به گزارش مشرق، در مطلبی که اخیرا در واشنگتن پست منتشر شده، اندرو یانگ نامزد پیشین ریاست جمهوری از حزب دمکرات، از آسیایی- آمریکاییان خواسته است تا به بخشی از راه حل علیه کووید 19 تبدیل شوند.
در مواجهه با اقدامات نژادپرستانه ضد آسیایی رو به رشد – که اکنون به حدود 100 مورد گزارش شده در روز رسیده- یانگ با تاکید از آسیایی- آمریکاییان می خواهد تا در تلاش های خود در مبارزه با این ویروس، «قرمز، سفید و آبی» بر تن کنند.
بیشتر بخوانید:
هشدار پارلمان آلمان درباره گسترش نژادپرستی
بازار سیری ناپذیر صنعت فحشا در سرزمین اشغالی
پیش از آنکه دونالد ترامپ کووید 19 را «ویروس چینی» بنامد، یانگ با خوشبینی معتقد بود که «تحت کنترل درآوردن این ویروس»، این کشور را از شر نژادپرستی ضد آسیایی خود خلاص خواهد کرد. اما تاریخچه آسیاییان-آمریکاییان که حوزه تحقیقی من است حکایت از واقعیتی هشیارگرانه دارد.
تاریخچه ای از نژادپرستی ضد آسیایی
تا پیش از پیدایش بحران کووید19 روایت غالب درباره آسیایی آمریکاییان یک اقلیت مدل به شمار می رفت. مفهوم اقلیت مدل که در طول و بعد از جنگ جهانی دوم به وجود آمده، حکایت از این دارد که آسیایی- آمریکاییان، به دلیل موفقیت اقتصادی آنان، مهاجران رنگین پوست ایده آلی برای ایالات متحده به حساب می آمدند.
اما در ایالات متحده، آسیایی- آمریکاییان مدت هاست که تهدیدی برای کشوری قلمداد می شوند که مروج یک سیاست مهاجرتی «فقط سفیدپوستان» بوده است. آسیایی-آمریکاییان «خطر زرد» نامیده می شدند: ناپاک و نامتناسب برای شهروندی در آمریکا.
در اواخر قرن نوزدهم سفیدپوستان بومی تبلیغات بیگانه هراسانه ای را در مورد ناپاک بودن چینی ها در سان فرانسیسکو اشاعه می دادند. تصویب قانون بدنام «استثنای چینی ها»، اولین قانون در ایالات متحده که منحصرا بر اساس نژاد مانع از مهاجرت عده ای می شد، به این تبلیغات دامن می زد. در ابتدا این قانون به مدت 10 سال مهاجرت کلیه چینی ها را ممنوع اعلام می کرد.
در اوایل قرن بیستم مقامات آمریکایی در فیلی پین که در آن زمان یکی از مستعمرات رسمی آمریکا محسوب می شد، فیلی پینی ها را به خاطر بدن های ظاهرا ناپاک و نامتمدنشان تحقیر می کردند. مقامات و پزشکان استعماری دو دشمن را شناسایی کرده بودند: شورشیان فیلی پینی که علیه حاکمیت آمریکا به شورش برخاسته بودند و «امراض حاره ای» که در جسم بومیان تکثیر می شدند. این مقامات با اشاره به کنترل ناپذیری سیاسی و پزشکی فیلی پینی ها، تداوم حاکمیت استعماری آمریکا بر این مجمع الجزایر را توجیه می کردند.
چه این فرمان آلمانی- آمریکاییان و ایتالیایی- آمریکاییان ساکن ساحل شرقی را نیز در برمی گرفت، اما اکثریت کسانی که در سال 1942 زندانی شدند ژاپنی تبار بودند. بسیاری از آنها شهروندانی خنثی و از ژاپنی های نسل های دوم و سوم بودند. ارتش آمریکا برخی از افراد بازداشت شده را که در گردان پر افتخار چهارصد و چل و دوم نیز جنگیده بودند، مجبور کرد وفاداری خود را به کشوری که آنها را صرفا به خاطر ژاپنی بودن زندانی کرده بود اثبات کنند.
در قرن بیست و یکم حتی شهرهای آمریکای شمالی «چند فرهنگی» نظیر زادگاه من تورنتوی کانادا نیز کانون های نژادپرستی ویروس مانندی محسوب می شوند. در طول شیوع سارس در سال 2003 تورنتو شاهد افزایش نژادپرستی ضد آسیایی بود که شباهت زیادی به وضعیت امروز داشت.
کاریان لیونگ جامعه شناس در مطالعه سال 2008 خود به نژادپرستی هر روزه علیه کارکنان مراقبت های درمانی چینی و فیلی پینی در سال های پس از بحران سارس اشاره کرده است. اگرچه آنها در سطح جامعه به خاطر تلاش های خود در بیمارستان ها و دیگر تاسیسات درمانی مورد تجلیل قرار می گرفتند، اما این زنان خود را در وضعیتی یافته بودند که در راه بازگشت به خانه در مورد جانشان بیمناک بودند.
هیچ گونه ابراز میهن پرستی –حتی در مورد کارکنان خط مقدم در یک همه گیری- موجب مصون شدن مهاجران آسیایی در برابر نژادپرستی نمی شود.
تشکیل اقلیت مدل
در طول دهه گذشته از جوایز پولیتزر گرفته تا فیلم های پربیننده، آسیایی- آمریکاییان آرام آرام جلوه بهتری را در هالیوود و سایر صنایع فرهنگی کسب کرده اند.
