سرویس فرهنگ و هنر مشرق - ویژهنامه جشنواره فجر ۳۸ - / سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر از ۱۲ بهمن ماه بدون برگزاری آئین افتتاحیه بصورت رسمی کار خود را آغاز کرد و جشن سال جدید سینمای ایران فرا رسید. همانند سالهای گذشته، مشرق در ایام برگزاری جشنواره، نقدهای مختلف و متنوعی از منتقدان و صاحبنظران این حوزه را بر فیلمهای در حال اکران منتشر خواهد. همچنین برای هر روز اکران، گزارشی با عنوان روزنامچه فجر به مخاطبان ارائه خواهد شد که گزارشی از فیلمهای اکران شده (در سانس اصحاب رسانه و منتقدان) خواهد بود.
*********
روزنامچه فجر - شماره ۹
نویسنده: امیر اهوارکی
امروز، دو فیلم از ژانر جنایی و هر دو به تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی، در سینمای رسانه نمایش یافت؛ یعنی خون شد (کیمیایی) و عنکبوت (ایرجزاد). با این توضیح که برای فیلم کیمیایی، کنفرانس خبری برگزار نشد. فیلم عنکبوت نیز در ساعت ۲۴ در بخش خارج از مسابقه و با اصرار تهیه کننده نمایش داشت. اما مهمترین فیلم امروز به نام «پوست»، ساختۀ برادران دو قلوی ارک است؛ فیلمی غافلگیر کننده که لذت سینما و تماشای چند باره را در خود نهفته دارد.
فیلمهای نمایشیافته در روز نهم در سالن اصحاب رسانه (سینما ملت) به این ترتیب بودند.
خون شد/ مسعود کیمیایی
دشمنان/ علیدرخشنده
پوست/ بهمن و بهرام ارک
خط باریک قرمز (مستند) / فرزاد خوشدست
کوچه (کوتاه) / محمدرضا مصباح
عنکبوت (خارج از مسابقه) / ابراهیم ایرجزاد
نام فیلم: خون شد
کارگردان: مسعود کیمیایی
ارزیابی: (متوسط)
خلاصه داستان: فضلی (سعید آقاخانی) به دنبال روشن کردن چراغ خانه و جمع کردن خانواده است.
افول مستدام جناب مسعود کیمیایی که بهترین فیلمهایش را در حدود سن ۳۰ سالگی ساخت، باعث شده که وقتی که او یک فیلم معمولی میسازد ما خوشحال و غافلگیر شویم. سعید آقاخانی (فضلی) در این فیلم یادآور بهروز وثوقی در قیصر (۱۳۴۸) است، با صدایی تغییر یافته که پرهیبت مینماید. فضلی دو خواهرش را نجات داده به خانه میآورد و سند خانه را نیز با همراهیِ برادرش مرتضی (سیامک صفری) از اجانب پس میگیرد.
فیلم جدید کیمیایی، برای امروز ما نیست. انگار که نیم قرن، دیر متولد شده. همان مرام و مسلکها و چاقوکشیها بعد از پنجاه سال، باز هم در آثار او دیده میشود. بر خلاف فیلمهای ضیافت (۱۳۷۴) و سلطان (۱۳۷۵) که سخنگوی زمان خود بودند. به هر حال ما خداوند را شاکریم که منحنی پیشرفت جناب کیمیایی دوباره به سمت صعود بازگشته است. ان شاء الله که همواره رو به کمال باشد.
سه هفتۀ قبل، مسعود کیمیایی اعلام کرد که به جشنواره فجر نخواهد آمد. عدهای اما از این ماجرا، سوء استفاده کرده جریان تحریم جشنواره را راه انداختند، که خوشبختانه شکست خورد. این روزها در کنفرانس خبری هر فیلمی، اگر یکی از عوامل فیلم غایب باشد، فوراً تهیه کننده یا کارگردان توضیح میدهد که حسن معجونی به خاطر اجرای تئاتر نتوانسته بیاید (کنفرانس مطبوعاتی آبادان یازده ۶۰)، مهران احمدی سر فیلمبرداری پایتخت۶ در شمال است (بیصدا حلزون)، شهاب حسینی در مسافرت خارجه است (فیلم آن شب)، حسین ابوالصدق هنوز دارد صداگذاری فیلمها را انجام میدهد (بیصدا حلزون)، مانی حقیقی در ایران نیست (دو زیست)، سحر دولتشاهی در شمال مشغول بازی است (آتابای) و غیره. میخواستم بگویم که چقدر خوب است که عوامل سینما از تفرقه افکنان برائت میکنند و بین خودشان با آنها مرز میکشند.
