استاد همهگیرشناسی دانشگاه نیویورک میگوید: زمانی که بیماری درمان دارد، قرنطینه یک کار قدیمی است. اما وقتی درمانی وجود ندارد، تنها راه مقابله با آن بازگشت به کارهایی مفیدی است که از سالیان قبل انجام میدادیم.
یک ماه از اعلام خبر ابتلای ۲ نفر در شهر قم به کروناویروس گذشته است و حالا دیگر این عدد به نزدیک ۲۰ هزار نفر رسیده است، عددی که جمعیت ایران را به یکی از ۳ کشور با بیشترین آمار مبتلایان به کروناویروس تبدیل میکند، اما درباره چرایی این ماجرا سوالات زیادی وجود دارد.
گروهی از مردم، قرنطینه نکردن شهرها و ایجاد محدودیت در سفر به چین را مقصر بحران میدانند و وزارت بهداشت هم تشخیص دیر هنگام کروناویروس را مقصر این اتفاق مغرفی میکند.
چند روز پیش بود که رضا ملکزاده، معاون وزیر بهداشت، در همین رابطه گفته بود: «بیماری کرونا علائم مشابه آنفلوآنزا داشت و زمانی که کرونا وارد کشور شد ممکن است برخی از بیمارانی که مبتلا به کرونا بودهاند را بیمار مبتلا به آنفلوآنزا حساب کرده باشیم زیرا در آن زمان هنوز کرونا تست نداشت و به عنوان یک بیماری در ایران مطرح نشده بود که این اتفاق در خود چین نیز افتاد اما به محض اینکه اعلام شد و متوجه شدیم ویروسی به نام کرونا در کشور وجود دارد تستهایش انجام و نتایج آن اعلام شد.»
این درحالی است که از همان ابتدا تحریمها علیه ایران و نفروختن کیتهای تشخیصی از سوی کشورهای اروپایی به دلیل این تحریمها، یکی از دلایل دیر تشخیص دادن این ویروس در کشور اعلام شد.
اما رکسانا مصلحی، پروفسور همهگیرشناس ژنتیکی در دانشگاه ایالتی نیویورک (SUNY) که به علت پژوهشهایش در حوزه سرطان، شناخته شده است، بر این باور است که زنجیرهای دلایل منجر به ایجاد این آمار در شمار مبتلایان کرونا در ایران شده است. او در رابطه با سیاستهای مقابله با کرونای ایران میگوید: «صددرصد نداشتن کیت آزمایشگاهی دلیل موجهی برای دیر تشخیص دادن یک بیماری همهگیر است، اما دلایل دیگری هم در وجود این اتفاق سهیم بودند. در اواخر دسامبر وجود این بیماری تایید شد و ایران هم یک سری محدودیت مسافرتی برای چین ایجاد کرد، اما این اتفاق در اواخر ژانویه رخ داد. حالا در نظر بگیرید در اول دسامبر هم این بیماری در چین وجود داشت و در تمام ژانویه این پروازها محدود نشدند.»
او معتقد است: «فکر میکنم سیاستهای اخیر ایران مثل تعطیلی مدارس و دانشگاهها، ضدعفونی روزانه متروها، تعطیل کردن ادارات برای برخی افراد و ... مفید بودند. بیشترین مشکل اما به اوایل اپیدمی و زمان شناسایی آن برمیگردد. برخی از سیاستها در ابتدا میتوانستند به شکل بهتری اجرا بشوند.»
همچنین به گفته او درصد قربانیان کروناویروس برابر ۴.۳ درصد است، عددی که در کشوری با سیستم بهداشتی مطلوب نباید بیشتر از یک درصد باشد.
گفتوگوی ما با رکسانا مصلحی، استاد همهگیرشناسی و آماز زیستی دانشگاه ایالتی نیویورک را بخوانید:
خانم مصلحی، از خود کروناویروس توضیح دهید، این ویروس اصلا چیست؟
این یک ویروس «آر ان ای» است، که اوایل دسامبر برای اولین بار چندین نفر را در چین به بیماری مبتلا کرد. البته دولت چین در آخر دسامبر به دنیا خبر از شیوع این ویروس داد، اما اکنون با توجه به مقالات چاپ شده در مجلات پزشکی میدانیم که در اوایل دسامبر اشخاصی علایم این بیماری را از خود نشان دادند.
