به گزارش مشرق، این رمان که در سبک رئال بوده، ماجرای انقلاب اسلامی در منطقه گرگان و دشت را تا پیروزی نهایی آن به تصویر کشیده و چهاردهمین اثر نویسنده است.
در بخشی از رمان میخوانید:
«غروب بود. تازه از گرمای هوا کاسته شده بود. نرمه بادی میوزید و شاخ و برگ درختان تکان میخورد که به خانه برگشتیم.
بابا پشته بزرگ علف را به دوش گرفته بود و به سختی و دولادولا راه میرفت. من هم به دنبالش پشته کوچکی از شاخ و برگ درختچههای انگور را میکشیدیم.
درختچههای انگور کنار مزرعه ما خودرو بودند و دانههای آن هیچ وقت بزرگ و آبدار نمیشدند. همیشه، تا ما بجنبیم، دله دزدها غورهها را به یغما میبردند…»
گفتنی است این رمان در ٢٧ فصل و در ٢٢۱ صفحه در هزار و ۲۵۰ نسخه منتشر شده است.