هرچند تکذیبیهها برای بیارزش دانستن عمارت آیینهکاریشده «اقدسیه» وزنه سنگینتری داشت، اما از یکسو درخواستهای مکرر چند عضو محدود شورای شهر تهران، رسانهها و فعالان میراثی برای دستکم بررسی کامل این عمارت قدیمی و از سوی دیگر غیرقابل دسترس کردن اطلاعات آن برای اعضای شورای شهر در سامانه طرح تفصیلی، توجهها را بیشتر به سمت این خانه مرموز برد.
به گزارش خبر فوری به نقل ازایسنا، حرف و حدیثها درباره عمارت اقدسیه تهران بعد از توییت رییس مرکز ارتباطات شهرداری تهران که اعلام کرد عمارت اقدسیه «مکان ثبتشده تاریخی یا میراثی نیست» آنقدر زیاد بودند که نخست پای رسانهها به این بنای قدیمی باز شد، و مسوولان میراث فرهنگی نیز به طور ضمنی و با بیان جملاتی که مفهومش این بود که «بهتر است بررسی شود»، خیال خود را از اقدامات بیشتر برای این عمارت آسوده کردند.
در این میان شهردار تهران هم در واکنش به انتقادها درباره تصمیم شهرداری تهران برای فروش این خانه به رسانهای گفته بود: «اشتباه این است که فکر میکنید قرار است زیر این ساختمان بولدوزر بزنیم و آن را خراب کنیم. در حالی که اصلا قرار نیست این خانه تخریب شود و تدبیری میاندیشیم که خانه را به کسی نفروشیم که آن را خراب کند.»
اما باز هم حرف و حدیثها از بنگاه املاکی منطقه که مشتریانی را به دیدن خانه میبُرد که قول پول بیشتری را میدادند اگر تراکم ساختِشان بالاتر برود، به این حرفها زیاد سندیت نمیداد.
از سوی دیگر، علی اعطا - سخنگوی شورای شهر تهران - تاکید میکند: «خانه موسوم به عمارت اقدسیه هیچکدام از سه شرط ثبت در فهرست آثار ملی یا قرار داشتن در فهرست بناهای ارزشمند را ندارد. دقت داشته باشید که منعی برای فروش این ملک توسط شهرداری به صورت قانونی، شرعی یا عرفی وجود ندارد، چرا که شهرداری وظیفهای برای خرید و فروش آثار میراثی ندارد و این ملک چه در تملک شهرداری باشد یا نباشد، براساس اعلام نظر وزارت میراث فرهنگی باید عمل شود و فروش آن را نباید به ضوابط گره زد.»
از همه اینها گذشته، سهشنبه، هشتم بهمن، جمعی از نمایندگان تهران در تذکری به وزیران کشور و میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، خواستار جلوگیری از فروش عمارت اقدسیه و انجام بررسیها برای ثبت آن به عنوان یک بنای میراث فرهنگی شدند.
در خلاصه تذکر سیده فاطمه ذوالقدر، فاطمه سعیدی، پروانه سلحشوری، فریده اولادقباد و طیبه سیاوشی شاهعنایتی نمایندگان تهران به وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و وزیر کشور آمده است: «به لحاظ ساخت منحصر به فرد و معماری فاخر این عمارت لازم است وزیر میراث فرهنگی وارد شود و چنانچه قابلیت ثبت به عنوان اثر فرهنگی را دارد، هرچه سریعتر اقدام کند. وزیر کشور نیز باید توجه داشته باشد که شهرداری تهران نمیتواند بدون بررسی و کارشناسی لازم جهت تأمین بودجه خود از فروش چنین عمارتی استفاده کند. لازم است اطلاعات این عمارت و نتیجه اقدام کارشناسی اعلام و حسب نتیجه اقدام لازم صورت گیرد.»
شهرام شهریار - فعال میراث فرهنگی – نیز در بررسیهایی که برای رسیدن به مالک اصلی «عمارت اقدسیه» داشته، به نتایج جالبی رسیده است.
او علاوه بر معرفی نسبتا کاملی که از اقدامات مالک این عمارت در زمان حیاتش در سایت «سفرنویس» نوشته، در مطلب خود با عنوان «خانه محمد ظهیری کجاست؟ عمارت اقدسیه (خانه شهرداران)»، نتایج بررسیهایش را اینطور منتشر کرده است: «محمد ظهیری فرزند عبدالحسین ظهیری (فرشفروش) در ۲۳ اسفند سال ۱۲۹۹ در ملایر متولد شد. پس از انجام تحصیلات ابتدایی و متوسطه وارد دانشکده کشاورزی کرج شد و در رشته کشاورزی عمومی و آبیاری لیسانس گرفت و به استخدام شهرداری تهران در آمد و به اداره لولهکشی آب تهران منتقل شد.
چندی نیز در فرانسه در امور آب مشروب و فاضلاب مطالعه و بررسی کرد و پس از تشکیل سازمان آب تهران، مدیر اداری آن سازمان شد. در سال ۱۳۴۲ که حسنعلی منصور نخستوزیر وقت، وزارت آب و برق را تاسیس و مهندس منصور روحانی را در راس آن قرار داد، محمد ظهیری به معاونت آن وزارتخانه منصوب شد و به ترتیب معاونت اداری و معاونت پارلمانی آن وزارتخانه را عهدهدار بود.
