سیاسی‌ترین بخش وصیت حضرت فاطمه (س)

به گزارش مشرق، یکی از سخت‌ترین لحظه‌هایی که بر اهل بیت رسول خدا (ص) گذشته است، شهادت جانگداز حضرت زهرا (س) است. این دشواری شاید برخاسته از آن باشد که ریحانةالنبی (س) تنها یادگار پیامبر اکرم (ص) بعد از ایشان بود که از سوی افرادی مورد هتک حرمت قرار گرفت که به جایگاه بلند حضرت زهرا (س) در نزد خدای متعال و رسول خدا (ص) آگاهی داشتند. با این وجود به خاطر مطامع دنیایی به آن حضرت (س) جسارت کرده و ایشان را به شهادت رساندند.

حضرت فاطمه (س) گرچه بعد از پدر بزرگوار خویش مدت زیادی عمر نکرد، ولی با این وجود تلاش کرد امت پیامبر اکرم (ص) را از انحراف نجات داده و ایشان را از افتادن به ورطه نابودی نجات دهد؛ به گونه‌ای که جلوه‌هایی از این تلاش‌ها را می‌توان در وصیت آن حضرت نظاره کرد.

توجه حضرت زهرا (س) به منسوبان خانه وحی در وصیت نامه

دختر رسول خدا (ص) در قسمتی از وصیت خویش که بُعد اجتماعی آن بیشتر به نظر می‌آید، اموال خویش را ــ که شامل باغ‌های هفت‌گانه و .... ــ می‌شود بین فرزندان خویش (۱) و همسران پیامبر و بنی‌هاشم (۲) تقسیم می‌کند. این موضوع از آن جهت اهمیت زیادی دارد که برخی از این افراد که با وصیت آن حضرت از ماترک وی ارث می‌بردند، اشخاصی بودند که یا در مقابل ظلم‌هایی که به آن حضرت (س) شد، سکوت کردند یا اینکه حتی برخی از آن‌ها در جبهه غاصبان خلافت بودند، ولی آن حضرت (س) تلاش کرد با این وصیت همچنان این افراد را با خاندان وحی در ارتباط قرار دهد تا بیشتر از آن در ورطه سقوط قرار نگیرند.

در بخشی دیگری از وصیت آن حضرت، ایشان سفارش به ساختن تابوت می‌کند تا حجم بدن ایشان، حتی بعد از فوت برای نامحرمان آشکار نشود (۳)، تا به تمام زنان مسلمان طول تاریخ این پیام را بدهد که حیا و حجاب محدود به زمان حیات و زنده بودن نیست، بلکه حتی پس از مرگ نیز یک بانوی مسلمان باید از این ارزش والای انسانی دفاع کند.

سیاسی‌ترین بخش وصیت حضرت فاطمه (س)

حضرت زهرا (س) در پاره‌ای دیگر از وصیت خویش تلاش کرد که برای همیشه تاریخ، غاصبان و بدعت‌گذاران در دین خاتم النبیین (ص) را رسوا کند از این رو به امیرالمؤمنین امام علی (ع) وصیت می‌کند که «مرا شبانه غسل بده و کفن کن و به خاک بسپار، اجازه نده اشخاصی که حقم را غصب کردند و اذیت و آزارم دادند، بر من نماز بخوانند یا به تشییع جنازه‌ام حاضر شوند. زیرا دشمن من و دشمن رسول الله هستند».(۴)

شاید بتوان گفت که این قسمت از وصیت نامه آن حضرت سیاسی‌ترین وصیت است که در طول تاریخ اسلام نوشته شده است، زیرا تا قیامت این سوال را برای همه مسلمانان باقی گذاشت که چرا اشخاصی که خویشتن را وصی رسول خدا (ص) می‌دیدند و بر جایگاه وی تکیه زده‌ بودند، در تشییع جنازه پاره تن رسول خدا (ص) حاضر نشدند و حتی از محل دفن وی آگاهی پیدا نکردند!؟

رازی که امام علی در لحظات آخر عمر ام‌ابیها فهمید

آنچه بیشتر از همه در وصیت حضرت زهرا (س) می‌درخشد و مایه امیدواری امت رسول خدا (ص) است، سفارش ایشان به دفن کردن قباله شفاعتی است که در زمان ازدواج با امام علی (ع) از سوی خدای متعال و به دست جبرئیل به آن حضرت داده شده است، در تاریخ در مورد این وصیت این گونه آمده است که آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین (ع) می‌فرماید: «ای اباالحسن! هنگامی که خواستی مرا دفن کنی، از این ظرف، کاغذی را بیرون بیاور و آن را در کفن من قرار بده و به آن نگاه نکن»! حضرت علی (ع) فرمود: در آن کاغذ چیست؟ عرض کرد: راز است. فرمود: به حق پیامبر(ص) قسمت می‌دهم که مرا از آن باخبر کن!

پس فاطمه (س) گفت: پدرم خواست مرا به تزویج شما درآورد، فرمود: ای فاطمه! آیا راضی هستی تو را به مهریه چهارصد درهم به ازدواج علی (ع) درآورم؟ عرض کردم: به ازدواج با علی (ع) راضی هستم؛ اما به مهریه چهارصد درهم راضی نیستم. پس جبرئیل آمد و گفت: یا رسول الله! خداوند متعال می‌فرماید: ما بهشت و آنچه در آن است را مِهر فاطمه قرار دادیم. من گفتم: راضی نیستم. پدرم فرمود: ای فاطمه! چه می‌خواهی؟ گفتم: (نجات) امت شما را می‌خواهم؛ زیرا قلب شما مشغول (و نگران ) امت است. پس جبرئیل بازگشت و سپس این ورقه را آورد که در آن نوشته شده بود: من امت محمد را صداق فاطمه قرار دادم! پس هنگامی که روز قیامت فرا رسد، من این کاغذ را روی دست می‌گیرم و عرضه می‌دارم: بار خدایا! این قباله شفاعت امت محمد (ص) است».(۵)

پی‌نوشت‌ها:

۱ـ التهذیب، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۴۰۷ق، ج ۹، صص ۱۴۴ ۱۴۵.
۲ـ بحار الانوار، محمدباقر مجلسی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۰۰، ص ۱۸۴، ح ۱۳
۳ـ وسائل الشیعه، شیخ محمد بن حسن حر عاملی، مؤسسه آل البیت، قم، چاپ اول، ۱۴۰۹ق، ج ۳، ص ۲۲۱؛ ذخائر العقبی، ص ۵۳.
۴ـ بحار الأنوار، ج‏۴۳، ص: ۱۹۲.
۵ـ عوالم العلوم، عبدالله بحرانی، مؤسسه الامام المهدی (عج)، قم، چاپ اول، بی تا، ج ۱۱، صص ۴۶۰ و ۱۱۸۹.

برچسب ها:

فرهنگ و هنر