به گزارش مشرق، با انتشار نامهای منسوب به امضای برخی از هنرمندان کشور برای آزادی محمد امامی سرمایهگذار سریال شهرزاد و متهم فساد بانکی کشور، بار دیگر پرونده پولهای کثیف و ارتباط زیرپوستی این مسأله با بدنه سینمایی کشور مطرح شد.
بیشتر بخوانید
صحنهگردان نامه سینماگران برای آزادی «محمد امامی» چه کسانی هستند؟ +عکس
درست زمانی که فرد مذکور به همراه سید هادی رضوی به عنوان متهمین بانکی و پولی معرفی شدند تا مدتی بعد مسأله «پولهای کثیف» در سینما مطرح بود. در تمام رسانههای فرهنگی و هنری کشور تحلیل و گزارش و یادداشت درباره این مسأله منتشر میشد حتی در تلویویزن در برنامههای سینمایی مانند «هفت» برای آن میزگرد تشکیل گردید. اما بعد از مدتی این سوژه نیز مانند دیگر سوژهها خاموش شد و به تعبیری در بایگانی قرار گرفت.
آغاز «آرسن لوپن» بازی محمد امامی
با شیوع بیماری کرونا و تهدید جانی زندانیان کشور، قوه قضائیه اقدام به آزادی و مرخصی نزدیک به 80 هزار زندانی در کشور کرد تا امکان سرایت کرونا به داخل زندان و اتفاقات تلخ بعد از آن پیش نیاید. در این حین و بعد از عیدنوروز بود که انتشار نامهای برای مرخصی محمد امامی همکار و دوست سیدهادی رضوی جنجال آفرین شد. در این نامه که خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشته شده است، درخواست مرخصی وی با عناوین بسیار پرطمطراقی چون خلاق و کارآفرین نمونه، فعال فرهنگی برجسته و... استفاده شده است که جایگاه وی را بیدلیل بالا برده است.
بیاییم جایگاه محمد امامی را با فردی مانند استاد کشاورز که امروز سالروز تولد ایشان است و یا دیگر هنرمندان برجسته کشور مانند ناصر تقوایی، علی حاتمی، رسول ملاقلی پور و... مقایسه کنیم. آیا واقعاً امامی در حد این اساتید برجسته هنر سینمایی کشورند که با عباراتی چون «از فعالترین و مؤثرترین چهرههای فرهنگ و هنر» یاد بشود؟
اما اتفاق عجیبی که بعد از انتشار نامه رخ داد، تکذیبیههای پشت هم از طرف هنرمندانی بود که پای این نامه را امضا کرده بودند. بسیاری حتی گفتند که متن این نامه را هم نخواندند و اصلا نمیدانند ماجرا چیست؟ توئیتها و پستهای صفحات مجازی ایشان یکی بعد از دیگری منتشر شد. از محسن تنابنده، مهران احمدی، روح الله حجازی تا مهدی کرمپور امضاهای خود را تکذیب کردند.
ماجرای تکذیب و انکار، قبلاً نیز در ماجرای تحریم جشنواره فجر دیده شده بود؛ آنجایی که وقتی برخی از تحریمکنندگان دیدند که تحریم فایدهای نداشته است و 99 درصد جماعت هنرمند کشور در جشنواره شرکت میکنند، همگی با سر آمدند و نه تنها فیلمشان اکران شد که حتی در نشستهای خبری البته با لباس مشکی حاضر شدند.
بازیهای جورواجور نوروزبیگی
در ادامه باید از صحبتهای عجیب جواد نوروزبیگی تهیهکننده سینمایی کشور گفت که در سال گذشته با سرمایهگذارانی چون محمدصادق رنجکشان همکاری کرده بود. نکته عجیب اینجا است که طرفداری از دو سرمایهگذار که رقیب یکدیگرند و اینطور که اهالی رسانه میگویند سایه یکدیگر را با تیر میزنند، جای سؤال دارد؟
او در مصاحبه خود با ایرنا میگوید که «به نظرم دیگر بحث سر محمد امامی نیست. نه برای محمد امامی، برای هر سینماگر دیگری من و بقیه دوستان این کار را قبلا کردهایم و باز هم میکنیم. حالا شاید قبلیها را رسانهای نکردهایم و شاید این را هم نباید رسانهای میکردیم. چون متأسفانه عدهای از سینماگران ما منتظر نشستهاند که همکار خود را متهم و نابود کنند. این اوج بیاخلاقی است. متأسفانه در این روزها کسانی دم از مبارزه با فساد میزنند که واقعا با توجه به سابقهشان در سینما جای تعجب دارد.»
