«امیر خان» با تمام مهربانی‌اش فریاد می‌زد + عکس

به گزارش مشرق، نوشتن از آن دست کارهایی است که به شکل مستقیم و شدیدی با درون و جهان نویسنده ارتباط وثیق و غیرقابل انکاری دارد. این ارتباط در ادبیات داستانی به مراتب مهم‌تر و عیان‌تر است. در این میانه می‌شود ادا درآورد و از چیزهایی نوشت که به آنها اعتقادی نداریم اما به هزار و یک دلیل درباره‌شان قلمفرسایی می‌کنیم و البته واضح است که این نمایش دست نویسنده‌اش‌را رو خواهد کرد. در واقع این مخاطب است که به واسطه وزن کلمات، اصل یا تقلبی بودن موضع و جهان‌بینی نویسنده را درک می‌کند.


در این یادداشت کوتاه بر آنم تا نگاه اجمالی بر آثار داستان‌نویسی بیندازیم که تا آخر عمر حرفه‌ای چهل ساله‌اش بر مسیری باقی ماند که آن را سبیل الحق می‌دانست و از اینکه منتسب به آن جبهه باشد و ناسزا بشنود هیچ ابایی نداشت. همه عمرش را در جنوب شهر و در دل مردمی زیست که از میان‌شان برخاسته بود و برایشان می‌نوشت.  
 
از امیرحسین فردی و آثار او خواهم گفت
امیرحسین فردی داستان‌نویسی بود که تا آخر عمرش متعهد باقی ماند؛ به هر آنچه اعتقاد داشت و دقیقا همین تعهد مانند نخی تسبیح‌گون در همه آثارش جاری است. فردی که در میان دوستانش امیرخان خطاب می‌شد، تمام‌قد مدافع گفتمان انقلاب اسلامی و همه ملزومات آن بود و در همه مسیر حرفه‌ای نوشتن و خلق آثار داستانی، تحت تاثیر دفاع از این گفتمان بود. مساله اصلی برای او پاسخ به این پرسش در قالب داستان بود که اگر مردم سرزمین‌های دیگر که هیچ، اگر جوانان چند نسل بعد از انقلاب از پدران و مادران خود پرسیدند قهرمانان گمنامی که در این سرزمین مبارزه ‌کردند و به شهادت رسیدند، چگونه زیستند؟ چگونه مبارزه کردند؟ و چگونه توانستند آرمان‌های خود را به ثمر برسانند؟

ما در برابر این پرسشهای بنیادین، داستان‌ها و رمان‌هایمان را به آنها هدیه بدهیم و بگوئیم اینها شرح همه سوالات شماست. بر اساس همین نیاز و دغدغه هم شروع به نوشتن کرد و در سال ۶۳ سیاه‌چمن را نوشت. قلمِ فردی در این کتاب بیش از آنکه داستانی باشد، گزارشی است؛ اما خب سیاه‌چمن هرچقدر هم قابل نقد باشد اما به هر حال اولین داستانی است که توسط نویسنده‌ای انقلابی درباره تاثیر انقلاب اسلامی بر زندگی مردمان حاشیه کرمان که اتفاقا از محروم‌ترین مناطق ایران بود، نوشته شده است. روایت ناگفته‌ها و همه آنچه پیش‌زمینه وقوع انقلاب می‌نامیم فردی ۳۵ساله را ترغیب به نوشتن آن کرد.

انتقال پیام و محتوا برای او از ساختار داستان، واجد اهمیت بیشتری بود؛ به همین دلیل نثر آثارش غالبا نه‌تنها فاقد پیچیدگی هستند بلکه برعکس روان و ساده‌اند. فردی برای مخاطبانی می‌نوشت که خودش از میان آنها برخاسته بود و اتفاقا همین مردم که همراه و مدافع همیشگی انقلاب بودند توسط جماعت روشنفکر طرد و تمسخر می‌شدند؛ اما توسط نویسندگانی چون فردی مخاطب جدی برای خلق اثر محسوب می‌شدند.

