ماجرای ناپدید شدن مدیرعامل یک شرکت پس از دو سال به فرضیه قتل او به دست یکی ازسهامداران شرکت گره خورد.
مظنون به خاطر قتل خواستگار دخترش تحت تحقیق جنایی است و حالا باید از سرنوشت مدیرعاملش هم پرده بردارد.
ناپدید شدن مدیرعامل
اوایل سال ۹۶ بود که خانوادهای با مراجعه به اداره پلیس خرم آباد از ناپدید شدن پدرشان خبر دادند و بدین ترتیب تیمی از ماموران برای تحقیقات پلیسی وارد عمل شدند و در گام نخست تجسسها از خانواده مرد جوان آغاز شد.
ماموران در تحقیقات ابتدایی پی بردند که مرد گمشده مدیر عامل یک شرکت خصوصی است که سهامداران زیادی در شرکتش مشغول کار هستند و صبح روز ناپدید شدنش نیز برای انجام کار از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است.
تحقیقات قدم به قدم جلو میرفت و ماموران به همه بیمارستانها و محلهایی که احتمال میدادند مدیرعامل شرکت خصوصی به آن جا مراجعه کرده باشد یا او را انتقال داده باشند سرکشی کردند، اما هیچ سرنخی از وی به دست نیامد.
تجسسهای پلیسی به بن بست رسیده بود و هیچ سرنخی از مرد گمشده به دست نیامد و هیچ تماس مرموزی نیز مبنی بر گروگانگیری در دست نبود.
دومین فقدانی
اوایل خرداد امسال خانوادهای با حضور در اداره پلیس تهران از ناپدید شدن پسر جوانشان به نام علی خبر دادند و با توجه به حساسیت ماجرا تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران برای تحقیقات ویژه وارد عمل شدند.
کارآگاهان در گام نخست پی بردند که علی ۴۰ ساله کارمند یک شرکت خصوصی بوده و صبح روز ۴ خرداد از خانه خارج شده، اما دیگر بازنگشته و تلفن همراهش نیز خاموش شده است.
با توجه به این که خانواده علی اصرار داشتند که هیچ وقت پسرشان سابقه ناپدید شدن و جواب ندادن به تلفن همراهش را نداشته، فرضیه یک حادثه تلخ برای پسر جوان پیش روی ماموران قرار گرفت.
چند روزی از ماجرای ناپدید شدن علی گذشت و هیچ ردی از این پسر جوان در بیمارستانها و کلانتریها به دست نیامد. برای به دست آمدن یک سرنخ، ماموران به سراغ مکالمات تلفنی او رفتند که مشخص علی آخرین بار با مردی تماس داشته و قرار ملاقات گذاشته است.
همین سرنخ کافی بود تا کارآگاهان به سراغ مردی که علی با او تماس داشته بروند. در این مرحله مشخص شد این مرد پدر دختر جوانی است که علی از او خواستگاری کرده است.
تحقیقات پلیسی نشان از آن داشت که علی در ماجرای خواستگاری از دختر جوان با جواب منفی روبه رو شده، اما با توجه به علاقهای که به دختر جوان داشته به تماس هایش ادامه داده است. حمید ۵۵ ساله دستگیر شد و در تحقیقات ابتدایی ادعا کرد که علی خواستگار دخترش بوده و پس از این که جواب منفی به آنها داده دیگر اطلاعی از او ندارد. این در حالی بود که پرینت مکالمات حمید و علی پیش روی او قرار گرفت و این مرد سکوت کرد.
اعتراف به قتل
در حالی که حمید سعی داشت راز معمای ناپدید شدن علی را پنهان کند پس از چند روز وقتی در برابر مدارک و شواهد پلیسی قرار گرفت به ناچار لب به سخن باز کرد وبه مشت مرگبارش اعتراف کرد.
حمید که کارمند یکی از نهادهای دولتی است و پنج فرزند دارد، گفت: سه ماه از ماجرای قتل علی میگذرد و در این مدت عذاب وجدان رهایم نمیکند و تنها به خاطر آبروی خودم و خانواده ام سکوت کرده بودم، اما دیگر طاقت نیاوردم.
وی افزود: علی و دخترم در دو شرکت مختلف کار میکردند که در یک سمینار با هم آشنا شدند و علی ادعا میکرد که قصد دارد یک خانه سه میلیاردی بخرد و حتی در مدت زمانی که با دخترم در ارتباط بود کمی پول گرفته بود تا این که به خواستگاری دخترم آمد.
پدر خانواده ادامه داد: وقتی علی به خواستگاری دخترم آمد به او جواب منفی دادیم، چون قبل از این که او به خواستگاری بیاید ادعا کرده بود که پدر و مادرش در شهرستان هستند و حتی اصرار داشت که با دخترم نامزد کند، اما من مخالفت کردم تا این که از چند تن از دوستانش شنیدم که از او ناراضی هستند و پیشنهاد دادند که مانع ازدواج آنها با هم شوم. من که کنجکاو شده بودم به تحقیق پرداختم تا این که شنیدم او دو زن دارد که به دادگاه رفته و درخواست طلاق داده اند و خواستار گرفتن مهریه و نققه شان هستند و جالبتر این که شنیدم علی بچه هم دارد.
