شاید بی راه نباشد که تلفات سنگین آنفلوانزای اسپانیایی را محصول تصمیمات اشتباه سیاسی وقت کشورهای اروپایی بدانیم.
به گزارش خبر فوری، شیوع کرونا در کشورما و سایر کشورها بسیاری را به یاد نمونههای شبیه آن میاندازد. شیوع ویروس آنفلوانزای اسپانیایی در ابتدای قرن 20 درسهای بسیاری برای مواجهه ما با کرونا و سایر ویروسها دارد.
آنفلوانزای اسپانیایی در زمان شیوع خود حدود 500 میلیون انسان ( حدود یکسوم مردم جهان در آن هنگام) را به خود دچار کرد و بین 50 تا 100 میلیون انسان جان خود را از دست دادند. در وسعت این عدد همین بس که این رقم به اندازه کل قربانیان دو جنگ جهانی اول و دوم است. پژوهشها نشان میدهند که این همهگیری ممکن است از مرگ سیاه(طاعون بزرگ قرن 14 اروپا) هم قربانیان بیشتری در جهان داشته باشد.
تلفات ایران از آنفلوانزای اسپانیایی
واقعیت آن است که آنفلوانزای اسپانیایی دو موج داشت. نخستین موج همهگیری آن که در نیمه اول 1918 (زمستان 1296 و بهار 1297) اتفاق افتاد، شدت نسبتا زیادی نداشت. این موج دوم یعنی از اکتبر تا دسامبر همان سال (پاییز 1297) بود که بیشتری میزان مرگومیرها را در پی داشت. موج سوم در بهار 1919 هم مرگبارتر از موج اول بود، اما بهاندازه موج دوم، تلفات نداشت.
لازم به ذکر است که آنفلوانزای اسپانیایی به تاریخ کشور ما هم گره خورده است. ایران یکی از بالاترین آمارهای مرگ بر اثر این بیماری را داشت. گفته میشود که در دو دهه نخست سده 20 میلادی دست کم یک دهم و شاید چهل درصد جمعیت ایران در نتیجه این بیماری و سایر بیماری های واگیردار حاصل از جنگ و قحطی از دست رفتند. طبق گفته مورخان، برخلاف دیگر کشورهای درگیر که بیشتر قربانیان شهرنشین بودند در ایران این بیماری در روستاها بیشتر قربانی گرفت.
درسی که آنفلوانزای قرن بیستمی برای ما دارد
فارغ از تلفات و دردسرهایی که این بیماری مهلک داشت، این واقعه تلخ تاریخی درسی برای ما دارد که نباید از آن غافل شویم. شاید بی راه نباشد که تلفات سنگین آنفلوانزای اسپانیایی را محصول تصمیمات اشتباه سیاسی وقت کشورهای اروپایی بدانیم.
برای فهم این نکته ابتدا لازم است به این مساله اشاره ای داشته باشیم که با اینکه هنوز بسیاری این موج از ابتلا به آنفولانزا در سال پایانی جنگ جهانی اول را با نام آنفولانزا اسپانیایی میشناسند، مورخان معتقدند این بیماری ربطی به اسپانیا ندارد. جان مکسول همیلتون، استاد تاریخ دانشگاه لوئیزیانا میگوید: « ۸ میلیون اسپانیایی با ابتلا به آنفولانزا در آن زمان جان خود را از دست دادند اما تنها دلیلی که این بیماری در آن دوره با نام آنفولانزای اسپانیایی معروف شد، نبود دستگاه سانسور در این کشور بی طرف در جنگ بود.»
مساله از این قرار است که شیوع آنفلوانزای اسپانیایی همزمان با اوج جنگ جهانی در اروپا بود. در آن زمان، دو طرف یعنی اتحاد مثلث و اتفاق مثلث در حال مصاف با یکدیگر بودند. اسپانیا اما اعلام بی طرفی کرده و در هیچ یک از این دو جبهه فعالیت نمیکرد. به گفته همیلتون و سایر مورخین، کشورهای درگیر جنگ یعنی آمریکا، آلمان، بریتانیا و فرانسه اخبار و اطلاعات مربوط به آنفولانزا را میدانستند و به خصوص از موج دوم شیوع این بیماری آگاه بودند اما به دلیل اینکه گمان میکردند درز اخبار این اپیدمی موجب ضعف آنها نزد دشمن، تخطئه تصویر آنها نزد دوستان و شکست نظامی در جبهه ها گردد، اخبار این حادثه را سانسور میکردند تا روحیه جمعی را بعد از پایان جنگ جهانی اول حفظ کنند. اما اسپانیا که در جنگ بی طرف بود، به سرعت اخبار این واقعه را به دنیا مخابره کرد تا علی رغم بدنام شدنش در همراهی نامش با این بیماری، جلو پیشرفت آن را بگیرد.
در حقیقت، مسئولان بهداشتی و درمانی، افسران نیروهای نظامی و همینطور سیاستمداران این کشورها به خصوص آلمان، فرانسه و انگلیس میخواستند تا شدت فاجعه را به دلایل مختلف، نشان ندهند. به همین دلیل، توجه زیادی به این مسئله در مطبوعات نمیشد، زیرا علاوه بر نشان دادن ضعف در برابر دشمن، آنها نمیخواستند که باعث وحشت عمومی و هرجومرج در جامعه شوند. همین حادثه باعث شد، موج بیماری به سرعت کل قاره را در نوردیده و به آسیا هم برسد. در واقع اهمال و سیاست بازی دو طرف جنگ در اروپا، جان کودکان و جوانان ما را گرفت.
شاید اکنون بار دیگر تاریخ بازگشته باشد. مقامات کشورهای درگیر ویروس جدید چینی باید تصمیم بگیرند؛ یا باید فارغ از اهمال و سیاست بازی از شیوع این بیماری جلوگیری کرد و یا باید تن به تقدیر سپرد و تاریخ را بار دیگر به یک خط نوشت.