کروناویروس، جزو گروهی از ویروسها قرار دارد که میزبان آن حیوانها هستند. از میزبان این ویروس وارد بدن انسان شده و بعد به انسانها منتقل میشود. احتمالا میزبان ابتدایی این بیمار خفاش بود و بعد وارد یک میزبان میانی، احتمالا مار یا پانگولین، شد و بعد وارد بد انسان شده است. از این حیوانات در چین به عنوان غذا و دارواستفاده میشود.
درصد قربانی یک معیار آماری است، این عدد با تقسیم تعداد فوت شدگان بر تعداد مبتلایان به دست میآید، این عدد را ضربدر ۱۰۰ میکنیم و میگوییم درصد قربانی کروناویروس در ایران چیزی حدود ۴.۳ درصد است. اگر مخرج این کسر درست گزارش داده نشود و تعداد افراد مبتلا کمتر گزارش داده بشود، درصد قربانی بالاتر میرود. پس یکی از دلایلی که این عدد در ایران میتواند زیاد به نظر بیاید اما در واقع این طور نباشد، این است که تعداد مبتلایان کم گزارش شدهاند، البته الزاما این اتفاق به شکل عمدی رخ نداده است، شاید علایم بیماری در برخی کم باشد و آنها هیچوقت شناخته نشوند.
در این دو ماه، چه چیزهایی درباره این ویروس کشف کردیم؟
از اولین اطلاعاتی که درباره ویروس کشف کردیم این است که هر انسانی که به آن مبتلا میشود، میتواند حدود ۲ تا ۲.۵ نفر دیگر را مبتلا کند. این معیار بسیاری مهمی است که ما بتوانیم تخمین بزنیم، قابلیت یک ویروس برای ایجاد یک اپیدمی یا پاندمی چقدر است. با حساب این عدد، برای این که بتوانیم جلوی این اپیدمی را بگیریم نهایتا به ایجاد واکسن آن و استفاده ۵۰ تا ۶۰ درصد جمعیت از آن واکسن نیازمندیم. با این کارها میتوانیم جلوی پیشرفت این بیماری را بگیریم و اگر نتوانستیم آن را نابود کنیم، با این کار آن را کنترل میکنیم. این کشف مهمی از لحاظ اپیدمیلوژی است.
در بخش زیستشناسی، دانشمندان متوجه شدهاند که قابلیت انتقال این ویروس بیشتر از کروناویروسهای دیگر مثل سارس است. این اتفاق به این دلیل رخ میدهد که پروتئینی روی سطح کروناویروس وجود دارد که به راحتی میتواند ویروس را وارد بدن انسان و وارد سلولهای قسمتهای مختلف بدن بکند و اعضای مختلف بدن را تحتالشعاع قرار بدهد.
از طرفی دیگر، درصد مرگومیر کروناویروس از سارس یا مرس کمتر است، برای کروناویروس درصد قربانی در ایران بیشتر از ۴ درصد و در برخی کشورهای دیگر این عدد بین ۳ تا ۴ درصد است. اما این طور تخمین زده شده که در کشورهایی که سیستم پزشکی قوی داشته باشند، درصد مرگومیر این ویروس باید چیزی حدود یک درصد باشد. البته هیچ کسی این عدد را به شکل دقیق نمیداند، درصد قربانیها تغییر میکند و بین کشورها به دلیل وجود سیستمهای پزشکی مختلف این عدد متفاوت است.
همچنین جهش ژنتیکی در این ویروس زیاد است، اگر جهش ژنتیکیای در این ویروس وجود داشته باشد که باعث شود ویروس سریعتر از انسان به انسان منتقل شود و یا بیماری شدیدتری به وجود بیاورد، قطعا آمار مرگومیر بیشتر میشود.
یعنی احتمال افزایش آمار مرگومیر بخاطر جهش ژنتیکی وجود دارد؟
بله، در این ویروس به شکل مرتب جهش ژنتیکی دیده میشود، چراکه ویروس سعی میکند خودش را تطابق بدهد و بتواند انسانهای بیشتری را مبتلا کند. جهشهای ژنتیکی در آن وجود دارد اما ما همچنان نمیدانیم، جهش ژنتیکیای که در این ویروس وجود دارد به بیماریهای شدیدتر ختم میشود یا نه.
