به گزارش مشرق، غالب مردم امروز، از زندگی خشک و بیروح شهری خسته شدهاند. از طرفی ایرانیها یک مجموعه بینظیر از انواع آداب و رسوم هستند که جای خالی آن در زندگیهای سرد امروز بسیار احساس میشود. با این وجود بسیاری از فیلمهای ما نیز متأثر از زندگی شهری و روایتگر زندگیهای مرفه واشرافی است که بعضاً با زندگی غالب مردم تفاوت دارد. در این حالت ممکن است که مخاطب، فیلم ببیند اما از روی ناچاری باشد.
مردم ما دوست دارند بدانند که اقوام ایرانی چطور زندگی میکنند، چه صفات و خصلتهایی دارند؟ دغدغههای آنهاچیست؟ نحوه تعامل آنها با یکدیگر چگونه است؟ نوع نگاه آنها نسبت به مسائل ملی چگونه است؟
وقتی شرق آسیا برای ما فیلمهای افسانهای و تخیلی میسازد و اتفاقاً همان افسانه و خیال را بهگونهای پر و بال میدهد و طراحی میکندکه آن فیلمها، نه تنها در کشورهای مبدأ، که در آن سوی مرزهایشان مورد استقبال قرار میگیرد، و وقتیهالیوود یک چهره ساخته و پرداخته شده و غیرواقعی از آمریکا و غرب به خورد مخاطب میدهد و هنرش این است که قدرت روبه افول آمریکا را با دوپینگ سینما، بهصورت غیرواقعی، بزرگنمایی شده و ترسناک به دنیا نشان دهد، چرا ما در طی این سالها نتوانستهایم حتی داشتههایمان را به تصویر بکشیم؟
قطعاً عده زیادی از مردم کشور، نه با کردنشینان غرب کشور، نه با فرهنگ و آداب و رسوم و نه با فداکاریهای آنها آشنا هستند. بسیاری از ما پس از سریال «نون خ» تازه متوجه شدیم که مثلاً میوه انار فقط مخصوص شهری مانند ساوه نیست! یا از بعضی آثار تاریخی، کوهها و دامنههای زیبای غرب کشور و طبیعت چشم نواز آن به این صورت اصلاً آگاهی نداشتیم. حال در نظر بگیرید که چقدر نسبت به زندگی و آداب و رفتارهای آنها بیاطلاع هستیم؟
این قضیه فقط به کردنشینان کشور ختم نمیشود. واقعاًً ما چقدر از زندگی اقوام بلوچ،ترک، لر، عرب،ترکمن، تالش، تات، بختیاری، قشقایی
و... میدانیم؟ چقدر توانستهایم از طریق فیلمها، فرهنگهای ناب آنها را زنده نگه داریم و به نسل آینده که بسیاری از آنها دنیای خود را در لابه لای فالوورها و لایکها جستوجو میکنند، منتقل کنیم؟ای کاش که هنرمندان کشور، دوباره به دیار خود برگردند و هر کدام سفیری برای اقوام خود باشند.
قطعاً در سالهای گذشته مستندهای گوناگونی در زمینه شناخت اقوام ایرانی و آداب و رسوم آنها ساخته شده است، اما باید قبول کنیم که ساخت مستند یا گزارش، به تنهایی کفایت نمیکند و فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی اثر بیشتری روی مخاطب خواهند داشت. در فیلمها، مخاطب پابهپای فیلمنامه و بازیگران میآید و متأثر از رخدادها است و گاهی اوقات خود را درگیر بخشی از آن رخدادها میکند.
بیشتر بخوانید:
پشت پرده حمله یک کانال سینمایی به جبهه فرهنگی انقلاب/ ردپای پولهای مشکوک سینما به رسانهها رسید +تصاویر
در نظر بگیرید که قبل از ساخته شدن سریال «پایتخت»، بسیاری از مردم وقتی نام مازندران و شمال را میشنیدند، به یاد ویلاهای گران قیمت شمال و مراکز توریستی میافتادند، اما بعد از سریال پایتخت با زوایای دیگری از مازندران- هر چند بسیار اندک- آشنا شدند. در سریال «نون خ 2» نیز بهنظر میرسد که روایتگری بیشتری از یک قوم ایرانی صورت گرفته است و بعضاً به مناسبت، در برخی سکانسها به ریز جزئیات زندگی آنها نیز پرداخته شد. هر چند هنوز هم این سریال بسیار جای کار دارد.
همین سریال «نون خ»، در سری دوم که تمرکز بیشتری بر مناطق کردنشین و پرداختن به دغدغههای آنها داشت و لوکیشنهایش را به آن خطه از کشور انتقال داد، اتفاقاً جذابیتهای بیشتری پیدا کرد و بیشتر بر سر زبانها افتاد.
در هر صورت انتظار از سریالهایی مانند «پایتخت» و «نون خ» که در چند فصل تولید میشوند، این است که همچنان باید خود را در اوج نگه دارند. اگر خلاقیت مثبت و داستان پردازی صحیح در این نوع کارها صورت نگیرد، ممکن است با ادامه پیداکردن ساخت آنها، به همان دامیبیفتند که سینمای گیشهای امروز در دام آن افتاده است، یعنی شوخیهای دمدستی و مبتذل، و فحش و ناسزاگویی برای جلب توجه مخاطب و متفاوت نشان دادن خود از طریق شکستن هنجارهای اخلاقی و اجتماعی و خانوادگی.
به طور کلی باید گفت که وظیفه یک کمدی، به سخره گرفتن افراد نیست و برای خنداندن مخاطب دست به هرکاری نمیزند. متأسفانه در سینمای فعلی، بسیاری از فیلمها دربردارنده شوخیهای دم دستی و رکیک هستند که بیشتر میتوان گفت متأثر از اینستاگرام و فضای مجازیای است که قید و بندی ندارد. شأن فیلمسازی بسیار بالاتر از آن است که تا این اندازه تنزل یافته و سخیف رفتار کند.
خلاصه اینکه حفاظت و نگهداری از دستاوردهای یک مجموعه تلویزیونی، بسیار سخت است. امیدواریم که سازندگان «پایتخت»ها و
«نون خ»ها نیز به این مسئله مهم توجه کنند و هر روز بهتر از دیروز باشند، و اعتمادی را که با زحمت به دست آوردهاند، حفظ کنند و همیشه بدرخشند.