طرح کشورهای عرب خلیج فارس برای دورکردن سوریه از ایران

به گزارش مشرق، از زمان آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱ بسیاری از جنبه های فرهنگ سیاسی این کشور دستخوش تغییر شده است. با این حال تنها یک دکترین است که در سراسر این تحولات به قوت خود باقی مانده است: اینکه اسرائیل دشمن شماره یک سوریه است. حتی در قانون اساسی این کشور آمده است که سوریه «قلب تپنده عربیسم و جبهه مقدم رویارویی با دشمن صهیونیست (اسرائیل) به شمار می رود.»


تاریخ این فرهنگ به روزگار استقلال سوریه به عنوان یک کشور و به زمان شکل گیری همسویی راهبردی- نظامی سوریه با ایران و حزب الله در دهه ۱۹۸۰ یعنی سال های مواجهه روزافزون آن با اسرائیل باز می گردد. این محور سوریه- ایران- حزب الله که طرفدارانش نام «محور مقاومت» به آن داده اند در کنار صهیونیسم ستیزی، به عنوان محوری ترین و اتحادبخش ترین ایدئولوژی ضد صهیونیستی این کشور عمل می کند.


در یک دهه ای که از آغاز جنگ سوریه می گذرد، در همسویی های کشورهای خارجی در صحنه پیچیده سوریه بسیار چیزها تغییر کرده است. ایران و حزب الله همچنان متحدین راهبردی - نظامی سوریه محسوب می شوند که به پرزیدنت بشار اسد در بازپس گیری قدرت در برابر شورشیان مورد حمایت خارجیان به آن کمک کرده اند؛ شورشیانی که بسیاری از آنان افراط گرایان خشونت پیشه ای بوده اند که مورد حمایت فعال اسرائیل و شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس قرار داشته اند. این شورا اتحادی از کشورهای عرب و نفتی ثروتمند خلیج فارس است که مورد حمایت آمریکا قرار دارند.


اکنون که تمام امیدها برای ساقط کردن اسد نقش بر آب شده، همان کشورهای عرب خلیج فارس با دولت او از در صلح وارد شده اند و به دنبال گرفتن نقشی فعال در بازسازی پس از جنگ در این کشور هستند.


بنا به دلایل متعدد این اقدام تلاش قدرت های خارجی به منظور تضمین نوعی از نفوذ در سوریه به دنبال «پیروزی» موثر دولت بر شورشیان را تشدید می کند. این تلاش از جهات بسیار برای به چالش کشیدن جایگاه پذیرفته شده سوریه به عنوان یک کشور عرب خط مقدم که در برابر اسرائیل ایستاده و به خوبی می تواند اتحادهای سنتی دیرینه اش را از نو ترمیم کند طراحی شده است. در این مجموعه سه قسمتی که در مینت پرس نیوز منتشر خواهد شد، اتحادهای در حال تغییری که در سوریه جریان دارد مورد بررسی قرار خواهد گرفت و به تلاش های جاری در میان کشورهای رقیب برای کسب نفوذ در دوران بازسازی پس از جنگ سوریه پرداخته خواهد شد.

پول کشورهای نفتی خلیج فارس در برابر «محور مقاومت»


شورای همکاری خلیج فارس امید خود را به یک راه حل نظامی با هدف برکنار کردن دولت سوریه از دست داده است. اکنون آنها توجه خود را به سمت شیوه های اقتصادی و دیپلماتیک تغییر داده اند، با این امید که ایالات متحده را قانع کنند که تحریم های اعمال شده بر سوریه را بردارد تا آنها بتوانند از منابع مالی ضبط شده قابل توجه خود، برای تضمین نفوذ در این کشور از طریق سرمایه گذاری در اقتصاد آن بهره گیرند. لازم به گفتن نیست که برای ایالات متحده، بیشتر از آنکه حسن نیت شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس نسبت به سوریه – که از تحریم ها واقدامات نظامی آمریکا به شدت آسیب دیده – اهمیت داشته باشد، منافع راهبردی اتکای اقتصادی بیشتر سوریه بر این کشورها به عنوان ابزاری برای مقابله با نفوذ ایران اهمیت دارد.


