ماجرای دختری‌ که به آزادی پناه برد!

به گزارش مشرق، الهام تیموری نویسندگی را از سال‌ها قبل و از دوران دانشجویی آغاز کرد، کارشناسی علوم تربیتی از دانشگاه علامه طباطبایی دارد، رمان‌های «پناه»، «تاپروانگی»، «ناتمامِ من»، «تو را بهانه می‌کنم»، «آمینِ دعایم باش» و «چیزی شبیه به تو» را با موضوعات مختلفی چون دفاع مقدس و سبک زندگی ایرانی و اسلامی و... نوشته است.

رمان «پناه» اولین داستانی هست که به مرحله‌ چاپ رسیده زیرا سایر آثار او تاکنون در فضای مجازی منتشر شده است.

«الهام تیموری» نویسنده‌ای که جوان است و با اینکه آثار متفاوتی نوشته اما هیچ یک را در قالب کتاب منتشر نکرده و در واقع رمان «پناه» نخستین اثر وی شمرده می‌شود.

با او درباره رمان اخیرش با موضوع «حجاب» که به زودی منتشر خواهد شد به گفت‌وگو نشستیم، از موضوع حجاب که برای آن انتخاب کرده، از مراحل تالیف و... مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید:

ایده‌ای که پس از سه سال مبدل به طرح شد

* ایده تالیف کتاب «پناه» از کجا آمد؟

ذهن نویسنده‌ها معمولا مملو از ایده و سوژه‌های داستانی هست؛ ذهن من هم همینطور. «پناه» هم یکی از آن هزاران ایده بود که بعد از سه سال پرداختِ ذهنی، بالاخره تبدیل شد به یک طرح اولیه و بعد هم به لطف خدا مبدل به رمان شد.

* در نوشتن این رمان چه مواردی را مدنظر داشتید؟ چرا که موضوع انتخابی شما حجاب بود و ممکن بود واکنش‌ها متفاوت باشد.

من به صورت خودجوش، همیشه دوست داشتم از چیزهایی بنویسم که در جامعه‌ امروز کمرنگ و منسوخ شده است. چیزی به غیر از داستان‌هایی که سلیقه‌ مخاطب را تنزل می‌دهد و باعث فرهنگ‌سازی‌های غلط در بین نسل جوان می‌شود! به نظرم اگر نویسنده بدون داشتن دغدغه و هدف خاصی قلم به دست شود، در حق خودش، مخاطب و جامعه جفا کرده است. من معمولا سعی می‌کنم به موضوعاتی بپردازم که واقعا نیاز به پرداخت و توجه دارد. چیزهایی مثل سبک زندگی ایرانی ـ اسلامی، حجاب و خانواده و برخی سنت‌های فراموش شده….

البته بگویم که این راه سختی‌های زیادی دارد، ولی باید صبور و جسور بود. شخصا بعد از نوشتن چند رمان در این زمینه‌ها، به نکته‌ای پی بردم و آن این است که شما به عنوان یک نویسنده نمی‌توانید خواننده‌ امروزی را با یک پیام اخلاقیِ حکایت‌گونه در سراسر داستان، امر به معروف و نهی از منکر کنید و بعد خوشحال باشید که با همان پیامِ کاملا مستقیم، توانسته‌اید او را به وادی بیاورید که مدنظرتان بوده است. نه! مخاطبان امروزی از طرفی بسیار کم حوصله هستند و از طرفی به شما اجازه نمی‌دهند تا با یک خط مشی مشخص و پررنگ وارد حیطه‌ اعتقاداتشان بشوید و آن‌ها را نهی از منکر یا امر به معروف کنید! بنابراین دست به عصا شدن یکی از شیوه‌هایی هست که من انتخاب می‌کنم تا با موضع‌گیری سریع خواننده مواجه نشوم؛ به گونه‌ای که گاهی ممکن است مخاطب بی‌آنکه متوجه باشد موضوع اصلی رمان، ترویج حجاب بوده، درگیر آن بشود. مثل رمان «پناه» که در فضایی این چنینی پیش می‌رود.

