در وجه سوم کرونا، شبکههای اجتماعی، رسانهها و مطبوعات به طور یکپارچه در خدمت بازنمایی کرونا هستند. در این فضا میلیونها متن تصویری و مکتوب درباره کرونا و ابعاد گوناگونش خلق میشود.
موقعیت کرونایی موقعیت تعلیق، تأمل، مکث و توقف در بسیاری از کنشها و عادتها در زندگی روزمره است. شهروندان ایرانی برای نخستین بار با الگوهای جدید رفتاری بیسابقه در تاریخ ایران مواجه میشوند. آنان ناگزیر از دست ندادن و حفظ فاصله با یکدیگر شدند. درواقع لحظه مواجهه به یک مکث اجتماعی، توقف و تأمل بدل شده است. گویی عادتهای کهن ما از ضمیر ناخودآگاه به صحنه آگاهی و خودآگاهی ما در حال انتقال هستند و انسان ایرانی با صدا، فاصله و شیوه خاصی از تماس مواجهه شده و گفتگوی خود را شکل داده است.اما تداوم و عدم تداوم این موقعیت تعیین میکند کدامیک از این تغییرات گذرا و کدامیک پایدار خواهد بود.
شیوع کرونا در کشور یکی از چالشهای بیسابقه در دهههای اخیر است. تجربهای تلخ که میتواند جامعه و سیاست ایران را به تغییر وادارد. اما کرونا در حال تغییر چه چیزی در ایران است؟ آیا پس از مواجهه با آن، میتوان به شیوه پیش سیاستورزی کرد؟ این پرسشها را در گفتگویی با آقای دکتر نعمتالله فاضلی استاد انسانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در میان گذاشتیم که بهانهای شد برای این یادداشت شفاهی.
وجوه کرونا
آیا کرونا تغییری در ایران ایجاد میکند؟برای پاسخ به این پرسش که پدیده کرونا چه تغییراتی را ممکن است در جامعه و سیاست ایران به وجود آورده و گسترش دهد، باید این پدیده را در چند وجه تفکیک کرد و توضیح داد تا به روایتی از چگونگی پیامدهای احتمالی کرونا در جامعه امروز ایران رسید.
نخست، «کرونای سخت» یا «زیست شده بیماری»، یعنی تعداد مبتلایان و قربانیان است که در ایران و در کشورهای دیگر گسترش یافته است. دوم، «سیاست کرونایی» یا «مدیریت شده»، یعنی مجموعهای از خطمشیها و برنامههایی است که دولت، سازمانهای بهداشتی، نظام سلامت و نهادهای مدنی در این زمینه اتخاذ میکنند. سوم، «کرونای نرم» یا «کرونای بازنمایی شده» است که در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی در قالب متنهای گوناگون روایت میشود. نهایتا «کرونای جهانی شده». درگیری با کرونا محدود به ایران نیست، بلکه کرونا به مثابه «نشانه جهانی» در خانهها، بدنها و ذهن و زبان ما نفوذ کرده است. کرونا اکنون به زبان جهانی تبدیل شده است و همه جوامع کمابیش در حال اندیشیدن و سخن گفتن با زبان کرونا درباره جهان، روابط بین الملل و موضوعات انسانی و جهانی شدهاند.
برای درک تغییرات اجتماعی پایدار در موقعیت کرونایی جامعه، باید این چهار مقوله را از یکدیگر متمایز کرد و همچنین بین «تغییرات زودگذر» و «تغییرات پایدار» نیز تفکیک قایل شد. اینکه کدامیک از تغییرات ایجاد شده، پایدار و کدام زودگذر است در حال حاضر به لحاظ تجربی زود است که قضاوت شود و باید زمان بگذرد، اما به لحاظ نظری قابل بحث است.
