مشرق_ دعای روز بیست و یکم ماه مبارک رمضان: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ دَلِیلاً وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلاً یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِین؛ بحارالأنوار ج : 95 ص : 159.
ای خدا، در این روز مرا بسوی رضا و خشنودی خود راهنمایی کن و شیطان را بر من مسلط مگردان و بهشت را منزل و مقامم قرار ده، ای برآورنده حاجات طالبان.
اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِکَ دَلِیلاً
خدایا در این ماه مرا به سوی مسائلی که مورد رضایت توست راهنما باش و دلیلی برای من قرار بده که به مقام رضایت تو برسم « وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَر؛ توبه 72» مقام رضوان از همه مقامات مهمتر و بزرگتر است. بهشتیان از این احساس که خدا از آنها راضی است و پروردگارشان آنان را پذیرفته است، چنان احساس شادی و لذّت میکنند که با هیچ چیز قابل مقایسه نیست. در مورد دوزخیان نیز علاوه بر آتش و عذابهای جسمانی خشم و غضب پروردگار و ناخشنودی خداوند که شامل حال آنهاست از هر شکنجهای بدتر است.
حتی اگر در بهشت رضای خدا نباشد بهشت هم عذاب خواهد بود
علامه طباطبایی در توضیح معنای این آیه شریفه میفرماید: معنای جمله" وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ" به طوری که سیاق آیه آن را افاده میکند، این است که خوشنودی خدا از ایشان از همه این حرفها بزرگتر و ارزندهتر است. و اگر رضوان را «نکره» آورد برای اشاره به این معنا است که معرفت انسان نمیتواند حدود آن را درک کند، چون رضوان خدا محدود و مقدور نیست تا وهم بشر بدان دست یابد، و شاید برای فهماندن این نکته بوده که کمترین رضوان خدا هر چه هم کم باشد از این بهشتها بزرگتر است، البته نه از این جهت که این بهشتها نتیجه رضوان او و ترشحی از رضای اوست، بلکه از این جهت که حقیقت عبودیت که قرآن کریم بشر را بدان دعوت میکند، عبودیتی است که به خاطر محبت به خدا انجام شود، نه به خاطر طمعی که به بهشت او و یا ترسی که از آتش او داریم، و بزرگترین سعادت و رستگاری برای یک نفر عاشق و دوستدار این است که رضایت معشوق خود را جلب کند، بدون این که در صدد ارضاء نفس خویش بوده باشد.
و شاید برای اشاره به این نکته است که آیه را به جمله" ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ" ختم نموده و این جمله دلالت بر معنای حصر دارد و چنین افاده میکند که این رضوان حقیقت هر فوز و رستگاری بزرگی است، حتی رستگاری بزرگی هم که با رسیدن به جنت خلد بدست میآید، حقیقتش همان رضوان است، زیرا اگر در بهشت حقیقت رضای خدا نباشد همان بهشت هم عذاب خواهد بود، نه نعمت.«ترجمه تفسیر المیزان، ج9، ص: 456»
وَ لاَ تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً
خدایا در این ماه کاری کن که شیطان بر من راه پیدا نکند و این هم به توفیق خداست و خدا باید کمک بکند امیر المومنین علیه السلام در حدیثی خطاب به جناب کمیل می فرماید :« یا کمیل! وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ و جَلَّ «انّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ ؛ سوره حجر، آیه 42 و سوره اسراء، آیه 65.» وَ قَوْلُهُ عَزَّ وَ جَلَّ «انَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذینَ یَتَوَلَّونَهُ وَ الَّذینَهُمْ بِه مُشْرِکُونَ؛ سوره نحل، آیه 100 »؛ «ای کمیل! این کلام خداوند است که میفرماید: «ای ابلیس! تو هرگز سلطهای بر بندگان من نخواهی یافت» و کلام (دیگر) خداوند که میفرماید: «تسلّط او (ابلیس) تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدهاند، و آنها که نسبت به خدا شرک میورزند؛ بحارالانوار، جلد 74، صفحه 272.»
تسلط شیطان به دو شیوه
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در این روایت به دو آیه اشاره میکند:
نخست، آیه ای که تسلّط شیطان بر بندگان خاصّ خدا را نفی می کند. و دیگر، آیه ای که سلطه شیطان را نسبت به دو گروه اثبات می کند: کسانی که طوق بندگی و ولایت شیطان را بر گردن آویخته اند و تحت ولایت او هستند، و کسانی که شیطان را شریک خداوند قرار می دهند، گاه ولایت خداوند را می پذیرند و گاه پذیرای ولایت شیطانند. طبق منطق قرآن، شیطان بر این دو گروه سلطه دارد.
مردم تصوّرات نادرستی از شیطان دارند. خیال می کنند ممکن است بدون اختیار اسیر شیطان شوند، در حالی که این تصوّر باطل است. تا به شیطان گذرنامه ندهند این موجود پلیدِ رانده شده از درگاه رحمت الهی، نمی تواند وارد کشور روح و جان انسان شود. آری، تا انسان چراغ سبزی به شیطان نشان ندهد و گذرنامه اش را امضاء نکند، او قدرت نفوذ در انسان نخواهد داشت.
وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلاً
خدایا بهشت را برای من منزل و آرامشگاه قرار ده؛ : امیر المومنین علی علیه السلام در توصیف بهشت و نعمت های بهشتی در نهج البلاغه به توصیفی عمیق و زیبا از بهشت و نعمتهای آن پرداخته است.
خداوند ما و شما را- به رحمت خود- از افرادی قرار دهد که با دل به سوی منازل ابرار و مساکن نیکان حرکت کنند و در وصول به آن ساعی باشند.
یَا قَاضِیَ حَوَائِجِ الطَّالِبِین
ای خدایی که حاجات را تو روا می کنی .