اما از ویروسهای دیگر قبلا به این نتیجه رسیدهایم که جهشهای ژنتیکیای وجود دارد که یا انتقال ویروس را سریعتر میکند و یا درصد مرگومیر آن را بالاتر میبرد.
گفتید درصد مرگومیر در ایران حدود ۴ درصد است، اما در کشوری با سیستم پزشکی قوی این عدد ۱ درصد است. علت این اختلاف چیست؟
دلایل مختلفی دست به دست یک دیگر دادهاند تا متاسفانه ایران جزو دو یا سه کشور با بیشترین آمار مبتلایان باشد و درصد قربانیانش هم زیاد باشد.
اول این که درصد قربانی یک معیار آماری است، این عدد با تقسیم تعداد فوت شدگان بر تعداد مبتلایان به دست میآید، این عدد را ضربدر ۱۰۰ میکنیم و میگوییم درصد قربانی کروناویروس در ایران چیزی حدود ۴.۳ درصد است. اگر مخرج این کسر درست گزارش داده نشود و تعداد افراد مبتلا کمتر گزارش داده بشود، درصد قربانی بالاتر میرود. پس یکی از دلایلی که این عدد در ایران میتواند زیاد به نظر بیاید اما در واقع این طور نباشد، این است که تعداد مبتلایان کم گزارش شدهاند، البته الزاما این اتفاق به شکل عمدی رخ نداده است، شاید علایم بیماری در برخی کم باشد و آنها هیچوقت شناخته نشوند.
دلیل دیگر به سیستم بهداشتی ایران ربط دارد، باید ببینیم سیستم بهداشتی کشور به حد اشباع و از پادرآمدن رسیده است یا نه. اگر بتوانیم افراد بیمار را هرچه زودتر درمان کنیم، دوران انتقال بیماری در آن کاهش پیدا میکند و افراد کمتری مبتلا میشوند. به همین دلیل باید سعی کنیم افراد را هرچه زودتر بهبود دهیم و در طی آن مدت هم آنها را در قرنطینه نگه داریم تا بتوانیم انتقال بیماری را کنترل کنیم. در این مدت ممکن است برخی سیستمهای بهداشتی در دنیا واقعا از پا در بیایند و نتوانند به شکل بهتری اوضاع را مدیریت کرده و بیماران را درمان کنند.
یک عامل دیگر هم، موضوع جهش ژنتیکی است که درباره آن صحبت کردیم. اگر جهش ژنتیکی جدیدی به وجود بیاید که با خودش انتقال سریعتری و بیماریهای وخیمتری به همراه داشته باشد و در ایران این جهش ژنتیکی پا گرفته باشد، میتوانیم آن را هم دلیلی دیگر بر آمار بالای قربانیان ایران بدانیم.
در اواخر دسامبر وجود این بیماری تایید شد و ایران هم یک سری محدودیت مسافرتی برای چین ایجاد کرد، اما این اتفاق در اواخر ژانویه رخ داد. حالا در نظر بگیرید در اول دسامبر هم این بیماری در چین وجود داشت و در تمام ژانویه این پروازها محدود نشدند. البته با توجه به این که چین یکی از شرکای اقتصادی ایران است، شاید مهم بود که ارتباط اقتصادی برقرار باشد. به هر حال تحریمهای مسافرتی ایجاد نشد آن هم در دو ماهی که دوره خیلی مهمی بود و این ویروس میتوانست وارد ایران بشود و پا بگیرد. البته فقط در ایران شرایط این طور نبود و کشورهای بسیاری دیر محدودیت مسافرتی ایجاد کردند.
البته گفته میشود دو نوع کروناویروس وجود دارد و نوع خطرناکتر به ایران آمده است. این موضوع صحت دارد؟
فکر میکنم منظورشان همان جهش ژنتیکی است، ما کروناویروس را دقیقا به دو نوع قوی و ضعیف تقسیم نمیکنیم. کروناویروس به شکل مرتب از خود جهش ژنتیکی نشان میدهد، تا جایی که در افرادی که از هم این بیماری را گرفتند، تفاوت ژنتیکی ویروس دیده میشود. شاید نوع ویروس به وجود آمده در ایران هم جهش ژنتیکی دارد و باعث ایجاد بیماری وخیمتر میشود.