پیوندهای سوریه با ایران و جایگاه آن به عنوان گذرگاه تامین مایحتاج حزب الله در جنوب لبنان از سوی ایران برای راهبرد ضد اسرائیلی آن امری محوری به شمار می رود.


از این رو تمرکز شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس بر بازسازی سوریه، با هشداری بزرگ به شکل روابط راهبردی نزدیک با اسرائیل همراه است؛ روابطی که تقریبا تماما مبتنی بر مخالفت مشترک آنها با نفوذ منطقه ای ایران است. سوریه در حالت آسیب دیده و به شدت چندپاره شده اش از نظر منطقه ای نمی تواند به سرمایه گذاری های همسایگان عرب ثروتمند خود در خلیج فارس جواب منفی دهد. فارغ از وعده های سوریه به شرکت های ایرانی برای اولویت دادن به آنها در پروژه های بازسازی پس از جنگ، شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس همچون امارات متحده عربی می توانند پیشنهادهای غیرقابل مقاومتی را از طرف بخش های دولتی و خصوصی خود به سوریه دهند که ایران با توجه به آنکه زیر فشار تحریم های آمریکا قرار دارد، نمی تواند امید برابری با آنها را داشته باشد.


سوریه نمی تواند به سادگی اجتناب ناپذیر بودن «لابی کردن» شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس برای همراهی کردن با مطالبات اسرائیل برای کسب امتیازهای یک جانبه را نادیده بگیرد؛ مطالباتی که به ناگزیر شامل خاتمه دادن کامل هر گونه حضور ایران و حزب الله از این کشور نیز هست. برچیدن پایگاه ها و پرسنل ایرانی یک تقاضای دراز مدت اسرائیل است که شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس در تشویق سوریه برای پذیرش آن و همزمان توجه به شرکای سوریه در اتحادیه عرب به عنوان یک «جایگزین» برای ایران لحظه ای درنگ نمی کند. در این میان احتمال پیش کشیدن شده امتیازهای بزرگ تر و دشوارتر به اسرائیل، مثل پذیرش رسمی اشغال بلندی های سوری جولان از سوی اسرائیل نیز وجود دارد.


البته اهرم شورای همکاری خلیج فارس برای عملی کردن چنین چرخش بزرگی اقتصادی و مالی خواهد بود. با برعهده گرفتن نقشی فعال از سوی شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس در سوریه، بخش های داخلی این کشور به ناگزیر رشد خواهند کرد. اردوگاه بزرگ مدافع مقاومت این کشور با یکصدا شدن کشورهایی مواجه خواهد شد که هرچند به همکاری ایران با سوریه در زمان جنگ احترام می گذارند، اما از اینکه ایران با شورای همکاری خلیج فارس به عنوان متحد منطقه ای اصلی سوریه جایگزین شود حمایت می کنند.


تجار و بروکرات های سوری که شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس به دنبال مشارکت با آنها برای بازسازی سوریه است، هدف همکاری هایی قرار خواهند گرفت تا آن را به همتایی داخلی برای تشکیلات نظامی- اطلاعاتی قدرتمند سوریه تبدیل کند؛ تشکیلاتی که به حق به نقش چندین دهه ای ایران در  مهار تاکنون موفق اسرائیل و جلوگیری از گسترش آن به سمت مرزهای شرقی و شمالی کشور خود ارزش قائل است.


در واقع بدون موفقیت های نظامی ایران و حزب الله علیه اسرائیل، هم در طول عملیات این کشور در لبنان و هم در جنگ جولای ۲۰۰۶ سوریه، مهار اسرائیل برای سوریه اگر نگوییم غیرممکن، دشوار می شد.


کوتاه سخن آنکه صحنه برای سوریه آماده است تا با یک معما در ارتباط با جایگاه افتخارآمیز خود به عنوان یک حامی پرو پاقرص اعراب در برابر اسرائیل که تا پیش از این هیچگاه مجبور به رویارویی با آن نشده مواجه شود.

