نقش امام خمینی در کنترل صاحبان قدرت

به گزارش مشرق، جامعه امروز ایران ‌در عبور از چهل‌ویکمین سالگرد انقلاب، با وجود جهش‌های معرفتی و گفتمانی بالایی که تجربه کرده، همچنان در برخی مقاطع و در مواجهه با بعضی موضوعات کمیت لنگی دارد که اجازه حرکت شتابان و عبور از مشکلات و ایرادات را نمی‌دهد. برای مثال در میان کنشگرانی که شاید عمدتا از نسل‌های سوم و چهارم انقلاب هم باشند، نوع مواجهه با مساله‌ای به‌نام عدالت و عدالتخواهی و مصادیق متعدد آن نه‌تنها با یک اشتراک نظر همراه نیست که گاهی آن‌قدر نظرات متفاوت است که رویارویی، جدال و بعضا تکفیر نتیجه پرداختن به یک مساله در جامعه است.

بیشتر بخوانید:

عصای‌کلیم‌الله در دست روح‌الله

تاثیر رهبری امام خمینی(ره) بر روند تاریخی سینمای ایران

یا در مصادیقی از آزادی‌های اجتماعی به همین صورت. این چالش البته صرفا مربوط به درگیری تئوریک میان قشر جوان‌تر جامعه نیست و در بسیاری از موارد موضوع اصلی تفاوت نگاهی است که میان نسل اول و دوم با جوان‌ترها رخ می‌دهد، بسیاری از اوقات چالش میان مردم با برخی مسئولان است و حتی گاهی درگیری توده-نخبه. راه‌حل اما چیست؟ حتما یکی از اصلی‌ترین مسیرهای کاهش این تنش و رفع ایراداتی که امروز در کشور دیده می‌شود، رجوع به کلام و میراث سیره عملی امام راحل‌(ره) است که به‌عنوان مبانی و اصول اساسی می‌تواند گره‌گشایی کند. در این خصوص و در آستانه 14‌خرداد، سالگرد ارتحال امام خمینی‌(ره) با عباس سلیمی‌نمین، کارشناس تاریخ و رئیس مرکز مطالعات و تدوین تاریخ معاصر به گفت‌وگو نشستیم و نظرات وی را در این زمینه جویا شدیم. مشروح این گفت‌وگو در ادامه از نظرتان می‌گذرد.

ابعاد و ویژگی‌های عدالتخواهی از منظر امام(ره) چیست و با چه ضوابط و مختصاتی باید پیگیری شود؟

ضمن گرامیداشت یاد و خاطره امام(ره) به‌عنوان شخصیتی که همه به او مدیون هستیم، ابتدا باید گفت به‌خاطر خدمات ایشان به این سرزمین ما برای اولین‌بار در تاریخ معاصر از مسیر سلطه خارج شدیم و در مسیر استقلال قرار گرفتیم.

یک‌سری موضوعات آرمان بشر بوده و همچنان خواهد بود و رسیدن به آن هم یک اتفاق تدریجی و تحولی است، چراکه در مسائل کلان آرمانی موضوعات و مسائل متعدد در میان است و صرف یک اراده نمی‌تواند بر همه مسائل دخیل بر آن موضوع تسلط یابد.

برخی موضوعات از اراده یک انسان و یک ملت خارج است، در جامعه ما نیز تحقق عدالت منوط به برخی مسائل داخلی و خارجی است، یعنی خارج از اراده ماست؛ البته در داخل کشور نیز موضوعات مختلفی در تحقق عدالت دخیل است که برخی از آنها هرگز در چارچوب اراده کسانی که دلسوز کشور هستند، قرار ندارد.

چالش دائمی بین حق‌طلبان و زیاده‌طلبان در جریان است

بنابراین در بحث عدالت عوامل بسیاری دخیل است اما برخی مسائل هرروز پیچیده‌تر می‌شود و به موازات حرکت انسان‌ها برای دستیابی به عدالت، ایجاد مانع هم به‌وفور وجود دارد و این چالش بین حق‌طلبان و زیاده‌طلبان ادامه دارد.