به زمانی برگردیم که اعلام شد کروناویروس وارد ایران شد، وزارت بهداشت قبول کرده که دیر متوجه شیوع ویروس در کشور شدند. فکر میکنید علت این ماجرا چیست؟ میتوانیم تحریمها و نبود کیت آزمایشی را مقصر بدانیم؟
خود ما زمانی شنیدیم این بیماری در ایران وجود دارد که نتیجه تست فردی ایرانی در کانادا مثبت شد، هم زمان با اعلام دولت کانادا که این فرد به چین سفر نکرده و به ایران سفر کرده است، ایران هم اعلام کرد این بیماری در کشور وجود دارد.
صددرصد نداشتن کیت آزمایشگاهی دلیل موجهی برای دیر تشخیص دادن یک بیماری همهگیر است، اما دلایل دیگری هم وجود در این اتفاق سهیم بودند.
همانطور که گفتم در اواخر دسامبر وجود این بیماری تایید شد و ایران هم یک سری محدودیت مسافرتی برای چین ایجاد کرد، اما این اتفاق در اواخر ژانویه رخ داد. حالا در نظر بگیرید در اول دسامبر هم این بیماری در چین وجود داشت و در تمام ژانویه این پروازها محدود نشدند. البته با توجه به این که چین یکی از شرکای اقتصادی ایران است، شاید مهم بود که ارتباط اقتصادی برقرار باشد. به هر حال تحریمهای مسافرتی ایجاد نشد آن هم در دو ماهی که دوره خیلی مهمی بود و این ویروس میتوانست وارد ایران بشود و پا بگیرد. البته فقط در ایران شرایط این طور نبود و کشورهای بسیاری دیر محدودیت مسافرتی ایجاد کردند.
در این مدت باید در فرودگاه غربالگری هم انجام میشد، البته این اقدام آن قدر هم موثر نیست، چراکه برخی علایم بیماری را از خود نشان نمیدهند و میتوانند سایرین را مبتلا کنند. با غربالگری بر اساس علایم بیماری ۵۰ تا ۷۵درصد مبتلایان پیدا نمیشود. اما بالاخره تعدادی از بیماران مشاهده میشوند.
متاسفانه در دو یا سه ماه اول تلاشهای مناسبی برای مهار و کاهش دادن بیماری در ایران انجام نشد.
بعد از ورود ویروس به ایران، بحثهایی درباره قرنطینه شهرها انجام شد، اما با مخالفت وزارت بهداشت این اتفاق رخ نداد. شما در این باره چه نظری دارید؟
قرنطینه، یکی از راههای مهار اپیدمی است. سازمان جهانی بهداشت چند روز پیش اعلامیهای صادر کرد و در آن مدیرکل این سازمان گفت این که تلاشها هم در بخش مهارگیری و هم در بخش کاهش بیماران انجام بشود، اهمیت فروانی دارد. قرنطینه کردن هم یکی از موارد اقدامات لازم در بخش مهارگیری است، این اقدام خیلی مهم است، مخصوصا در اوایل ایجاد اپیدمی.
قرنطینه کردن و حتی قرنطینه اجباری لازم است، در ایالت نیویورک یک شهر قرنطینه شده است و گارد ملی هم وارد کار شده تا مطمین باشند این قرنطینه اجرا میشود؛ اجازه ندهند مردم دور هم جمع بشوند، رستورانها بسته باشند و ... ایران اگر جایی را قرنطینه کرده، کار درستی انجام داده است. اگر نه، هنوز برای این کار دیر نشده است.
توضیح وزارت بهداشت این بود که قرنطینه برای زمان قبل از جنگ جهانی اول است و در این دوره جواب نمیدهد.
زمانی که بیماری درمان دارد، قرنطینه یک کار قدیمی است. اما وقتی درمانی وجود ندارد و یک ویروسی که تاکنون ندیدیم وارد جامعه شده است، تنها راه مقابله با آن بازکشت به کارهایی مفیدی است که از سالیان قبل و قرنها قبل انجام میدادیم. ما میدانیم قرنطینه کردن، تاثیر گذار است، به اندازه کافی اپیدمی و پاندمی در دنیا به وجود آمده است تا نقش قرنطینه کردن را بدانیم.
