روزنامچه فجر ۲: دو فیلم در موضوع همجنس‌گرایی در دو روز اول جشنواره!

سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژه‌نامه جشنواره فجر ۳۸ - / سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر از ۱۲ بهمن ماه بدون برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سال‌های گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحب‌نظران این حوزه را بر فیلم‌های در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلم‌های اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود.

****

روزنامچه فجر - شماره دو

نویسنده: امیر اهوارکی

فیلم عامه‌پسند از سهیل بیرقی در روز نخست جشنواره و فیلم تومان ساختۀ مرتضی فرشباف در روز دوم، زندگی افراد همجنس‌خواه (Gay) را با نگاهی همدلانه تصویر کرده‌اند. آیا تغافل و تجاهل مسئولان وزارت ارشاد و جشنواره فجر، در این موارد هم جایز است!؟ آیا خبر عذاب قوم لوط به آنها نرسیده است!؟

روزنامچه فجر ۱: دشمنان شرع یا عوام‌فریبی با سینما/ یک بیانیه صریح علیه قانون قصاص

در دومین روز جشنواره، باز هم فیلمی در موضوع همجنس‌گرایی نمایش یافت که برخلاف عامه‌پسند در روز اول، در حاشیه و زیرمتن نبود. بلکه به متن اصلی تبدیل شده بود. مرتضی فرشباف در فیلم قبلیِ خودش به نام بهمن (۱۳۹۳) نیز همین گرایش را بروز داده بود اما از سوی مسئولان نادیده گرفته شد.


فیلم‌های روز دوم در سالن رسانه‌ها (سینما ملت) به این ترتیب هستند:

شنای پروانه/ محمد کارت

بی‌صدا حلزون/ بهرنگ دزفولی‌زاده

تومان/ مرتضی فرشباف

قصۀ دختران فروغ (مستند) / خاطره حناچی

دابر (کوتاه) / سعید نجاتی

«یک قصۀ تکراری با ساخت جدید»

فیلم: شنای پروانه

کارگردان: محمد کارت

ارزیابی: (متوسط)

 خلاصه داستان: هاشم (امیر آقایی) یکی از لات‌های تهران، به زندان می‌افتد. برادرش حجت (جواد عزتی) به دنبال تسویه حساب با بدخواهان او و همسرش پروانه (طناز طباطبایی) است.

محمد کارت (Kart)، متولد جنوب شهر شیراز است و این اولین ساختۀ سینمایی اوست که در بخش‌های نگاه نو و سودای سیمرغ حضور دارد. سابقۀ آقای کارت در سینما، در بازیگری و کارگردانی فیلم‌های کوتاه و مستند بوده. ایده‌ها و فیلمنامه‌ها را نیز خودش پرورده‌ است. محمد کارت، در اولین فیلم مستند خودش به نام خون‌مردگی (۱۳۹۲) به چاقوکش‌ها و داش‌های شیراز می‌پرداخت و با آنها مصاحبه می‌کرد؛ افرادی از زادگاهش در محلۀ سعدی شیراز.

فیلم شنای پروانه، یک روایت تازه است از قصه‌هایی تکراری که قبلاً در دو فیلم سعید روستایی و چند فیلم دیگر همچون کیفر/ حسن فتحی (۱۳۸۸) دیده‌ایم. اما بیش از همه یادآور فیلم مغزهای کوچک زنگ‌زده (۱۳۹۶) است. نمونه‌های این موضوع، در فیلم‌های قبل از انقلاب نیز فراوان ساخته شده است. موضوعاتی مانند: انتقام، پیدا کردن فرد نفوذی، لوطی‌گری و نهایتاً خنجر خوردن از کسی که انتظاری از او نمی‌رفت.

بازی‌های فیلم، چشمگیر هستند و سهم عمده‌ای از نبض ملتهب فیلم به همین موضوع برمی‌گردد. برای نقش‌های فرعی که بعضاً در تک‌سکانس حضور داشته‌اند، باز هم از ستاره‌های سینما استفاده شده است، افرادی مانند طناز طباطبایی، پانته‌آ بهرام، علی شادمان و حتی علیرضا داودنژاد در نقش پدر پروانه (طناز طباطبایی).

