پسر نوجوان که در یک میهمانی خانوادگی صمیمیترین دوست خود را به قتل رسانده بود در حالی پای میز محاکمه ایستاد که مدعی شد به خاطر پیشنهاد بیشرمانه دوستش مجبور به درگیری شد.
حدود یک سال قبل مأموران حراست یک بیمارستان در تهران در تماس با پلیس از قتل پسر نوجوانی خبر دادند.
وقتی مأموران پلیس به بیمارستان رفتند مشخص شد که این پسر را که با ضربه چاقو مجروح شده بود یک زوج میانسال با آمبولانس اورژانس به بیمارستان آوردهاند اما بر اثر شدت خونریزی جان باخت.
در ادامه پسر نوجوانی به نام کیانوش که خود را عامل این قتل معرفی کرده بود بازداشت شد.
وی در نخستین بازجوییها گفت: من و پدرام سالها دوست صمیمی بودیم اغلب با هم به میهمانی میرفتیم و برای کمک درسی به خانه هم رفت و آمد داشتیم.
رابطه ما آنقدر خوب و نزدیک بود که حتی خانواده هایمان نیز با هم ارتباط داشتند و رفت و آمد خانوادگی داشتیم.
اما شب گذشته که پدرام به خانه ما آمده بود کمی مشروب خوردیم و او ناگهان از حالت عادی خارج شد و به من پیشنهاد بیشرمانهای داد به همین خاطر کار به درگیری کشید و این اتفاق رخ داد.
با تکمیل تحقیقات اولیه و اعلام نظریه پزشکی قانونی مبنی براینکه علت مرگ پدرام ضربه چاقو به سینهاش بوده است پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
جلسه رسیدگی به اتهام این نوجوان در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
نخست پدر و مادر پدرام برای کیانوش درخواست قصاص کردند. آنها گفتند ما هنوز هم باور نداریم پسرمان به دست دوست صمیمی اش کشته شده باشد.
کیانوش و پدرام سالها با هم دوست بودند آن شب پدرام به ما گفت کیانوش او را به خانهاش دعوت کردهاست.
آنها رفت و آمد زیادی با هم داشتند.
در ادامه کیانوش که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود پشت تریبون ایستاد و گفت: من قصد کشتن پدرام را نداشتم و از خودم دفاع کردم.
ما خیلی همدیگر را دوست داشتیم. روز حادثه نیز پدرام برای میهمانی به خانه ما آمده بود کمی مشروب خوردیم این اولین بار بود که مشروب میخوردیم او از خودش بیخود شده بود ناگهان به سمت من آمد و پیشنهاد بیشرمانهای داد که خیلی عصبانی شدم.
با او دعوا کردم اما پدرام از من قویتر بود و مرا به زمین انداخت نمیدانم چاقو را از کجا آورده بود از جیبش چاقو درآورد و به من حمله کرد که من هم چاقو را از دستش گرفتم و یک ضربه به سینهاش زدم.
وقتی خون از بدنش بیرون زد خیلی ترسیدم پدر و مادرم را صدا زدم و کمک خواستم وقتی آنها وضعیت را دیدند سریع با اورژانس تماس گرفتند.
پدر و مادرم پدرام را به بیمارستان رساندند من دلم طاقت نیاورد و خودم هم رفتم که در آنجا متوجه شدم فوت کرده است.
بعد از گفتههای متهم وکیل مدافع او در جایگاه حاضر شد و درخواست اعمال ماده 91 برای موکلش کرد و گفت: موکل من نوجوان است و حرمت قتل را نمیدانستهاست.
او در یک خانواده متشخص و آرام زندگی کرده و بزرگ شدهاست. کیانوش بعد از این حادثه از پدر و مادرش کمک خواسته است و این نشان میدهد که او قصد قتل نداشته و از خودش دفاع کرده است.
موکل من در هیچ مرحلهای گفتههایش را تغییر نداده و از ابتدا نیز واقعیت را گفته است.
با توجه به سن موکلم و آنچه رخ داده درخواست تبرئه او را دارم.
قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران بعد از شنیدن دفاعیات متهم و موکلش برای صدور رأی وارد شور شدند.