البته ببینید قرنطینه کردن نیازمند سرمایه اجتماعی و اقتصادی زیادی است. شاید راحت باشد که من به عنوان یک اپیدمیولوژیست بگویم، ایران باید این کار را انجام داد. اما سیاستمدارانی که مدیریت یک کشور را به عهده دارند، آن هم کشوری که تحت فشار تحریمهای اقتصادی قرار دارد، با فشارهای دیگری هم روبرو شدند و باید موارد دیگر را هم در نظر بگیرند.
به طور کلی سیاستهای بهداشتی ایران را در مقابل کروناویروس چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم سیاستهای اخیر ایران مثل تعطیلی مدارس و دانشگاهها، ضدعفونی روزانه متروها، تعطیل کردن ادارات برای برخی افراد و ... مفید بودند. بیشترین مشکل سیاستهای ایران به اوایل اپیدمی و زمان شناسایی آن برمیگردد. مثلا شاید باید از ابتدا با ماجرای زیارت در شهرهای مقدس محکمتر برخورد میشد. برخی از سیاستها در ابتدا میتوانستند به شکل بهتری اجرا بشوند.
اما در واقعا سیستمهای بهداشتی کشورهای دیگر هم در حال سقوط هستند، چرا که برخورد با شیوع ویروس واقعا سخت است. در آمریکا هم از برخی اقدامات دولت انتقاداتی انجام شد، مثلا مدارس تا چند وقت پیش باز بودند. به تازگی در دانشگاهی که من در آن تدریس میکنیم تست یک دانشجو مثبت از آب درآمد و آن را تعطیل کردند. اینجا هم برخی از کارها دیر شروع شد.
همه کشورها، در سیستم پزشکیشان یک محدودیتی دارند، حتی اینجا در نیویورک. اینجا اعلام شد شرایط اضطراری است و واقعا احتیاج داشتند همه افراد، حتی دانشجوها در سازمان بهداشت فعالیت کنند، چراکه به اندازه کافی نیرو نداشتند. این کمبود نیرو فقط متعلق به بیمارستانها نبود، نیرویی وجود نداشت که به خانهسالمندان تماس بگیرد. نیویورک به نیروهایی احتیاج داشت که به مدیران خانههای سالمندان تماس بگیرند و اقدامات ضروری را برای آنها توضیح بدهند تا از شیوع ویروس در خانهسالمندان جلوگیری کنند. درایالت واشنگتن، حدود ۴۰نفر در خانه سالمندان بخاطر این اپیدمی جان خود را از دست دادند.
در ابتدای شیوع ویروس، برخی سیاستمداران خطر آن را انکار کردند، این موضوع چه تاثیری در اوجگیری بیماری دارد؟
انکار کردن قطعا انجام اقدام درست را به تاخیر میاندازد و این باعث میشود، اپیدمی بدتر شود. البته اگر یک سیاستمدار هم شیوع ویروس را انکار میکند، عالمان، محققان و پزشکان باید تلاش کنند تا مردم را آگاه کنند و به سیاستمدارها فشار وارد کنند.
فکر کنم دیگر همه قبول کردند این مشکل وجود دارد، اپیدمی یک سیر طبیعی را طی میکند؛ تعداد مبتلایان بیشتر میشود، بعد بالاخره منحنی اپیدمی به یک اوج میرسد و بعد که ویروس دیگر نمیتواند افراد مستعد را پیدا کند، تعداد مبتلایان کمتر میشود و به سطح پایینتری میرسد.
اما همانطور که گفتید مردم و سیاستمداران در بسیاری از کشورها در گذشته ویروس را جدی نگرفتند و باور نکردند که در نتیجه آن یک جهانگیری به وجود میآید. کاری که حالا برای صاف کردن منحنی اپیدمی باید انجام بشود این است که دولتها هم در زمینه کاهش و هم مهارگیری تلاش کنند تا تعداد افراد مبتلا کاهش پیدا کند و اوج منحنی مبتلایان عدد زیادی نشود، بعد هم سرعت انتقال ویروس در جامعه کمتر بشود.