آنچه این فیلمِ تکراری را ویژه کرده، عوامل حرفه‌ای در پشت و جلوی دوربین است. تهیه کنندگی رسول صدر عاملی، دو جین ستارۀ سینما و عوامل حرفه‌ای و گران‌قیمت در پشت دوربین همگی دست به دست هم داده‌اند تا یک سعید روستایی یا هومن سیدی جدید را به سینمای ایران معرفی کنند. ان شاء الله که محمد کارت فیلمساز خوش‌آتیه، در همین موضوعات پست و پلشت متوقف نماند و به مسائل مهم‌تر بپردازد.

 پوران درخشنده

فیلم: بی‌صدا حلزون

کارگردان: بهرنگ دزفولی‌زاده

ارزیابی: (ضعیف)

خلاصه داستان: مخالفت یک مرد ناشنوا (محسن کیایی) با عمل کاشت حلزون فرزندش، باعث جدایی او از همسرش الهام (هانیه توسلی) می‌شود.

یک فیلم عجیب و تازه از یک فیلمساز اول که مایه‌های خیرخواهانه دارد و انسان را به یاد خانم پوران درخشنده می‌اندازد؛ به لحاظ سبک و البته موضوع. چنانکه اولین فیلم خانم درخشنده به نام رابطه (۱۳۶۵) نیز در همین موضوع افراد ناشنوا ساخته شده بود.

بی‌صدا حلزون، فیلمِ چندان عمیقی نیست؛ نه به لحاظ فیلمنامه و نه به لحاظ تکنیک‌های سینمایی. اما دو حُسن بزرگ دارد. اولاً که عموم مخاطبان را با دنیاهای جدید آشنا می‌کند. در موضوع افراد ناشنوا و دنیای عجیبشان، فیلم‌های مستند فراوانی ساخته شده که آخرین آنها، فیلم «آن‌ها» ساختۀ رضا عبیات بود که آذر ماه در جشنواره سینماحقیقت به نمایش درآمد. اما در سینمای داستانی، خیلی کم به این موضوع پرداخته شده.

ثانیاً که از بازی‌های خوب بازیگران فیلم نمی‌توان گذشت. مخصوصاً هانیه توسلی و محسن کیایی که عرصۀ دیگری از بازی را برای خودشان و سینمای ایران گشوده‌اند. تکنیک ویژۀ هانیه توسلی در تغییر صدا، خیره‌کننده است. تندگویی و استایل متفاوت بازی، ظهور زوایای تازه‌ای از این بازیگر را به نمایش می‌گذارد. محسن کیایی نیز چهرۀ متفاوتی از خود را در نقش یک فرد ناشنوا، نشان داد. او در لحظات اندکی که در فیلم حضور دارد، صحنه را از آنِ خود می‌کند.

نکتۀ جالب توجه این است که بازی این دو بازیگر در جشنواره، داوری نخواهند شد زیرا فیلم در بخش نگاه نو حضور دارد. بدین لحاظ باید از این دو بازیگر که آگاه به این موضوع بودند اما زحمت فراوان برای این نقش کشیدند، سپاسگزار بود.

یکی دیگر از فیلم‌ها در این موضوع، ندارها/ محمدرضا عرب (۱۳۸۸) است که شخصیت محسن تنابنده در آن کاملاً ناشنوا بود. از قضا خانم هانیه توسلی نیز در آن فیلم، یکی از سه تفنگدار بود؛ در کنار محسن تنابنده و پژمان بازغی. به هر حال تماشای این فیلم‌ها نه‌تنها ما را به نعمت‌های مخفی در زندگی‌مان شکرگزار می‌کند بلکه ما را وامی‌دارد تا نسبت به ناشنواها یا کم‌شنواها دیدگاه بهتری داشته باشیم.

         

*****

همجنس‌خواهی!  

فیلم: تومان
کارگردان: مرتضی فرشباف
ارزیابی: (بی‌ارزش)

خلاصه داستان: زندگی چند جوان در گنبد کاوس که عاشق شرط‌بندی روی اسب، فوتبال و قمار هستند.