همه اینها با هم پیوندهایی دارند. اما هر کدام به شیوه متفاوتی بر جامعه تأثیر میگذارند. «کرونای زیستشده» به طور اجتنابناپذیری، بدنهای ما را درگیر تأمل و بازاندیشی انتقادی گستردهای در حوزه فهم ما از مقوله انسان و بدن آدمی و مقولات بیماری و سلامتی در جامعه امروزی خواهد کرد. این کرونای زیستشده بر روی رفتارهای مردم نسبت به بدن خودشان در حوزههایی مثل تغذیه، سلامتی و به طور کلی رفتار با بدن و مدیریت آن تأثیر خواهد گذاشت. «کرونای مدیریت شده» عملکرد نظام سلامت، تشکیلات و سیاستهای ما در زمینه مبارزه با کرونا ویروس است و متأثر از کرونا برای اولین بار در دهههای اخیر و در دوران معاصر یعنی از زمان شکلگیری دولت مدرن در عصر رضاشاه تاکنون ناگزیر به بازاندیشی انتقادی خود خواهد شد؛ چرا که این سیاستها تحت فشارهای جهانی، رسانهای و اجتماعی باید به بازاندیشی تشکیلات و عملکرد خود بپردازند. «کرونای نرم» و بازنما شده نیز لاجرم پیامدها و تغییرات وسیعی در حوزههای مختلف هنر و علوم انسانی و اجتماعی یا فرهنگ به جای خواهد گذاشت.
کرونای زیست شده
ویژگی مهم کرونای زیستشده این است که تمام بدنهای مردم ایران درگیر این تجربه زیسته هستند؛ چه مبتلایان، چه آنهایی که بیمار نشدند؛ چه اهالی شهرهای درگیر بیماری و چه غیر از آنها، همه بدن خود را در معرض ویروس احساس میکنند. این همگانی شدن کرونا و اثرگذاری آن بر بدنها به شیوه تودهوار ویژگی خاص این پدیده است.
ما در دهههای اخیر با بحرانهای بزرگی مثل زلزله، سیل، جنگ، حمله ملخها و بحرانهای آلودگی محیطزیست مواجه بودهایم، اما هیچ یک از این بلایا و فجایع شبیه کرونا نبودند. تمام آنها تنها مناطق معینی از جامعه ایران را تحت تأثیر خود قرار دادند. برای مثال جنگ تنها جسم مردم مناطق مرزی ایران با عراق را به طور مستقیم تحت تأثیر خود قرار داد. در سایر نقاط، اما به صورت پراکنده فقط جسم کسانی که به جنگ رفتند تحت تأثیر بود. درآلودگی محیطزیست نیز اگر چه در بلندمدت بیماریهایی بر شهروندان تحمیل میشود، اما شهروندان به صورت مستقیم و فوری تهدید جانی را احساس نمیکردند. اما کرونا چند ویژگی دارد. اولاً بر همه بدنها تأثیرگذار است و ثانیا تأثیر آن مستقیم، فوری و عریان است. دیگر این این ویروس ابعاد کاملا ملی و سراسری دارد. نهایتا این که هنوز برای پیشگیری و درمان راه حلی پیدا نشده است.
همین ویژگیها آن را به «ترومای فرهنگی» بدل میکند و ما را به بازاندیشی و تأمل جدی درباره وجود خودمان در جامعه و زندگی وا میدارد. از منظر انسان شناختی، هر جایی که بدن جامعه در معرض تهدید جمعی و همگانی قرار گیرد، تمام وجوه فرهنگ یعنی زبان، اعتقادات دینی، ایدئولوژی، نظامهای نشانهای و همه ارزشهای جمعی ناگزیر به بازاندیشی خواهند شد.
سیاست کرونایی
کرونا به طور طبیعی دولت را به درگیری همهجانبه برای مبارزه واداشته است؛ و درگیری همهجانبه سیاست با کرونا به معنای درگیری همه جانبه سیاست با بدنهای شهروندان است. برخلاف اینکه معمولا دستورکارهای سیاست به طور مستقیم با بدنهای شهروندان برخورد ندارد. اما این سیاستها میتواند در درازمدت و با فاصله با بدن ما پیوند بخورند، اما اینکه بیواسطه، عریان و فوری جسم درگیر آن شود در فضاهایی مانند شکلگیری بیماری واگیردار فراگیر امکانپذیر است.