********
مازوخیست
نام فیلم: دشمنان
کارگردان: علیدرخشنده
ارزیابی: (بیارزش)
خلاصه داستان: زهره مشیری (رؤیا افشار) پسرش شهاب را از خانه بیرون انداخته، سبب مرگ او شده است. و حالا او از خودش انتقام میگیرد.
یکی دیگر از فیلمهای هنر و تجربه که تهیه کنندۀ آن، مجید برزگر است و نخستین ساختۀ کارگردانش محسوب میشود. در کنفرانس مطبوعاتی از کارگردان پرسیدم که فیلم شما واجد کدام نگاه نو است؟ او اعتراف کرد که حاوی نگاه نو نیست. با نگاهی به سابقۀ جناب درخشنده میتوان فهمید که او از تدارکات و دستیار صدابرداری شروع کرده و در طی هجده سال به مقام کارگردانی رسیده است. او برادرزادۀ پوران درخشنده است و در طی این سالها پیه سینمای ایران به تنش خورده.
و نداشتن نگاه نو نیز میتواند به همین باشد. عمدۀ این افراد خنثی و حل شده در جریان سینما، کسانی هستند که از طریق دستیاری، به صندلی کارگردانی رسیدهاند. به عبارت صریحتر، سینما عملاً افکار آنها را قالب زده و به اشکال یکسان درآورده است. افرادی مانند: علی درخشنده (دشمنان/ ۱۳۹۸)، بهرنگ دزفولیزاده (بیصدا حلزون/ ۱۳۹۸)، میلاد صدر عاملی (سونامی/ ۱۳۹۷)، جواد رضویان (زهر مار/ ۱۳۹۷)، مونا زندی (بنفشه افریقایی/ ۱۳۹۷)، پولاد کیمیایی (معکوس/ ۱۳۹۷)، مهران احمدی (مصادره/ ۱۳۹۶)، کاوه صباغزاده (ایتالیا ایتالیا/ ۱۳۹۵)، سهیل بیرقی (من/ ۱۳۹۴)، یلدا جبلی (داره صبح میشه/ ۱۳۹۳)، تینا پاکروان (خانوم/ ۱۳۹۲)، محسن قرایی (خسته نباشید/ ۱۳۹۱) و البته نیکی کریمی (یک شب/ ۱۳۸۳). فیلمهای نخست این افراد، هیچکدام حاوی نگاه نو نبودند.
اما سینماگرانی که نگاه نو و تازهای را به سینمای ایران آوردند عمدتاً از طریق ساخت فیلمهای کوتاه یا مستند، تجربه کسب کردند و بر صندلی کارگردانی تکیه زدند. افرادی مانند: محمدحسین مهدویان، سعید روستایی، نرگس آبیار، نیما جاویدی، شهرام مکری، هومن سیدی و البته ابراهیم حاتمیکیا.
دو کشف مهم امسال، برادران ارک (پوست) و محمد کارت (شنای پروانه) هستند که آنها نیز با ساخت فیلمهای کوتاه و مستند و دور ماندن از جریان سینمای ایران، توانستهاند نگاه خود را بکر نگاه دارند.
*********
مسحور کننده
نام فیلم: پوست
کارگردان: بهمن و بهرام ارک
ارزیابی: (عالی)
خلاصه داستان: آراز (جواد قامتی) با مادر ساحرۀ خود در آذربایجان زندگی میکند. مادر با طلسمهایی مانع از رسیدن او به معشوق میشود. اما آراز برای رسیدن به معشوق، حتی تغییر کیش داده، مسلمان میشود.
