اسکناس ۲۰ دلاری و اقتدار هالیوودی

به گزارش مشرق، «مسعود اکبری» در یادداشت روزنامه «کیهان» نوشت:

وزارت خزانه‌داری آمریکا - ۳۱ اردیبهشت ۹۹- نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران را با ادعای مضحک «نقض فاحش حقوق بشر» تحریم کرد.

تنها چند روز پس از این اقدام خصمانه، یکی از افسران پلیس نژادپرست آمریکا در اقدامی مسبوق به سابقه، «جورج فلوید» شهروند ۴۵ ساله سیاه‌پوست آمریکایی را بی‌رحمانه به قتل رساند.

این شهروند آمریکایی برای خرید به یک مغازه مراجعه می‌کند. فروشنده به اسکناس ۲۰ دلاری که این شخص داده بود مشکوک شده و به پلیس اطلاع داده بود. ماموران پلیس در خیابان این فرد را متوقف می‌کنند. این شهروند سیاه‌پوست آمریکایی هیچ سلاحی در اختیار نداشته و هیچ مقاومتی هم در مقابل پلیس از خود نشان نداد.

بیشتر بخوانید:

کشته‌شدن افسر پلیس در تظاهرات، «تروریسم داخلی» بود

عبور از مرزهای ایالتی برای شرکت در اعتراضات جرم محسوب می‌شود

بزرگترین شهر ایالت «اوهایو» نیز وضعیت اضطراری اعلام کرد

با این حال مأموران پلیس در اقدامی توهین‌آمیز و بی‌رحمانه و در حالی‌که هیچ نشانه‌ای مبنی بر تخلف این فرد نداشتند، وی را بر روی زمین خوابانده و یکی از افسران زانوی خود را بر گردن این شهروند آمریکایی می‌گذارد. «فلوید» بارها از مامور پلیس می‌خواهد که زانوی خود را از گلوی وی بردارد و فریاد می‌زند که «نمی‌توانم نفس بکشم» و التماس می‌کند او را نکشد. اما گوش شنوایی نیست و وی تنها به این دلیل که یک سیاه‌پوست است و جان سیاهان در آمریکا ارزشی ندارد، بی‌رحمانه به قتل می‌رسد.

این اقدام جنایتکارانه پلیس آمریکا با اعتراض گسترده مردم در شهر «مینیاپولیس» در ایالت «مینه‌سوتا» مواجه شد. معترضان، ساختمان‌های متعلق به پلیس را آتش زده و در ادامه پرچم آمریکا در ایالت‌های مختلف به آتش کشیده شد.

قتل بی‌رحمانه یک شهروند آمریکایی توسط پلیس این کشور بار دیگر چهره بدون روتوش ساختار حاکمیتی آمریکا را به جهانیان نمایش داد.

رهبر معظم انقلاب- ۶ اردیبهشت ۹۴- در دیدار فرماندهان نیروی انتظامی فرمودند: «یک مسئله‌ مهمی که وجود دارد - که بنده بارها تکرار کرده‌ام - مسئله‌ اقتدار نیروی انتظامی است...بایستی اقتدار داشته باشید؛ باید بتوانید مقتدرانه عمل کنید؛ باید بتوانید با قاطعیت عمل کنید. منتها نکته کار این است که اقتدار را با ظلم نباید اشتباه کرد؛ اقتدار را با حد و مرز نشناختن و بی‌مهار حرکت کردن نباید اشتباه کرد. مثلاً فرض کنید در بعضی از کشورها - فرضاً در آمریکا - پلیس خیلی مقتدر است؛ آدم‌های عضلانی را هم پشت دوربین‌ها و مانند اینها نشان می‌دهند که اینها به‌عنوان پلیس آمده‌اند وسط میدان و دارند قبض‌وبسط می‌کنند؛ خب بله؛ لکن می‌زنند بی‌گناه‌ها را می‌کُشند؛ کسی را به‌عنوان اینکه مثلاً می‌خواسته اسلحه بکِشد، پانزده شانزده گلوله می‌زنند و پدرش را درمی‌آورند، نابودش می‌کنند - این اقتدار، اقتدار مطلوبی نیست؛ اقتدار همراه با ظلم است؛ این اقتداری است که در نهایت، ایجاد امنیت نمی‌کند، ایجاد ناامنی می‌کند؛ خود این، عامل ناامنی می‌شود».