با وجود اینکه «جوی لاک کلاب» مدت ها بود که بدنام ترین توصیف از آسیایی بودن در هالیوود محسوب می شد، اما ساندرا اوه در مراسم گلدن گلوب سال 2018 جمله اکنون معروف شده اش را بر زبان آورد: «صرف آسیایی بودن یک افتخار است.» این دست کم به شکل صوری هم که شده، یک لحظه شمول فرهنگی بود. با این حال این به اصطلاح شمول آسیایی- آمریکایی رویه تاریکی هم دارد.
در واقعیت همانطور که رابرت لی مورخ فرهنگی گفته، مفهوم شمول می تواند برای تضعیف فعالیت های آفریقایی- آمریکاییان، مردمان بومی و دیگر گروه های به حاشیه رانده شده در ایالات متحده مورد استفاده قرار گیرد و مورد استفاده هم قرار گرفته است. به قول فرانک چین در سال 1974 «سفیدپوستان عاشق ما هستند، چون ما سیاه نیستیم.»
برای مثال در سال 1943 یک سال بعد از آن که آمریکا ژاپنی تباران را بر اساس فرمان اجرایی 9066 روانه بازداشگاه کرد، کنگره قانون استثنا کردن چینی ها را ملغی کرد. لیبرال های سفیدپوست از لغو این قانون نه از روی نوع دوستی نسبت به مهاجران چینی، بلکه با هدف دفاع از یک ائتلاف فراپاسیفیکی علیه ژاپن و کشورهای محور حمایت کردند.
ایالات متحده با دادن اجازه ورود آزادانه مهاجران چینی به داخل کشور، می توانست انطباق پذیری ظاهری خود را به عنوان یک ابرقدرت چند نژادی که رقیب ژاپن و آلمان است نشان دهد. در عین حال ژاپنی -آمریکاییان بازداشتی در اردوگاه ها و آفریقایی- آمریکاییان هنوز مشمول قوانین جدایی سازی نژادی بودند.
جین هونگ مورخ کالج اوکسیدنتال در کتاب جدید خود «گشودن دروازه ها به روی آسیا: تاریخچه ای فراپاسیفیکی بر چگونگی لغو قانون استثنای آسیایی ها از سوی آمریکا» فاش می کند که چگونه دولت آمریکا از شمول مهاجرت آسیایی ها علیه دیگر گروه های اقلیت در زمان ناآرامی اجتماعی استفاده کرده است.
برای مثال در سال 1965 دولت لیندون جانسون فرمان بسیار تجلیل شده هارت- سلر را به قانون تبدیل کرد. این قانون در ابتدا مهاجران آسیایی و آفریقایی را هدف گرفته بود و مهاجرت از یک سیستم سهمیه انحصاری را به یک سیستم امتیازمحور مبتنی بر شایستگی تغییر می داد. با این حال این قانون نیز ممنوعیت هایی را در مورد آمریکای لاتین تحمیل می کرد.
فراتر از سیاست های اقلیت مدل
همانطور که تاریخ نشان می دهد، اجتماعات آسیایی- آمریکایی به جای تلاش برای درخواست از کسانی که قدرت را در دست دارند، برای به دست آوردن کار بیشتر در درون اجتماعات و در ورای خطوط نژادی تلاش می کنند.
فعالان ژاپنی- آمریکایی همچون یوری کوچیامای فقید در تنهایی با دیگر اجتماعات رنگین پوست برای دفاع از جنبش حقوق مدنی کار کرده بود.
کوچیما که یکی از بازداشتی های سابق در مرکز جا به جایی جرمو در آرکانزاس بود، از زندگی پس از جنگ در هارلم و دوستی اش با مالکوم ایکس این الهام را گرفت تا به یک فعال در جنبش های ضد جنگ ویتنام و حقوق مدنی تبدیل شود. در دهه 1980 او و شوهرش بیل که خود او نیز یکی از اجزای گردان چهارصد و چهل و دوم بود، در صف مقدم آماده سازی ها و جنبش پوزش خواهی از بازداشتی های ژاپنی کار می کردند. در نتیجه تلاش های آنها بود که رونالد ریگان فرمان آزادی های مدنی ناشی از آن را در سال 1988 به قانون تبدیل کرد.
کوچیاما و فعالانی نظیر او الهام بخش کار بین اجتماعات در میان اجتماعات آسیایی- آمریکایی شدند. در لس آنجلس که من زندگی می کنم، «مرکز خدمات توکیوی کوچک» از جمله مراکزی است که در صف مقدم سازماندهی توده ای برای مسکن ارزان قیمت و خدمات اجتماعی در محلات به سرعت در حال نوسازی قرار دارد. در حالی که اولویت سازمانی توکیوی کوچک، اعضای اجتماع آن است، اما این مرکز در جهت حمایت از مسکن ارزان قیمت برای ساکنان سیاه پوست و لاتین تبار و نیز ژاپنی- آمریکاییان و دیگر گروه های آسیایی- آمریکایی نیز کار می کند.
به سمت شمال غرب در محله کره ای ها، سازمان مردمی «محله کره ای ها برای همگان» برای دسترسی ساکنان بی مسکن این محله به مسکن مناسب، فارغ از پیشینه نژادی آنها تلاش می کند.
ویروس کرونا مرزی نمی شناسد. به همین ترتیب به نظر من همه باید نمونه این سازمان ها و فعالان را در گذشته و حال برای از میان برداشتن مرزها و مشارکت در سلامت و رفاه جمعی دنبال کنند.
خودانزوایی، فاصله گیری اجتماعی و اتخاذ تمهیدات سلامتی نباید در خدمت اثبات میهن پرستی فرد قرار گیرند بلکه این اقدامات احتیاطی باید به خاطر مراقبت از کسانی انجام شوند که ما آنها را می شناسیم و نمی شناسیم و در داخل و خارج از اجتماعات ملی مان زندگی می کنند.