مجلس شورای اسلامی که شکل سازمانیافته از همین اصل اساسی در اسلام است، زمانی به اصل اسلامی بودن نزدیکتر شده و بر آن منطبق خواهد شد که مردم نیز به انتخاب نمایندههای مؤمن و اصلح توجه داشته باشند تا آنچه به عنوان فعالیت مجلس و خروجی آن روی میدهد، بر اساس آموزههای اسلامی و به صلاح جامعه اسلامی باشد.
در گفتوگو با آیتالله حسن ممدوحی، استاد حوزه و پژوهشگر دینی به بررسی و تطبیق فعالیتهای مجلس شورای اسلامی با اصل مشورت در اسلام پرداخته ایم و نقش و جایگاه مردم در انتخابات مجلس شورای اسلامی را از منظر آیین و آموزههای اسلامی جویا شده است.
آن طور که این پژوهشگر دینی شرح میدهد، یکی از ارکان مهم انتخاب نماینده برای مجلس شورای اسلامی، بهرهمندی نمایندهها از قدرت درک، تعقل، ایمان و اعتقاد است. اگر نمایندهها افرادی مؤمن، عاقل، باتجربه، دلسوز و کاردان باشند، نظر اکثریت آنها در موارد متعدد به صلاح جامعه خواهد بود. یکی از رمزهای اسلامی بودن مجلس هم در همین موضوع قرار دارد که نمایندههایی که در آن حضور پیدا میکنند، دارای اسلام و تدین باشند تا نظرات و آرای تصویب شده و خروجی مجلس، مطابق با آیین اسلام و به مصلحت جامعه اسلامی باشد.
وجه تسمیه اسلام در مجلس شورای اسلامی
اینکه در مجلس گروهی از نمایندههای مردم دور هم جمع میشوند و در امور اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نظر میدهند و در آخر کار رأی گرفته و موضوعی را تصویب میکنند، چه ارتباطی با اسلام دارد که این مجلس را «مجلس شورای اسلامی» مینامیم؟ درواقع میخواهیم جهت شرعی مجلس شورای اسلامی را بدانیم، با وجود اینکه در هیچ آیه و حدیثی این نوع تشریفات مطرح نشده است.
وقتی موضوع مصالح و تصمیمگیریهای کلان مطرح میشود، مردم یک کشور حق دارند که در آن تصمیمگیریها سهم داشته باشند و نظر خود را ارائه بدهند. اما میدانیم که در همه امور نمیتوان نظرخواهی عمومی کرد و انتخابات را برای هر موضوع اجتماعی و اقتصادی برگزار کرد. به همین دلیل است که برای مشورت گرفتن از همه مردم قرار بر این شده که مردم هر شهر یا استانی، نمایندههایی را برای خود تعیین کنند تا آنها در مجلس حاضر شوند. این افراد به نمایندگی از مردم شهر یا استان خود، نظر خود را درباره موضوعات مطرح میکنند.
این روش، راهی برای مشورت گرفتن از همه مردم است. به این صورت است که مردم در امور کشوری نظر میدهند و از آنها مشورت گرفته میشود. به این ترتیب حضور هر نماینده در مجلس به معنی این است که همه مردمی که او را انتخاب کردهاند، در مجلس حاضر شدهاند.
چنین مجلس مصداقی از شورا در اسلام است. به این مفهوم که همه مردم یک کشور در رابطه با امور خود مورد شور و مشورت قرار میگیرند.
با این وجود درباره مسائل رأی گرفته میشود و چهبسا نظر نماینده مردم شهرها و استانهایی اعمال نشود. مصداق اسلامی این موضوع کجاست؟
به هر حال طبیعی است که نظر نمایندههای مردم در مجلس با یکدیگر متفاوت است. اساس رأی گرفتن هم بر همین تفاوت نظرها قرار داده شده تا نظر اکثریت اعمال شود.
اکثریت مؤمن و عاقل؛ نه اکثریت جاهل
اما همیشه حق با اکثریت نیست!
درست است که در همه موارد حق با اکثریت نیست، اما این موضوع را نباید با آیات قرآن کریم که نظری درباره اکثریت جاهل داده است، مقایسه کنیم. در آیات قرآن در مواردی نظر اکثریت رد شده است به این دلیل که آنها جاهل و بدون قدرت درک و شعور دانسته شدهاند.