در بخش مهارگیری لازم است که اقداماتی مثل قرنطینه، ایزوله، ردیابی مبتلایان احتمالی و ... انجام بشود. در بخش کاهش هم باید مجتمعات بزرگ را منحل کنند، نگذارند مردم تجمعات بزرگ داشته باشند. ضروری است که در هر دو بخش تلاشها انجام بشود تا تعداد مبتلایان کم شده و از آن مهمتر سرعت انتقال ویروس کمتر بشود تا سیستم بهداشتی یک کشوری از پا در نیاید و بتواند افراد مختلف را درمان کند.
این اپیدمی بالاخره از بین میرود اما باید سعی کنیم هرچه زودتر این اتفاق رخ بدهد.
از پا درآمدن سیستم بهداشتی یک کشور چه معنایی دارد؟ با توجه به اخبار منتشر شده مبنی بر کمبود تجهیزات و نیروی انسانی در ایران چقدر به این موضوع نزدیک هستیم؟
وقتی به جایی برسیم که نشود مدیریت و سرپرستی افرادی که به بیمارستان میآیند را قبول کنیم، به چنین شرایطی میرسیم. مثلا در برخی از شهرهای ایتالیا امکان ارائه خدمات به برخی بیماران سالمند وجود ندارد، چراکه منابع و سرمایه محدود است. ممکن است با کمبود سرمایهانسانی هم مواجه شویم، مخصوصا اگر تجهیزات درست مثل ماسک، دستکش و ... به افرادی که در خط اول حضور دارند ارائه نشود. آنها هم خانواده دارند و نمیخواهند خودشان را در خطر قرار بدهند.
ما میدانیم ۱۵درصد مبتلایان با بیماری شدید مواجه میشوند، شرایط در ۵ درصد بحرانی است. کسانی که دچار بیماری شدید میشوند به اکسیژن احتیاج دارند، به افراد مبتلا به نوع بحرانی هم دستگاه تنفس مصنوعی باید وصل شود محدود بودن این دستگاهها نمونهای است از این که سیستم پزشکی نمیتواند با مبتلایان برخورد کند. در نتیجه این اتفاق درصد مرگومیر بالا رفته و افراد برای مدت طولانیتری مریض میشوند و بیماری را منتقل میکنند.
همه کشورها، در سیستم پزشکیشان یک محدودیتی دارند، حتی اینجا در نیویورک. اینجا اعلام شد شرایط اضطراری است و واقعا احتیاج داشتند همه افراد، حتی دانشجوها در سازمان بهداشت فعالیت کنند، چراکه به اندازه کافی نیرو نداشتند. این کمبود نیرو فقط متعلق به بیمارستانها نبود، نیرویی وجود نداشت که به خانهسالمندان تماس بگیرد. نیویورک به نیروهایی احتیاج داشت که به مدیران خانههای سالمندان تماس بگیرند و اقدامات ضروری را برای آنها توضیح بدهند تا از شیوع ویروس در خانهسالمندان جلوگیری کنند. در ایالت واشنگتن، حدود ۴۰ نفر در خانه سالمندان بخاطر این اپیدمی جان خود را از دست دادند.
واقعا ممکن است که سیستم بهداشتی هر دولتی از پا در بیاید.
اگر کشورها این اپیدمی را جدی نگیرند، حدود ۵۰درصد جمعیت دنیا یا یک کشور خاص میتوانند به ویروس مبتلا شوند. این سناریوی توسط افراد فعال در بهداشت عمومی اعلام شده است.
به جز دولتها، واکنشهای مردم در ایران هم برای ما بسیار عجیب بود، از خرید زیاد ماسک تا صفهای طولانی در مراکز خرید و ... در آمریکا واکنشها به چه شکل بود؟ و مردم چه سهمی در کنترل شیوع ویروس دارند؟
اتفاقا من فکر میکردم این قضیه در آمریکا بیشتر از ایران رخ داده است، اینجا مردم مغازهها را غارت کردند، بخشی از خریدهایشان هم قطعا بیهوده بوده است.
