چه کسانی در اختلاس فرهنگی بزرگ مشارکت داشتند؟

به گزارش مشرق، در روزهای شیوع ویروس کرونا در کشورمان، مراکز فرهنگی و سینماها تعطیل هستند و تولید فیلم‌ها و محصولات سینمایی نیز متوقف شده است، اما حاشیه‌ها همچنان می‌تازند و مثل همیشه بر متن سینمای ما غلبه دارند. جدیدترین اتفاق حیرت‌انگیز در هنر هفتم کشورمان، افشای حمایت برخی سینماگران از محمد امامی (از محکومان به اختلاس که در زندان به سر می‌برد) است. به همین بهانه، یادداشتی که 16 اردیبهشت سال 98 در صفحه تصویرروز کیهان منتشر شده بود با تغییراتی جزئی جهت بروزرسانی، بازنشر می‌یابد.

وقتی به جریان‌شناسی فیلم‌های مبتذل یا جشنواره‌ای و حامیان آنها می‌پردازیم، برخلاف گذشته، دیگر با یک صف ساده متشکل از چند فیلم یا فیلمساز و تهیه‌کننده مواجه نیستیم، بلکه با یک جریان چند لایه «رسانه‌ای- سیاسی-اقتصادی» روبه‌رو هستیم.


 ضلعی از این تشکیلات، شامل صاحبان سرمایه‌های کلان و مولتی میلیاردرها هستند. گروهی که این روزها با کلید واژه صاحبان «پول‌های مشکوک» در سینما مطرح هستند. مثل یکی از سرمایه‌گذاران جدیدالورود سینما که قبلا گویا در زمینه خرید و فروش بیت کوین (پول اینترنتی) فعال بوده و مدتی است سر و کله‌اش در سینما و برخی رسانه‌های ایران پیدا شده است. عده‌ای از ایشان هم به «مال»دارهای سینما معروف هستند؛ مدیران برخی از پردیس‌های سینمایی که این روزها نقش موثری در تعیین سیاست‌ها و برنامه‌های اکران و به طور مستقیم تولید دارند. طی سال‌های اخیر همچنین رد پای متهمان به اختلاس و فساد اقتصادی هم در سینمای ایران پررنگ شده است.


برخی از گروه‌های به اصطلاح صنفی فعال در اکران نیز دستشان با این نوکیسه‌ها در یک کاسه است. هر دو به نفع دیگری، به فیلم‌های مستهجن ضریب می‌دهند. اتفاقا سرمایه‌گذار فیلم «رحمان 1400» نیز خودش یکی از افراد صاحب نفوذ در حوزه اکران است. جالب است؛ وقتی فیلم او را از پرده پایین آوردند، باز هم یکی از آثاری که با شراکت او تولید شده بود را جایگزین کردند تا مشخص شود، همه چیز دست همین جریان بساز- بفروش ضدفرهنگ است.


اما نوکیسه‌های سینما، پشتیبان رسانه‌ای هم دارند. وقتی اسامی گروهی از اهالی سینما در حمایت از متهم ردیف اول اختلاس از صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه فاش شد، نام تعدادی از منتقدان و فعالان رسانه‌ای هم در بین آنها دیده شد.

بیشتر بخوانید:

پشت پرده نامه برای آزادی سرمایه گذار فیلم شهرزاد

البته حمایت آنها فقط محدود به این نامه نیست. حمایت مافیای رسانه‌ای و سینمانویس‌های به ظاهر روشنفکر اما در باطن «زرد» نیز از فیلم‌های نازل و مبتذل، مدت هاست که آشکار شده. حتی به منتقدانی که توسط برنامه‌های سینمایی صداوسیما معروف شده‌اند نیز پشتیبان همین جریان شده‌اند. هدفشان نیز کاملا روشن است؛ سقوط فرهنگی مردم ایران، یعنی صعود آنها. اوضاع به‌گونه‌ای شده که توقیف و از پرده پایین آمدن یک فیلم ضدخانواده، جیغ تعدادی از این منتقدان را درآورد. انواع شبکه‌های ماهواره‌ای از بی‌بی‌سی و صدای آمریکا گرفته تا شبکه‌های وقیح لس‌آنجلسی و فلان روزنامه وابسته به سرمایه‌دارهای دولتی، همه و همه پشت این فیلم‌ها در آمده‌اند و از آنها حمایت می‌کنند.


