یکی از پیشکسوتان باستانشناسی معتقد است: کنگاور بعد از تخت جمشید میتواند یکی از بزرگترین محوطههای گردشگری ایران باشد. به همین دلیل نیاز است تا مسئولان به محوطههای باستانی و تاریخی توجه کنند. اگر به باستانشناسی و میراث فرهنگی توجه کنیم، میتوانیم با جذب گردشگران بهرهبرداری از چاههای نفت را به صفر برسانیم.
مسعود گلزاری (استاد پیشکسوت باستانشناسی و یکی از کردپژوهان قدیمی کشور) با اشاره به آنکه بیش از ۵ جلد کتاب آماده چاپ دارد، گفت: سالهاست کتابهای جدید در حوزه باستانشناسی نه تنها منتشر نشده است بلکه بسیاری از کتابها تجدیدچاپ نشدهاند. مسئولان دلیل این امر را نبود بودجه عنوان میکنند. هرچند این مهم را به وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گفتم و او نیز به مسئولان پژوهشگاه میراث و گردشگری خاطرنشان کرد تا به این مهم رسیدگی کنند اما باید دید این مهم به کجا میرسد. بیش از ۸ جلد کتاب در خصوص کرمانشاه منتشر کردهام؛ من اگر بخواهم تحقیقات چند سال اخیر را به آن کتابها بیفزایم کتابهای قطورتری خواهند شد اما متاسفانه به دلیل نبود بودجه این امر امکانپذیر نیست.
او که خود را پیرترین باستانشناس زنده ایران مینامد، با اشاره به اینکه ۶۰ سال از عمر خود را در حوزه بررسی در محوطههای باستانی غرب کشور گذرانده است، اظهار کرد: در تحقیقاتم از تبر سنگی متعلق به ۱۲۵هزار سال پیش تا پایان دوره قاجاریه را مورد بررسی قرار دادهام تا شاید روزی این تحقیقات منتشر شود. این در حالی است که بخشی از این تحقیقات فقط یک دوره آن هم در دهه پنجاه منتشر شد و پس از آن دیگر مورد توجه قرار نگرفت. در این تحقیقات تمام مسائل زندگی مردمان کردنشین از اقتصاد و اجتماع آنها گرفته تا مذهب و آیینهایشان مورد بررسی قرار گرفته.
گلزاری یکی از قدیمیترین باستانشناسان کشور است که سالها در حوزه بررسی محوطههای باستانی فعال بود. او در خصوص یکی از جذابترین بررسیهایی که انجام داده است، گفت: بر اساس بررسیهای انجام شده و آثار ظاهری که در قلعه یزدگرد (زرده) شاهد بودم، این تخمین را زدم که متعلق به دوره ساسانیان است اما بعد از انجام کاوشهای باستان شناسی و حفاریها متوجه شدم که به اواخر دوره اشکانیان بازمیگردد.
او ادامه داد: نقش برجستههای هلنیستی که در زرده زیر خاک وجود داشت شباهتهای بسیار زیادی از دورههای ساسانیان و اشکانیان را نشان میداد. این امر به من نشان داد که نمیتوان از روی ظواهر، دورههای تاریخی را تشخیص داد از این رو باید کاوش و حفاریها در محوطههای باستانی به صورت کاملا مستند و دقیق انجام شود تا اطلاعات کامل و جامعی در خصوص محوطهها و آثار تاریخی داشته باشیم.
گلزاری در خصوص چالشهایی که حوزه باستانشناسی ایران در حال حاضر با آن روبه روست، گفت: چند وقت پیش به کنگاور سر زدم و شاهد آن بودم که بعد از آن همه حفاری و هزینه کردن، این محوطه باستانی مملو از علفهای هرز شده که ناشی از بیتوجهی مسئولان است. این علفها به اندازهای قد کشیده بودند که ارتفاع آنها به اندازه من شده بود. همچنین دیوارهایی که ساخته بودند به دلیل آن که آبروها بسته شده بود در حال تخریب هستند.
این باستانشناس تصریح کرد: نباید فراموش کرد که کنگاور بعد از تخت جمشید میتواند یکی از بزرگترین محوطههای گردشگری ایران باشد. اگر به باستانشناسی و میراث فرهنگی توجه کنیم، میتوانیم با جذب گردشگران بهرهبرداری از چاههای نفت را به صفر برسانیم. گردشگران میتوانند برای کشورمان ارزآوری داشته باشند و ما باید به این مهم توجه کنیم.
گلزاری با اشاره به آنکه تا زمانی که مردم محلی نتوانند از محوطههای باستانی که در مجاورت محل زندگی آنها قرار دارد کسب درآمد کنند لزومی برای حفاظت از این محوطهها نمیبینند، اظهار کرد: قرار بود کنگاور تبدیل به یک سایت موزه شود. محلی که میتوانست با جذب گردشگران نه تنها اشتغال برای مردم محلی ایجاد کند بلکه درآمدزایی نیز برای آنها به همراه داشته باشد. به طور مثال، بیشتر مردم برای دیدن تخت جمشید و پاسارگاد به شیراز سفر میکنند؛ چنین رسیدگی برای کنگاور نیز لازم است از آنجایی که این محوطه باستانی مورد بیتوجهی قرار گرفته مردم محلی نیز برای حفاظت از آن تلاش نمیکنند.
او معتقد است: تا زمانی که تخصصگرایی در حوزه میراث و گردشگری مورد توجه قرار نگیرد شاید بیتوجهی به محوطههای باستانی خواهیم بود. تا زمانی که یک پزشک به عنوان مدیرکل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری یک استان انتخاب شود نمیتوان امیدی به بهبود وضعیت و شرایط بخش تخصصی مانند میراث گردشگری در استان داشت. اگر یک پزشک مهارتهای لازم را داشته باشد در رشته تخصصی خود فعالیت میکند نه اینکه در حوزه تخصصی مانند میراث گردشگری ورود کند. نتیجه چنین انتخابهایی خارج شدن میراث فرهنگی از حوزه تخصصی است. اگر به منطقه غرب کشور توجه شود میتواند تبدیل به مهمترین مقصد گردشگران گردد.