فیلم تومان، سومین ساختۀ مرتضی فرشباف است. او متولد گنبد کاووس و از شاگردان مکتب کیارستمی است. فیلم‌های قبلی او یعنی سوگ (۱۳۹۰) و بهمن (۱۳۹۳)، هر دو جزو فیلم‌های تجربی محسوب می‌شوند. حالا او با سومین فیلم خود، تکنیک قابل ملاحظه‌ای را به نمایش می‌گذارد، هرچند که هنوز روش تجربه‌گرا و بدون روایت خود را حفظ کرده است.

سخن گفتن از دقایق و ظرایف فیلمی که زیرمتن همجنس‌خواهانه (Gay) دارد چه فایده‌ای می‌تواند داشته باشد؟ ای کاش بنده در این خصوص اشتباه می‌کردم و این ماجرا صرفاً توهمات بنده بود. اما متأسفانه تردیدی در این خصوص وجود ندارد. فیلم قبلی این کارگردان به نام بهمن نیز در حاشیه به همین موضوع می‌پرداخت. وقتی در روزهای جشنواره ۳۳ به طور خصوصی به آقای جواد نوروزبیگی (تهیه کنندۀ بهمن) اعتراض کردم، او اعتراف کرد که موضوع همجنسگرایی در فیلم را کم‌رنگ کرده است. و البته ابراز خرسندی می‌کرد که فیلم دیگری را که با صراحت بیشتری به این موضوع ‌پرداخته، به جشنواره راه نداده است. (یعنی به آقای مجید مجیدی که سال ۹۳ رئیس هیئت داوران بود توصیه کرده که فیلم را نپذیرند.) ظاهراً موضوع همجنس‌خواهی در فیلمنامۀ مادر قلب‌اتمی/ علی احمدزاده که آقای نوروزبیگی فیلمنامۀ آن را خوانده بود خیلی ظاهر و واضح بوده است.

در فیلم تومان، حداقل ۲۰ ارجاع و نشانۀ همجنس‌خواهانه وجود دارد. چند جوان در خانه‌ای به شکل غیر متعارف زندگی می‌کنند. در خیلی از اوقات، برهنه هستند، همدیگر را با القاب زنانه خطاب می‌کنند، بوسه‌های مکرر دارند، زن‌گریزند و حتی داود (میرسعید مولویان) که همسری به نام آیلین (پردیس احمدیه) دارد او را رها می‌کند، در طبیعت به طور ایستاده و نزدیک به همدیگر ادرار می‌کنند، و مواردی از این قبیل که حتی از چشم یک تماشاگر بی‌خبر نیز پنهان نخواهد ماند.

بنده به وقت اکران فیلم «بهمن»، مصاحبه‌ای با مرتضی فرشباف داشتم. او به نمادین بودن فیلمش اعتراف کرد و معلوم شد که «سقوط بهمن» یک استعاره در فیلم بوده و مقصود اصلی او، «سقوط انقلاب بهمن» بوده است! و نشانه‌هایی دیگر که دلالت بر ضدیت او با جمهوری اسلامی دارد. (نگا. سهم «بلخاری» و «نوروزبیگی» در نشانه گذاری‌های فیلمی از گروه «هنر و تجربه» /سقوط «بهمن» یا سقوط «انقلاب بهمن»!؟ ـ سینماپرس، ۴ بهمن ۹۴) جناب نوروزبیگی در مقام تهیه کننده نیز به این موضوع کاملاً آگاه بود و در همان ایام بهمن ۹۳ در جشنواره نزد بنده به وطر خصوصی اعتراف کرد.

نکته در این است که تهیه کننده‌ها به وقت دریافت پروانه ساخت، در فرم‌هایی که پر می‌کنند تعهد می‌دهند که به قانون اساسی پای‌بند باشند. برای آنها که از سابقۀ رزمندگی آقای نورزوبیگی در جبهه‌ها خبر دارند واقعاً پذیرش این واقعه سخت است که رزق شبهه‌ناک یا حرام چطور می‌تواند باعث افول یک انسان شود تا جایی که اصل و نسب خود را قطع کند و شاخه‌ای را که روی آن نشسته است، ببرّد و تعهد کذب بدهد.