حمید گفت: علی بعد از جواب منفی ما بارها با دخترم تماس گرفت و برای او ایجاد مزاحمت کرد و اصرار به ازدواج داشت. دخترم وقتی متوجه ماجرا شد، دیگر حاضر نشد جواب علی را بدهد، اما اصرارهای او آرامش را از ما گرفته بود. یک روز قبل از قتل، علی با من تماس گرفت و برای این که دلیل این مخالفت را به او بگویم با او قرار ملاقات گذاشتم.
وی افزود: علی به محل قرار در نزدیکی منطقه نارمک آمد و من سوار بر خودرویم به دیدنش رفتم، علی شروع به صحبت کرد و وقتی فهمید من راز ازدواج هایش را فاش کرده ام با من به تندی صحبت کرد. از رفتارهایش عصبانی شدم و در یک لحظه با مشت ضربهای به سرش زدم که به گیجگاه علی خورد و از هوش رفت.
انتقال جسد به خرم آباد
ترسیده بودم، چند ساعتی در خیابانها میچرخیدم تا این که متوجه شدم به کام مرگ فرو رفته به همین دلیل جسد را داخل صندوق عقب گذاشتم و به سمت استان لرستان رفتم و جسد علی را اطراف فرودگاه رها کردم و چند روزی هم در استان لرستان ماندم و کارهایم را انجام دادم و سپس به تهران بازگشتم تا این که پس از سه ماه دستگیر شدم و بعد از چند روز پنهان کاری تصمیم به افشاگری گرفتم.
در ادامه ماموران با استعلام گرفتن از ماموران پلیس لرستان اطلاع پیدا کردند که هیچ جسدی در محدودهای که حمید ادعا کرده به دست نیامده است که در ادامه تیمی از ماموران پلیس آگاهی تهران همراه عامل این جنایت به لرستان رفتند و موفق به پیدا کردن جسد شدند.
کارشناسان پزشکی قانونی پس از بررسیها اعلام کردند که آثار شکستگی روی بدن مقتول زیاد بوده و آثار زنجیر نیز روی پای علی وجود داشته و با توجه به اطلاعات به دست آمده مشخص شد که به احتمال زیاد علی در زمان رسیدن به خرم آباد زنده بوده و در آن محل به قتل رسیده است.
همدست قاتل
حمید اصرار داشت که در تمام این اتفاقات تنها بوده و هیچ همدستی نداشته است، اما کارآگاهان با تحقیقات میدانی و مدارک به دست آمده، اطلاع پیدا کردند که حمید همراه یک مرد دیگر به لرستان رفته و همین کافی بود تا تجسسهای فنی کلید زده شود و با اعترافات حمید همدستش دستگیر شد.
مرد جوان که جواد نام دارد در اعترافاتش گفت: من از حمید شنیده بودم که خواستگار دخترش چند عکس از دخترش در گوشی موبایلش دارد و با توجه به جواب منفی که به او داده اند، قصد دارد عکسها را از گوشی پسر مزاحم پاک کند به همین دلیل از من کمک خواست.
وی افزود: روز ۴ خرداد با هم به سراغ خواستگار دخترش و سپس به لرستان رفتیم. آن جا علی و حمید از خودرو پیاده شدند و پس از چند ساعت وقتی به سراغ آنها رفتم متوجه شدم که علی نیست و پس از سوار شدن حمید بر خودرو متوجه قتل شدم. به تهران بازگشتم و من در ماجرای قتل نقشی نداشتم.
فرضیه عجیب در قتل مدیر گمشده
با گذشت دو سال از ماجرای ناپدید شدن مدیر شرکت خصوصی در خرم آباد، خانواده این مرد با اطلاع از این که حمید که یکی از سهامداران شرکت پدرشان بوده در ماجرای یک قتل عمدی نقش داشته است با مراجعه به اداره پلیس فرضیه جدیدی را پیش روی ماموران قرار دادند.
این خانواده اظهار کردند، حمید که سهامدار شرکت پدرشان بوده، با وی اختلافاتی داشته است. گویا در روز ناپدید شدن پدرشان قرار بوده حمید را ملاقات کند تا در یک جلسه مشکلات را حل کنند و به اختلافاتشان پایان دهند و دقیقا از همان روز، مدیر عامل شرکت ناپدید شده است.
این خانواده با این فرضیه که این مرد در قتل پدرشان نقش داشته و با صحنه سازی سعی بر پنهان کردن این جنایت دارد، خواستند تا برای افشای راز ناپدید شدن پدرشان از حمید کمک بخواهند.
بنا به این گزارش، بازپرس واحدی با توجه به این که احتمال دارد قتل در خرم آباد صورت گرفته باشد، پرونده را برای تحقیقات بیشتر به استان لرستان ارجاع میدهد و ماجرای ناپدید شدن مدیرعامل شرکت نیز پس از افشاگری قتل علی به دست حمید در دستور کار ماموران پلیس آگاهی خرم آباد قرار میگیرد