پوست، اولین ساختۀ دو برادر تبریزی به نام بهمن و بهرام ارک است که به زبان آذری ساخته شده و با زیرنویس نمایش داده میشود. آنها دو سال قبل به سبب فیلم «حیوان»، برندۀ سیمرغ بهترین فیلم کوتاه فجر شدند. آن سیمرغ نشان داد که داوران جشنواره فجر، آتیۀ خوش این دو جوان را در خشت خام مشاهده کرده بودند.
بعد از غافلگیری سال ۹۴ جشنواره با محمدحسین مهدویان و سعید روستایی، این بار بخش نگاه نو فیلمسازان تازهای را به سینمای ایران معرفی کرده است؛ یعنی برادران دو قلوی ارک که فیلمنامههایشان را نیز خودشان مینویسند. فیلمنامههایی با هویت و بومی که به طرزی متفاوت، بازی و کارگردانی شدهاند. موسیقی محلی فیلم، مسحور کننده است و میتواند برندۀ سیمرغ بلورین بهترین موسیقی شود. و همچنین است بازی جواد قامتی در نقش آراز، فیلمنامه، طراحی صحنه و کارگردانی که همگی در نوع خود، بهترین هستند.
فرصت چندانی برای شرح و بسط نیست اما آنچه در پایان میتوانم بگویم این است که دوست دارم این فیلم را مکرر در مکرر تماشا کنم. زیرا که مانند یک قالی ابریشمی ریزبافت و خوشنقش است.
**********
غرضورزی و غرضمندی
نام فیلم: عنکبوت (خارج از مسابقه)
کارگردان: ابراهیم ایرجزاد
ارزیابی: (بیارزش)
خلاصه داستان: ماجرای سعید حنایی (محسن تنابنده) که قریب بیست سال قبل، فواحش خیابانی را در مشهد میکشت.
ابراهیم ایرجزاد در سخنان کوتاه خود قبل از نمایش فیلم، اظهار امیدواری کرد که معیارهای انتخاب فیلمها در جشنوارۀ فجر، فقط «سینمایی» باشند و همه چیز روی قاعدۀ «سینما» بچرخد. اما هر کس که فیلم عنکبوت را دیده باشد متأسفانه حکم خواهد کرد که این فیلم، سینما نیست. بلکه یک فیلم غرضمند و بلکه تمسخرکننده است که فقط به فرو کردن پیام خود در ذهن مخاطب میاندیشد و حتی از سوراخ کردن مغز و چشم تماشاگر نیز ابایی ندارد.
در صحبت کوتاهی که بعد از نمایش فیلم با کارگردان دست داد، او اذعان کرد که قصدش از ساخت عنکبوت این بوده است که جلوی تفکر سعید حنایی بایستد. بنا بر ادعای او، دو ثلث از قتل زنان خیابانی در سالهای اخیر به سبب انگیزههایی مانند سعید حنایی بوده است. این سخن، یعنی اینکه کارگردان برای سینما فیلم نمیسازد. جناب ایرجزاد به زبان و حکم خودش گرفته شد. فیلم واجد کیفیات هنری نیست و صرفاً یک موعظۀ سینمایی است. تنها نکتۀ در خور اعتنا در فیلم، گریم محسن تنابنده است که چهرۀ او را به سعید حنایی شبیه کرده (مجید اسکندری). حتی فیلمبرداری محمود کلاری نیز در حد یک فیلمبرداری عادی و بلکه ضعیف جلوه میکند.
