شرح فرازهایی برگزیده از آیات جزء هشتم قرآن کریم

مشرق در ایام ماه مبارک رمضان به صورت روزانه چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.

شرح فرازهای برگزیده آیات جزء هشتم قرآن کریم


گر طالب هدایتی از اکثریت پیروی نکن
وَإِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یُضِلُّوکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا یَخْرُصُونَ (116- انعام)


در این آیه خداوند به پیامبرش به عنوان مخاطب خاص و به همه مردم به عنوان مخاطب عام هشدار می دهد که اگر به دنبال اکثریت بیفتند از مسیر هدایت و بندگی خدا خارج شده و گمراه می شوند. آنگاه علت را هم اینگونه بیان می کند که اکثر مردم بر اساس علم و حقیقت عمل نکرده و سخن نمی گویند ملاک کار بیشتر مردم بر حدس و گمان استوار است در حالی که یافتن جاده سعادت و حرکت در آن نیاز به علم حقیقی دارد که آن در مکتب وحی و عقل سلیم (عقل و نقل) یافت می شود و بس.(1)

از ترس نداری، فرزندان خود را سقط نکنید!
وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ (151- انعام)

پیام آیه روشن است خداوند متعال در این آیه کسانی را که از ترس فقر و نداری به فکر کشتن فرزندان خود می افتند را مخاطب قرار داده و آنها را از این کار نهی کرده است و چون هر انحراف عملی ریشه در انحراف فکری دارد از این رو سخنی گفته تا اندیشه آنها را اصلاح کند. فرموده است: شما که نگران رزق و روزیتان هستید بدانید که رزق تمام مخلوقات به دست ماست. ما هستیم که شما و فرزندانتان را روزی می دهیم پس دیگر نگران چه هستید؟

شاید به ذهن بیاید که این آیه امروز، مخاطبی ندارد؛ زیرا در دنیای علم و تمدن بشری دیگر کسی پیدا نمی شود که بخواهد فرزند خود را آن هم برای نان و آبی به قتل برساند؛ اما این سخن با واقعیت جامعه در تضاد است و هشدار قرآن همچنان مخاطبان فراوانی دارد. کم نیستند کسانی که از ترس خرج و مخارج آینده تصمیم به سقط کودکان بی گناهی می گیرند(2) که هنوز چشم به جهان نگشوده اند، قلب کوچکشان در عشق به زندگی در حال طپیدن است. آیا این عده که متاسفانه عده شان کم هم نیست مخاطب آیه نیستند؟

ایمان لازم است؛ اما کافی نیست:
یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لَا یَنْفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا قُلِ انْتَظِرُوا إِنَّا مُنْتَظِرُونَ (158- انعام)


لحظه ای که مرگ(3) یا عذاب قطعی(4) فرا می رسد کسی که تا کنون ایمان نیاورده در این شرایط هولناک ناگهان برگشته و ادعای ایمان می کند پیام آیه این است که چنین ایمانی که از سر اختیار نیست و از روی ناچاریست سودی به حال صاحبش ندارد و نیز اگر قبلا ایمان آورده ولی تا این زمان عمل صالحی از او سر نزده است چنین ایمانی هم نمی تواند دردی از او دوا کرده و مایه نجاتش از جهنم شوند.

نکته مهمی که در آیه وجود دارد این است که ایمان در روز ظهور آیات الهی (وقوع عذاب و یا موقع مرگ) وقتی مفید است که آدمی در دنیا و قبل از ظهور آیات نیز به اختیار ایمان آورده و دستورهای خداوند را عملی کرده باشد؛ ولی کسی که در دنیا ایمان نیاورده و یا اگر آورده در پرتو ایمانش خیری کسب نکرده و عمل صالحی انجام نداده و در عوض سرگرم گناهان بوده؛ چنین کسی ایمانش که ایمان اضطراری است در وقت وقوع عذاب و یا در موقع مرگ سودی به حالش نمی‏دهد.(5)

بیچاره کسی که ده تایی های او بر یکی هایش بچربد:
مَنْ جَاءَ بِالْ۰حَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّیِّئَةِ فَلَا یُجْزَیٰ إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ (160- انعام)


این آیه به یکی از منت‏های خداوند که بر بندگان خود نهاده اشاره می‏کند و آن این است که: خداوند عمل نیک را ده برابر پاداش می‏دهد و عمل زشت و گناهان را جز به مثل، کیفر نمی دهد و اینکه در پایان می فرماید به کسی ظلم نمی شود معنایش این است که از پاداش عملی نمی‏کاهد و کیفر گناهی را بیشتر از آنچه باید نمی‏دهد.(6)

در ارتباط با این آیه شریفه سخنی گهربار؛ اما تکان دهنده از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که حضرت مرتب می فرمود: «وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ آحَادُهُ أَعْشَارَهُ» (7)؛ وای بر کسی که جمع کیفرهای تک تک او از ده تا ده تا ثوابی که به او می دهند بیشتر شود.