دهههای طولانی از تجربه طاعون، وبا و شیوع بیماریهایی به این گستردگی میگذرد. در حال حاضر، سیاست نه فقط در حوزه سلامت بلکه در تمام حوزههای سیاستگزاریهای عمومی مورد نقد، بازاندیشی و گفتگو توسط شهروندان قرار گرفته است. در فضای کرونایی شده، گفتگوهای جمعی حول بدن و سیاست از اهمیت بالای برخوردار است. تا به حال، گفتگوها درباره سیاست به پیوندهای تاریخ، مذهب، امنیت و مقولات اینچنین از سیاست و حکمرانی مربوط بود. اگر چه همیشه بهداشت و درمان و سلامت موضوع گفتگوها با حکومت حداقل در دوره معاصر بود، اما این گفتگوها اغلب همه شهروندان را درگیر نمیکرد و فقط شامل فعالان سیاسی و اجتماعی میشد که به نمایندگی جامعه با حکومت وارد گفتگو یا چانهزنی میشدند. اما در فضای کرونایی کنونی تمام شهروندان درگیر گفتگوی جدی با سامان سیاسی شدهاند. احساس خطر درباره سلامتی و جانشان، آنها را ناگزیر از توجه و بحث درباره شیوههای حکمرانی، سیاست و خطمشیها در زمینههای مختلف از تغذیه، امنیت سلامت و بهداشت تا اقتصاد و روابط بینالملل کرده است.
وقتی حکومت، مدارس، دانشگاهها و اجتماعات را تعطیل یا با محدودیتهایی همراه کرده است در عمل همه شهروندان به نوعی خود را درگیر حکمرانی میبینند. به هر حال همیشه جمعیت محدودی بین ۱۵ تا ۲۰ درصد برای مشارکت در بحث سیاسی و درگیری با حکمرانی آمادگی دارند، اما در موقعیتهای اضطراری، چون موقعیت کرونایی، همه به میزان متفاوتی با پرسشهایی درباره کیفیت حکمرانی، عملکرد کارگزاران و سیاستها مواجه شده اند. این وضعیت جدید که باعث احیای گفتگوی سیاسی میان شهروندان عادی شده است در صورت تداوم موقعیت کرونایی، شیوه یا نوع پیوند حکمرانان را با شهروندان را به طور عمیقی تحت تأثیر قرار خواهد داد.
همین گفتگوها نیز ضرورت بازاندیشی در حکمرانی و مشارکت اجتماعی شهروندان در شکل دادن به سامان سیاسی اجتماعی را بیش از گذشته مطرح میکند. همچنین، توجه به نهادهای مدرن و سازمانهای مردم نهاد که به ویژه در دو دهه اخیر با آنها مواجهه سرکوبگرانهای شده است حکمرانان را به تجدیدنظر در سیاستهای گذشته خود وادارد. چون در صورت تداوم موقعیت کرونایی، در آینده نزدیک، بحران ناشی از خلأ نهادهای مدنی در حوزه مدیریت جامعه و بحران آشکار خواهد شد و دولت بدون نهادهای مدنی فعال و مشارکت اجتماعی اصیل و مؤثر شهروندان قادر به مدیریت این وضع نخواهد بود. بنابراین، یکی از تغییرات اجتماعی این است که سیاست کرونایی ما را ناگزیر از بازکردن میدان به شیوه نهادی برای توسعه نهادهای مدنی خواهد کرد تا شهروندان بتوانند در مدیریت بحران و ایجاد سامان جمعی مشارکت فعال و مؤثر پیدا کنند.
همچنین سیاست کرونایی پیشفرضهای بنیادین سیاست سلامت ما از جمله پیشی گرفتن درمان بر پیشگیری و بهداشت را به چالش میکشد. بحران کرونایی نشان خواهد داد که مدیریت سلامت، بیش از درمان نیازمند «سیاستهای بهداشتی» توانمندی است؛ سیاستهای بهداشتی که مردم با دادن آگاهی و آموزش، قابلیتهای ضروری برای پیشگیری از بیماری را به دست آورند. در حالیکه سیاستهای نادرست کنونی گفتمان سلامت در ایران حول منافع لجام گسیخته پزشکان است و سیطره پزشکمحوری موجب به حاشیه رفتن سیاست بهداشتی کارآمد شده است. موقعیت کرونایی بیش از هر عامل دیگری جایگاه بهداشت را برای نظام سلامت به حکمرانان نشان میدهد. تداوم وضعیت کنونی، سرمایهگذاری در حوزه بهداشت و توجه جدی به توسعه بهداشت را بیش از گذشته خواهد کرد.