به موازات اینکه حق‌طلبان سعی کنند جایگاه اشراف خود را ارتقا دهند آنها هم تلاش می‌کنند راهکارهای جدیدی ابداع کنند تا بتوانند زیاده‌خواهی‌های خود را محقق سازند و این‌گونه نیست که دست بردارند.

چنین روندی در زمان معصومین و اولیاءالله نیز بوده و درواقع در زمان کسانی که مستقیم با پروردگار عالم هم ارتباط داشتند، این نزاع تاریخی با مخالفان آنها وجود داشته و تا ظهور امام‌زمان(عج) هم ادامه خواهد داشت.

اگر این چالش وجود نداشته باشد انسان‌ها محک نمی‌خورند و آزمونی نیز برای بشریت وجود نخواهد داشت، در این چالش است که ماهیت انسان‌ها روشن می‌شود و آنها متوجه می‌شوند کجا ایستاده‌اند، درواقع در این شرایط متوجه خواهند شد آیا درکنار ملت‌ها ایستاده‌اند یا درکنار زیاده‌خواهان هستند.

برخی به‌محض اینکه بحث عدالت می‌شود می‌گویند این بحث کافی است چقدر شعار بدهیم، ما انقلاب کردیم و چون به عدالت نرسیدیم سخن از عدالت نگویید! حتی اگر عنصر خنثی باشیم و تلاشی برای جلوبردن مسیر عدالت یا گام‌برداشتن در مسیر عدالت نداشته باشیم نیز این نگاه خطا و معیوب است که تصور کنیم اگر در مقطعی بحث عدالت را مطرح می‌کردیم و چون کامل به این هدف نرسیدیم، پس ادامه آن ضرورت ندارد.

امام(ره) در زمینه تحقق عدالت یک گام جدی و بلندی برداشتند و در مسیر تحقق عدالت باید بتوانیم هم خودمان را مهذب سازیم، هم با کسانی که زیاده‌خواه هستند مقابله موفقی داشته باشیم.
 
بازخوانی رویکرد امام در بحث عدالت را مرور کنیم.

وقتی رویکرد امام(ره) را در این زمینه بررسی می‌کنیم متوجه تدابیر جدی ایشان در عرصه داخلی برای اینکه افراد را مجاب به قانون‌مداری کنند، می‌شویم.
یکی از مسائلی که لازمه عدالت است، قانون‌مدار شدن افراد عدالتخواه است، چراکه امکان دارد شعار عدالت بدهید اما خودتان قانون‌مدار نباشید و مسیرهای غیرقانونی را برای اجرای عدالت دنبال کنید؛ با چنین رویکردی هرگز به عدالت نمی‌رسید و نمی‌توانید حتی یک گام جامعه را در زمینه عدالت جلو ببرید و حتی نتایج معکوس و عقبگرد ایجاد خواهید کرد.

یعنی معتقدید امام قائل به عداتخواهی مبتنی‌بر قانون بودند؟

امام در این زمینه یک همه‌جانبه‌نگری وسیعی داشتند و برای اجرای عدالت معتقد بودند باید حتما میان نیروهای عدالتخواه یا نیروهایی که وجه مشترکی در ارتباط با عدالتخواهی دارند، وحدت ایجاد کنید در غیر این صورت قادر نخواهید بود در زمینه عدالت گام بردارید؛ چراکه اگر غیر از این باشد نمی‌توانید و درهم شکسته و ناامید می‌شوید.

بنابراین شما زمانی موفق می‌شوید در زمینه عدالت گام موثر بردارید که تمام توان خود را در این زمینه جمع‌آوری و متحد و متوفق کنید.

این وحدت‌رویه برای تحقق عدالت در نگاه امام چطور بروز و ظهور داشت؟

این وحدت از این‌رو بود که امام(ره) مکانیسم‌های بی‌عدالتی حاکم بر جهان را خوب می‌شناختند و می‌دانستند قدرتی که از این بی‌عدالتی حاصل شود، سنگین است.

