سه پلیس قلابی که در پوشش مسافربر مردی را به گروگان گرفته و یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان از او اخاذی کرده بودند، محاکمه شدند.
شاکی که مردی میانسال است اردیبهشتسال قبل پلیس شهرستان ورامین را از ماجرا با خبر کرد و گفت: امروز صبح برای انجام کاری قصد داشتم از ورامین به تهران بروم.
حاشیه خیابان منتظر تاکسی بودم که یک خودروی شخصی با دو سرنشین توقف کرد و سوار شدم.
بعد از طی مسافتی راننده تغییر مسیر داد.
با اعتراضم مرد جوانی که روی صندلی جلوی خودرو نشسته بود خودش را مأمور پلیس معرفی کرد و گفت لازم است بازرسی بدنی شوم.
علت را پرسیدم، اما آنها خواستند ساکت باشم سپس در حاشیه خلوتی بعد از بازرسی وقتی فهمیدند پول نقد همراه ندارم از من رمز کارتم را خواستند.
شاکی در ادامه گفت: به آنها گفتم در کارتم پول زیادی ندارم، اما باور نکردند سپس مقابل دستگاه عابر بانک رفتند و بعد از برداشت مبلغ یکمیلیون و ۴۰۰هزار تومان مرا رها کردند و رفتند.
با طرح این شکایت تحقیقات پلیسی برای دستگیری مردان آدمربا آغاز شد تا اینکه با بررسی دوربینهای مداربسته و ردیابی خودروی متهمان یکی از آنها به نام نادر شناسایی و دستگیر شد.
نادر که با غصب عنوان مرتکب سرقت شده بود ابتدا جرمش را انکار کرد، اما درروند بازجوییها به آدمربایی با همدستی دونفر از دوستان اعتراف کرد.
با دستگیری دو متهم دیگر نادر به اتهام غصب عنوان، آدمربایی و سرقت و دو متهم دیگر به نامهای امید و اکبر به اتهام آدمربایی و سرقت روانه زندان شدند، اما بعد از مدتی همگی با قرار وثیقه آزاد شدند.
پرونده سهمتهم در حال کامل شدن بود که شاکی با مراجعه به دادسرا اعلام گذشت کرد، به این ترتیب پرونده از جنبه عمومی جرم به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه رسیدگی، بعد از اعلام رسمیت جلسه و قرائت کیفرخواست از سوی نماینده دادستان، شاکی در جایگاه ایستاد و گفت: متهمان تنها مبلغ ناچیزی از من سرقت کردند.
با اینکه آنها باعث ترس و وحشت شدند تا جائیکه چند روز خوابهای پریشان میدیدم، اما به خاطر اصرار خانوادههایشان اعلام گذشت کردم.
سپس نادر در جایگاه ایستاد و با قبول جرمش گفت: چند روز قبل از حادثه با دوستانم صحبت کردم و قرار شد با خودروی اکبر از مسافران سرقت کنیم.
طبق نقشه قرار بود به عنوان مأمور بعد از بازرسی بدنی اموال و پول نقد مسافران را سرقت کنیم.
آن روز شاکی اولین طعمه ما بود، اما در بازرسی از او هیچ اموال و پول نقدی پیدا نکردیم.
امید داشتیم در کارت او پول نقد باشد، اما بعد از گرفتن رمز و رفتن پای دستگاه متوجه شدیم تنها یکمیلیون و ۴۰۰ هزار تومان در کارتش پول هست.
به ناچار همان مبلغ را برداشت کردیم.
متهم در آخر گفت: پشیمانم. باور کنید سابقه نداشتم و این بار اولی بود که مرتکب جرم شدم. از دادگاه با توجه به رضایت شاکی درخواست گذشت دارم.
سپس دیگر متهم نیز در جایگاه ایستاد و با قبول جرمش گفت: چند سالی ازدواج کرده بودم تا اینکه چند ماه قبل همسرم باردار شد. به خاطر مشکلات مالی مجبور شدم پیشنهاد دوستانم را قبول کنم.
حالا به خاطر فرزندی که منتظر به دنیا آمدنش هستم از دادگاه درخواست گذشت دارم تا در مجازاتم تخفیف قائل شود.
در پایان هیئت قضایی بعد از آخرین دفاع سومین متهم و قبول جرم از سوی وی، وارد شور شد.