جمله‌ای که فلوید و خاشقچی قبل از مرگ ادا کردند؛ نمی‌توانم نفس بکشم

5ed22b7c3d70d_2020-05-30_14-16
حسین نیازبخش

نمی‌توانم نفس بکشم". این جمله ای است که جورج فلوید، مرد سیاه پوستی که به دست پلیس آمریکا کشته شد، کمی قبل از مرگش با صدایی شکسته، جسمی کم رمق و چشمانی از حدقه درآمده بیان کرد. حالا این جمله تبدیل به نماد مبارزه با ظلم، ستم و اختناق در سراسر دنیا شده.
اما این نخستین باری نیست که این جمله زجرآور، مخوف و آشکار کننده در سراسر جهان پخش گشته. مدتی قبل، خبری پخش شد مبنی بر اینکه جمال خاشقچی نیز لحظاتی قبل از فوتش همین کلمات را ادا کرده است.
حالا برخی کاربران عرب توییتر به مقایسه مرگ خاشقچی و فلوید پرداخته اند تا انجا که عبدالله العوده در حساب خود، این جمله را وضعیت همه مردم می‌داند.
میان "نمی‌توانم نفس بکشم" فلوید و خاشقچی شباهت‌های بسیاری است. اما آنچه در مرحله اول اهمیت دارد این است که شاید این جمله بارها و بارها در تاریخ تکرار شده و تازه به گوش من و شما رسیده باشد.


فلوید و خاشقچی با صدایی نحیف و لرزان تقاضای اصلی‌ترین اقتضای زیستی بشر را می‌کنند؛ نفس. بله؛ نفس کشیدن برای بسیاری ممکن نیست. چه بسیار انسانهایی که در طول تاریخ خفه شدند اما صدای کمک خواستنشان به گوش ما نرسید.
ما می‌دانیم که جنبش‌های ظلم ستیزانه در تاریخ چند نیاز اساسی بشر را محور فعالیتشان قرار داده اند. برخی به دنبال عدالت اقتصادی بودند؛ برخی دیگر به دنبال آزادی؛ برخی در جستجوی مساوات اجتماعی و برخی دیگر نیز در پی رفاه بوده اند. ادبیات مبارزه را معمولا شعارهایی از قبیل تساوی، عدالت، آزادی و ... پر کرده اند. حادثه فلوید(و پیش از ان، خاشقچی) نشان داد که در عمق حیات اجتماعی ما، فاجعه ای بزرگتر در حال رخ دادن است؛ ما نمی‌توانیم نفس بکشیم.
برای کسب عدالت، تشکیل خانواده، رفاه اقتصادی و ... ابتدا باید زنده باشی. برای زنده بودن هم در ابتدای امر باید بتوانی نفس بکشی. بنابراین، با یک نظر اجمالی نیز می‌توانیم به فهم این نکته برسیم که نفس کشیدن اولین و اصلی‌ترین اقتضاء و نیاز حیات بشر است. نکته ترسناک این است که این فریاد فلویدی نه اقتضاء این سالها و یا جامعه آمریکا بلکه ندایی است که در تمام تواریخ و تمام جوامع سر داده شده است. فغانی در سکوت که هرگز شنیده نشده اما به لطف انفجار اطلاعات در این سالها، آرام آرام در حال دریافت شدن است.
"نمی‌توانم نفس بکشم" درخواست پدران و مادران ما و پدران و مادرانشان است که در زیر زانوان پلیس‌های زمانه خفه شدند. فریاد فلوید و خاشقچی، ناله همه له شدگان در این زمین آشفته جوهرِ بی بنیادِ ظلم پرور است.
حالا باید شعارهای ۳۰۰۰ ساله ادبیات اجتماعی را دور بریزیم. ما ابتدا باید برای حق تنفس خود بجنگیم و بعد سراغ عدالت و آزادی برویم. از امروز به بعد باید شعارمان یک چیز باشد و بس:" نمی‌توانم نفس بکشم".

برچسب ها:

اجتماعی