ما میدانیم این بیماری با سرماخوردگی علایم مشابهی دارد، به همین دلیل مردم باید بدانند به محض فهمیدن اینکه با فردی با این علایم در تماس بودند، خودشان را برای ۱۴روز قرنطینه کنند، چراکه ۹۷درصد مبتلایان این ویروس در ۱۴روز از خودشان علایم مختلف نشان میدهند. البته به طور میانگین، در پنج روز علایم بیماری مشخص میشود. به همین دلیل اهمیت دارد که افراد مشکوک برای دو هفته خود را قرنطینه کنند. حالا ممکن است یک نفر با شما تماس بگیرد و خبر بدهد، شخصی که با آن سروکار داشته به ویروس مبتلا شده است. پس باید برای این ۱۴ روز موادی در خانه داشته باشید، مایعات زیادی باید در خانه وجود داشته باشد، داروهای مخصوص سرماخوردگی باید وجود داشته باشد، مقداری مواد غذایی در خانه باشد و ...
اما خرید برخی کالاها اصلا لازم نیست، مثلا ماسکی که شهروندان به آن دسترسی دارند خیلی موثر نیست، چراکه ماسک باید درست روی صورت قرار بگیرد و روزنهای نداشته باشد تا از طریق آن ویروس وارد شود. شهروندان عادی به این ماسکها دسترسی ندارند. احتمال این که دست آلوده شما به ماسک برخورد کند هم زیاد است.
ایرادی ندارد که شهروندی در فضای عمومی از ماسک استفاده کند، اما فکر نکنم این که مقدار زیادی ماسک خریداری کرده آنها خانه پنهان کنند، اقدام درستی باشد.
مهمتر از همه ما میدانیم این بیماری از طریق تماس بین افراد، تماس به سطح آلوده و از طریق قطره منتقل میشود. به همین دلیل خیلی اهمیت دارد که مردم بهداشت دست خود و اتیکت تنفسی درست را رعایت کنند، مثلا هنگام سرفه یا عطسه جلوی دهان خود را بگیرند.
گفتید نمودار ویروس کرونا قطعا یک اوجی دارد و بعد شیبی نزولی را طی میکند. براین اساس چه زمانی دوره شیوع این ویروس در ایران و جهان تمام میشود؟
این پیشبینی بسیار سختی است چراکه نمیدانم چه اقداماتی به شکل قاطعانه در ایران رخ میدهند و تا چه حدی این روند ادامه پیدا کند. اما اگر برگردیم به تاریخ این اپیدمیها نگاه کنیم، میبینیم دو سال طول کشید اپیدمی سارس از بین برود، در رابطه ابولا هم که در آفریقای غربی اپیدمی شد، بعد از دو سال با کمک سازمان جهانی بهداشت به کشورهای آفریقایی اوضاع بهتر شد.
به شرط قرنطینه و ایزوله کردن و نگاه به این تجربیات میشود به این نتیجه رسید که حدود یک یا دو سال طول میکشد تا مبتلایان را به نزدیک صفر برسانیم. اما اقدامات خیلی زیادی باید انجام بشود، سازمان جهانی بهداشت در اعلامیهاش گفت که کشورها نباید تلاشها مهار بیماری را کنار بگذارند و فقط روی کاهش دادن تمرکز کنند.
یعنی اگر قرنطینه، ردیابی بیماران و افراد در تماس با مبتلایان ... را کنار بگذارند و فقط روی اقداماتی مثل تعطیلی مدارس تمرکز کنند، اشتباه بزرگی انجام دادیم.
این پیغام بسیار مهمی است، کشورها باید به آن توجه کنند و اگر میتوانند هر دو نوع اقدامات را به شکل قاطعانه انجام بدهند. اگر هم نمیتوانند از سازمان جهانی بهداشت کمک بگیرند.
اگر این اتفاقات رخ ندهند، بدترین سناریویی که ممکن است با آن روبرو شویم چیست؟
اگر کشورها این اپیدمی را جدی نگیرند، حدود ۵۰ درصد جمعیت دنیا یا یک کشور خاص میتوانند به ویروس مبتلا شوند. این سناریوی توسط افراد فعال در بهداشت عمومی اعلام شده است.
