اهالی اسلامآباد سالها است که در دل سعادتآباد طعم حاشیهنشینی را میچشند و از نبود حتی یک مدرسه یا درمانگاه رنج میبرند. گذشته اسلامآباد یا همان زورآباد اما در چنین موضع نابرابری نسبت به محلههای مجاور نبوده است.
اهالی اسلامآباد سالها است که در دل سعادتآباد طعم حاشیهنشینی را میچشند و از نبود حتی یک مدرسه یا درمانگاه رنج میبرند. گذشتهی اسلامآباد یا همان زورآباد اما در چنین موضع نابرابری نسبت به محلههای مجاور نبوده است. یکی از اهالی میگوید دوستی داشته که خانهی خود را در میدان کاج کنونی فروخته تا بتواند خانهای در اسلامآباد بخرد. توسعهنیافتگی اما تنها مشکل اهالی اسلامآباد نیست. چالش دیگر آن تخریبهای گاه و بیگاه شهرداری در محله است.
اسلام آباد در گذشته به «زورآباد» معروف بود، منطقهای که زیر پل مدیریت سعادت آباد است که از طریق خیابان فرهنگ و جنوب برجهای آتیه ساز می توان به آن دسترسی پیدا کرد، این منطقه که در دو دههی گذشته شاهد تخریبهای بسیاری از سوی شهرداری بوده است، هم اکنون به دلیل نبود خرید و فروش هیچ قیمتی برای زمینهای آن تعیین نشده است. انصاف نیوز برای بررسی این موضوع از این محله گزارش میدانی تهیه کرده و همینطور با رسول کشتپور،شهردار منطقهی دو و حسین ابراهیمآبادی جامعهشناس شهری به گفتوگو پرداخته است.
نه درمانگاه ، نه مدرسه ، نه کیوسک پلیس
سعادت آباد تهران که بیش از ۲۰ مرکز درمانی تخصصی و عمومی و بیش از ۴۰ داروخانه و نیز در حدود ۴۰ مدرسه دارد، درست در دل خود محلهای دارد که علاوه بر آنکه یادآور بافتهای فرسوده و خودساختهی حاشیه شهرها است و هیچ شباهتی در شهرسازی آن با مناطق مجاور به چشم نمیخورد، از نبود حتی یک درمانگاه، مدرسه و کیوسک پلیس رنج میبرد. در گزارشی که در سال ۸۶ در «همشهری آنلاین» منتشر شده است جمعیت اهالی حدود ۶ هزار نفر عنوان شده است که اکثر آنان الموتی و بعضا ترک و لر هستند.
داستان از کجا شروع شد؟
طبق گفتهی اهالی داستان از جایی شروع میشود که از ابتدای دههی هفتاد که ساکنین با همراه داشتن سند و قولنامههای عادی برای جواز ساخت مراجعه میکنند، شهرداری از دادن مجوز ساخت و ساز و همچنین جواز کسب به اهالی خودداری میکند و همچنین سعی میکند زمینها را با بهایی بسیار پایین نسبت به محلههای مجاور بخرد؛ اهالی نیز تا زمانی که زمینهای اسلام آباد به تناسب محلههای مجاور قیمتگذاری نشود، زمینها را نمیفروشند و این به گفتهی اهالی سرآغازی است برای مجادلهها و تخریبها در اسلام آباد.
وارد مغازهی فلافل فروشی در این منطقه میشویم تا با اهالی منطقه صحبت کنیم صاحب مغازه، چند مشتری و مردی به نام «شفیعی» که سن بالایی دارد و از ساکنین قدیمی اسلام آباد است در مغازه حضور داشتند به سوالات پاسخ دادند.
شفیعی دربارهی قیمت زمینهای اسلام آباد در گذشته میگوید سال ۶۴ یکی از دوستانش زمینی نزدیک جایی که اکنون میدان کاج شناخته میشود را فروخته تا در اسلام آباد زمینی بخرد و در ادامه میگوید: «در اسلام آباد خانههایی هست که قدمت صد ساله دارند و حتی یک آسیاب آبی که ثبت میراث فرهنگی بوده نیز وجود داشته که اکنون تبدیل به مجتمع مسکونی شده است».
بحث در مورد تخریبها که پیش کشیده میشود همهی آنها سرشار از خشم میشوند و هر یک میکوشد به نحوی هولناک بودن تخریبها را تصویر کند. به تخریبی که هفتهی پیش انجام شده اشاره میکنند و در توضیح آن میگویند که تخریب مغازهها به گونهای است که صبح بیدار میشوی و میبینی شهرداری مغازه را تخریب کرده است؛ مثلا همین هفتهی پیش یک مغازه را به دلیل نداشتن مجوز و تابلو خراب کردند، یکی از ساکنان در ادامه میگوید: «تعمیرگاه ما را دوبار با بولدوزر خراب کردند، از نو ساختیم.» از علت تخریبها که سوال میشود میگویند شهرداری علت تخریب را رودخانهی وسط اسلامآباد عنوان میکند اما خود شهرداری در اسلام آباد یک مجتمع جدید و در کنار آن ستاد برفروبی تاسیس کرده است.