این وضعیت، در بین کارگردانان هم دیده می‌شود. تا پیش از این تصور می‌شد که برخی از فیلمسازها چون توانایی جذب مخاطب از راه درست و هنرمندانه را ندارند،با دستمایه قرار دادن شوخی‌ها و مسائل جنسی و غیراخلاقی، سعی در جلب مشتری و بالاتر بردن فروش خود را دارند. اما طی سال‌های اخیر، سینماگرانی به ساخت سخیف‌ترین فیلم‌ها رو آورده‌اند که از قضا، خود از مدعیان روشنفکری بوده‌اند. کافی است تا به اسامی کارگردان‌های فیلم‌های به اصطلاح کمدی که طی سال‌های اخیر روی پرده رفته‌اند نگاهی انداخته شود.

اغلب فیلمسازهایی که امروز به تولید کم‌مایه‌ترین آثار می‌پردازند، افرادی هستند که معمولا دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی شبه‌اپوزیسیون داشته‌اند، به جریان سیاسی خاصی نزدیک هستند و در فیلم‌های قبلی خود نیز نگاهی انتقادی از جامعه امروز ایران و نظام حاکم بر کشور را مطرح کرده بودند. حال چه شده است که این فیلمسازهای مدعی روشنفکری و ساخت آثار سیاسی و اجتماعی با نگاه انتقادی، در این وانفسا رو به ساخت آثاری آورده‌اند که هم از نظر ساختاری و هنری به شدت ضعیف هستند و هم از نظر محتوایی، رکورد ابتذال و لودگی را شکسته‌اند؟

به طوری که در آثارشان به شکل بی‌پروایی به بیان شوخی‌های جنسی می‌پردازند! به‌عنوان مثال، کارگردانی که آثار قبلی‌اش در حوزه فمنیستی و اجتماعی بود، اخیرا فیلمی ساخته پر از هجویات و بدون ساختار سینمایی! همچنین کارگردان دیگری که فیلم قبلی‌اش یک اثر سیاسی و پر از کنایه به نظام بود، اخیرا فیلمی را روی پرده برده که از ابتدا تا انتهای آن را شوخی‌های جنسی دربرگرفته است! از قضا نام برخی از این افراد، در نامه حمایت از اختلاسگر سینمایی هم دیده می‌شود!


جریان ترویج ابتذال از سوی اپوزیسیون فقط به سینما و سریال‌های شبکه نمایش خانگی محدود نمی‌شود. کافی است نگاهی به بازار کتاب و به ویژه کتاب‌های ادبی هم بیندازیم. ناشرانی که معمولا کتاب‌هایی با مواضع سیاسی هم جهت با منافع غرب را منتشر می‌کردند، این روزها بیش از آثار سیاسی، کتاب‌هایی با دورنمایه ضداخلاقی چاپ می‌کنند. طی سال‌های اخیر، موج گسترده‌ای از انتشار کتاب‌های شعر به وجود آمده که نه تنها ردی از شعر به معنای واقعی در آنها دیده نمی‌شود بلکه مملو از عبارات و کنایه‌های شرم آور هستند. وضعیت در حوزه ادبیات داستانی فجیع‌تر است.

به‌گونه‌ای که در برخی از کتاب‌های داستان و رمان، مسائل جنسی و ضداخلاقی به صراحت مطرح می‌شود. به‌طور طبیعی، ناشران و نویسندگانی که چنین کتاب‌هایی را روانه بازار می‌کنند، اهداف سیاسی و ایدئولوژیک خاصی دارند. استراتژی آنها این است که با تضعیف روحیات اخلاقی در مردم، نفوذ و سیطره بیشتری بر جامعه بیابند. چون معادله رایج در همه جوامع این است که زوال ارزش‌های اخلاقی، مساوی با گرایش بیشتر جامعه به جریان‌های غربگراست.


وقتی این وضعیت واضح‌تر به نظر می‌رسد که می‌بینیم، در عرصه تئاتر که فضایی به ظاهر روشنفکرانه‌تر دارد و حضور هنرمندان اپوزیسیون در این بخش بیشتر است، طرح ماجراهای جنسی نیز پررنگ‌تر است. به‌گونه‌ای که هر روز شاهد روی صحنه آمدن نمایش‌هایی پر از الفاظ رکیک، پوشش نامناسب بازیگرها و ماجراهای غیراخلاقی هستیم.


بنابراین، آنچه تحت عنوان ابتذال و هجمه آثار سخیف در عرصه ادبی و هنری ایران برجسته شده، یک استراتژی برای پروژه‌ لیبرال‌سازی فرهنگ، اقتصاد و مناسبات اجتماعی کشور است. به همین دلیل هم برخلاف گذشته، نام هنرمندان و نویسندگان اپوزیسیون و شبه‌روشنفکر در این زمینه بیشتر به چشم می‌خورد. می‌توان آنها را شبکه «اختلاس فرهنگی» نامید.

برچسب ها:

فرهنگ و هنر