ترکیه به عنوان دشمن جدید شماره یک سوریه؟


 چیزی که معمای سوریه را پیچیده تر می کند یک «نقطه نرم»  بالقوه در درون فرهنگ سیاسی و راهبردی این کشور است که شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس نیز کاملا آماده است تا از آن در هدف خود برای «ترمیم» جایگاه سوریه به شکلی سازگار با اتحاد شورای همکاری خلیج فارس- اسرائیل از آن بهره برداری کند: این نقطه نرم خصومت مشترک نسبت به ترکیه و گروه اخوان المسلمین است که این کشور به دنبال تقویت آن است. 


انزجار سوریه از ترکیه قابل درک است، چرا که این کشور در اصل یکی از طرفداران اصلی شورشیان ضد دولتی سوریه است، به خصوص گروه های مرتبط با اخوان المسلمین در درون آنها. سوریه به اخوان المسلمین بیشتر شبیه شورای همکاری خلیج فارس و متحدین ضد ترکیه آن در هر جای منطقه، به چشم چیز اندکی بیشتر از تروریست نگاه می کند.


احتمالا شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس از این نفرت مشترک از تمام چیزهای مربوط به اخوان المسلمین، به عنوان فرصتی برای فشار به سوریه بهره برداری خواهد کرد تا نگاه به خود به عنوان «خط مقدم رویارویی با دشمن صهیونیستی» را با «خط مقدم رویارویی با ترکیه» جایگزین کند.


به نظر می رسد این راهبرد که بیشتر مورد رضایت اسرائیل است، پیشاپیش به اجرا گذاشته شده باشد. این تحول، استقبال به شدت گرم شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس از اسد را توضیح می دهد. استقبالی که طی آن حتی امارات متحده عرب از «رهبری خردمندانه» اسد تجلیل کرده است، بعلاوه سخنان دیگر از سوی کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و متحدین آن در مصر که نزدیکی دوباره سوریه و شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس را به عنوان «بازگشت» سوریه به چیزی  صورت بندی کرده اند که آن را «جهان عرب» نامیده است.


نکته حائز اهمیت ماهیت آشکارا غیرقابل اعتماد این صورت بندی است، با توجه به نقش محوری که اسرائیل در این نسخه از «جهان عرب» بازی می کند که با ایران که متحدین عمده آن نیز عرب هستند مخالف است، این صورت بندی به اجبار در پی دشمن جدیدی است که نه در قالب اسرائیل بلکه در قالب ترکیه به تصویر کشیده می شود. البته به باور شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس، از زمانی بسیار قبل تر از محکومیت کردن های ترکیه از سوی آنها، ایران «تهدیدی برای اعراب» بوده است.


این نفرت نویافته نسبت به اسرائیل را در لیبی نیز می توان مشاهده کرد، کشوری که شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس و مصر در آن از جنگ سالاری حمایت می کنند که اسرائیل آن را مسلح می کند و مقابله با اخوان المسلمین را در زمره اهداف خود دارد؛ جنگ سالاری که در قامت ژنرال خلیفه حفتر در جنگ داخلی لیبی ظاهر شده است. حفتر از سال ۲۰۱۴ علیه دولت توافق ملی در تریپولی که با اخوان المسلمین ارتباطاتی دارد جنگیده است؛ دولتی که از نظر نظامی مورد حمایت ترکیه قرار دارد و سازمان ملل متحد رسما آن را به رسمیت شناخته است.


مصر در حال ایفای نقشی پیشرو در «بازگشت سوریه به جهان عرب» است. این کشور در اکتبر ۲۰۱۹ از اتحادیه عرب خواست تا برای محکومیت عملیات نظامی ترکیه در شمال شرق سوریه علیه مخالفان کرد این کشور قبل ازعملی شدن آن تشکیل جلسه دهد و تهدیدات گسترده ای را نسبت به بایکوت و تحریم ترکیه انجام داده است. همچنین پارلمان مصر نیز  بر حمایت از ارتش سوریه به عنوان یک عامل اتحاد اعراب تاکید کرده است.


جنبه ضد ترکی این بلوک ابعاد فرهنگی نیز به خود گرفته است؛ اتفاقی که در پروژه های رسانه ای تحت حمایت دولت مصر و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علیه امپراتوری عثمانی و حتی بازنگری کتاب های درسی برای معرفی عثمانی ها به عنوان اشغالگران جهان عرب مشهود بوده است.


