رضا به قضای الهی و اهمیت آن در کلام اهل بیت(ع)

مشرق_ به خواست خدای متعال، همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان، همه روزه مجموعه‌ای از احادیث موضوعی اهل‌بیت علیهم‌السلام با نام «ره‌توشه معرفت» تقدیم‌ مخاطبین می‌شود. امیدواریم از نظرات و پیشنهادهای سازنده‌تان برخوردار شویم.

اهمیت رضا به قضای الهی:


1. داناترین مردم: عَنِ الصّادق علیه السلام قالَ: «‌اِنَّ أعْلَمَ النّاسِ بِاللهِ أرضاهُم بقَضاءِ اللهِ؛ (1) به راستی دانا ترین مردم نسبت به خدا، راضی‌ترین آنهاست به قضای خدا.» ‌


2. رکن ایمان: قالَ أمیرُ المؤْمِنین علیه السلام: «‌لِلایمانِ أربَعَةُ أرْکانٍ: الرِّضا بِقَضاءِ اللهِ وَالتّوکُّلُ عَلَی اللهِ وَتَفویضُ الأمْرِ إلَی اللهِ وَالتَّسلیمُ لامْرِ اللهِ؛ (2) ایمان چهار رکن دارد: رضا به قضای الهی، توکل بر خدا، واگذاری امور به خدا و تسلیم شدن در برابر فرمان خدا.» ‌


3. شناخت کامل خدا: عن ابی الحسن الاوّل علیه السلام قال: «‌ینْبَغی لِمَن عَقَلَ عَنِ اللهِ أنْ لایستَبْطِئَهُ فی رِزْقِهِ وَلایتَّهِمَهُ فی قَضَاءِهِ؛ (3) سزاوار است هر که خدای را شناخته است او را در رساندن روزی‌اش به کندی منسوب ندارد و او را در حکم و قضایش متهم نسازد.» ‌


4. در زمره صدیقین: عن الصادق علیه السلام، قال: قالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَبدِی المُؤمِنَ لا أُصَرِّفُهُ فی شَیءٍ إلاّ جَعَلْتُهُ خَیراً لَهُ فَلْیرْضِ بِقَضائِی وَلْیصْبِرْ عَلَی بَلائی وَلْیشْکُر نَعْمائی أکتُبُهُ یا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدِّیقِینَ عِنْدی؛ (4) خداوند بلند مرتبه فرموده است: بنده مؤمنم را به سوی هیچ چیزی نگردانم مگر آنکه آن را خیر او سازم؛ پس باید به قضایم راضی باشد و بر بلایم صبر کند و نعمتهایم را شکر گزارد.‌ ای محمد! [نام] او را در زمره صدیقین نزد خودم می‌نویسم.» ‌


5. نشانه ایمان: ابن سنان می‌گوید: «‌به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مؤمن چگونه بداند که مؤمن است؟ امام فرمود: «‌بِالتَّسلیمِ لِلهِ وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیهِ مِنْ سُرُورٍ أوْ سَخَطٍ؛ (5) به واسطه تسلیم به امر خدا و راضی بودن بر آنچه که بر او از شادی و غم وارد می‌شود.» ‌

ما را خواهی زخویشتن دست بشوی
خود را یله کن پس آنگهی ما را جوی

تا شعله عشق تو بر افروخته شد
جان و دل عشاق همه سوخته شد

آن را که دلش به وصلت افروخته شد
از هر دو سرای چشم او دوخته شد

تقدم رضای خدا:


روزی جمعی از شیعیان به خانه امام باقر علیه السلام آمدند. آن روز یکی از فرزندان امام به شدت بیمار و بستری بود و این مسئله سبب ناراحتی امام شده بود؛ به گونه‌ای که مهمانان، نگران حال امام شدند و با خود گفتند اگر حادثه‌ای برای فرزند امام رخ دهد حتماً از شدت ناراحتی برای او اتفاقی می‌افتد.

چندی نگذشت که صدای شیون زنان از اتاق مجاور بلند شد و امام سراسیمه داخل اتاق رفت. همگی دانستند که فرزند حضرت از دنیا رفته است. آنها بیشتر نگران حال امام شدند. اما وقتی آن حضرت از اتاق بیرون آمد، برخلاف انتظار، او را نگران نیافتند. علت را از او پرسیدند. وی در پاسخ فرمود: «‌ما نیز دوست داریم که عزیزانمان در سلامتی به سر برند، امّا وقتی که امر خداوند نازل شد، رضای او را بیشتر دوست می‌داریم و تسلیم امر او می-شویم.» (6)

-----

[1]. اصول کافی، ج4، ص190 (شش جلدی).
[2]. همان، ص 180.
[3]. همان، ص 194.
[4]. همان.
[5]. همان، ص 196

[6]. بحار الانوار، ج46، ص 301؛ اصول کافی، ج3، ص14.

برچسب ها:

فرهنگ و هنر