در همین مسیر بود که صیرورت، ‌شدن و تغییر آدم‌ها در مسیر زندگی خاصه در جریان انقلاب که در ذات خودش تقابل با استعمار و استبداد را داشت برای او موضوعیت قابل تاملی داشت. جهان داستانی او جهانی بر پایه آزاداندیشی، حقیقت‌طلبی و مبارزه با طاغوت در هر قالب و فرمی بود. همه این مفاهیم در کنار یکدیگر نافی قدرتمند انفعال و نان به نرخ روز خوری است؛ آنچنانکه فردی زیست و آنچنانکه قهرمانان داستان‌هایش را خلق کرد. بر همین اساس است که در داستان‌های او آدم‌هایی خلق شده‌اند که از سیاه و سفید مطلق بودن فاصله معنادار دارند. بلکه کاملا برعکس. او از این موضوع هم ابایی ندارد که شخصیت داستان اسماعیلش گاهی عرق‌خوری کند و گاهی نماز بخواند. او اسماعیل را در میان همه این سردرگمی‌ها خلق می‌کند و آرام و با حوصله پیش می‌برد تا پایش را در زمین یقین محکم بگذارد. اسماعیل مثال میلیون‌ها جوان ایرانی است که می‌روند تا برسند و بیابند.

درباره مهارت داستان‌نویسی او می‌توان بحث دامنه‌داری کرد. اگرچه او هیچ‌گاه در داستان‌سرایی و تعلیق توفیق چندانی نداشت، با این حال استادی بلامنازع او را در توصیفات نمی‌توانیم نادیده بگیریم؛ اما می‌توانیم به احترام ایستادگی و تلاشش برای خلق داستان‌هایی برای بزرگسال و نوجوان ایرانی بر اساس آرمان‌های انقلاب و تجربه زیسته‌اش تمام‌قد بایستیم و کلاه از سر برداریم.
 

 آنچه درباره امیرحسین فردی می‌گویند
گلعلی‌ بابایی، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس: من و مرحوم فردی بچه‌محل بودیم و منزل‌مان در محله جی روبه‌روی همدیگر بود. دوستی و مراودات  ما در مسجد جوادالائمه بیشتر شد. آقای فردی دغدغه‌ زیادی در بخش فرهنگی انقلاب داشت و دغدغه‌اش تربیت نیروی فرهنگی برای انقلاب بود و با کانون‌هایی که تشکیل داد،  دغدغه‌اش را از اول انقلاب عملی کرد.

محسن مومنی‌شریف، رییس حوزه هنری:  من آقای فردی را از آثارشان می‌شناختم؛ زمانی که ایشان سردبیر کیهان‌بچه‌ها بودند و پیش از آنکه کتاب «سیاه‌چمن»‌شان منتشر شود. بعدها به‌واسطه حضور بنده و استاد سرشار در سوره مهر نوجوانان، دوستی‌مان با آقای فردی برقرار شد. مرحوم فردی شخصیتی خودساخته داشتند و به نظرم ایشان کسی بودند که روی تمام حرکات و رفتارش قبلا کار کرده است و رفتاری را براساس هیجان انجام نمی‌دادند.

محمدعلی گودینی، نویسنده: زنده‌یاد امیرحسین فردی معرفت و صفا و سادگی یک روستایی اصیل را در آثار ادبی‌اش داشت. پرکار و کم ادعا بود. صداقتش در کار ادبی مداوم چنددهه‌ای با نوجوانان و پایه‌گذاری ادبیات داستانی انقلاب نامش را در عرصه ادبیات معاصر ماندگار ساخته است. روحش شاد.

علیرضا ‌قزوه، شاعر: استاد امیرحسین فردی از گوهرهای نایاب ادبیات معاصر ما در زمینه اخلاق و آداب مسلمانی بود. اگر روزی تمام ادیبان و شاعران و نویسندگان در دنیا یا آخرت جمع آیند و من بخواهم از حیث اخلاق مسلمانی یک ادیب را انتخاب کنم، آن ادیب بی‌گمان جناب امیرحسین فردی خواهد بود. بعضی آدم‌ها مهربانی‌ و خلق نیک‌ در ذات‌شان است. استاد فردی چنین بود؛ خلق نیکویی که او را از گفتن حقیقت باز نمی‌داشت و گاه اعتراض مسلمانی‌اش را نیز با تمام مهربانی‌اش فریاد می‌زد. یادش همیشه با من است. فاتحه‌ای را نثار روح پاکش کنیم.

*صبح نو /  آزاده جهان‌احمدی

برچسب ها:

فرهنگ و هنر