با فشار بر سوریه برای تغییر دادن مسیر سیاست خارجی خود حول مخالفت با ترکیه به نفع تلطیف روابط با اسرائیل، مبنای ایدئولوژیک اتحاد آن با ایران و حزب الله دچار شکاف خواهد شد.

«مهار» ایران: آماده شدن صحنه برای یک جنگ سرد در سوریه


از نظر عملی تشویق سوریه به جایگزین کردن ترکیه با اسرائیل به عنوان رقیب  شماره یک خود و ایران با شورای همکاری خلیج فارس به عنوان متحد شماره یک خود، مستلزم برخورداری از نوعی اهرم بر ارتش سوریه خواهد بود. حتی با کنار گذاشتن این موضوع  که چقدر طول می کشد تا  «نفوذ» موفقیت آمیز ارتش عربی سوریه به حد و اندازه های پیش از همکاری سوریه با ایران بازگردد، عوامل دیگری نیز وجود دارند که موانع غیرقابل عبوری را بر سر راه این ایده قرار می دهند.


ایران و حزب الله هر دو زیرساخت نظامی مستحکمی را در سوریه بنا کرده اند که  به خوبی در این کشور ریشه گیر شده است. مبارزه شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس برای کاستن از حجم حضور ایران در این کشور و در نهایت کاستن از توانایی ایران در استفاده از سوریه به عنوان سکویی برای پرتاب موشک و راکت به سمت اسرائیل، می تواند موجب حمله مستقیم آمریکا به ایران شود که احتمالا طولانی و با آینده ای نامشخص خواهد شد.


ارتش سوریه به دنبال سپری کردن سال ها جنگ طاقت فرسا، احتمالا با برداشتن گام هایی برای کاستن از عمق راهبردی ایران در سوریه موافق است، با علم به جایگاه خود به عنوان سلاحی علیه اسرائیل، کشوری که در مورد جاه طلبی های خود در سوریه مصالحه نمی کند. این کار می تواند به شدت دشوار باشد، چرا که ایران جایگاه خود را کاملا در این کشور تثبیت کرده است، به خصوص در شرق آن که ایران پایگاه هایی را احداث کرده است، از جمله و به خصوص مجموعه بزرگ امام علی در نزدیکی مرز سوریه و عراق.


حملات هوایی مکرر اسرائیل در طول سال ها علیه آنچه که از آن تحت عنوان اهداف ایرانی نام می برد نقش ناچیزی در متوقف کردن رشد تاسیسات ایران در این منطقه داشته و ایران همچنان کاملا قادر به ارسال مایحتاج حزب الله در جنوب لبنان از طریق سوریه است. به همین ترتیب تحریم ها علیه ایران نیز تاثیر ناچیزی در ریشه کن کردن آن از خاک متحد سوری خود داشته است.


ایران با وجود وضیعت پر تنش حاکم بر لوانت، به نظر می رسد همچنان به سمت تحقق هدف دراز مدت خود در دریای مدیترانه پیش می رود. این دسترسی به معنای کاهش اتکا بر کشتیرانی برای صادرات (و تسلیحات) از طریق مسیرهای دریایی به شدت محافظت شده توسط دشمنان ایران، نظیر خلیج فارس، دریای سرخ و کانال سوئز متعلق به سوریه است.


ایران که یک خط اعتباری ۶ میلیارد دلاری را با دمشق در طول جنگ و دوره تحریم ها گسترش داده، همچنین بندر لاذقیه در مدیترانه را به منظور تحکیم جای پای خود در سوریه در اوایل سال ۲۰۱۹  از دمشق اجاره کرده است. این توافق که عملیاتی شدن آن برای اکتبر ۲۰۲۰ برنامه ریزی شده، کنترل بر یک بندر و چندین انبار را در اختیار ایران قرار می دهد. در صورت تصمیم ایران به تبدیل کردن این بندر به یک پایگاه نظامی دوفاکتو یا استفاده از آن برای حمل تسلیحات از طریق شناورهای باری موانع چندانی بر سر راه این کشور وجود ندارد.