خود بی‌عدالتی قدرت ایجاد می‌کند، نه قدرت در خدمت مردم بلکه درمقابل مردم، بنابراین وقتی بی‌عدالتی وجود داشته باشد سرمایه‌ها در جایی متمرکز شده و به یاری بی‌عدالتی درمی‌آید لذا برای اینکه بتوانید دربرابر این سرمایه‌ها و قدرت متراکم مقابله کنید باید نیروهای طالب عدالت را درکنار هم جمع کنید و هرگز نمی‌توانید این تصور را داشته باشید که یک‌تنه می‌توانید دربرابر نیروهای زیاده‌خواه بایستید؛ این تصوری ساده‌لوحانه است از این‌رو این موضوع را چه در جبهه داخلی و چه در جبهه بیرونی نمی‌توان نادیده گرفت.

برخی جای عدالتخواهی و جنجال‌آفرینی را تغییر داده‌اند، با نگاه امام چطور می‌توان این موضوع را تحلیل کرد؟

تفاوت بین عدالتخواهی و بحث جنجال، دقیقا در افشاگری است و این موضوع بیشتر ژست مبارزه با بی‌عدالتی است. اگر شما در ابتدا عواملی را که در مسیر بی‌عدالتی فعال هستند، نشناسید، صرفا شعارهای میان‌تهی خواهید داد و موجب یأس و بی‌انگیزگی جامعه می‌شوید.

امام(ره) ازجمله شخصیت‌هایی است که تاریخ را بسیار خوب دنبال کردند و بخش اعظم حیات پربرکت خود را قبل از اینکه مبارزه را شروع کنند برای شناخت جامعه بشری گذاشتند. ایشان هم جامعه و هم تاریخ خود و هم تاریخ سایر ملت‌ها را مطالعه کردند.

بسیاری از کسانی که امروز مدعی پیروی از امام(ره) هستند فاقد این خصوصیات هستند. نه جامعه خود را می‌شناسند، نه جامعه بشری را می‌شناسند و نه تاریخ می‌دانند. لذا اصلا نمی‌توانند در مسیر امام(ره) حرکت کنند و ادعای آنها در این زمینه ادعاهای دقیقی نیست.
 
به‌نظر شما لازمه حرکت در خط امام(ره) چیست؟

لازمه در خط امام(ره) بودن درک مختصات جهانی است، یعنی اگر امام(ره) در مسائل جهانی حرکت موفقی دارد و برای تقویت عدالت می‌دانند ابتدا باید ملت‌های مظلوم را تقویت کنند ناشی از شناخت است، نه ناشی از شعار؛ درست است که جهت‌گیری شعاری امام(ره) شفاف است اما قبل از شعار شناخت است. یک شناختی به‌عنوان عقبه بحث عدالت‌طلبی وجود دارد و از این‌رو شما می‌بینید بسیاری از کسانی که با امام(ره) ادعای همراهی دارند در مسائل وحدت، کُمیت آنها کاملا لنگ است!

امام(ره) تلاش بسیار زیادی دارند که در مسیر عدالتخواهی جاذبه حداکثری داشته باشند؛ حتی از قبل انقلاب نیز این‌طور بود و واقعا عجیب است و باور نمی‌کنید که امام(ره) چقدر در این زمینه هوشمندی دارند و هرگز وارد تقابل با نیروهایی که در مسیر مقابله با استبداد و سلطه هستند، قرار نمی‌گیرند؛ یعنی هرچه آمریکایی‌ها و جریان استبداد توطئه می‌کنند تا چالشی بین نیروهای ضداستبداد و ضدسلطه ایجاد شود اما امام(ره) هوشمندانه از کنار آنها عبور می‌کند؛ مصادیق فراوانی نیز در این زمینه وجود دارد و این موضوعی نیست که من بدون مصادیق تاریخی دراین‌باره صحبت کنم.

آیا امام(ره) با کسانی که بدون توجه به قانون به‌دنبال عدالتخواهی بوده‌اند، مواجهه‌ای داشته‌اند و سوال دیگر این است که آیا شناخت باعث مصلحت‌سنجی در مسیر عدالتخواهی نمی‌شود؛ درواقع حدود و ثغور عدالتخواهی ناظر به جذب حداکثری کجاست؟

برای اینکه موضوع برای شما روشن شود، مصداقی عنوان می‌کنم، بعد از انقلاب به‌محض پیروزی انقلاب برخی دوستانی که خیلی ادعای پیروی از فقه و مبانی داشتند در برخی زمینه‌ها برای اجرای عدالت به کتاب «تحریرالوسیله» امام(ره) رجوع کردند و گفتند تحریرالوسیله شما را مدنظر قرار دادیم و قانون کار را بر این اساس تنظیم می‌کنیم.