بازی دوگانه نوروزبیگی نیز جای سؤال دارد؟ یکبار بیتعارف از امضای خود و تهدید کردن آنهایی که امضای خود را انکار کردند به افشای صوتشان خبر میدهد و یکبار دیگر با پا پیش میکشد و میگوید که شاید نباید این کار را رسانهای میکردیم چون عدهای نشستهاند تا ما را خراب کنند!
عصبانیت شیخ از بازداشت امامی
در میان اسامی امضا کنندگان این نامه، نام فردی در کسوت روحانیت بیشتر به چشم میآید. فردی که متأسفانه سالها در موسسه روایت فتح مشغول به کار بوده و بیشتر کارش نظارت بر نگارش و چاپ کتابهای شهید آوینی بوده است.
با تحقیقات میدانی در مورد چند نفر دیگر از امضا کنندگان به این نتیجه میرسید که این افراد از موسسین و مدیران یک موسسه خصوصی با نام «ف. د» هستند که شواهد نشان میدهد موسسه مذکور قصد تولید سریالی در نمایش خانگی بر اساس زندگی یکی از ورزشکاران قهرمان ملی را داشته و با محمد امامی برای سرمایهگذاری در این سریال به توافق نیز رسیده بودند که وی بازداشت می شود.
کارگردان این سریال ساخته نشده نیز در گفتگوهای دیگر خود مانند کیانوش عیاری و جمعی که امضای خود را تکذیب نکردند و آن را به خاطر انسانیت و اخلاق اعلام کردند نیز به موارد اینچنینی اشاره کرده است که چرا باید یک تهیهکننده 2 سال زندانی باشد و تکلیفش روشن نباشد.
این در حالی است که در میان جماعت هنری و سینمایی کشور آنقدر افراد مستضعف و کمبضاعت وجود دارد که حتی کرایه منزل خود را هم به زور بدست میآورند. اگر واقعاً امضا کنندگان این نامه دنبال انسانیت و اخلاقند بهتر است که به جای آزادی متهم اقتصادی به فکر کمک به همکاران مظلوم خود باشند.
علاوه بر این در روزهای کرونایی که پشت سر میگذاریم چند نفر از این خیرین دلسوز حاضر کمک به مردم فقیر جامعه برای تأمین مخارج خود و یا تهیه ماسک و دستکش بودند؟ این روال نشان میدهد که آنقدرها هم که میگویند دلسوزی در کار نیست و بیشتر منافع شخصی در میان است.
اعتراض شدید منیژه حکمت
ماجرا اما به اینجا ختم نشد و یکباره صحبتهای منیژه حکمت دیگر سینماگر و کارگردان کشور بازتاب گستردهای پیدا کرد. او معترضانه به تمام افرادی که این نامه را امضا کردهاند در توئیتی نوشت:
«شرم بر ما. شرم بر ما، شرم بر سینمای ما که به خاطر نوالهای که برایمان پرت کردهاند این چنین به دریوزگی افتادهایم و عزت و آبروی فرهنگ و هنرمان را از کسی طلب میکنیم که غارت سفره ناچیز فرهنگیان کشورمان تنها خلاقیت او است و چشم به دست او داریم تا بازگردد و از ابتکارات خلاقانه و عزتمندانهاش شاید لیسی کاسهای هم نصیب ما گردد.چه شد که به اینجا رسیدیم؟ اینها کیستند که بر جرائمشان هم نام هنر میگذارند و چاپلوسی و دستبوسیشان را عدالتخواهی و انساندوستی مینامند. آیا رسواتر از این میشود ذلت و حقارت را فریاد زد؟»
این گفتههای منیژه حکمت باعث شد که بسیاری به او بتازند و علیه او به گونهای سخن بگویند که گویا از او انتظار نداشتند تا اینگونه آبروی آنان را ببرد. برخی از شنیدهها نیز حاکی از آن است که به برخی از خبرنگاران مبالغی پیشنهاد شده است تا با کوبیدن وی موانع آزادی امامی برطرف شود.
«پدرخوانده» از داخل تا خارج زندان
برخی از اهالی سینما در گفتگوی شفاهی در مورد پشت پرده نامه مذکور از شخصی به نام «الف» نام میبرند که به عنوان دوست و همکار امامی در یکی از مؤسسههای پولی در حال دامن زدن آزادی وی از زندان است.
