مرد شیشهای که در جریان یک درگیری دوستش را به قتل رسانده بود از سوی قضات دادگاه کیفری به قصاص محکوم شد.
گزارش این جنایت عصر بیست و یکم تیر سال ۹۷ به مأموران پلیس پیشوای ورامین اعلام شد.
مأموران پس از حضور در خانه مردی جوان بهنام شهرام دریافتند وی بر اثر اصابت جسمی نوک تیز به گردنش و خونریزی شدید به قتل رسیده است.
با شروع تحقیقات مشخص شد این مرد 35 ساله وضع مالی خوبی داشته و آخرین بار نیز با یکی از دوستانش بهنام میلاد قرار ملاقات داشته است.
بدین ترتیب با ردیابیهای گسترده میلاد شناسایی و به اداره پلیس احضار شد.
اعتراف به جنایت
مرد جوان در نخستین بازجوییها منکر اطلاع از قتل شهرام شد اما وقتی خود را با مدارک مستند پلیسی روبهرو دید لب به اعتراف گشود و گفت: من معلم بودم و زندگی خوبی داشتم اما از وقتی به ماده مخدر شیشه معتاد شدم از مدرسه اخراجم کردند و بعد هم همسرم طلاق گرفت خیلی تنها شده بودم و هر روز وضعیتم بدتر میشد تا اینکه دوستم شهرام که وضع مالی خوبی هم داشت به من پیشنهاد شراکت و کار داد.
بلافاصله قبول کردم اما روزی که برای صحبت درباره کار به خانهاش رفتم بر سر موضوعی درگیر شدیم و از آنجا که خیلی شیشه کشیده بودم و حالت عادی نداشتم او را کشتم.
به دنبال اعتراف های مرد شیشهای و بازسازی صحنه جرم، وی در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
انکار قتل
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، اولیای دم برای میلاد حکم قصاص خواستند.
اما وقتی نوبت به دفاع متهم رسید وی منکر قتل شد و گفت: من دوستم را نکشتم .
من و شهرام در حال صحبت بودیم که یک مرد نقابدار وارد خانه شد و با شهرام درگیر شد من از ترسم فرار کردم و به اتاق خواب رفتم اما وقتی از اتاق بیرون آمدم متوجه شدم شهرام کشته شده است.
با این ادعا قضات ادامه جلسه را برای تکمیل تحقیقات به جلسه بعد موکول کردند.
در دادگاه دوم چه گذشت؟
در جلسه دوم دادگاه قضات که با تکمیل تحقیقات متوجه کذب بودن ادعای قبلی متهم شده بودند از او خواستند واقعیت را بر زبان بیاورد که وی گفت: من و شهرام از سالها قبل با هم دوست بودیم.
او وضع مالی خوبی داشت و میخواست با یکی از دوستانش شرکتی تأسیس کند.
من به او گفتم حاضرم خودروی زانتیایی را که دارم بفروشم و با او شریک شوم، اما نتوانستم ماشینم را بفروشم و به شهرام پول بدهم.
به همین خاطر روزی که به خانهاش رفته بودم وقتی گفتم پول ندارم با هم درگیر شدیم او موضوع اعتیادم و اینکه زندگی بدی دارم را پیش کشید و مرا تحقیر کرد که عصبانی شدم و با میخی که روی میز بود ضربهای به گردنش زدم. نمیخواستم او را بکشم اما حالت عادی نداشتم.
با پایان دفاعیات این متهم، قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده وی را به قصاص محکوم کردند.