شرح فرازهایی برگزیده از آیات جزء بیست و یکم قرآن کریم

مشرق - در ایام ماه مبارک رمضان به صورت روزانه چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم مخاطبان گرامی می‌شود.


هدایتی که نصیب هر کس نمی شود


وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنین (69- عنکبوت)
کسانی که در راه ما جهاد کنند ما آنها را به طرق خویش هدایت می‏کنیم، و خداوند با نیکوکاران است‏.


«مجاهدة» یعنی به کار بردن آخرین حد وسع و قدرت در دفع دشمن که بر سه قسم است: جهاد با دشمن ظاهری، جهاد با شیطان و جهاد با نفس.(1) «جاهَدُوا فِینا؛ جهادشان همواره در راه ماست‏» کنایه از این است که جهادشان چه در راه عقیده و چه در راه عمل در اموری است که متعلق به خداوند متعال است.
« سُبُلَنَا؛ راه‏های خدا» عبارت است از راه ‏هایی که آدمی را به سوی او هدایت و به او نزدیک می‏کند؛ چون به عنوان مثال وقتی می‏گویند این راهِ سعادت است، معنایش این است که: این راه به سعادت ختم می‏شود.(2)
نکته قابل توجه اینکه هدایتی که در آیه آمده است از جنس هدایت ابتدایی که همه انسانها از آن برخوردارند نیست. هدایت ابتدایی همان نشان دادن راه در ابتدای کار است که این هدایت ابتدایی با فرستادن پیامبران و بیان احکام الهی در مورد تمام انسانها محقق می شود. از این مرحله به بعد کسانی که طبق آن برنامه های عمل کردند و قدری در مسیر خدا حرکت کردند هدایت ویژه الهی شامل حال آنها می شود که این می شود هدایت مضاعف(3). مؤید این تفسیر اشاره به معیت یا همان همراهی اختصاصی(4) است که در جمله بعد آمده است.

عاقبت گنهکاری که توبه نکند
ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساؤُا السُّوای‏ أَنْ کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُن (10- روم)


سرانجام کسانی که اعمال بد انجام دادند بجایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره کردن آن برخاستند.
این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند.
حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است.
آری گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را می‏خورد و آن را از بین می‏برد تا کار به جایی می‏رسد که سر از تکذیب آیات الهی در می‏آورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهی وامی‏دارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذاری در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهی، راهی باقی نمی‏ماند.(5)

سیل و زلزله ای که ما می سازیم:
ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون (41- روم)

به سبب اعمال زشتی که مردم به دست خود مرتکب شدند، فساد و تباهی در خشکی و دریا نمودار شد تا خداوند کیفر برخی از آنچه را که انجام داده‏اند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان‏ برگردند.
مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایی عمومی است که منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود می‏کند؛ مانند زلزله، قحطی، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایی که نظام آراسته و صالح جاری در عالم را بر هم ‏زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنی به خاطر شرکی است که می‏ورزند، و گناهانی است که می‏کنند.(6)

چند نکته:
1. این آیه مخصوص به یک زمان و یا به یک مکان و یا به یک واقعه خاص نیست(7) در نتیجه مراد از « الْبرَِّ وَ الْبَحْرِ » همان معنای معروف است که همه روی زمین را در بر می گیرد.
2. این آیه ناظر به پیامد دنیوی گناهان و چشاندن اثر بعضی از آنها (نه همه آنها) در دنیاست و نسبت به عذاب و پیامدهای اخروی گناهان ساکت است
3. اینکه فرمود: « بَعْضَ الَّذِی عَمِلُواْ؛ بعض اعمالشان را» به این جهت است که خداوند متعال از بیشتر گناهان آنها صرف نظر کرد و فرمود: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ».(8)
4. هر کار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عکس العمل نامطلوبی دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد می‏ کند و خیانت در امانت، روابط اجتماعی را بر هم می‏ زند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد.(9)
5. از روایات اسلامی استفاده می‏ شود که آثار شوم بسیاری از گناهان، حداقل از نظر طبیعی شناخته شده نیست؛ مثلا در روایات آمده است: قطع رحم، عمر را کوتاه و خوردن مال حرام، قلب را تاریک و زنا سبب کوتاهی عمر و کمی روزی می شود.(10)

عده ای که امیدی به هدایتشان نیست:
وَ ما أَنْتَ بِهادِ الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلاَّ مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُون (53- روم)

و تو نمی‏توانی کوردلان را از گمراهی‏شان نجات دهی. فقط کسانی سخن تو را می‏شنوند که ایمان به آیات ما آورده و در برابر حق تسلیم‏اند.


