به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، همزمان با بازگشت مجدد تحریمهای نفتی در آبان سال گذشته و با تصویب شورای سران قوا، عرضه نفت خام ایران در بورس انرژی آغاز شد و در دو عرضه ابتدایی یک میلیون بشکه نفت خام کشور با استقبال بخش خصوصی خریداری و صادر شد.
در این بین برخی کارشناسان عرضه نفت در بورس را به عنوان راهکاری برای دور زدن تحریمهای نفتی تلقی میکردند که میتوان با استفاده از ظرفیتها و توانمندیهای بخش خصوصی داخلی و خارجی به صادرات نفت ایران در دوران تحریم کمک کند.
اما گذشت زمان نشان داد که بورس انرژی در حال حاضر زیرساختهای لازم را برای فروش نفت ایران را نداشته و نمیتوان به فروش نفت از طریق بورس در شرایط تحریمی اتکا کرد.
در واقع بورس نفت ایران برای رسیدن به حالت ایدهآل خود راه نسبتا طولانی را در پیش داشته و فعلا در مرحله آزمون و خطا و تکمیل و اصلاح زیرساختهای ضروری قرار دارد. در این بین کارشناسان معتقدند که از فروش نفت در بورس نباید انتظار معجزه داشت و این راهکار باید با صبر و حوصلهی مسئولین قدم به قدم مراحل رشد و کمال خود را طی کند تا به جایگاه موردنظر برسد.
در این بین اقدام نابخردانه کمیسیون تلفیق مجلس در حذف ناگهانی بند مربوط به الزام وزارت نفت به عرضه منظم نفت و میعانات گازی و فرآوردههای نفتی در بودجه 99 باعث شد که سرنوشت بورس نفت در سال آینده در هالهای از ابهام قرار گیرد. در این راستا برای بررسی الزامات موفقیت بورس نفت و کارنامه یکساله این راهکار گفتگویی با صادق مردانی کارشناس نفت و انرژی داشتیم.
مشروح مصاحبه به شرح زیر است:
*بورس نفت در شرایط غیرتحریمی میتوانست موفقیت خوبی داشته باشد
فارس: چه اهدافی برای راهاندازی بورس نفت متصور هستید؟ آیا این راهکار در شرایط تحریمی میتوانست مسیری را برای فروش نفت ایران باز کند؟
مردانی: زمانی که بحث بورس نفت مطرح شد سه نگاه در خصوص آن وجود داشت. در یک نگاه بورس ابزاری برای تاثیرگذاری در سیاستهای قیمتی بازار نفت بود. زیرا در بازار نفت غالب فعالیتها و قیمتگذاریها توسط کشورهای خریدار انجام میشود و بنا بود ایران از طریق بورس وارد این حوزه شود.
در نگاه دوم، بورس راهکاری برای جبران کاهش صادرات نفت در شرایط تحریم بود. اما چون بورس نفت ایران نوپا محسوب میشد، فاقد اعتماد و رفتارهایی بود که در سایر بورسهای دنیا شاهدش هستیم. بنابراین دور زدن تحریم به این روش ایده خوبی بود، اما تکیه کردن به آن برای عبور از بحران غلط بود.
نگاه سوم هم، استفاده از بورس برای تنوع بخشی به فروش نفت خام بود. در حال حاضر ما چند روش برای فروش نفت داریم که شامل اتاق تاریک، هیئت پنج نفره، شرکت نیکو و اقدامات امور بینالملل شرکت ملی نفت میشود. علاوه بر اینها انتظار میرفت بورس نیز بتواند موجب صادرات نفت خام ایران شود.
البته در این سه نگاه، یک نگاه جامعتری نیز وجود داشت که بورس نفت را بستری برای پرورش بخش خصوصی میدانست. بخش خصوصی ایران در حوزه تجارت نفت فوقالعاده ضعیف است. اگرچه در زمینه فرآورده بخش خصوصی داخلی فعال هستند، اما در نفت خام به جز دولت فقط 5-6 مجموعه یا فرد هستند که با توجه به سابقه عجیبی که دارند میتوانند این تجارت را انجام دهند. با این حال علیرغم آنکه یکی از اهداف راهاندازی بورس نفت، تقویت بخش خصوصی بود، اما طبق گفته برخی از افراد دستاندرکار این حوزه، نفت خام خط قرمز است و هر کسی وارد آن شود درگیر داستانهایی خواهد شد.
