پسر جوانی که دوستش را بهخاطر انتشار عکسهای مستهجن در اینستاگرام به قتل رسانده بود از سوی قضات دادگاه کیفری تهران به قصاص محکوم شد.
حدود یک سال قبل خبر قتل جوانی افغانستانی در خانهاش به پلیس اعلام شد.
با شروع تحقیقات کارآگاهان دریافتند مقتول با پسر جوانی بهنام عباس همخانه بوده که از زمان قتل، وی نیز ناپدید شده است.
در ادامه تحقیقات عباس بازداشت شد و کارآگاهان در بازرسی از وی آثار درگیری و ضرب و جرح روی بدنش را مشاهده کردند.
همچنین مأموران یک گوشی گران قیمت تلفن همراه نیز از او بهدست آوردند.
وی در بازجوییها به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: من یک سال قبل از افغانستان به تهران آمدم وبا دوستم رحیم اتاقی اجاره کردیم و همخانه شدیم نیمی از کرایه را من میدادم و زندگی راحتی داشتیم. رحیم برای من کار پیدا کرد و کارگری میکردیم از آنجایی که رحیم در پیدا کردن کار و خانه به من کمک کردهبود به من گفت که باید خرجی بیشتری برای خانه بگذارم و من هم قبول کردم.
او با پساندازی که داشت یک گوشی تلفن همراه گرانقیمت خرید وقتی این موضوع را فهمیدم ناراحت شدم.
دلم میخواست من هم چنین گوشی بخرم اما نمیتوانستم با این حال به او گفتم چند روزی گوشی ات را به من امانت بده اما او قبول نکرد و من هم با او درگیر شدم و او را کشتم.
بعد هم فرار کردم.
با تکمیل تحقیقات و با توجه به اینکه اولیایدم درخواست قصاص کردهبودند پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه قرار گرفت و کیفرخواست علیه متهم را خواند و خواستار مجازات متهم شد وکیل اولیای دم با توجه به نبودن آنها در دادگاه خواستار قصاص شد.
وقتی نوبت به متهم رسید او اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: من و رحیم آشنای قدیمی بودیم او پسر خوبی بود اما از وقتی رحیم به ایران آمده بود خیلی اخلاق و رفتارش تغییر کرده بود طوری رفتار میکرد که دیگران فکر کنند خیلی پولدار و با کلاس است.
با توجه به اینکه بیشتر خرجی خانه را من میدادم رحیم پولهایش را جمع کرد تا گوشی بخرد بعد از خرید این گوشی رفتارهایش عجیبتر شد.
او در صفحهای که در اینستاگرام درست کردهبود عکسهای مستهجنی از دختران میگذاشت و با اینکار سعی میکرد طرفداران بیشتری جذب کند.
او این دختران را دوستان خودش معرفی میکرد در حالی که من میدانستم این افراد را اصلاً نمیشناسد.
بارها به او تذکر دادم که این رفتارش مناسب نیست و برایش دردسر درست میشود اما توجهی نمیکرد تا اینکه روز حادثه عکس دختری بسیار زیبا را در صفحهاش منتشر کرد و جملات نامناسبی زیر عکس نوشته بود به حدی که دوستانم از افغانستان با من تماس گرفتند و گفتند با این کار رحیم آبروی ما همه جا رفته و باید با او برخورد شود.
شب که رحیم آمد به او گفتم این چه کاری است که کردهای و همه در قوم ما از دستت ناراحت هستند و از من خواستند با تو برخورد کنم. رحیم خیلی عصبانی شد و گفت به هیچکسی مربوط نیست هرکاری دلم بخواهد میکنم.
به او گفتم این گوشی را کنار بگذار اما به من حمله کرد و به شدت من را زد برای رهایی از دستش ناگهان چاقویی را که روی زمین افتاده بود برداشتم و یک ضربه به کمرش زدم. اما او عصبانیتر شد و دوباره مرا کتک زد که این بار یک ضربه به گردنش زدم.
متهم در پاسخ به این سؤال که چرا در ابتدا اعتراف کرده بودی به خاطر گوشی دوستت را کشتهای گفت: وقتی بازداشت شدم خیلی ترسیدم فکر میکردم اگر واقعیت را بگویم حرفم را قبول نمیکنند به همین خاطر دروغ گفتم.
با پایان جلسه دادگاه قضات برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.