قرآن کریم غیر از حیات و مرگ بدنی و همچنین شنوایی و بینایی ظاهری، نوع دیگری از حیات و مرگ، دید و شنود را مطرح می کند که هم فراتر از نوع مادی و ظاهری آن است و هم سعادت یا بدبختی انسان به آن بستگی دارد.
در فرهنگ قرآن، سعادت انسان در گرو ایمان و عمل صالحی است که انسان بر اساس دستورات وحی و فطرت انجام می دهد.(11) دریافت آموزه های وحیانی از فرستادگان الهی هم تنها در صورتی ممکن است که دریافت کننده صاحب گوش درونی شنوا و روح ایمانی زنده باشد و اگر کسی در اثر گناه و پلیدی گوش باطنش کر شد و روح ایمانش مُرد(12)؛ دیگر امیدی به هدایت او توسط فرستادگان حق نخواهد بود؛ هر چند هدایتگری مانند رسول خدا صلی الله علیه و آله بخواهد او را هدایت کند؛ چون او ابزار لازم برای سعادت را به سوء اختیار خود از دست داده است؛ بنابراین امکان هدایت او دیگر وجود ندارد.

در مقابل کسانی که روح تسلیم و ایمان در آنها زنده است و گوش و چشم دل به گناه کر و کور نکرده اند در برابر ندای وحی و فطرت تسلیم اند و همین امر سبب سعادت و خیری عاقبت آنها می شود. بر این اساس خدا به پیامبرش توصیه می کند که این قدر مشغول این گونه افراد سست عنصر نشو و غم بی ایمانیشان را مخور؛ اینها به آیات ما ایمان نمی‏آورند و در آنها تعقل نمی‏کنند؛ چون اینان مردگانی کر و کورند و تو نمی‏توانی چیزی به ایشان بفهمانی و هدایتشان کنی؛ تو تنها کسانی را می‏ توانی هدایت ‏کنی که به آیات ما ایمان داشته باشند؛ یعنی در این جهت‏ها تعقل کنند و تصدیق نمایند.(13)

احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حرام:
وَ إِن جَاهَدَاکَ عَلیَ أَن تُشْرِکَ بیِ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فیِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا (15- لقمان)

و اگر پدر و مادر تلاش کردند تو چیزی را شریک من قرار دهی که از آن آگاهی نداری، از آنان اطاعت مکن‏ ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش.


از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود:
1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد.
2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.(14)


یکی از دلایل عذاب در دنیا:
وَ لَنُذیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی‏ دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ (21- سجده)

و بی‏تردید آنان را از عذاب نزدیک‏تر [در دنیا] که غیر از عذاب بزرگ‏تر [در قیامت‏] است می‏چشانیم، باشد که [از فسق و فجور دست برداشته و به سوی خدا] برگردند.


از این آیه به دست می آید که خداوند بندگان نافرمانش را قبل از وقوع قیامت به سختی و فشاری از قبیل قحطی و مرض و جنگ و خونریزی و امثال آن مبتلا می کند تا شاید به خود آیند و از شرک و لجبازیشان توبه نمایند و به سوی او برگردند.(15)
البته باید به این نکته توجه داشت که در این دنیا عذابهایی وجود دارد که به هنگام نزول آن، درهای توبه بسته می‏شود که به آن عذاب استیصال گفته می شود؛ یعنی مجازاتهایی که برای نابودی اقوام سرکش به هنگامی که هیچ وسیله بیداری در آنها مؤثر نگردد نازل می‏شود که این نوع عذابها از بحث این آیه خارج است.(16)


-------------
(1) المفردات ص208
(2) المیزان ج16 ص151
(3) آیه 7 سوره محمد صلی الله علیه و آله
(4) المیزان ج16 ص152
(5) ر.ک به نمونه ج16 ص374
(6) علامه طباطبایی (ره) در آیه 96/اعراف و نیز در مباحث نبوت جلد دوم المیزان، ثابت می کند که بین اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقیم هست که هر یک متاثر از صلاح و فساد دیگری است.
(7) به دلیل به ظاهر الفاظش که عام هستند. المیزان ج16 ص195
(8) آنچه از مصائب به شما می‏رسد به خاطر کارهایی است که خودتان کردید و این در حالی است که خدا از بسیاری از گناهانتان گذشت می‏کند. 30/شوری
(9) تفسیر نمونه ج16 ص456
(10) مانند این روایت که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: فِی الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُخَلِّدُ فِی النَّار ؛ زنا پنج ضرر دارد: آبرو را می برد؛ باعث فقر می شود؛ عمر را کوتاه می کند؛ خشم خداوند را بر می انگیزد و انسان را در جهنم جاودان می گرداند. کافی ج5 ص542
(11) آیات 71 سوره احزاب و 9 سوره شمس
(12) آیه 35 سوره انعام
(13) ر.ک به المیزان ج16 ص 204
(14) آیه 23 سوره اسراء
(15) المیزان ج16 ص264
(16) ر.ک به نمونه ج17 ص159

برچسب ها:

فرهنگ و هنر