مشاجره بر سر سفر به ترکیه، منجر به قتل همسر و فرزند و بازداشت پدر خانواده شد. متهم مدعی است به دلیل وضع بد روانی دست به قتل اعضای خانوادهاش زده است.
مردی مرداد سال گذشته به مأموران خبر داد اعضای خانواده برادرش در خانه کشته شدهاند.
او به پلیس گفت: برادرم از من خواست به خانهاش بروم، چون چندساعتی است که همسر و فرزندش جواب تلفن را نمیدهند. وقتی من وارد خانه شدم، دیدم در خانه باز است و زن و فرزند برادرم کشته شدهاند.
وقتی پلیس به محل رسید، معلوم شد عامل این جنایات فردی آشناست، چون در ورودی شکسته نشده و آن فرد بهراحتی وارد خانه شده است.
همچنین مشخص شد آنچه بهعنوان بههمریختگی خانه وجود دارد، صحنهسازی است و عامل جنایت قصد داشته قتل را ناشی از یک درگیری نشان دهد.
اولیایدم زن جوان شکایت کردند و شوهر او نیز علاوهبر شکایت برای قتل زنش، نسبت به قتل دخترش هم شکایت کرد، اما مأموران به پدر خانواده مشکوک بودند.
این مرد در ابتدا گفت: قرار بود با شروع تعطیلات تابستانی با همسر و دخترم به تبریز و بعد هم به ترکیه برویم.
روز سفر یک جلسه فوری در شرکت خودروسازیای که در آن کار میکردم پیش آمد و من به شرکت رفتم، بعد تماس گرفتم تا به همسرم بگویم برای حرکت آماده باشد، اما تلفن را جواب نداد.
چندبار زنگ زدم، ولی بیفایده بود، بعد که با برادرم صحبت کردم، از او خواستم به خانه ما برود. چنددقیقه بعد برادرم خبر داد همسر و فرزندم کشته شدهاند. من هم بلافاصله خودم را به خانه رساندم.
وقتی خانواده زن جوان مورد پرسش قرار گرفتند، گفتند به دامادشان شک ندارند و فکر نمیکنند قتل کار او بوده باشد.
بااینحال این مرد تنها مظنون پرونده بود تا اینکه چند روز بعد خودش به قتل اعتراف کرد و گفت: من همسر و فرزندم را کشتم.
ما دخترخاله و پسرخاله بودیم. سالها بود با هم ازدواج کرده بودیم.
بعد از گذشت هشت سال خدا به ما یک دختر داد. روز حادثه قرار بود با هم به تبریز برویم و چندروزی خانه خواهرم باشیم و بعد به ترکیه برویم.
وقتی در شرکت کار ضروری پیش آمد و من رفتم، زنم خیلی عصبانی شد.
وقتی به خانه برگشتم، به او گفتم آماده شود تا حرکت کنیم. زنم از اینکه دیر آمده بودم عصبانی شد. داشتم ساکم را جمع میکردم که ساک را از دستم گرفت و پرت کرد.
بعد به من فحش داد. دستم را جلوی دهانش گذاشتم تا فحش ندهد. یکدفعه دیدم خفه شد. دخترم وارد اتاق شد و با دیدن جسد مادرش جیغ کشید.
دستم را جلوی دهانش گذاشتم و او را به اتاق خودش بردم. وقتی دخترم را روی تخت گذاشتم، دیدم نفس نمیکشد.
پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 4 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پدر و مادر همسرش برای او درخواست قصاص کردند.
با توجه به اینکه مادر دختربچه زودتر از خودش کشته شده بود، بنابراین دختر ولیدم محسوب میشود و در نتیجه جد پدری او بهعنوان ورثه دختر نوجوان نسبت به قتل مادر دختربچه اعلام گذشت کرد.
درباره قتل دختربچه نیز با توجه به اینکه قاتل پدر است، درخواست قصاص منتفی است، بنابراین شکایت از سوی جد پدری مطرح شد.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: در آن لحظه حال خوبی نداشتم. وضع روحیام بههمریخته بود و نمیدانستم چرا و چطور این کار را میکنم. بهخاطر فحاشیهای همسرم خیلی عصبی شده بودم. من از لحظه اول واقعیت را گفتم و قصد پنهانکردن چیزی را نداشتم. هرچه در دادسرا گفتهام را قبول دارم.
هرچند متهم ادعا کرد در لحظه ارتکاب جنایت وضع روحی بدی داشته، اما پزشکی قانونی تأیید کرد او سلامت روان دارد و مسئول اعمال خودش است.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.