علاوه بر این سیاست کرونایی به احتمال زیاد توجه جامعه را به مقوله بدن، زندگی و اهمیت آن بیشتر خواهد کرد. در موقعیت کرونایی ما بیش از هر زمانی متوجه معنا و اهمیت چیزی به نام «زندگی» خواهیم شد. انسانها هنگام آلودگی هوا و تنگی نفس به ضرورت اکسیژن و هوا پی میبرند. «زندگی» هم زمانی برای شهروندان معنا پیدا میکند که مرگ به صورت فراگیری چهره سیاه خود را همچون ابر تیره بر آسمان شهر آشکار کند.
پس از انقلاب، به دلیل جنگ و سیاستهای مذهبی و فرهنگی حاکم، مرگ از قداست چشمگیری برخوردار شد. موقعیت کرونایی کنونی اگر تداوم یابد شوکی برای دریافتن اهمیت «زندگی» خواهد بود. از این حیث شاید سیاستهای فرهنگی دهههای اخیر برای تعریف مرگ و طبیعیسازی آن و کشاندن مجموعه وسیعی از آیینهای آن مانند سوگواریها و مجالس گوناگون ختم و اشکال فرهنگی به حوزه عمومی، در صورت تدام فضای کرونایی، با بازاندیشی انتقادی جدی مواجه خواهد شد. اگر میزان مرگ و میر کرونا زیاد شود، شهروندان دیگر پذیرای سیاستهای مرگ نخواهند بود. پس حکومت ناگزیر خواهد باید به بازاندیشی در آیینهای مرگ و سیاستهای فرهنگی آن بپردازد.
کرونای نرم
در وجه سوم کرونا، شبکههای اجتماعی، رسانهها و مطبوعات به طور یکپارچه در خدمت بازنمایی کرونا هستند. در این فضا میلیونها متن تصویری و مکتوب درباره کرونا و ابعاد گوناگونش خلق میشود. در این فضا، «مخیله اجتماعی» شهروندان با ابعاد تازهای از تاریخ، فرهنگ و سیاست و بدن آشنا میشود.
اکنون نه تنها پزشکان و محققان علوم بهداشتی، بلکه مورخان، جامعه شناسان، هنرمندان و تمام شهروندان آگاه جامعه، به روایت کردن و مستند سازی تجربه زیسته و سیاستهای کرونایی مشغول هستند. در این فضا چند تحول بزرگ دیده میشود. اول، مستندکردن تجربه زیسته امروز ایرانیان است. درحالیکه از مصیبتهای بزرگ در طول تاریخ به جز چند کتاب تاریخی و اسناد پراکنده یا ویرانههایی باقی نمانده است و روایت تجربه زیسته مردم عادی از این مصیبتها در دست نیست، اما امروز تمام شهروندان در حال ثبت و ضبط تجربه زیسته خود در شبکههای اجتماعی هستند تا آیندگان به تجربه کرونایی موجود دسترسی و توان رصد داشته باشند.
همچنین در این فضا شاهد گفتگوهای وسیعی درباره تاریخ، فرهنگ، مذهب، زبان، قومیت و رفتارها و عملکردهای دولت و شهروندان هستیم. این گفتگوها ما را به شناخت جدید از موقعیت تاریخی، چگونگی زندگی و تجربهها میرساند. این «آگاهی بازاندیشانه جدید» در حال شکلگیری میتواند در بلندمدت طرحوارههای ذهنی و الگوهای شناختی شهروندان را دستخوش تغییرات جدی کند.