برخی فعالان نفتی میگویند تا زمانی که بابک زنجانی در کار جابهجایی پول بود کاری به او نداشتند، وقتی وارد حوزه فرآورده شد، باز هم چندان مورد توجه نبود، اما زمانی که میعانات فروخت، او را گرفتند و با دست گذاشتن روی محموله نفت خام، در عرض دو هفته زیر پایش را خالی کردند. حالا من کاری به صحت و سقم این ماجرا ندارم اما فضای موجود علیه ورود بخش خصوصی به تجارت نفت است. راهاندازی بورس فرصتی برای تقویت بخشخصوصی محسوب میشد؛ زیرا تسهیلاتی را هم در نظر گرفته بودند تا بخش خصوصی بتواند فعال شود. از جمله اینکه کنسرسیوم تشکیل دهد و از این طریق نفت بفروشد. این اقدامات در صورتی که ما تحریم نبودیم، می توانست نتیجه خوبی داشته باشد.
* طبق قانون برنامه ششم توسعه باید نفت و فرآورده به صورت منظم در بورس عرضه شود
فارس: عملکرد وزارت نفت را در راهاندازی بورس نفت چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا وزارت نفت اساسا تمایلی به عرضه نفت خام در بورس انرژی داشت؟
مردانی: عملکرد وزارت نفت در بحث بورس نفت فاجعهبار بود. زیرا هرچه زمان پیش میرفت، بستر برای حیات بورس نفت سختتر و سختتر میشد. در دهه 70 مقام معظم رهبری تصریح کردند، سیاست ایران در حوزه نفت و بازار نفتی باید به گونهای باشد که بتواند در قیمتگذاری موثر عمل کند. اگر آن دوران را بررسی کنیم میبینیم مربوط به زمانی است که بورس وارد فرمولهای قیمتگذاری نفت شده بود. در صورتی که ما آن روز فرمایش رهبری را مدنظر قرار میدادیم، امروز وضعیت کشور این نبود.
اگر در دهه 70 بورس راهاندازی میشد امروز بعد از گذشت بیش از 20 سال این سازوکار قادر بود موثر عمل کند، اکنون هم بورس نفت با پشتکاری برخی از دوستان حوزه نفت به حیاتش ادامه داده است، وگرنه شاید زودتر از این پروندهاش بسته شده بود. زیرا عدهای در وزارت نفت همواره تاکید دارند از این راه نفتی فروخته نخواهد شد که البته حرف غلطی است. جالب اینکه در حال حاضر امور بینالملل با نیم قرن سابقه فروش نفت امروز نمیتواند نفت بفروشد حالا برخی از نفتیها از بورس با یک سال سابقه، انتظار دارند که موفق عمل کند.
اگر امروز من وارد حوزه کار تجارت لوازم التحریر شوم، هر اندازه هم که حجم فعالیتم بزرگ باشد، کسی من را به عنوان تاجر نمیشناسد. زیرا تاجر کسی است که در عرف جامعه سابقه خرید و فروش این کالا را داشته باشد و در زنجیره تجارت موثر و فعال عمل کند. بنابراین طبیعی است که بورس نفت با این سابقه اندک نتواند جوابگو نیازهای ما در زمینه فروش نفت خام باشد. زمانی میتوان ارزیابی کرد که آیا این سازوکار مسیر درستی است یا خیر که 7-8 سال از عمر آن بگذرد و در این مدت به صورت مرتب نفت عرضه شده و تمام قوانین و تضامین معقولانه باشد. اما در شرایط عرضههای بیبرنامه و بدون زمانبندی مشخص، تغییرات قیمتی مداوم و همچنین در پیش گرفتن روشهای موازی فروش نفت، امکان ارزیابی بورس وجود ندارد.
براساس مصوبه برنامه ششم توسعه باید نفت و فرآورده نفتی در بورس انرژی عرضه شود و چنین مصوبهای را کمیسیون تلفیق که سالی یکبار تشکیل میشود، نمیتواند کنار بگذارد. اگر کشور با قانون اداره میشود معنی ندارد چنین امری کنار گذاشته شود، اما اگر به صورت صلاح-مشورتی امور جلو میرود که هر کاری قابل انجام است.