او از موسسان اولیه کانون مهندسان ایران بوده و براساس اسناد در همان سالهای بدو تاسیس مبلغ ۴۰۰۰۰ به کانون جهت خرید عمارت کانون کمک کرده است. پس از زلزله فروردین سال ۱۳۵۶ در ناغان چهارمحال و بختیاری، به عنوان مسئول بازسازی مناطق زلزلهزده چهارمحال و بختیاری منصوب میشود.
وی قریب ده سال در سمت معاونت آب و برق انجام وظیفه کرد تا در سال ۱۳۵۰ به استانداری استان بنادر جنوب و بندرعباس که بعدا هرمزگان نام گرفت، رسید. ظهیری در برنامههای دولت در عمران جنوب فعالیتی داشت و در اسکلهسازی و تشکیل سازمان آب بندرعباس و سدسازی تلاشی از خود بروز داد. در عمران و آبیاری جزیره ابوموسی نیز سهمی داشت و مدتی مدیرعامل خانه بازرگانی ایران و اسپانیا بود.
گفته میشود تنها عامل انتقال برق از جنوب کشور به ملایر و حومه حاصل خواست و پیگیریهای مجدانه مهندس ظهیری بود، طوری که خطوط انتقال برق از جنوب ابتدا به ملایر، بعد به پایتخت رسید! محمد ظهیری در سالهای آخر حیات، اقدام به ساخت یک پروژه بزرگ به عنوان بنیاد فرهنگی فرشچی، مشتمل بر فرهنگسرا، کتابخانه و سالن همایش در زادگاه پدری خویش باغ ظهیری (در انتهای خیابان شهید رجایی) کرد. وی جهت تامین هزینههای ساخت بنای فرهنگسرا، ویلای خود در نوشهر را نیز پشتوانه مخارج موقوفه خویش تعیین کرد.
کلنگزنی فرهنگسرا با حضور مسئولان وقت انجام شد و یک پارچه نیز بالای در باغ ظهیری، برای اختصاص این ملک به فرهنگسرا نصب شد. در آن سالها (۱۳۸۸-۱۳۸۷) تیتر صفحه اول بسیاری از جراید و مطبوعات این بود: بزرگترین فرهنگسرای غرب کشور در ملایر ساخته میشود. که البته این فرهنگسرا به علت مرگ محمد ظهیری در سال ۱۳۸۹ متوقف شد و به سرانجام نرسید. او هیچگاه ازدواج نکرد و تمامی اموال خویش را وقف عام کرد و تنها بازمانده این خاندان، خواهر او «فروغ ظهیری» است.
محمد ظهیری در سال ۱۳۴۸ خانهای قدیمی را در اقدسیه تهران، گلستان نبش بنبست رز خریداری میکند و این خانه ۱۲۰۰ متری را در اوایل دهه ۴۰ با تزئینات فراوان و منحصر به فرد بنا میکند. میگویند این خانه پس از انقلاب مصادره می شود اما برخی میگویند قبل از حوادث انقلاب خانه به خانمی به نام لیلا فریدی منتقل شده است (طبق اسناد در سال ۱۳۵۳).
او طبق اسناد این ملک را در سال ۱۳۷۹ به شهرداری تهران واگذار میکند (البته قبل از این انتقال این خانه به عنوان محل اسکان شهرداران تهران انتخاب میشود) و این خانه میشود خانه و محل اقامت شهرداران تهران تا در نهایت امر محمود احمدینژاد - شهردار وقت تهران - اعلام میکند این خانه اشرافی است و من در خانه خود اسکان خواهم داشت و در آنجا زندگی میکنم. خانه پیرو دستور شهردار وقت در اختیار سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران قرار میگیرد تا به عنوان یک فرهنگسرا از آن استفاده شود که تحت مدیریت یکی از هنرمندان به خانه هنر و محلی برای گردهمایی هنرمندان پیشکسوت تبدیل میشود و مدت کوتاهی دبیرخانه فیلم شهر میشود تا اینکه به مدیریت روابط عمومی شهرداری تهران واگذار میشود.
مدیریت روابط عمومی شهرداری اعلام میکند هزینه نگهداری ملک اقدسیه بالغ بر ۲۵ میلیون تومان در ماه است و بهتر است این ملک از طریق مزایده به فروش برسد و ملک دارای ارزش تاریخی نیست و معماری خاصی هم ندارد و افراد شاخصی هم در این ملک زندگی نکردهاند که بخواهیم آن را نگه داریم. این ملک سه تخته فرش واجد ارزش داشت که در انبار مرکز ارتباطات شهرداری قرار دارد و هیچ وسیله ارزشی دیگری هم نداشته است.
در نهایت این خانه ارزشمند که پیشینه فراوانی دارد از لحاظ مکان رویداد و خانه تاریخی برای فروش و مزایده واگذار شده است.»