اگر میخواستید از روی پلهای رودخانه رد شوید یا باید شمشیر دست میگرفتید یا چماق!
در گزارشهای معدود و قدیمیای که از اسلام آباد موجود است به نبود چراغ برق و نور کافی و همچنین کیوسک پلیس اشاره شده. یکی از اهالی که در اسلام آباد بزرگ شده دربارهی امنیت منطقه میگوید که اوضاع امنیت در اسلام آباد هیچگاه خوب نبوده و شاهد بسیاری از جرایم متنوع در اینجا بوده است. یکی دیگر از اهالی نیز اضافه میکند: «در گذشته اگر میخواستید از روی پلهای رودخانه رد شوید یا باید شمشیر دست میگرفتید یا چماق!»
او در ادامه دربارهی مدرسه اضافه کرد: «در گذشته اسلام آباد مدرسه داشت اما شهرداری با وعدهی ساخت مدرسهی جدید آن را تخریب کرده و الان بچههای اینجا برای تحصیل مجبورند به محلههای مجاور بروند.»
او همچنین درباره اعتراضهای مردم میگوید: «چند بار مردم اسلام آباد اتوبوس کرایه کردند و رفتند دم مجلس اما هیچ نتیجهای نداشت.» مرد دیگری اضافه کرد: «آخرین باری که اینجا آسفالت شده به حدود بیست سال پیش برمیگردد که خود اهالی هزینهی آن را پرداختند با این وجود من چند روز پیش یک میلیون و دویست هزار تومان عوارض شهرداری پرداخت کردم.»
شهردار منطقه ۲: اساسا قیمتگذاری صورت نمیگیرد !
رسول کشت پور، شهردار منطقهی دو تهران در پاسخ به سوال انصاف نیوز مبنی بر موانع قانونی اهالی برای دریافت جواز ساخت و ساز و همچنین جواز کسب علت را نبود طرح مصوب از مراجع ذیربط از جمله کمیسیون ماده پنج و شورای عالی شهرسازی و معماری عنوان کرد و نیز دربارهی چگونگی قیمتگذاری برای زمینهای اسلام آباد گفت: «در حال حاضر با توجه به نبود اسناد زیردستی مصوب و تخصیص نیافتن بودجه برای تملک معارضان، اساسا قیمتگذاری صورت نمی گیرد.
او همچنین دربارهی شباهت ساختارها و معضلات اسلام آباد با حاشیهی شهرها اضافه کرد: «با توجه به اینکه جنس مشکلات و معضلات اسلام آباد با مسایل حاشیهنشینی شهرها متفاوت است نمیتوان چنین برداشتی داشت، اما مشکلات دیگری در این محدوده وجود دارد که با تصویب طرح تهیه شده در مراجع ذیربط حل خواهد شد.»
او در ادامه دربارهی فرآیند و مسیر تخریب ها افزود : «پس از اخذ آرای قطعی از کمیسیون ماده ۱۰۰ و یا توافق با ساکنان تخریبها صورت میگیرد. با توجه به نقشههای حریمهای کمی و کیفی وزارت نیرو در مورد رودخانه، ساختمانهای موجود خارج از این حریمها هستند. طرح موردنظر با عنوان ساماندهی، توسعه و تجهیز رود دره اوین درکه، تهیه شده و جهت بررسی به ادارهی کل شهرسازی و طرح های شهری معاونت شهرسازی و معماری شهرداری تهران ارسال شده است.»
ابراهیمآبادی از «باقیماندگان» توسعه شهری میگوید
ابراهیمآبادی در مورد قیاس اسلامآباد با حاشیهی شهرها به انصاف نیوز گفت: «باید در ابتدا یک نکته را در نظر گرفت. «حاشیه» در اصطلاح «حاشیهنشینی» لزوماً بار معنایی جغرافیایی ندارد بلکه بار معنایی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارد. بنابراین در قلب یک شهر ممکن است حاشیهنشینی وجود داشته باشد. نکته بعدی این است که محله اسلامآباد محلهای نبوده است که در حاشیه محله سعادتآباد شکل گرفته باشد بلکه این فرآیند در تاریخ برعکس بوده است. حتی قدمت این محله و محلات پیرامونی به پیش از احداث بزرگراه چمران میرسد. حتی برجهای آتیساز محصول برونرانی ساکنان محلی و آزادسازی زمین در آن زمان بوده است.
