اعترافات مردی که همسرش را به قتل رساند

5ece015bdcd72_2020-05-27_10-27
مردی که همسرش را به قتل رسانده، مثله و سپس دفن کرده است، در بازجویی‌های پلیسی جزئیات جنایت خود را شرح داد.

زنی روز ۲۶ اردیبهشت به دادسرای جنایی تهران رفت و خبر داد خواهرش به نام مینا ناپدید شده است.

او گفت: خواهرم با اینکه متأهل بود و یک پسر نوجوان داشت، تنها زندگی می‌کرد.

دلیل این موضوع هم اختلافاتی بود که با شوهرش داشت.

من روز حادثه با او تماس گرفتم و قرار شد به دیدنش بروم، اما وقتی به خانه‌اش رفتم، در را باز نکرد و از آن زمان تلفنش نیز در دسترس نیست و احتمال می‌دهم اتفاقی برای او رخ داده باشد.

بعد از شکایت این زن، تحقیقات برای یافتن ردی از مینا آغاز شد تا اینکه خواهر او نیز نزد پلیس رفت و خبری تازه داد.

او گفت: از گوشی مینا برای همکارانش پیامکی فرستاده شده مبنی‌بر اینکه او به سفر خارج از کشور می‌رود.

من به این پیامک‌ها مشکوک هستم، چون خواهرم در بیمارستان کار می‌کرد و امکان ندارد در این شرایط کرونایی به سفر خارج از کشور برود.

این زن همچنین گفت: من در جست‌وجوی خواهرم به خانه شوهر او به نام یاسر رفتم، اما این مرد گفت از مینا خبری ندارد.

این در حالی است که خودروی مینا در خانه او پارک است.

کارآگاهان که به یاسر مظنون شده بودند، به تحقیقات خود ادامه دادند و فهمیدند پس از ناپدیدشدن مینا، از یکی از حساب‌های او در سه مرحله ۱۵ میلیون تومان برداشت و به حساب فرزندش واریز شده است.

کارآگاهان به شعبه‌ای که از دستگاه عابربانک آن استفاده شده بودند رفتند و با تماشای فیلم دوربین‌های مداربسته فهمیدند فردی که از کارت مینا پول برداشت کرده، شوهر اوست.

به‌این‌ترتیب سوء‌ظن نسبت به یاسر بیشتر شد.

مأموران این‌بار به سراغ پسر این زوج رفتند.

او گفت از سرنوشت مادرش اطلاعی ندارد. این پسر توضیح داد: روز حادثه مادرم برای سرزدن به من به خانه پدرم آمده بود.

او هرازگاهی این کار را می‌کرد. من بعد از دقایقی از خانه خارج شدم. آن زمان مادرم مشغول تماشای تلویزیون بود. بعد که برگشتم، پدرم گفت او رفته است.

کارآگاهان در نهایت یاسر را بازداشت کردند.

این مرد که ابتدا قصد داشت واقعیت را پنهان کند، در نهایت به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من و مینا سال ۸۰ ازدواج کردیم و پسرمان پنج سال بعد به دنیا آمد. ما از مدت‌ها قبل دچار اختلاف شدیم و این اختلافات تا آنجا ادامه پیدا کرد که ما خانه‌مان را از هم جدا کردیم و پسرم با من زندگی می‌کرد.

نگهداری از پسرمان برایم سخت بود، برای همین دوباره ازدواج کردم، اما بعد از مدتی مینا دوباره به من رجوع کرد و با مسائلی که پیش آورد باعث شد زن دومم را طلاق بدهم.

مهریه او ۲۸۴ سکه بود که ۸۰ سکه را نقد پرداخت کردم و هنوز در حال پرداخت مابقی مهریه هستم.

این مرد در ادامه اعترافاتش گفت: من و مینا بعد از مدتی دوباره با هم دچار اختلاف شدیم.

زنم می‌گفت، چون خانواده‌اش ساکن شمال کشور هستند، ما هم باید به آنجا برویم، ولی من مخالف بودم.

اختلافات ما ادامه داشت تا اینکه پدرزنم فوت کرد. بعد از آن مادرزنم به تهران نقل‌مکان کرد. مینا از آن به‌بعد اصرار داشت در خانه‌ای نزدیک منزل مادرش زندگی کنیم، ولی من باز هم مخالفت کردم. این کشمکش‌ها ادامه داشت.

یاسر اعترافاتش را این‌گونه ادامه داد: من و زنم جدا از هم زندگی می‌کردیم، اما، چون خانه او پارکینگ نداشت، معمولا ماشینش را در خانه من می‌گذاشت.

مینا هرازگاهی به دیدار پسرمان می‌آمد. بعد از مدتی مادرزنم فوت کرد و این اتفاق درگیری‌های من و زنم را بیشتر کرد تا اینکه او روز حادثه به خانه من آمد.

پسرم گوشی او را برای بازی‌کردن گرفت. همان‌موقع بود که فهمیدم زنم با افراد زیادی چت و صحبت کرده است.

به مینا گفتم گفتگو با همین افراد است که مانع می‌شود تو به زندگی ما برگردی. سر این موضوع با زنم مشاجره کردم.

همان‌موقع پسرم از خانه خارج شد. بعد از رفتن او بحث میان من و مینا ادامه داشت تا اینکه او دو تکه سنگ کوچک را که برای خردکردن گردو کناری گذاشته بودم برداشت و به پایم پرت کرد.

من هم عصبانی شدم و او را با سیم تلویزیون خفه کردم.

متهم در ادامه افزود: بعد از قتل به دنبال راهی برای بیرون‌بردن جنازه گشتم.

در نهایت جسد را تکه‌تکه کردم و در چند کیسه گذاشتم. سپس آن را از خانه بیرون بردم و در صندوق عقب خودروام جا دادم و به بیابان‌های شهریار رفتم و جسد را در آنجا دفن کردم.

قصد داشتم خودکشی کنم، اما جرئت این کار را پیدا نکردم.

در همین اوضاع‌واحوال فکر کردم اگر من بمیرم یا بازداشت شوم، پسرم تنها می‌ماند، برای همین ۱۵ میلیون تومان از کارت همسرم که رمزش را داشتم به حساب پسرم واریز کردم تا او بعد از من بتواند به زندگی ادامه بدهد.

در نهایت به خانه برگشتم. بنا بر این گزارش، متهم بعد از اعتراف به جرمش بازداشت شد و کار‌آگاهان مأموریت یافتند جسد مقتول را پیدا کنند.

برچسب ها:

اجتماعی