* پیش از انتشار، کتاب را برای مطالعه در اختیار افراد کارشناس قرار دادید؟

بله متن رمان را به دوستان خوب نویسنده‌ای که دارم سپرده بودم و اتفاقا از آن‌ها خواستم تا بجای نظر دوستانه، نقد و نظرات تخصصی‌شان را به من منتقل بکنند تا با ایرادات قلمم آشنا شوم و پیش از چاپ فرصت ویرایش و اصلاح را داشته باشم؛ چرا که معتقدم کاری خوب از آب در می‌آید که صیقل بیشتری خورده باشد...

برای نوشتن رمان‌ها از کتاب‌های موجود استفاده کردم

* از کدام منابع در تالیف استفاده کردید؟ آیا در میانه نوشتن مردد شدید؟

به نظرم وقتی شما می‌خواهید چیزی بنویسید (خصوصا در حیطه‌ای خاص )، باید دو یا چند برابر آنچه که می‌خواهید مکتوب کنید، قبلا مطالعه کرده باشید و ذهن و دلتان آماده شده باشد. بنابراین داشتن مطالعه‌ مرتبط بسیار کمک‌کننده هست و من هم برای نوشتن رمان‌ها از کتاب‌های موجود و مرتبط حتما استفاده می‌کنم. شاید به این دلیل که من در ابتدای نوشتن هر داستان به یکی از ائمه توسل می‌کنم. خداراشکر، خیلی دچار مشکل نمی‌شوم و با حس خوب و اعتماد به نفس و به دور از تردید داستان‌ها را از ابتدا تا انتها پیش می‌برم.

البته در این مورد، هدفمند بودن را هم از دیگر دلایلی می‌دانم که باعث می‌شود همیشه انگیزه و امید در آدمی وجود داشته باشد و در نهایت ما را به مقصد و مقصود می‌رساند.

* تالیف چه مدتی به طول انجامید و چندبار بازنویسی صورت گرفت؟

تالیف اولیه پناه حدوداً چهار یا پنج ماه زمان برد، اما من سه بار و در مقاطع زمانی مختلف، رمان را بازنویسی کردم.

کمال گرا نیستم/ تازه به این‌ باور رسیدم که باید داستان‌ها را چاپ کنم

* کار سفارشی بود یا سوژه مدنظر خودتان بود؟

تقریبا هر دو مورد...

* چرا آثارتان را در فضای مجازی منتشر می‌کردید و این نخستین کتاب منتشر شده شما محسوب خواهد شد؟

چون کارها سفارشی بوده و در سایت‌هایی مثل سایت واحد الکترونیک دانشگاه آزاد درج می‌شد تا مخاطبین به صورت آنلاین بخوانند. شاید چون من تازه به این‌ باور رسیدم که باید داستان‌ها را چاپ کنم و قبلا خیلی در این وادی نبودم در حال حاضر تصمیم به انتشار گرفتم! موضوع دیگر این بود که هرچند کمال گرا نیستم، اما دوست دارم اگر قرار است کاری را چاپ کنم، وقت بیشتری برای بازنویسی و ویرایش آن صرف‌ کنم.

پناه روایت دختری‌ است که به خیال خودش به آزادی پناه برده است

* چرا نام «پناه» را انتخاب کردید؟

این سوال در خود رمان به صورت غیر مستقیم پاسخ داده شده است. در واقع نام «پناه» ایهام و دو معنای دور و نزدیک دارد که در نهایت خواننده حتما متوجه هردو معنا خواهد شد. پناه روایت دختری‌ است که به خیال خودش به آزادی پناه برده، اما اتفاقات به او نشان می‌دهد آرامش طور دیگری رقم می‌خورد و باید به پناه واقعی برگردد.

برچسب ها:

فرهنگ و هنر