امام(ره) فرمودند این حرف‌ها چیست؟ تحریرالوسیله من برای زمانی است که مسائل حکومتی مطرح نبوده و خارج از قدرت بودیم و اصلا مسائل حکومتی را درنظر نمی‌گرفتیم.

این امر نشان می‌دهد مسائلی که امروز برای اجرای عدالت دخیل است در زمانی که از قدرت بیرون هستید مطرح نبوده و در این صورت شما نمی‌توانید مکانیسم قدرت را درک کنید.

بنابراین امام گفتند تحریرالوسیله من برای دورانی است که در قدرت نبودیم و مکانیسم‌های مختلف در این زمینه دخالت نداشت، لذا امروز باید مناسبات جدیدی را که با آن در مسائل تنظیم حکومت مواجه هستیم، لحاظ کنیم و اگر این نکته را لحاظ نکنیم عدالت محقق نخواهد شد.

استدلال ایشان این بود با چیزهایی که برای خارج از قدرت یا برای دورانی بوده که در عزلت بودیم و هرگز به ما اجازه ورود به مسائل حکومتی و اداره جامعه نمی‌دادند، نمی‌توان قوانین دوران حکومت را به دست آورد.

در این قضیه مبانی امام(ره) که تغییر نکرد؟

خیر، مبانی امام(ره) تغییر نکرد؛ بلکه با مسائل جدیدی بعد از ایجاد حکومت مواجه می‌شوید که قبلا با آن مواجه نبودید. یعنی در شرایطی که تحت سلطه بودیم، قاطبه مومنان اصلا با این مسائل مواجه نبودند.

اما زمانی که خودمان می‌خواهیم اجرای عدالت کنیم باید مناسبات پیچیده روز را در عرصه اقتصاد اولا درک کنیم و بشناسیم و بعد در تنظیم قوانین براساس اسلام عمل کنیم و این خیلی فرق می‌کند.  بنابراین اولین واکنش تند امام(ره) دربرابر این افراد بروز کرد؛ آنهایی که خود را آدم‌های وارسته نشان می‌دادند که می‌خواهند مُر توضیح‌المسائل را در مسائل حکومت‌داری لحاظ کنند، در حالی که این توضیح‌المسائل برای دوران خارج از حکومت بوده است.
 لذا همان زمان خیلی از این آقایان جا خوردند که امام(ره) می‌گویند صرف تحریرالوسیله من نباید مبنا قرار گیرد و حتما باید نسبت به مسائل روز شناخت داشته باشید تا بتوانید اجرای عدالت کنید؛ این خیلی مهم است.

این به‌معنای این نبود که امام(ره) نسبت به فقه کوتاه بیایند، ایشان ازجمله کسانی بودند که نسبت به فقه بسیار دقیق است، یعنی اینجا کسانی فرصتی پیدا می‌کنند و می‌گویند آنجایی که قرار است مسائل جاری جامعه را توجه کنیم، قدری نسبت به فقه کوتاه بیایم، امام(ره) اینجا به آنها نیز تشر می‌زنند. جریان راست در این قضیه از جانب امام(ره) تشر خورد و بعد از مدتی امام(ره) دیدند اینها برای حل مسائل روز اندک‌اندک از مسائل فقهی عدول می‌کنند، بنابراین به آنها نیز تشر زدند.

به چه کسانی تشر زدند؟

به جریان چپ آن زمان تشر زدند. جریان چپ را مورد سوال قرار دادند که اگر می‌خواهید اجرای عدالت کنید باید از قانون اسلامی کمترین عدول را نداشته باشید و مسائل روز را نیز منطبق کنید.
 یعنی معتقد بودند باید مسائل را به مبانی فقهی ارائه داده و استنتاجاتی داشته باشند؛ استنتاجاتی که در دوران خارج از حکومت برای ما مطرح نبوده است.