بر همین اساس است که یکی از ارکان مهم انتخاب نماینده برای مجلس شورای اسلامی، بهرهمندی نمایندهها از قدرت درک، تعقل، ایمان و اعتقاد است. اگر نمایندهها افرادی مؤمن، عاقل، باتجربه، دلسوز و کاردان باشند، نظر اکثریت آنها در موارد متعدد به صلاح جامعه خواهد بود.
یکی از رمزهای اسلامی بودن مجلس هم در همین موضوع قرار دارد که نمایندههایی که در آن حضور پیدا میکنند دارای اسلام و تدین باشند تا نظرات و آرای تصویب شده و خروجی مجلس، مطابق با آیین اسلام و به مصلحت جامعه اسلامی باشد.
قرآن اکثریت بدون درک و شعور را سرزنش میکند
با این توضیح، آن اکثریتی که در قرآن سرزنش شدهاند، گروه دیگری هستند. درست است؟
بله. قرآن کریم گروه جاهل و نادانی که درک و شعور ندارند را سرزنش میکند. اما موضوع اکثریت در مجلس شورای اسلامی، اکثریت دارای دین و ایمان و عقل و درایت هستند. آنجا که خدای متعال اکثریت را سرزنش میکند آنها را با صفات فاسق و بدون قدرت تعقل معرفی میکند. به عنوان مثال میفرماید: «اکْثَرُهُمْ لایَعْقِلُون»، «اکْثَرُهُمْ لایَعْلَمُونَ»، «اکْثَرُهُمْ فاسِقُونَ» و یا «اکْثَرُهُمْ لِلْحقِّ کارِهُونَ».
مشخص است همه اینها گروههایی هستند که از کار خیر کراهت دارند، در امور عقل و اندیشه خود را به کار نمیگیرند و دارای صفت فسق هستند. نه اکثریت افراد مؤمن و متعهدی که برای انجام کار خیر، رسیدگی به امور بندههای خدا و در راه رضای خدا کار میکنند.
در مقابل، وقتی علم اصول را بررسی کنیم در باب تعادل و تراجیح میخوانیم که شهرت در بین فقها یکی از مرجحات است. یعنی به قول و نظر اکثر فقها توجه میشود. حتی در روایتی هم میخوانیم که: «آن روایتی را بگیر که در بین اصحاب (مؤمن) تو مشهور است.» پس شهرت و رأی و نظر اکثریت در اسلام مورد توجه قرار گرفته است.
پیغمبر (ص) هم مشورت میکردند
آیا در سیره و سبک زندگی پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله هم نمونهای از توجه به نظر اکثریت آمده است؟ درواقع میخواهیم بدانیم آیا اتفاق افتاده که آن حضرت موردی را به شور و مشورت بگذارند و در نهایت به نظر اکثریت عمل کنند؟
بله. با این وجود که پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله دارای عقل کامل بوده و بهتر از هر کسی، خوب را از بد ترجیح و تشخیص میدادند اما در مواردی با مردم مشورت میکردند، از آنها نظر میخواستند و به نظر اکثریت عمل میکردند. درواقع همان شیوهای که امروزه که در مجلس شورای اسلامی انجام میشود در سیره نبی مکرم اسلام رایج بوده است.
در چه مواردی این طور عمل کردهاند؟
به عنوان مثال در قضیه جنگ احد رسول خدا صلیالله علیه و آله از مردم نظرخواهی کردند. این اتفاق قبل از روی دادن جنگ بود. آن حضرت با مردم در این مورد مشورت کردند که آیا در شهر مدینه بمانیم و در بین کوچهها و خانهها با دشمن روبهرو شویم و یا به خارج از شهر برویم تا دشمن وارد مدینه نشود. مردم در مورد ماندن یا بیرون رفتن از شهر نظرهای متفاوتی میدادند. گروهی فکر میکردند اگر در شهر بمانند امکان شکست دادن دشمن بیشتر است و گروهی هم معتقد بودند که باید از شهر فاصله بگیرند و در خارج از مدینه با دشمن مبارزه کنند.
در نهایت نظر مردم به رأی گذاشته شد و چون نظر اکثریت بر خارج شدن از شه دلالت میکرد، پیغمبر اسلام صلیالله علیه و آله به آن نظر احترام گذاشته و دستور دادند گروه مبارزان از شهر خارج شده و در دامنه کوه احد با دشمن مواجه شوند.