بنای جمهوری اسلامی بسیار قوی‌تر از آن است که با پرتاب نخودهای مانند بهمن از هم بپاشد. اما آنچه مرا آزار می‌داد همین موضوع همجنس‌خواهی در بهمن و نگاه جانبدارانه کارگردان به آن است. جناب فرشباف در مصاحبه با بنده، به این موضوع نیز اعتراف نموده اما در نهایت خواهش کرد که در متن نهایی، منتشر نشود. و حالا بنده برای اولین مرتبه آن را علن می‌کنم. شاید اگر زودتر آشکار شده بود، فاجعه‌ای مانند تومان رخ نمی‌داد. موضوعاتی که جشنواره‌های خارجی سابقاً برای آن علاقه نشان می‌دادند. اما نپذیرفته شدن تومان در جشنواره برلین نشان می‌دهد که آنها اکنون انتظارات دیگری از فیلمسازان جشنواره‌ای دارند.

نقش تهیه کننده‌ای مانند سعید سعدی که ظاهر مذهبی او بر هیچکس پوشیده نیست، در ساخت تومان نباید نادیده گرفته شود. او با فیلم‌های دفاع مقدس و مذهبی شروع کرد اما در سال‌های اخیر به فیلم‌هایی مانند من/ سهیل بیرقی (۱۳۹۴) و مغزهای کوچک زنگ‌زده/ هومن سیدی (۱۳۹۶) رسید. فیلم مغزها... یک فیلم نمادین علیه جمهوری اسلامی است. آقای سعدی می‌تواند مدعی شود که نماد و سمبل را نمی‌شناسد. باکی نیست. اما دوز بالای همجنس‌گرایی در تومان را چطور!؟ قمار به نظر ایشان موافق شرع است یا نه؟ البته شرط‌بندی روی اسب در دین اسلام، جایز است و ایرادی ندارد. اما قمار کردن با ورق پاسور یا شرط‌بندی روی فوتبال، با نگاه جانبدارانه چطور؟

در کنفرانس مطبوعاتی تومان، یک خبرنگار با اشاره به حرام بودن موضوع قمار، از کارگردان پرسید: آیا نگران پروانۀ نمایش نیستید؟ فرشباف با دست به سعید سعدی اشاره کرد و گفت: ما حاج آقا را داریم! خیلی واضح است که جناب فرشباف در هر دو فیلمش، خود را در پشت تهیه کننده‌های ظاهر الصلاحی مانند جواد نوروزبیگی و سعید سعدی پنهان کرده است. لهذا باید کاوش کرد که نقش این تهیه کننده‌ها در ترویج محرمات و منکراتی که عذاب حتمی خداوند را در پی دارد، چیست؟ همچنین است سید امیر سیدزاده تهیه کنندۀ مادر قلب‌اتمی (۱۳۹۳) و مهدی داوری تهیه کنندۀ عرق سرد (۱۳۹۶).

دیروز در نخستین روز جشنواره، میلاد دخانچی در کنفرانس مطبوعاتی علیه همجنسگرا بودن نقش میلاد (هوتن شکیبا) در فیلم عامه‌پسند فریاد کرد. نکته در این است که سهیل بیرقی در مقام نویسنده و کارگردان، شخصیت را سمپاتیک درآورده است و نگاه منتقدانه به او ندارد و در کنفرانس مطبوعاتی هم دفاعی نداشت که ارائه دهد. متأسفانه فیلم قبلی او یعنی عرق سرد نیز همجنس‌خواهی را برای دو زن ترویج می‌کرد. آنجا افروز (باران کوثری) از شوهرش جدا می‌شود تا با دوستش مصی (هدی زین‌العابدین) بپیوندد. هر دو فیلم عامه‌پسند و عرق سرد، با سرمایه و حمایت طلعت دیندار و کتایون شهابی ساخته شده‌اند. نقش خانم شهابی که در فرانسه زندگی می‌کند و دو سال قبل یکی از اعضای هیئت داوران کن بود، در این میانه چیست؟

فیلم عامه‌پسند از سهیل بیرقی در نخستین روز جشنواره و فیلم تومان ساختۀ مرتضی فرشباف در روز دوم، زندگی افراد همجنس‌خواه (Gay) را با نگاهی همدلانه تصویر کرده‌اند. آیا تغافل و تجاهل مسئولان وزارت ارشاد و جشنواره فجر، در این موارد هم جایز است!؟ آیا خبر عذاب قوم لوط به آنها نرسیده است!؟

برچسب ها:

فرهنگ و هنر