امروزه معنای سلامتی، بدن و مفاهیم پزشکی میکروب، ویروس و باکتری، اسامی پزشکی برای داروها در حال گسترش و همگانی شدن است. از طرف دیگر آگاهیهای شهروندان درباره وضعیت جوامع دیگر و مقایسهای که بین عملکرد جامعه ایران با چین، کره و دیگر کشورهای اروپایی و آمریکایی در مواجهه با کرونا صورت میگیرد شکلی از «آگاهی سنجشگرانه» و تطبیقی جدیدی را به صورت همگانی ایجاد میکند. این آگاهی، بینش نقادانه درباره مفهوم خود و دیگری یا تصویر ما از خود، دولت، سیاست، فرهنگ، مذهب را تحت تأثیر خود قرار میدهد و همه شهروندان را با ویژگیهای متفاوت در برمیگیرد. ادامه وضعیت کرونایی، میتواند شکلهای تازهای از آگاهی را نیز ایجاد کند و زمینهای برای تغییرات فرهنگی باشد.
نوع دیگری از آگاهی انتقادی نیز با نقد برخی باورهای مذهبی در زمینه مرگ، زندگی، سلامت و مفاهیم مرتبط با بدن در شبکههای اجتماعی نمایان است. شروع و گسترش کرونا از شهر قم این پرسش جدی را در ذهن جمعی در فضای بازنمایی ایجاد کرده است که شهر مذهبی قم که برای مردم دارالشفا بود چگونه از بیماری کرونا در امان نماند. از طرف دیگر مدعیان طب اسلامی که بر نقش آن در پیشگیری از بیماری و درمان تأکید داشتند در محک آزمون ویروس کرونا قرار گرفته اند. آنها در قم و مشهد با این واقعیت مواجه میشوند که آیا با نگاه دینی میتوان بهداشت و سلامت را تضمین کرد یا خیر.
همچنین، ابتلای روحانیون به کرونا و مرگ تعدادی از آنها و درگیریهای ایجاد شده درباره محدودیت اجتماعات مذهبی در زیارتگاهها، نمازجمعه و آیینهای دیگر این پرسش را به وجود میآورد که نحوه مواجهه دین با سلامت در جامعه مدرن و پسامدرن چگونه باید باشد. پرسشهای جدی نیز درباره نحوه نفوذ باورهای دینی در شیوه «حکمرانی سلامت» در میان مردم به وجود آمده است. مردم در فضای مجازی به مقایسه موقعیت امروز جامعه با قرنهای گذشته و نحوه مواجهه روحانیون با طاعون و وبا در ایران میپردازند. انبوهی از متنهای گزیده کتابهای تاریخی در شبکههای اجتماعی در حال چرخیدن است تا بگویند برخی از روحانیون و باورمندان مذهبی همچنان بر اساس آموزههای قرون گذشته درصدد مواجهه با کرونا هستند.
در مجموع ابعاد وسیعی از حیات اقتصادی و سیاسی ما به کمک نشانهای به نام کرونا در حال گفتگوست و چانهزنی سیاسی و اجتماعی میان حکمرانان با افکار عمومی شکل گرفته است. در این شرایط که کرونا به عنوان «نشانه جهانی» در فضای رسانهای از اهمیت مضاعفی برخورردار شده است، شهروندان نیز در حال ارائه استدلالهایی برای ایجاد تغییرات در گفتمان رسمی، سیاستهای فرهنگی و سیاستگزارهای آن هستند.
کرونای جهانیشده
کرونا در جهان، زبان مشترکی میان ملتها به وجود آورده است. این زبان مشترک، شکلی از همدلی و یکپارچگی را شکل میدهد که کرونا را دشمن مشترک بشریت میداند. از این منظر، طبقهبندیهای سیاسی غیریتسازی، چون شرق و غرب که جمهوری اسلامی برآن تکیه دارد با چالشهای جدی مواجه میشود. در این فضا، کرونا به عنوان ویروس از مفهومی خنثی، غیرایدئولوژیک و بیطرفانه برخوردار است، اما این ویروس به شیوهای پیچیده، شیوههای جدیدی از رمزگذاری و رمزگشایی سیاستهای بینالمللی و روابط جهانی در حوزههای گوناگون را موجب میشود.
