مرد جوان که دوستش را به دلیل اختلاف حساب یک میلیاردی، بعد از شراکت در بهره برداری از یک معدن ماسه و گوگرد کشته بود، ادعا کرد که قصد کشتن نداشته است و خواست تا او را ببخشند.
رسیدگی به این پرونده از ۳۱ اردیبهشت سال ۹۶ آغاز شد.
زن جوان که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: همسرم صاحب یک معدن ماسه و گوگرد در حاشیه جاده خاوران است.
او هر روز به محل کارش میرود، اما از صبح هیچ خبری از او ندارم وگوشی موبایلش را هم پاسخ نمیدهد و میترسم بلایی سرش آمده باشد.
همسرم مدتی است با شریکش به نام کیوان مشکل دارد و با او درگیر است.
به دنبال اظهارات زن جوان، تلاش برای یافتن سرنخی از مرد ثروتمند آغاز شد و پلیس در نخستین گام از بررسی ها، شریک کاری سینا را به عنوان مظنون تحت بازجویی قرار داد.
اعتراف به قتل
کیوان سعی داشت با داستان سرایی هایش خود را در ماجرای ناپدید شدن سینا بی اطلاع نشان دهد، اما وقتی در بن بست اطلاعاتی پلیس گرفتار شد، لب به اعتراف گشود و به قتل شریک کاری اش به دلیل اختلاف حساب اعتراف کرد.
با نشانیهایی که کیوان به پلیس داده بود، جسد سینا در حاشیه جاده خاوران پیدا شد و پس از اعترافات و بازسازی صحنه جنایت پرونده این مرد با صدور کیفر خواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و روز گذشته در شعبه ۱۰ جلسه رسیدگی برگزار شد.
درخواست قصاص
در ابتدای جلسه خواهر و برادرهای قربانی به عنوان، ولی دم در جایگاه ایستادند و برای کیوان حکم قصاص خواستند.
پسر بزرگ قربانی نیز درخواست قصاص را مطرح کرد.
اما نماینده دادستان از طرف فرزند صغیر قربانی دیه خواست.
خواهر سینا در حالی که اشک میریخت با اشاره به متهم گفت: این مرد از سالها قبل با برادرم و پدرم در ریخته گری کار میکردند و با هم دوست بودند، اما او با بیرحمی زیاد برادرم را کشت و بعد ازکشته شدن برادرم، مادرمان ازغصه زیاد فوت کرد و به همین دلیل برای کیوان قصاص میخواهم.
تشریح جنایت
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من و سینا سالها بود با هم دوست بودیم و به خانه یکدیگر رفت و آمد داشتیم.
حتی فرزندان مقتول مرا عمو صدا میزدند تا این که سال ۹۰ در بهره برداری از معدن ماسه و گوگرد با هم شریک شدیم.
چون با هم دوست بودیم، شراکت مان را ثبت نکردیم و هیچ برگهای ننوشتیم.
وی ادامه داد: ما پس از چند سال با هم اختلاف مالی پیدا کرده بودیم و من یک میلیارد تومان از سینا طلب داشتم، اما او طلبم را نمیداد.
در سال ۹۶ به خاطر بدهی هایم ناچار شدم خانه و خودرویم را بفروشم.
من چند بار سراغ سینا رفتم و از او خواستم به من کمک کند، اما هر بار جواب سر بالا میداد.
این متهم در تشریح جزئیات جنایت گفت: آخرین بار همراه برادرم به معدن رفتم تا با سینا تسویه حساب کنم، اما سینا با بی اعتنایی جوابم را داد.
او رفتارهای تحقیر آمیزی با من داشت که عصبانی شدم. وقتی او از من خواست تا استکانها را بشویم از شدت عصبانیت به رویش اسلحه کشیدم، اما من واقعا قصد کشتن او را نداشتم.
اولین تیر ناخواسته از اسلحه شلیک شد و بعد از شلیک، مانند فیلمها به یاد بدهی و اختلافهای قبلی با سینا افتادم و تیرهای بعدی را شلیک کردم.
وقتی سینا روی زمین افتاد با چاقو چند ضربه به او زدم.
وی در پاسخ به سوال قاضی درباره این که چرا اسلحه همراه داشتی؟ گفت: محیط معدن محلی خوفناک بود به همین دلیل از ترس همیشه اسلحه حمل میکردم.
این متهم گفت: برادرم در قتل هیچ دخالتی نداشت و وقتی من وسینا با هم درگیر شدیم او بیرون از معدن در حال بازی با توله سگها بود.
این متهم در پاسخ به سوال قاضی درباره این که چرا برادرت را همراه برده بودی؟
گفت:چند سال قبل تصادف کردم و به همین دلیل دیگر قادر به رانندگی نبودم و از برادرم خواستم تا مرا به معدن برساند.
وی در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: باور کنید من قصد کشتن سینا را نداشتم و قتل او اتفاقی رخ داد.
بنا به این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.