احترام رسول خدا (ص) به رأی اکثریت
در این مورد، نظر خود حضرت چه بود؟ آیا با نظر اکثریت موافق بودند؟
خیر. آن طور که از مجموع روایتها به دست میآید، اتفاقاً نظر رسول خدا صلیالله علیه و آله بر این بود که در داخل شهر مبارزه کنند و احتمال پیروزی و شکست دشمن در این شرایط بیشتر است. درواقع ایشان نظر اکثریت را قبول نداشتند، اما از باب احترام به رأی اکثریت آن را پذیرفته و اجرا کردند.
حتی آن طور که میدانیم نتیجه جنگ هم به شکست مسلمانان منتهی شد و تعداد شهدای اسلام در این جنگ زیاد بود. اما رسول خدا صلیالله علیه و آله از طریق مشورت با مردم و احترام به نظر و رأی اکثریت، درس بزرگی به مردم و جامعه اسلامی دادند.
دستاوردهای احترام به رأی اکثریت، حتی اگر مضر باشد
این نوع احترام به نظر اکثریت چه اثری دارد؟ اگر قرار باشد مسلمانان حتی در جان خود آسیب ببینند، چه دستاوردی در مشورت و شورا و اجرای رأی اکثریت وجود دارد که از این آسیب بالاتر است؟
دستاورد مهم احترام گذاشتن به رأی اکثریت حتی کشتههای جنگ احد بالاتر بود. اینکه مردم مورد اطمینان و وثوق قرار میگیرند و نظرشان، حتی اگر به سود و صلاح نباشد، مورد احترام است آنها را با جامعه اسلامی همراه کرده و مانع از پراکندگی و گسست در جامعه اسلامی میشود.
با این توضیحات، آیا اساساً اتفاقی که در مجلس روی میدهد و مسائل تصویب میشوند، شباهت با فعالیتهای مشورتی در صدر اسلام دارد؟ درواقع آیا این نوع مشورت در مجلس شورای اسلامی شبیه همان مشورتهایی است که رسول خدا صلیالله علیه و آله با مردم انجام میدادند؟
بله. همه این مشورتها شکل سازمانیافته اصل مشورت است. درواقع همان مشورتی که در اسلام به عنوان یک اصل اساسی و بنیادین مطرح شده، در مجلس شورای اسلامی اتفاق میافتد.
حضور در انتخابات و مسئولیت شرعی مردم
نقش مردم در اسلامی بودن این شورا چیست؟
باید یادآوری کرد که مردم باید نمایندههایی را برای حضور در مجلس انتخاب کنند که مؤمن و اهل تعقل باشند. مؤمن بودن و پایبندی به اصول دینی معنای وسیعی دارد. به این صورت که از یک طرف ملتزم به ولایت فقیه باشند، دلسوز مردم باشند، خوب را از بد تشخیص بدهند، در پی منفعت دنیایی نباشند، انقلابی باشند و به موازین انقلاب اسلامی احترام بگذارند و بسیاری موارد دیگر. از طرف دیگر هم دارای عقلانیت بوده و در امور از عقل جامع اسلامی استفاده کنند.
به این صورت مردم با انتخاب نمایندههای صالح در تشکیل مجلس شورای اسلامی دخالت میکنند. اصل بودن این مجلس و نقش مردم در تشکیل آن، نشان میدهد که چه مسئولیت مهمی بر عهده هر فرد از جامعه اسلامی قرار د
ارد. چون این امر اسلامی است، کوتاهی در آن موجب میشود در آخرت مورد بازخواست قرار بگیریم. همان طور که هر یک از نمایندههای منتخب مردم در صورت کوتاهی در امور محوله و مسئولیتهای خود، در آخرت به شدت مورد بازخواست قرار خواهند گرفت.
از این جهت، نمایندهها هم نباید به چشم راهیابی به موفقیتهای آینده و پربار شدن دنیای خود به نمایندگی در مجلس شورای اسلامی نگاه کنند. بلکه باید متوجه مسئولیت عظیم و تعهد بالای آن باشند. این مسئولیت به اندازهای خطیر است که میتواند آخرت انسانی را آباد و یا به کلی نابود کند.