ایشان در ادامه فرمودند: «(سیاه‌پوستان در آمریکا) مورد ظلم قرار می‌گیرند، مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرند، مورد تحقیر قرار می‌گیرند؛ بعد هم که جانشان [در خطر است‌]. این‌جور اقتداری در مورد پلیس، مطلوب اسلام و مطلوب ما نیست؛ نه، ما این را که بیاییم و حالت و شکل به‌اصطلاح بازی سینمایی و هالیوودی بدهیم به کار پلیس خودمان در خیابان، نمی‌پسندیم. ما می‌خواهیم کار به‌معنای واقعی کلمه انجام بگیرد؛ یعنی قاطعیّت، اقتدار در عین ‌حال با عدالت، با مروّت، با ترحّم؛ جاهایی بایستی با ترحّم همراه باشد؛ این مظهر اسلام است».

در اقتدار هالیوودی در آمریکا، اخلاق، انسانیت، عدالت، مروّت و ترحّم هیچ جایی ندارد. این اقتدار هالیوودی، یک روز در قامت یک افسر پلیس ظاهر می‌شود که با زانو، گردن یک شهروند را می‌فشارد و او را به قتل می‌رساند و روز دیگر، در قامت سرباز آمریکایی در عراق و افغانستان ظاهر می‌شود که به پیکر بی‌جان یک نوجوان معصوم تعرض کرده و حتی از این اقدام تصویربرداری نیز می‌کند!

اقتدار هالیوودی، یک روز بمب اتمی بر سر مردم ژاپن فرو می‌ریزد و روز دیگر از تروریست‌های تکفیری در منطقه غرب آسیا حمایت کرده و برای سر بریدن مردم توسط داعشی‌ها، سوت و کف و هورا می‌کشد.

اقتدار هالیوودی که نماد توحش و جنایت است، هر روز قربانی می‌گیرد. از عراق و سوریه و یمن و بحرین و لبنان و افغانستان و پاکستان تا ویتنام و ژاپن و نیجریه و ونزوئلا و حتی شهرهای مختلف در ایالات متحده آمریکا.

آمریکا رکورددار تروریسم دولتی است. اقدام جنایتکارانه واشنگتن در به شهادت رساندن سپهبد حاج قاسم سلیمانی، یکی از جدیدترین مصادیق کارنامه سیاه آمریکا در حقوق بشر است.

ساختار حاکمیتی آمریکا- کاخ سفید،کنگره، دستگاه قضایی، پلیس و...- مصداق اتّم جنایت، دیکتاتوری و وحشی‌گری است. آمریکا اکنون مظهر استکبار در دنیاست. اینجاست که فلسفه شعار دقیق «مرگ بر آمریکا» بیش از پیش عیان می‌شود.

طیف غربگرا این‌گونه القا می‌کند که مرگ بر آمریکا، یک مسئله شعاری و احساسی و دشمن‌تراشی است. این در حالی است که این، یک مسئله اساسیِ متّکی بر پایه‌های منطقی است. ظاهر قضیه سیاسی است؛ اما باطن قضیه، یک مسئله‌ انسانی، اخلاقی و تاریخی است.

ساختار حاکمیتی آمریکا دشمن بشریت است و این دشمنی هیچ حد و مرزی ندارد. این جنایت، دیکتاتوری و وحشی‌گری باید خاتمه یابد و شعار مرگ بر آمریکا دقیقا در همین جهت می‌باشد.

استیصال واشنگتن در مقابله با کرونا و در ادامه اعتراضات گسترده مردمی در واکنش به اقدام جنایتکارانه پلیس این کشور، از افول روزافزون آمریکا حکایت می‌کند.

رهبر معظم انقلاب - ۲۹ بهمن ۹۸ - فرمودند: «همچنان که شکوه و جلال کشتی معروف تایتانیک مانع از غرق شدن آن نشد، تلاش برای آرایش ظاهر آمریکا و شکوه و جلال آن نیز مانع از غرق شدنش نیست و آمریکا غرق خواهد شد».

برچسب ها:

سیاسی