کرونای جهانی شده و گفتگوهای گسترده در شبکههای اجتماعی که این مفهوم را تولید، ترویج و توسعه میدهند میتواند ایرانِ در معرض تحریم و انزوای بینالمللی را به شیوه نامتعارفی در مقابل جهان قرار دهد و افکار عمومی جهانی را متوجه زندگی روزمره و سلامت شهروندان ایرانی کند. همچنین گسترش کروناویروس از ایران به کشورهای دیگر بر وخامت موقعیت جهانی شده کرونای ایران میافزاید. از اینرو، احتمال تغییرات همه جانبهای در فضای محلی و منطقهای میرود.
تغییرات رفتاری
مشاهدات نشان از تغییرات رفتاری شهروندان دارد. شهروندان ایرانی برای نخستین بار با الگوهای جدید رفتاری بیسابقه در تاریخ ایران مواجه میشوند. آنان ناگزیر از دست ندادن و حفظ فاصله با یکدیگر شدند. درواقع لحظه مواجهه به یک مکث اجتماعی، توقف و تأمل بدل شده است. گویی عادتهای کهن ما از ضمیر ناخودآگاه به صحنه آگاهی و خودآگاهی ما در حال انتقال هستند و انسان ایرانی با صدا، فاصله و شیوه خاصی از تماس مواجهه شده و گفتگوی خود را شکل داده است.
از طرف دیگر بسیاری از عادتهای شهروندان در کلانشهرها همچون استفاده از غذای بیرون نیز با توقف و مکث مواجه شده است. گزارشها نشان از کاهش ۵۰ درصدی میزان استفاده از غذاهای رستورانی دارد که احتمال کاهش بیشتر آن در روزهای آینده نیز وجود دارد. در صورت تداوم این امر، آشپزخانهها در خانهها باز رونق میگیرند و سفره ایرانی و دور هم غذا خوردن به ویژه در کلانشهرها احیا میشود.
این امر امکان بازاندیشی درباره شیوه زندگی را ایجاد میکند. اینکه میتوان به این شیوه یعنی وابستگی کمتر به غذای بیرون زندگی را ادامه داد. در صورت انتخاب سفره خانگی، پیامدهای گستردهای در اقتصاد و زندگی شهری خواهد داشت.
همچنین دادهها حکایت از کاهش میزان تصادفات دارد. چون سطح تردد مردم در شهر کم شده است. در اینجا نیز در نحوه استفاده از اتومبیل با مکث و وقفه جدید مواجه هستیم. اینکه استفاده از اتومبیل در چه زمانی ضروری است و در چه زمانهایی غیرضروری است. تداوم وضعیت کرونایی میتواند زندگی مصرفی و اتومبیلی شده ایرانیان را که در سه دهه اخیر همگانی شده است دچار بازاندیشی درباره اتومبیل و جایگاه آن در زندگی کند.
علاوه بر اینها، احتمال دارد انواع روشهای مصرفی کردن بدن مانند رواج انواع جراحیهای پلاستیک که معطوف به برساخت کردن بدن کلانشهری و زیباییشناسانه است در فضای کرونایی با مکث و تعلیق مواجه شود. در این فضا ممکن است بیش از چاقی و لاغری، زشتی و زیبایی، مبنای مواجهه با بدن بقا، سلامت و شیوه ارتباط با دیگری، مجاورت بدنها و استفاده از لباسها و بهداشت بدن اهمیت پیدا کنند.
در مجموع موقعیت کرونایی موقعیت تعلیق، تأمل، مکث و توقف در بسیاری از کنشها و عادتها در زندگی روزمره است. اما تداوم و عدم تداوم این موقعیت تعیین میکند کدامیک از این تغییرات گذرا و کدامیک پایدار خواهد بود. امیدوارم شهروندان ما از این موقعیت نهایت استفاده را ببرند و ضمن مبارزه با کرونا، از مبارزههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای از میان بردن ویروسهای ضداخلاقی، ضداجتماعی و فرهنگی غافل نشوند.