اما در ادامه تحقیقاتی که از بدنه اهالی سینما به دست آورده است باید به فردی به نام «م. ص» نیز اشاره کرد که مدتی در زندان دوست و همبند امامی بوده است. او در مدتی که در زندان با وی سپری میکرده است تصمیم به شروع کردن جریانی برای آزادی امامی کرده است و قولش را از زمانی که از زندان آزاد میشود داده است. او حالا که با مرخصیان کرونایی بیرون از زندان است کلید نامه جنجالی را زده و حالا منتظر اتفاقات بعدی است.
امضاکنندگان پشت چه کسی نماز خواندند؟
بنابراین اگر این اتفاقات صحت داشته باشد بخش قابل توجهی از بدنه سینمایی و هنری کشور ما دنبال گماشته یک متهم اقتصادی راه افتادهاند و با آبروی خود بازی کردهاند. در این صورت باید گفت که رسماً باندِ امامی در حال فشار و سؤاستفاده از شرایط موجود برای آزادی وی است و در این میان برخی از امضاکنندگان به هوای وعدهها و همکاری دوباره با امامی برای پروژههای میلیاردی وارد این گود شدند و برخی دیگر فریب بدتر و بههوای انسانیت رکب بزرگی در زندگی هنری خود خوردند.
کیانوش عیاری و یا عبدالله اسکندری که در مصاحبههای کوتاهی از این نیت خود حرف زدهاند در دسته دوم قرار میگیرند. در حالی که ندانستند پشت چه کسی نماز میخوانند؟
چند روز گذشته نیز جمعی از تهیهکنندگان در نامهای بیان کردند که «شورایعالی تهیهکنندگان سینمای ایران بر خود فرض میداند تا به این دسته از همکاران خود هشدار دهد که اعتماد عمومی مردم عزیز کشورمان به سینمای ایران، کالایی نیست که بشود آن را برای رسیدن به منافع شخصی به حراج گذاشت!...بر این مبنا، این دسته از دستاندرکاران تولید، توزیع و نمایش فیلم را دعوت میکنیم پیش از آن که نگران متهمین جرایم اقتصادی باشند، به فکر سلامت سرمایههای در گردش و مهمتر از آن نگران اعتماد افکار عمومی به سینمای ایران باشند، اعتمادی که طی دهها سال تلاش توسط خلاقترین هنرمندان کشور ایران به دست آمده و پاسداری از آن وظیفه همه سینماگران است.»
بنابراین جو کلی فعلی سینمایی کشور علیه امامی و آزادی او است، اما فعالیت طرفداران وی چه در میان هنرمندان و چه فعالین اقتصادی و حقوقی جای سؤال دارد.
دیروز نیز اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه به این نامه واکنش نشان داده و گفته است که «نامه موسوم به نامه برخی هنرمندان و سینماگران، هنرمندانه نبود؛ در این نامه از کسی که حداقل در مظان اتهامات اقتصادی است تعریف و تمجیدهایی شده بود؛ البته حکم این پرونده هنوز صادر نشده و نمیتوانم جزییات را اعلام کنم. نکته دوم عدم شفافیت در جمع آوری امضاها بود که برخی از افراد گفتند ما اصلا امضا نکردیم یا متن دقیق را نگفته بودند. نکته سوم نیز انتشار این نامه در فضای مجازی بود. اگر یک جمعی نامهای به یکی از مقامات مینویسند باید صبر کنند تا در چارچوب ضوابط قانونی و رعایت عدل و انصاف موضوع بررسی شود.»
اما چرا باید برخی از هنرمندان ما در این میان بازی بدی بخورند و با عَلَم شدن انسانیت و آزادی برای یک متهم اقتصادی میلیاردی آنان فریب بخورند؟ چه جریانی در این میان است تا با آزادی امامی بتواند به مقاصد خود برسد؟ تاختن به سوی منتقدان نامه و امامی به عنوان متهمی که از ذخیره تلاش معلمین برای سودآوری خود فعالیت کرده است، از سوی برخی از خبرنگاران سینمایی گرفته تا تهیهکننده و کارگردان و بازیگر چه معنایی میتوند میتواند داشته باشد؟
به نظر میرسد که جریان پول کثیف و سرمایههای مشکوک مدتی است که خوابیده و دارد باد میخورد و باید که با ایجاد فرصتی مناسب برای آوردن آن به سینمای کشور آنها را فعال کرد؛ منتها عامل و آغازکننده آن در زندان بسر میبرد.