مرد جوان که 20 سال قبل با همدستی دوستش مرتکب قتل شده و با قرار وثیقه آزاد بود با درخواست دختر مقتول بار دیگر به چوبه دار نزدیک شد.
این پرونده که از شامگاه 14 اسفند سال 79 و با کشف جسد خونین مردی ناشناس زیر پل تهرانسر در دستور کار پلیس قرار گرفت بعد از 20 سال بار دیگر به جریان افتاد.این جسد متعلق به مردی بهنام فریبرز بود، همسر وی در تحقیقات اولیه گفته بود که شوهرش روز حادثه مثل همیشه برای رفتن به محل کار خانه را ترک کرد و دیگر برنگشت. او یک پسر 16 ساله و دو دختر نوجوان داشت.
اختلافات خانوادگی
در حالی که همسر مقتول چنین ادعایی را مطرح کرده بود، کارآگاهان در تحقیقات از همسایهها با خبر شدند که فریبرز اعتیاد به مواد مخدر داشته و همسرش هم به خاطر این موضوع با او اختلاف داشته است.
اعتراف به جنایت
وقتی پلیس مهناز را برای بازجویی دوباره به اداره آگاهی احضار کرد، وی این بار راز قتل را برملا کرد و گفت: فریبرز اعتیاد به مواد داشت و زندگی ما را نابود کرده بود، از دست کارهای او خسته شده بودم بههمین خاطر تصمیم گرفتم او را از سر راه بردارم.
موضوع را به پسرم سروش و دوستش بهرام گفتم و قرار شد آنها قتل را انجام دهند. آن روز طبق نقشهای که از قبل کشیده بودیم بههمراه دخترهایم برای خرید از خانه خارج شدیم. سروش و بهرام نیز شوهرم را به قتل رسانده و جسدش را داخل پتو گذاشته و در زیر پل رها کرده بودند.
از آنجایی که میدانستم مدتی بعد خانواده و دوست و آشنا سراغ فریبرز را میگیرند و پلیس به من مشکوک میشود، پیشدستی کردم و با اعلام خبر ناپدید شدن او سعی کردم مسیر تحقیقات را تغییر بدهم.
با اعتراف زن جوان، سروش و بهرام بازداشت شدند. قضات دادگاه سروش و بهرام را به قصاص محکوم کردند و برای مهناز 15سال حبس صادر شد. از آنجایی که سروش در زمان جنایت 16 سال بیشتر نداشت، ابتدا به کانون اصلاح و تربیت فرستاده شد.
بخشش نوه
مدتی از محکومیت سروش گذشته بود که پدر و مادر فریبرز از قصاص نوهشان گذشت کردند.بدین ترتیب سروش پس از سپری کردن دوران محکومیتش از جنبه عمومی جرم از زندان آزاد شد.مهناز نیز پس از گذراندن دوران محکومیتش رهایی یافت.
تنها متهم این پرونده بهرام بود که در زندان به سر میبرد. از آنجایی که پدر بزرگ و مادربزرگ سروش در این مدت فوت کرده بودند و او و خواهرانش اولیای دم پرونده قتل پدر محسوب میشدند سروش و یکی از خواهرهایش چندی بعد با مراجعه به دادسرا از قصاص بهرام گذشت کردند.
اما یکی از خواهرها همچنان خواهان قصاص متهم بود. باتوجه به اینکه دو نفر از اولیای دم رضایت خود را اعلام کرده بودند و بهرام نیز مدت زیادی در زندان بود، مرد جوان موفق شد با قرار وثیقه از زندان آزاد شود.
بهرام پس از آزادی به قید وثیقه از زندان بیرون آمد و زندگی تازهای را آغاز کرد، او که حالا ازدواج کرده و صاحب فرزند شده تصور نمیکرد بعد از 20 سال بار دیگر دست سرنوشت او را به یک قدمی چوبه دار بکشاند.
در حالی که بهنظر میرسید پرونده این جنایت با بخشش آخرین متهم همراه باشد،خواهر سروش به دادسرای جنایی رفت و خواهان اجرای حکم قصاص بهرام شد.
دختر جوان گفت: من آن زمان کوچک بودم و توانایی پیگیری پرونده قتل پدرم را نداشتم اما حالا که بزرگ شدهام و توانایی پرداخت پول دیهای را که خواهر و برادرم میخواهند دارم و با پرداخت این پول خواهان قصاص بهرام هستم.
با درخواست دختر جوان، دستور بازداشت دوباره بهرام صادر شد و مرد جوان دو روز قبل بازداشت و به زندان رجایی شهر منتقل شد.اگر مرد جوان موفق به جلب رضایت دختر مقتول نشود، به دار مجازات آویخته میشود.