به گزارش مشرق، روزی که داعش به اقلیم کردستان حمله کرد، اولین گروهی که به کمک آنها رفت، سردار سلیمانی و تعداد دیگری از نیروهای ایرانی بود. این مسئله اگر چه بعدها از سوی برخی نادیده انگاشته شد، ولی هنوز بسیاری از بزرگان کُرد بر آن تاکید داشته و به همین واسطه از سردار سلیمانی به عنوان یک دوست صادق یاد میکنند.
بیشتر بخوانید:
راز ماندگار شدن انگشتر حاج قاسم چیست؟ +عکس
روایتی از سفر «مهمان ویژه» به دیار حاج قاسم
عکس/ قدردانی مسیحیان عراق از حاج قاسم و ابومهدی
ازجمله این افراد «حامد حاج غالی» از فرماندهان سابق پیشمرگه و عضو فعلی شورای رهبری اتحادیه میهنی کردستان عراق است.
در گفتگویی با او که در منزل وی در سلیمانیه عراق انجام شده، به بررسی شخصیت سردار شهید قاسم سلیمانی از دیدگاه یکی از بزرگان کُرد پرداختیم که متن آن را در ادامه میخوانید:
** تهدید داعش برای اقلیم کردستان جدی و خطرناک بود
* خیلی ممنون هستیم که این فرصت را برای انجام گفتگویی پیرامون شخصیت سردار شهید قاسم سلیمانی در اختیار ما قرار دادید. اگر موافق باشید مصاحبه را با مرور کوتاهی بر سوابق مبارزاتی خود شما به عنوان یک پیشمرگه و عضو شورای رهبری اتحادیه میهنی کردستان عراق آغاز کنیم.
اسم من حامد حاج غالی و اهل حلبچه هستم. اولین فعالیت های خودم به عنوان پیشمرگه را از سال 1976 آغاز کردم. بعدها که تیپها را تشکیل دادیم؛ فرمانده تیپ بودم و با تشکیل فرماندهی کُل نیروهای اتحادیه به عضویت آن درآمدم و در دفتر نظامی نیز عضویت داشتم. پس از انتفاضه نیز مسئولیت محور شهرزور تا عربت را بر عهده گرفتم و نهایتا با برگزاری انتخابات، به عنوان عضو شورای رهبری و مسئول دفتر امور اجتماعی اتحادیه میهنی فعالیت دارم.
* در جنگ با داعش هم حضور داشتید؟
بله در جنگ داعش به دلیل سوابق مبارزاتی و آشناییای که با نیروهای پیشمرگه داشتم، در هر محوری که لازم بود، برای همکاری و هماهنگی حاضر بودم و با دیگر برادران همکاری میکردم.
* تهدید داعش چقدر برای کردستان عراق جدی بود و اگر آنها موفق میشدند بر اقلیم مسلط شوند، الان با چه وضعیتی در اینجا روبرو بودیم؟
به اعتقاد من داعش یک تهدید جدی علیه همه اقلیم کردستان بود و اگر آنها میتواتستند بر اقلیم مسلط شوند، با ما همان کاری را میکردند که با ایزدیها کردند. همان کشتار و جنایتهایی که با آنها کردند با ما هم میکردند.
البته داعش تنها برای کُردها تهدید محسوب نمیشد، بلکه خطری برای همه بود یعنی هم برای کُردها، هم اعراب و هم حتی ایران. برای همین باید جلوی آنها گرفته میشد و من معتقدم هرکس که دلسوز ملت خودش است، میبایست جلوی این خطر میایستاد.
** در موضوع مقابله با داعش مدیون ایران هستیم
* در سابقه تاریخی کُردها که نگاه کنیم میبینیم در رابطه با ایران در بسیاری مقاطع، نزدیکیهای زیادی بوده و این نزدیکی به همکاری و حتی مبارزه مشترک هم منجر شده است؛ ازجمله در همین قضیه مقابله با داعش که به گفته خود مقامات کردی، ایران اولین کشوری بود که به کمک آمد. سوابق نزدیکی و دوستی شما با ایرانیها به کجا برمیگردد؟
ما با ایران از همان اولین روزهای پیروزی انقلاب و سقوط شاه در ارتباط بودیم. زمانی که ما به عنوان پیشمرگه فعالیت خود را آغاز کردیم، در ایران شاه بر سر قدرت بود و روابط و موقعیت خوبی نداشتیم.
با پیروزی جمهوری اسلامی ما با ایران روابط بهتری پیدا کردیم و همکاریهای زیادی بین ما صورت گرفت. این ایران بود که در بمباران شیمیایی حلبچه و یا جنایت انفال، مردم ما را پناه داد.
ما البته مدعی نیستیم که همه سیاست های ایران مطابق خواست ما بوده اما ایران حق زیادی بر گردن کُردها دارد، آن زمان که کُردها با شرایط سختی مواجه بودند، اگر ایران دست ما را نمیگرفت و ما را یاری نمی کرد منجر به قتل عام کُردها میشد و ما از این جهت به آنها مدیون هستیم.
