هنر مردان سیاستِ این روزهای کشور ماست.

روحانی در بخش دیگری از سخنان خود می‌گوید: «بیایید به مردم اعتماد دهیم و به مردم بگوییم نظام ما نظام تک‌حزبی نیست، ما نظام کمونیستی نیستیم، ما نظام شاه نیستیم و ما فقط حزب رستاخیز و کمونیسم نداریم. تک‌حزبی نیستیم و نظام چندحزبی هستیم و احزاب در این کشور آزاد هستند». واقعاً روحانی نمی‌داند در قانون انتخابات موجود، حزب و جناح هیچ جایگاهی ندارد و قانون بر فرد متمرکز است؟ نمی‌داند که شورای نگهبان جناح و حزب را بررسی نمی‌کند و چنین صلاحیتی هم ندارد؟ اگر حقوقدان نداند پس کی می‌داند؟ روحانی نمی‌داند داستان ننه‌من غریبم یک پروسه دائمی در ۲۰ سال گذشته است؟ و فردای انتخابات هم خواهند گفت –به‌رغم فلان و فلان باز مردم ما را برگزیدند؟ -عجب رویی! - اگر حزب کمونیست و رستاخیز بودیم که امثال روحانی نباید انتخاب ملت باشند و حاکمیت نیز وی را به رسمیت بشناسد. اعتماد مردم ایران به نظام جمهوری اسلامی قطعاً و قطعاً در هفت سال گذشته به اندازه ۳۳ سال قبل از آن آسیب دید. ارمغان هفت سال گذشته روحانی برای انتخابات اخیر این است که گوش مردم از وعده و قول و قرار پر است، باورپذیری عمومی به حداقل رسیده است. جایگاه اجتماعی ایشان خود شاخص مهمی است که چه بر سر اعتماد عمومی آمده است. فدائیان و وفاداران انقلاب اسلامی بدون اینکه کاره‌ای باشند در حال دق‌مرگ شدن هستند. اما سرمایه‌سوزان نظام طلبکاران آن هم هستند.

چقدر خوب بود که اگر رئیس‌جمهور اشکالی می‌دید روحیه، تواضع و قدرت نفوذی داشت که جلسه می‌گذاشت، گفتگو می‌کرد، اما خود او نیز می‌داند که ارکان نظامی که وی به ۳۸ سال اعدام و زندان متهم می‌کند، گوشی برای شنود سخنان ایشان ندارند. از رئیس‌جمهور حقوقدان توقع می‌رفت یک بار از رئیس مجلس سؤال کند چرا قانون انتخابات که شورای نگهبان به دلیل الحاق ضمیمه «استانی‌شدنانتخابات» آن را رد کرد به کلی از دستور کار مجلس خارج شد؟ چرا مجلس تأیید آن را منوط به پیوست استانی شدن کرد؟ و...

نگارنده معتقد است روحانی چیزی برای این نظام باقی نگذاشته است. تبلیغات انتخابات ۱۳۹۶ نماد آن بود و تخریب سامانه‌های اعتمادساز نظام ادامه آن. وقتی ایشان می‌گوید «مردم باید مطمئن شوند که رأی آنان کم و زیاد نمی‌شود» یعنی بر شاخ نشسته و بن می‌برد. وزارت کشور خود را متهم به بالا و پایین کردن رأی مردم می‌کند و اگر نظام سخنان رئیس‌جمهور را واجد حجیت بدانیم باید سریعاً مجری انتخابات عوض شود. اگر این نظام رأی را کم و زیاد می‌کند و حزب رستاخیز بود چرا جنابعالی را با تفاوت ۲۷۰ هزار رأی رئیس‌جمهور دید؟ دریغ از انصاف! سخن روحانی اعتراف علیه خود است و اعتراف علیه خود با آزادی اختیار، محکمه پسند است. از روحانی خواهش می‌کنیم حال که در بخش وعده‌های مهم و رؤیایی سامانه‌های اعتماد مردم تخریب شده است، لطفاً انتخابات را باقی بگذارید. برای بازگشت اعتماد مردم راهی جز مردم‌سالاری نیست. شاه بازنگشته است، حزب رستاخیز نداریم. ۴۲ درصد تأیید صلاحیت شده‌ها از شما هستند و در تهران حداقل ۱۲۰ نفر را در آب نمک خوابانده‌اند تا هم رأی بیاورند هم بگویند انتخابات آزاد نبود. این کلیشه خیلی تکراری است، اما به بازی گرفتن جنابعالی در این پروژه موجب تعجب امروز و خسران فرداست.

در خصوص رد صلاحیت‌ها همگان پذیرفته‌اند که فساد جناح نمی‌شناسد و رد شدگان مجلس مستقر این را ثابت می‌کند که شورای نگهبان هم در احراز فساد جناح نمی‌شناسد. جنبه‌های کیفی و دینی نیز متمرکز بر فرد است. مثلاً همگان می‌دانند که اگر نماز نخواندن علت رد باشد طبیعی است که اصلاح‌طلبان بیشتر رد شوند. مگر یادتان رفته محمد هاشمی علت خروج از حزب مطلوب خود را نماز نخواندن برخی از اعضای شورای مرکزی اعلام کرد و مگر دبیرکل حزب اعلام نکرد ما لیبرال هستیم. حالا اگر این‌ها رد شوند به دلیل تقیدات دینی است یا تعلقات جناحی؟ حتماً هم شورای نگهبان دارای اشتباه است و هم قانون موجود ناکارآمد. اما راه را اصولی طی کنید. حل مسائل را مهم‌تر از برداشتن فشارهای روی خود بدانید. نظام جمهوری اسلامی در این ۴۰ سال ثابت کرده است به غوغاسالاران باج نمی‌دهد.

برچسب ها:

سیاسی