امتیازات اجتماعی برای آزمون و امتحان است:
وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَکُمْ خَلَئفَ الْأَرْضِ وَ رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَتٍ لِّیَبْلُوَکُمْ فیِ مَا ءَاتَئکم (165- انعام)


اوست کسی که شما را در زمین، جانشینان [نسل‏های گذشته‏] قرار داد و بعضی از شما را نسبت به بعضی دیگر از جهت مادی و معنوی چند پله بالاتر برد تا شما را به آنچه عنایت فرموده، امتحان کند.

بی شک اختلافات طبقاتی که زاییده استعمار و استثمار و اشکال مختلف بردگی و ظلمهای آشکار و پنهان است را نمی توان به حساب دستگاه آفرینش گذارد و دلیلی هم ندارد که از وجود اینگونه اختلافات بی‏جهت دفاع کنیم. در عین حال نمی‏توان انکار کرد که هر قدر اصول عدالت در جامعه انسانی نیز رعایت شود باز همه انسانها از نظر استعداد و هوش و فکر و انواع ذوقها و سلیقه‏ها و حتی از نظر ساختمان جسمانی یکسان نخواهند بود. نکته اینجاست که قرآن می‏گوید این تفاوتها وسیله آزمایش شما است‏ با آن برتریهایی که خدا به شما داده است؛ نه دستمایه ای برای فخرفروشی و تحقیر دیگران.(8)

هدف شیطان بی آبرو کردن بشر است:
فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطَانُ لِیُبْدِیَ لَهُمَا مَا وُورِیَ عَنْهُمَا مِنْ سَوْآتِهِمَا (20- اعراف)


«وسوسه» یعنی دعوت کردن به کاری با صدایی آهسته و آرام؛ «موارات» هم یعنی پوشاندن چیزی با قرار دادن آن در پس پرده؛ «سوآت» هم جمع «سوأة» به معنای عضوی است که آدمی از برهنه کردن و اظهار آن شرم ‏دارد.(9)
بر اساس این آیه تمام تلاش شیطان در مصاف با آدم و حوا علیهماالسلام برای این بود که آنها را خلع لباس کرده و بی آبرو کند. این نکته ایست مهم برای تمام بشر که شیطان و سپاهش هر چه می کنند و ترفندی به کار می بندد از وسوسه های عملی و القاء شبهات علمی همه و همه برای این است که حیثیت اجتماعی او را لکه دار کنند و او را در دنیا و آخرت بی آبرو کنند.(10)

در آداب دعا «نعره زدن» نیست:
ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْیَةً إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (55- اعراف)


«تضرع» به معنای اظهار ضعف و ذلت است. «خفیة» هم به معنای پنهانی و پوشیده داشتن است‏.(11) این آیه که بیانگر ادب دعاست دستور می دهد که دعا با حالت تضرع و به دور از سر و صدا و فریاد باشد.(12) در پایان آیه هم به شکل کنایه، کسانی را که این ادب را رعایت نکنند «المعتدین؛ تجاورزگران از حدود» خوانده که مراد از حد در اینجا حد و ادب دعاست.

در هر کاری که هستید، برای مردم کم نگذارید:
وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ (85- اعراف)


معنای این فراز این است که «از حقوق مردم چیزی کم نگذارید». هر چند این فراز در بین احکام خرید و فروش و دقت در ترازو و پیمانه است؛ اما پیام آن منحصر در تجارت نشده و تمام روابط اجتماعی و حتی بین الملل را زیر گستره خود می گیرد.(13) بنا بر دستور این آیه هر کس در هر پست و مقام و وظیفه و شغلی که قرار دارد حق ندارد ذره ای از ادای حقوق افرادی که با او طرف حساب هستند بکاهد و در عمل کم بگذارد. استادی که دانشجو دارد؛ کارمندی که ارباب رجوع دارد؛ مغازه داری که مشتری دارد؛ مدیری که کارمند دارد؛ همه و همه باید نسبت به دیگرانی که حقی بر عهده ما دارند نهایت دقت را به خرج دهیم تا مبادا ذره ای از حق آنها شود.


----------

1) ر.ک به المیزان ج7 ص330
2) ر.ک به نمونه ج6 ص34
3) المیزان ج7 ص387
4) همان
5) همان ص 388
6) المیزان ج7 ص390
7) شیخ صدوق، معانی الأخبار، یک جلد، انتشارات جامعه مدرسین قم، 1361 هجری شمس، ص248
8) نمونه ج6 ص70-71
9) المیزان ج8 ص34
10) فرازهایی که قرآن، سخن از «خزی؛ بی آبرویی و رسوایی» در دنیا آخرت می گوید می تواند ناظر به همین نکته باشد. مانند آیه 85 سوره بقره و آیه 27 سوره نحل
11) المیزان ج8 ص159
12) المیزان وجه دیگری را هم ذکر می کند ولی نظر برگزیده حضرت آیت الله جوادی همین نظر است که ذکر شد.
13) نظر حضرت آیت الله جوادی آملی که در جلسات تفسیرشان بیان کرده اند.

برچسب ها:

فرهنگ و هنر