بنابراین باید داستان را بهگونهای دیگر روایت کنیم تا موضوع را فهم کنیم. وضعیت اکنون این محلات محصول فرآیند تاریخی توسعهای است که نابرابری اصل اساسی و لازم آن است. یعنی بهواسطهی نابرابری است که اساسا این توسعه محقق میشود. محلهی سعادتآباد در زمینهای خالی شمال غرب تهران در کنار محلهی شهرک غرب ساخته شده، ارزش زمینهای این منطقه بالا رفت و ساکنان محلهی اسلامآباد دیگر مزاحمان توسعه مبتنی بر رانت زمین و مستغلات شدند. بهنوعی این ساکنان «باقیماندگان» توسعهی شهری در تهران میشوند که باید حذف شوند. بنابراین دیگر عرصهی گفتوگو میان نیروهای توسعهی شهری و ساکنان وجود ندارد. بلکه تنها چیزی که باقی میماند منازعه میان این دو گروه است. نیروهای دخیل در توسعهی شهری ابزارهای مختلفی برای اعمال قدرت دارند و بنابراین از تمام این ابزارها استفاده میکنند که در این منازعه پیروز بیرون بیایند، مخروبهها را رها میکنند، زبالهها را جمعآوری نمیکنند، اجازهی ساختوساز نمیدهند، فضا را برای ساکنان ناامن میکنند و کارهایی مثل این. حتی تلاش میکنند تا این محلات از چشم عبوریها پنهان بماند تا بتوانند با روشهای غیرانسانیتری ساکنان را از آن بیرون برانند.»
در وضعیت منازعه کسی پیروز خواهد شد که تا لحظه نهایی باقی بماند
او در ادامه افزود :«اما این تمام ماجرا نیست. از طرف دیگر ساکنان که بهدرستی سکونت در این محله را حق خود میدانند علیه این جریان مقاومت میکنند. وضعیت وضعیت منازعه است نه گفتوگو. در وضعیت منازعه کسی پیروز خواهد شد که تا لحظهی نهایی باقی بماند و اولین کسی که پا را از میدان منازعه بیرون بکشد بازندهی آن خواهد بود. ساکنان تنها یک سلاح برای این منازعه دارند و آن این است که هیچوقت از این محله را ترک نکنند و با تمام فشارها حضور خود را در محله کمرنگ نکنند. اینطور است که مغازهدار اگر مغازهاش را خراب کنند دوباره آن را میسازد. چون سلاح او آن مغازه است و از بین رفتن آن منجر به ضعیف شدن و نابودی او میشود.»
چگونه میتوان اینها را در نظام موجود جا داد، این همان «ساماندهی»ست
او درمورد ارتباط این وضعیت با نئولیبرالیسم گفت : «این وضعیت شهریشدن نئولیبرال نام دارد که شهرها نه برای زندگی کردن بلکه برای تولید منافع، کسب درآمد و به تبع آن بازتولید سلطه توسعه مییابند. بنابراین بدیهی است که حتی قانون هم منافع این ساکنان را دنبال نکند و با نامگذاری آنها بهعنوان «بزهکار»، «غصبکننده زمین» و امثالهم آنها را مجرم و مستحق اعمال زور بداند.
این موضوع نه فقط در ایران بلکه در تمامی کشورها حتی در بهاصطلاح «توسعهیافتهترینشان» وجود دارد و تمامی تلاش برنامهریزان در این جهت بوده است که بتوان اینها را در نظام موجود جا داد. این همان «ساماندهی» است که در قالب سیاستهایی نظیر شهر همهشمول و امثال آن دنبال میشود. اما تا زمانی که شهرها بخواهند حق متفاوت بودن را از مردم سلب کنند و آنها را به کلیتی یکپارچه تبدیل کنند همواره این بیرونزدگیها وجود خواهد داشت و هیچ سیاستی جز سرکوب نمیتواند بقای نظم موجود را برآورده کند. این سرکوب به تبع آن مقاومت را پدید میآورد.»
تهیدستان غیر رسمی
علیرضا صادقی در کتاب «زندگی روزمره تهیدستان شهری» در توصیفی از حاشیهنشینان نوشته است: تهیدستان حاشیهای شدهاند. به این معنا که آنها به لحاظ اقتصادی استثمار، به لحاظ سیاسی سرکوب، به لحاظ اجتماعی بدنام، به لحاظ فرهنگی طرد شدهاند.
در گوشهای دیگر از کتاب آمده است: «امروزه با گسترش تهیدستان شهری یا «غیر رسمیها» در جهان سرمایهداری، که موقعیت اجتماعی ناامن، بیثبات، پراکنده و در نتیجه غیرسازمانیافتهای دارند، نبردهای طبقاتی بیش از پیش از درون کارخانهها به سمت مبارزه بر سر حق به شهر کشیده شده است. در سالهای اخیر نیز میتوان رد و نشان دو دیدگاه دیگر را نیز در مطالعات اجتماعی دید «طرد اجتماعی» و «توانمند سازی». طرد اجتماعی بر مفهوم حاشیهرانی متمرکز است و درصدد کشف سازوکارها، روابط و نهادهایی است که به طرد و محروم شدن فرودستان میانجامد. افراد یا اجتماعات به دلیل وقایع، شرایط و کنشهایی که در جامعه و بیرون از قدرت کنترل آنها رخ میدهد ، از جریان رایج زندگی طرد میشوند.»