فیلمنامه را اُکتای براهنی ــ فرزند رضا براهنی ــ نوشته، که پل خواب (۱۳۹۴) تنها فیلمی است که کارگردانی کرده (با اقتباسی آزاد از جنایت و مکافات داستایوسکی). با نگاهی به هر دو فیلم، میتوان فهمید که براهنی به موضوع قتل و جنایت علاقمند است. با این تفاوت که او در پل خواب، در جناح قاتل است و سعی دارد کارهایش را توجیه کند اما در اینجا در جناح مقتولین. آیا به نظر شما، این افراط و تفریطها، ناشی از عدم اعتدال شخصیتی نویسنده نیست؟
جالب توجه است که جناب کارگردان نیز ــ که با عنکبوت دومین فیلمش را به ثمر رسانده ــ از این تعلقات دور نیست. فیلم نخست او تابستان داغ (۱۳۹۵) بر اساس فیلمنامهای از پیام کرمی، به موضوع کودککشی میپردازد؛ فیلمی فجیع که باز هم پیام خود را با متۀ آهنی در ذهن تماشاگر فرو میکند. تابستان داغ، محصول سیاستهای حمایتی جناب حجتالله ایوبی بود؛ چنانکه فیلم شکاف/ کیارش اسدیزاده (۱۳۹۳) نیز همین موضوع را در زمان مدیریت جناب ایوبی در سینما، مطرح میکرد. اگر بخواهیم به عمق فاجعه اشاره کنیم باید بگوییم که حتی فیلمساز متبحری مانند هیچکاک که در همۀ فیلمهایش قتل و جنایت دیده میشود، صریحاً در مصاحبه با تروفو گفته است: «بچهکشی یکی از ایدههایی است که ترجیح میدهم، هیچگاه سراغ آن نروم.» نگا. از بچهکشی تا بچهخوری در سینمای ایران به روایت پویان عسگری
جناب ایرجزاد در همان گفتوگوی کوتاه ادعا کرد که این فیلم مو به مو، بر اساس پروندۀ سعید حنایی ساخته شده. در حالیکه هر کس که با سینما و نمایش سر و کار داشته باشد، حتماً اطلاع دارد که صدها انتخاب در نگارش یا ساخت فیلم رخ میدهد که مبتنی بر تخیل و توهّم فیلمساز یا نویسنده است؛ از انتخاب لوکیشن و بازیگر گرفته تا دیالوگها، زمان، توالی حوادث و انگیزهها. برای نمونه باید گفت که دیالوگها و شخصیتپردازی مادر سعید (شیرین یزدانبخش)، کاملاً تخیلی هستند. و همچنین، وسواسی نشان دادن سعید و سوء ظن او به بچۀ منگل همسایه، یا دیوار کشیدنش در اتاق خواب که فیلمساز روی آن تأکید دارد و به نوعی تمسخر کردن دستورات شارع مقدس است و یادآور سخنان رئیس دولت تدبیر که مردم را از رقیب مشهدی خود میترساند. مورد دیگر، قرائت آیۀ «بأی ذنبٍ قُتلت» (تکویر/ ۹) است که در خصوص دختران زنده به گور شده نازل گشته، اما جناب کارگردان از آن در سوگواری یک فاحشه استفاده میبرد.
یکی از دروغهایی که فیلم در صدد توجیه آن است، ارتباط فقر و فحشا است. جناب فیلمساز، اینها را لازم و ملزوم یکدیگر معرفی میکند. در حالیکه اینطور نیست. هر زن فقیری به فحشا تن نخواهد داد، چنانکه هر کس که به این فسق آلوده میشود، فقیر نیست. متأسفانه، این گناه در میان ثروتمندان بیشتر از فقرا شیوع دارد.
فیلم آکنده از شعارهای فمینیستی است. مثلاً یکی از زنان هرزه، وقتی میفهمد که سعید فرزندِ دختر دارد به او سفارش میکند که از کودکهمسری بپرهیزد و اجازه دهد که بچهاش درس بخواند. و سپس خبر میدهد که خودش نیز قربانی همین موضوع شده است. در حالیکه یک دقیقه قبلتر گفته بود که به خاطر پول است که شوهرش او را به این کار واداشته. نکته در این است که شوهر دادن کودکان به افراد مسن، اصولاً به جهت ثروت و مکنت آنها است. و فیلم از جهت شخصیتپردازی نیز دارای ایراد است.
سخن پایانی این است که دوران افول ابراهیم ایرجزاد از همان اولین فیملش شروع شده بود. و حالا با دومین فیلم و غرضمندی آشکار او، باید گفت که ایرجزاد به پایان خط رسیده است. به قول حافظ(ره) :
چون غرض آمد هنر پوشیده شد/ صد حجاب از دل به سوی دیده شد
نقش جواد نوروزبیگی در تهیۀ این فیلم غرضمندانه نباید نادیده گرفته شود.