اما این بدترین حالت ممکن است، من فکر میکنم از زمان انجام این پیشبینی (حدود یک هفته پیش) تا امروز، کشورهای زیادی مثل آمریکا اقدامات جدی انجام دادند. همین حالا که ما در حال صحبت کردن هستیم، ترامپ شرایط اورژانس ملی اعلام کرده است. این تصمیم خیلی مهمی است، بعد از این بودجه زیادی برای مقابله با ویروس هزینه میکنند.
براین اساس فکر نکنم این پیشبینی واقعی شود، چراکه کشورهای زیادی در حال مقابله با کروناویروس هستند.
نیاز داریم تمام کشورها دستبهدست هم بدهند و موانع را از سر راه یک دیگر بردارند و به هم کنند. مدیر کل سازمان جهانی بهداشت گفته بود که دنیا وظیفه دارد به کشورهای آسیبپذیر کمک کند، ایران یکی از کشورهایی است که بخاطر تعداد مبتلایان و درصد زیاد قربانی از این موضوع آسیب دیده است و دنیا باید به ایران کمک کند.
گفتید در آمریکا شرایط اورژانس ملی انجام شده است، به طور کلی اقدامات آمریکا را چگونه ارزیابی میکنید؟
خیلی از کارهای خوب میتوانستند زودتر انجام بشوند، وقتی که اشخاصی در دولت هستند که که اپیدمی را جدی نمیگیرند و به تئوریهای توطئه باور دارند، برخی اقدامات دیر انجام میشود.
اما در حال حاضر این بیماری در خیلی از کشورها جدی گرفته شده است، چه در آمریکا، چه در کانادا و چه در کشورهای دیگر. در ایران هم بخاطر این که تعداد مبتلایان "خیلی خیلی خیلی" زیاد است، بحران جدی گرفته شد. این تصور که بیماری در چین شیوع پیدا کرده به کشوری دیگر نمیرسد، اشتباه است. در دنیا دیگر همه چیز از اقتصاد تا تحصیل جهانی شده است. حتی مثلا مرس که از عربستان سعودی شروع شد، به آمریکا و کشورهای دیگر راه پیدا کرد، گفته میشود این ویروس از شتر به انسان رسیده است.
به همین دلیل کشورها نباید فکر کنند، این اپیدمی مشکل آنها نیست.
خانم دکتر مصلحی، برخی ادعاها وجود دارند که میگویند کروناویروس توسط انسان ساخته شده است. اصلا ساخت یک ویروس توسط انسان ممکن است؟
علم و تحقیقات میگویند، کروناویروس از بازار مواد خوراکی در چین شیوع پیدا کرده است و در خفاش وجود داشته است. سارس هم که نوعی کروناویروس بود، از یک حیوان شروع شد و به انسان رسید، مرس هم نوعی کروناویروس است که از شتر وارد بدن انسان شد.
پس احتمال این که این ویروس به طور طبیعی ایجاد شود و وارد بدن انسان شود وجود دارد و علم هم به ما این را نشان داده است. فرضیات وجود دارند چراکه بیوتروریسم یک چیزی است که سالیان سال وجود داشته است. حتی صدها سال پیش جوامعی سعی میکردند با بیوتروریسم دشمنانشان را از پا بیندازند، مثلا لباسهای قربانیان طاعون را به سمت دشمنشان میانداختند، این موضوع همیشه وجود داشته است و به خاطر آن این فرضیات وجود دارد.
اما باید درباره بیوتروریسم کروناویروس مدرک وجود داشته باشد. از لحاظ دانشگاهی بحث فرق میکند. بعدا میشود درباره این سوال که ساخت ویروس از نظر علمی ممکن است یا نه، صحبت کنیم. حتی من بخش تاریخی این موضوع را ترم گذشته به دانشجویانم درس دادم.
نیاز داریم تمام کشورها دستبهدست هم بدهند و موانع را از سر راه یک دیگر بردارند و به هم کمک کنند. مدیر کل سازمان جهانی بهداشت گفته بود که دنیا وظیفه دارد به کشورهای آسیبپذیر کمک کند، ایران یکی از کشورهایی است که بخاطر تعداد مبتلایان و درصد زیاد قربانی از این موضوع آسیب دیده است و دنیا باید به ایران کمک کند.
شاید زمان مناسبی برای ورود به فرضیات نباشد، دنیا باید علیه این ویروس با هم متحد بشود.