*انحصارطلبی شرکت ملی نفت بزرگترین مانع در مسیر راهاندازی بورس نفت است
در بحث بورس، وزارت نفت فرار رو به جلو داشت. از زمانی که مصوبه شورای هماهنگی اقتصادی برای عرضه نفت ارائه شد، من این ظن را داشتم که وزارت نفت فرار رو به جلو خواهد کرد. زیرا تمام مسیر فروش نفت خام فرآورده در ایران صد در صد دولتی است و بخش خصوصی نمیتواند در آن فعال باشد. در این شرایط وزارت نفت به نمایندگی از حکومت باید کار فروش را انجام دهد، اما امروز که قادر به این کار نیست، باید پاسخگو عملکردش باشد. ضمن آنکه ما در این حوزه عیارسنجی غیر از وزارت نفت نداریم.
بر فرض مثال اگر الان پرونده قضائی در رابطه با فروش نفت تشکیل شود که طرف مقابل آن شرکت ملی نفت باشد، برای بررسی وضعیت پیشآمده هیچ مستشار مستقلی از شرکت ملی وجود ندارد که بتواند در دادگاه مسائل را تشریح کند! در حالی که از دید حقوقی مستشار باید بدون وابستگی به شرکت ملی نفت، دارای استقلال رای و نظر باشد. در این مورد بورس تلاش کرد این دایره انحصار را بشکند، اما متاسفانه این اتفاق نیفتاد. اگر بورس نفت در این حوزه فعال میشد علاوه بر کارشناسان شرکت ملی، افرادی نیز بودند که در زمینه تعیین درصد قیمت دارای دیدگاه باشند. البته شاید در سالهای نخست نظراتش چندان مورد اعتنا نبود اما با گذشت 5 یا 10 سال، قادر بودند علائم متقنی ارائه دهند.
بنابراین در شرایطی که وزارت نفت باید پاسخگوی علت عدم صادرات میبود، با فشاری که از سوی شورای هماهنگی وارد شد، به راهاندازی بورس نفت رضایت داد. اما هر زمان این مکانیسم دچار مشکل شد زنگنه به جای حل آن، مسائلی از قبیل لو رفتن خریداران نفت و بحث قیمتی را مطرح کرد. در حالی که وظیفه او بر طرف کردن این مشکلات بود. ما مطلع هستیم وزیر نفت از سوی شورای هماهنگی اقتصادی چه اختیاراتی دارد که اگر این اختیارات در دوره قبلی تحریمها بود، اتفاقات دیگری رقم میخورد.
علت عدم همکاری وزارت نفت با بورس را باید در سه عامل خلاصه کرد. دلیل اول این است در صورتی که بورس نفت در این زمینه موفق میشد، قدرت شرکت ملی نفت در تمامی موارد از جمله چانهزنی و مالی کاهش مییافت. دلیل دوم هم به شکلگیری یک رقیب فنی برای شرکت ملی نفت ارتباط دارد. رقیبی که بازار را میفهمد و پس از 10 سال قادر است متغیرها را بررسی کند و به نوعی تبدیل به ناظر بالقوه شرکت شود.
در این شرایط وقتی قیمتی عنوان شود، طرف مقابل میتواند روی آن نظر دهد و سوال بپرسد و کارشناسهای وزارتخانه را مجبور به پاسخ کند. دلیل سوم هم مربوط به آگاه شدن و تقویت بخش خصوصی است که وزارت نفت تمایلی به آن ندارد. در مجموع میتوان گفت انحصارطلبی شرکت ملی نفت بزرگترین مانع در مسیر راهاندازی بورس نفت است.
*وزارت نفت، نفت خام را در مقصد فروش در بورس انرژی عرضه کند
فارس: کارنامه بورس نفت را در یکسالی که گذشت چگونه ارزیابی میکنید؟ چرا در فروش نفت برخلاف فرآورده موفقیتی حاصل نشد؟
مردانی: کارنامه دادن یعنی داشتن لیست بلند بالایی از رفتارهای یک مجموعه. در حالی که بورس نفت هنوز به این مرحله نرسیده است. بسیاری از سیگنالها برای ما مغفول مانده است، از جمله اینکه رفتار کشورهای همسایه دارای نفت در این حوزه چه بود؟ آیا ما نفت خارجی را در بورس داخلی فروختیم؟ متغیرها و رفتارهای آنها را در این زمینه بررسی کردیم؟ پاسخ به این سوالات در بورسی مانند بورس لندن مشخص است، اما در بورس ایران خیر. لذا کارنامه قابل استخراجی وجود ندارد.