* وقتی داعش به کردستان عراق حمله کرد، مقامات کُردی از دوستان خود برای مقابله با این تهدید درخواست کمک کردند از جمله ایران. بنا بر آنچه گفته شده، ایران و بویژه شخص سردار سلیمانی از جمله نیروهایی بودند که در همان ساعات اول این درخواست را اجابت کردند. این کمک از طرف ایران چطور صورت گرفت؟
در مسئله داعش هم ما بار دیگر به ایران مدیون شدیم چون ایران با همه قدرت در برابر داعش از ما حمایت کرد. ایرانیها در تمامی نشستها و جلسات و عملیاتها به ویژه در محور ما که محور دیاله بود حضور داشتند.
یادم هست در آخرین روز کنترل مجدد جلولا که تحت اشغال داعش قرار داشت، جلسه ای با حضور سردار سلیمانی در مقر فرماندهی برگزار شد تا تصمیم بگیریم چگونه جلولا و سعدیه را آزاد کنیم. در آن جلسه یکی از فرماندهان ارشد ایرانی هم با ما بود که بعدها شهید شد (منظور سردار شهید حمیدرضا تقوی). منطقه را بررسی کردیم و صبح نبرد مشترک آغاز شد که موفق هم بودیم و توانستیم منطقه را پاکسازی کنیم. ایران در همه این شرایط سخت پشتیبان کُردها بود.
البته طبیعتا ایران هم منافعی داشت. داعش به میزانی که دشمن ما بود، دشمن شیعیان هم بود. در واقع ما و ایران یک راهبرد مشترک داشتیم. هم ایران در استراتژی خود در پی منافعش بود و هم ما به هماهنگی و روابط دوستانه با ایران نیاز داشتیم. البته ممکن است گاهی اختلاف نظر هم بوده باشد که طبیعیست.
** سردار سلیمانی از همان ساعات اولیه حمله داعش به اربیل رفت
* شما چقدر با سردار سلیمانی آشنا بودید؟
من تنها یک بار ایشان را دیدم آن هم در نشستی در مقر فرماندهی در جلولا بود که به غیر از ما، افراد دیگری هم مثل کاک بختیار، کاک محمود سنگاوی، کاک عدنان، کاک جمیل هورامی حضور داشتند. فرای آن روز نبرد آزادسازی جلولا را آغاز کردیم. البته من مسئولیتی در پیشمرگه نداشتم و به دلیل مسئویت حزبیام آنجا حضور پیدا میکردم. در آن مقطع هم برای هماهنگی با برادرانم در نبرد شرکت داشتم و ایشان را آنجا دیدم.
* در همن برخوردهایی که داشتید، چه ویژگیای از ایشان بیشتر در ذهن شما باقی مانده است؟ چه به لحاظ شخصی و چه فرماندهی.
ایشان شخصیت خیلی سادهای داشتند، در تعامل با ما عین ما رفتار میکرد و این طور نبود که مثلا خودش را از ما برتر بداند. خلق و خویش طوری بود که خیلی سریع و راحت ارتباط برقرار میکرد.
سردار سلیمانی جزو اولین افرادی بود که از همان ساعات اولیه حمله داعش به اربیل رفت و با کُردها هماهنگ شد و همین جلوی پیشروی داعش را گرفت.
من معتقدم سردار سلیمانی بسیار بزرگتر از آن چیزی است که شما فکرش را میکنید. حتی شیعیان هم که سردار سلیمانی در هرکجا که لازم بود از آنها حمایت میکرد، هنوز آنچنان که باید او را نمیشناسند و تازه بعد از شهادت او بود که معلوم شد چه فرد بزرگی از دست رفته است.
** خلا سردار سلمانی براحتی پر نمیشود
* وقتی خبر شهادت ایشان را شنیدید چه احساسی داشتید؟
بسیار ناراحت شدم چون هم ما به او علاقه داشتیم و هم او ما را دوست داشت و در ناخوشیها به ما کمک کرد. طبیعتا فقدان چنین شخصیتی خیلی ناراحت کننده است.
از دیگاه من، شهادت سردار سلیمانی برای ایران خسارت سنگینی بود. آنها فردی را از دست دادند که به آسانی خلاء آن پر نمیشود. ایران یک نفر را مثل سردار سلیمانی داشت همانطور که در تاریخ جمهوری اسلامی تنها یک (امام) خمینی بود. هرکسی نمیتواند مانند شهید سلیمانی باشد. شیعیان مرد بزرگی را از دست دادند.
به عنوان سوال آخر، اگر بخواهید یک جمله با سردار سلیمانی صحبت کنید، به او چه خواهید گفت؟
آقای سلیمانی! شما برادر بزرگ ما هستید، به کُردها خدمت کردید و پشتیبان ما بودید. آشنایی با شما برای ما خوشایند بود. همین.