الشرق الاوسط به نقل از منابع ضد اسد نوشته است که بندر بانیاس در جنوب لاذقیه نیز از سوی ایران به عنوان یک پایگاه نظامی مورد استفاده قرار می گیرد و گفته می شود نفتکش های ایرانی تحت تحریم که برای کمک به سوریه سوخت حمل می کنند، در این بندر پهلو می گیرند.
همانطور که در مقاله آوریل ۲۰۱۹ توضیح داده ام، ایرانی ها با اجاره این بندر، سیگنالی ارسال کرده که نشانگر حمایت از دمشق به عنوان متحد خود و پذیرش جای پای این کشوردر سوریه است. این کار با توجه به مخالفت شدید اسرائیل با دستور کار کلی ایران برای ارتباط متقابل و نزدیک ایران با عراق، سوریه و لبنان  به منظور تقویت محور مقاومت، زمینه را برای افزایش حملات به اسرائیل نیز فراهم می کند.


با این حال تحولات اخیر در خاورمیانه نشان می دهند که تشدید پیش بینی شده تنش های اسرائیل با ایران در سوریه در واکنش به اجاره این بندر، ممکن است نظامی شده نباشد و احتمال دارد به جای آن ساز و کار یک «جنگ سرد» برای مهار ایران به کار گرفته شود.


 ترور سوم ژانویه ژنرال شناخته شده ایرانی قاسم سلیمانی در اثر حمله موشکی آمریکا در بغداد و حمله متقابل ایران با موشک های بالستیک به یک پایگاه هوایی آمریکا در عراق، موجب جنب و جوش های زیادی در درون اردوگاه اسرائیل- شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس گردید.
این شورای بلافاصله مخالفت مطلق خود را با یک جنگ مستقیم بین آمریکا و ایران نشان داد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل نیز به دنبال این حملات موشکی «از آن حمایت کرد» و آسیب گسترده ای را که در صورت بروز یک جنگ تمام عیار بین آمریکا و ایران می تواند به اسرائیل وارد آورد علنا صحه گذاشت. هر چه می گذرد سیستم های دفاع موشکی ضد هوایی گنبد آهنین اسرائیل  حتی در مقابله با راکت های فلسطینی ها ناکارآمدی خود را بیشتر نشان می دهند، حال موشک های بالستیک و کروز احتمالی از سوی ایران و حزب الله به جای خود.


از این رو اسرائیل و شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس احتمالا دنبال کردن اهداف ضد ایرانی خود را از طریق پروژه نوعربی دراز مدت این شورا که در سوریه در دست اجراست عاقلانه تر می بینند. این کار به این شورا اجازه می دهد تا علنی تر با سوریه  «لابی کند» تا ترکیه را به جای اسرائیل به عنوان دشمن شماره یک خود  بنشاند و به تدریج این خصومت را از طرز تفکر مقاومت خود بیرون براند و آن را وادارد تا عمق راهبردی ایران در سوریه را به عنوان چیزی که ضرورت خود را از دست داده ببیند.


در کنار اراضی کشاورزی واقع در مرز عراق در منطقه دیرالزور سوریه که مجموعه امام علی در آن واقع است، ایران همچنین توافق هایی را برای تشکیل اتاق بازرگانی مشترک سوریه- ایران و یک بانک مشترک امضا کرده است. در مورد ورود یک شبکه تلفن همراه ایرانی به سوریه نیز گفتگو شده  که می تواند به ایران و متحدینش از نظر برقراری ارتباطات با ترس استراق سمع کمتر از سوی سازمان های اطلاعاتی رقیب کمک کند.


با این همه ریشه کن کردن حضور محستکم ایران، مستلزم یک تلاش گسترده و همه جانبه از سوی چندین کشور پشت سر هم است، کشورهایی که دولت هایشان اغلب با هم سرجنگ و دشمنی دارند و اهدافشان به ندرت با هم در یک راستا قرار می گیرد. همکاری و همراهی یی که  با وجود اختلافات و کشمکش های ژئوپلتیک دیگر آنها در ورای سوریه، سر نخواهد گرفت.


نویسنده: آقا حسین (Agha Hussain) پژوهشگر مستقل ساکن راولپندی پاکستان

برچسب ها:

جهان