با این حال امروز جامعه فنی تجارت ایران به این نتیجه رسیده که نفت خام هم قابل معامله است. در شرایط کنونی نفت از کالای استراتژیک به کالای ژئوپولیتیک تبدیل شده و باید با همین نگاه جلو رفت. من به شخصه حامی بورس نفت هستم، اما نسبت به عملکرد آن انتقادات زیادی دارم. یکی از حوزههای انتقادی به دستکاریهای متعدد قیمت برمیگردد.
تغییر قیمت در بورس تا حدی امکانپذیر است و از جایی به بعد کسی که ناظر رفتار بورس است آن را نوعی ولنگاری تعبیر میکند. قیمت صرفا باید تا حدی تغییر یابد و از یک جا به بعد این علامت را به بازار بدهد که قیمت همین است و تغییری نخواهد کرد.
در مرحله بعدی ما باید وارد سایر حوزهها از جمله بحث شرایط تحویل میشدیم. در تحریم قبلی، ایران بدون اخذ کرایه حمل و نقل، نفت را در پالایشگاه به هند تحویل میداد. حتی گاهی مهلت پرداخت پول 60 یا 90 روزه بود. برای رونق بورس ما میتوانستیم مثلا نفت را روی دریای چین یا مدیترانه نگه داریم و بعد در بورس زمان تحویل را یک هفته اعلام کنیم. با این کار مشتری حتما جذب میشد. ولی وزارت نفت فقط روی قیمت مانور داد بدون اینکه اقدامی در این حوزهها انجام دهد. فلذا یکی از راهکارها برای فروش نفت از طریق بورس، عرضه نفت در مقاصد در سازوکار بورس است.
شرکت پخش و پالایش تعداد زیادی انبار در اطراف کشور دارد که به راحتی میتواند فرآوردهای مثل بنزین را از طریق مرز دریایی و زمینی به کشورهای همسایه صادر کند. به همین دلیل کار فروش فرآورده آسان است. اما صادرات نفت خام، فقط از جزیره خارک صورت میگیرد که آمریکا با به کارگیری دو لنج و بدون حتی اطلاعات ماهوارهای میتواند اطلاعات ورود و خروج نفتکشها را داشته باشد. بنابراین برای فروش نفت خام در بورس باید روی مسائلی مثل بیمه، هزینه حمل و نقل و حتی تخصیص نفتکش کار میشد.
کارنامه بورس نفت به خاطر تغییرات زیاد روی قیمت، اثرش را از دست داده است. شوک قیمتی دیگر در بورس اثر ندارد. باید روی نکات دیگر تمرکز میشد که البته الان هم خیلی دیر است. زیرا آمریکا نسبت به بورس نفت ایران هوشیار شده است. با این حال باید به این سمت حرکت کنیم و دیپلماسی تجارت نفت با کشورهای تحریمی به وجود آوریم.
اگر در بورس فساد باشد، در سایر روشهای فروش نفت، این فساد چندین برابر خواهد بود. من حاضرم با هر فردی در هر مقامی مناظره کنم تا ثابت شود در مکانیسم بورس فساد نیست. نکته دیگر اینکه اگر قرار است مطابق قانون عمل کنیم باید عرضه نفت در بورس به صورت مرتب انجام شود، ولی اگر بنا است بورس کنار گذاشته شود، قانونی به تصویب رسد که قانون قبلی را منسوخ کند. در واقع باید تکلیف در این مورد مشخص شود.
به اندازه کافی قیمت دستکاری شده است. در حال حاضر نفت 45 دلار است ما باید بگوییم نفت در بورس 40 دلار به فروش میرسد و حتی یک ریال هم کمتر از این نخواهد بود و سپس وارد سایر آپشنها شویم. همچنین به مدت یکسال سایر روشهای موازی فروش بسته شود. رفتار وزارت نفت با بخش خصوصی باید براساس رفتار منطق تجاری باشد، نه بر اساس منطق حاکمیتی. از سوی دیگر باید استراتژی قابل فهمی در زمینه فروش نفت خام تهیه شود.
مصاحبه از سید احسان حسینی
انتهای پیام/ب