غولی به نام انسان

به گزارش مشرق، داشتم فکر می‌کردم چه کتابی خوانده‌ام که در آن درباره غول‌ها و دیوها قصه‌ای گفته باشد یا شخصیت اصلی آن یک غول یا دیو باشد؛ چیزی به ذهنم نرسید و گفتم چه ظرفیت خوبی است که در ادبیات به آن جدی نگاه نشده و در آن کسی دست به خلق ادبی نزده است، حتی در ادبیات کهن فارسی بارها دیوها و غول‌ها ظاهر شده‌اند و شعرا و ادیبان از این غول‌ها سخن گفته‌اند؛ اما ناگهان یاد رمان دوست‌داشتنی «بی‌کتابی» محمدرضا شرفی خبوشان افتادم. رمانی که به نظر من درباره یک غول است.

غولی که همه در پستوها و غارها و تاریکی‌ها و مخفیگاه‌های مخوف دنبالش می‌گردند، ولی پیدایش نمی‌کنند. شاید آنهایی که این کتاب را خوانده‌اند با خواندن این چندخط بگویند «مطمئنی داری درباره رمان بی‌کتابی حرف می‌زنی؟ در این کتاب غول و دیوی وجود نداشت و بیشتر درباره یک شخصیت علاقه‌مند به کتاب حرف می‌زد.» اما به نظرم این رمان درباره یک غول است آن هم غولی به نام انسان!

غولی که در اندرون تاریک و مخوف انسان‌ها خلوت کرده و در بزنگاه‌ها خودش را به رخ می‌کشد. حالا در آن کتاب ممکن است آن غول در قامت حرص و آز و طمع خودنمایی کند و در بزنگاه زیاده‌خواهی سر بیرون بیاورد و صاحب خود را به ورطه هلاک اندازد.

برای همین دیدم شاید غول‌ها، دیوها و... که در کتاب‌های دیگر شخصیت مستقلی دارند استعاری و کنایی باشند و نویسنده برای یادآوری آنها را به‌شکل غول و دیو درآورده تا خواننده متوجه شود وگرنه هر اثری که در آن یکی از صفات بد بروز بیشتری دارد می‌تواند درباره یک غول باشد.

در واقع جهان ادبیات مملو از غول و دیو است زیرا ادبیات اساسش درباره انسان است و هرجا درونیات انسان‌ها کاویده شده و در آن صفات بد یا خصوصیات زشت در یک شخصیت ظهور یافته در واقع خواننده مشغول خواندن قصه یک دیو است.

«بی‌کتابی» هم حکایت همین است و شاید با این نگاه با من موافق باشید که در این رمان سرگذشت یک غول را می‌خوانیم. غولی که در پایان کتاب در قامت سایه‌ها خودش را به خواننده نشان می‌دهد ولی خب شاید چون ما (خواننده‌های کتاب) مشغول چیز دیگری هستیم و در جستجوی چیز دیگری با شخصیت‌های کتاب وارد آن غار شده‌ایم به لایه دوم قصه شرفی خبوشان وارد نشویم و فقط پوسته را ببینیم، اما باز هم تاکید می‌کنم به نظر من «بی‌کتابی»، قصه‌ای درباره یک غول است، غولی که کتاب دوست دارد. بیایید یک بار با این نگاه «بی‌کتابی» محمدرضا شرفی خبوشان را «دوباره بخوانیم»! 

*حسام آبنوس / دبیر قفسه / جام جم

برچسب ها:

فرهنگ و هنر