مصادیق دقت‌نظر امام در موضوع عدالتخواهی

یکی از مصادیق دیگر برای روشن شدن سطح دقت نظر امام در موضوع عدالتخواهی این است که مثلا آمریکا و استبداد پهلوی تلاش کردند بین نحله‌های مختلف فکری در درون شیعه و بین شیعه و سنی ایجاد اختلاف کنند، البته ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی به‌قدمت حضور انگلیسی‌ها در منطقه بازمی‌گردد.

یعنی وقتی انگلیسی‌ها قبل از جنگ جهانی اول وارد منطقه شدند یکی از مسائل جدی آنها برای تضعیف ملت‌های منطقه و درواقع حاکم‌ساختن بی‌عدالتی و تاراج ملت‌ها ایجاد اختلاف بود.

حتی فروپاشی عثمانی ناشی از ایجاد اختلاف بود، لذا اگر ایجاد اختلاف نبود آنها هرگز نمی‌توانستند برای جهان اسلام نقشه بریزند و خط‌کش بگذارند و کشورها را آن‌گونه که می‌خواهند درست کنند و روی نقشه کشورسازی نیز کار کنند تا اختلاف را آن‌طور که می‌خواهند به وجود بیاورند.

جالب است در این نقشه شما نقاطی را می‌بینید که هرگز اختلافات مربوط به آن حل نمی‌شود، یعنی اختلافات فیزیکی بین کویت و عربستان ایجاد می‌کنند یا مناطقی درست کردند که محل اختلاف است، اما وارد بحث تاریخی نمی‌شوم.

به‌هرحال وقتی انقلاب در ایران اوج گرفت یکی از ترفندهایی که استکبار به‌کار گرفت تعیین ایجاد اختلاف برای نحله‌های شیعی بود اما امام(ره) خیلی هوشمندانه در این زمینه عمل کردند.

 البته این هوشمندی ایشان ناشی از پایبندی به قانون بود؛ این امر بسیار مهم است که پایبندی ایشان به قانون موجب شد کشور از بسیاری توطئه‌ها مصون بماند.

 یا اگر به‌یاد داشته باشید ساواک طی پروژه‌ای یکی از شخصیت‌های مردمی دارای کارنامه خوب را که با انقلاب هم همراه نبود توسط جریان مشکوک مهدی هاشمی ترور کرد.

قانون‌مداری امام توطئه ساواک را خنثی کرد

برای اینکه اختلاف بین نحله‌های شیعی ایجاد کنند، نماینده آیت‌الله خویی در اصفهان را ترور کردند. چه کسی ترور کرد؟ فردی که به‌ظاهر از یاران امام(ره) بود. خب در اینجا اگر امام(ره) قانون‌مدار نبود، چشم فرومی‌بست و می‌گفت چون نیرویی که ادعای طرفداری ما را می‌کند مرتکب این کار شده، پس می‌توان سکوت کرد.

البته در آنجا امام(ره) شاید از عمق توطئه هم اطلاع نداشتند، اما به‌محض اینکه فهمیدند یک شخصیت اینچنینی را ترور کردند و توسط چه‌کسی ترور شده، فوری موضع گرفتند و گفتند ضارب فرد صالحی نیست، بلکه آدمکش است و قتل مرتکب شده. پس ببینید نگفت چون رابطه آیت‌الله خویی با ما رابطه حسنه‌ای نیست یا همفکر ما نیست، پس می‌توان از ترور نماینده او چشم‌پوشی کرد. امام(ره) محکم در این قضیه ایستادند و اعلام کردند ضارب جزء ما نیست و نباید از او دفاع کرد. هم به اتحادیه انجمن‌های اسلامی در خارج از کشور پیام دادند که از مهدی هاشمی دفاع نکنید، چراکه مرتکب قتل شده است و هم به روحانیت مبارز گفت از مهدی هاشمی دفاع نکنند.

مهدی هاشمی به چه علت دست به ترور زد؟

آقای شمس‌آبادی را با این توجیه به قتل رساندند که ایشان سخنرانی‌های ضدنهضت اسلامی می‌کند. نهضت امام(ره) را زیرسوال می‌برد و... اما خب امام(ره) هرگز از این اقدام دفاع نکرد. امام(ره) در این زمینه بسیار بسیار قانون‌مدار است. همین رفتار امام(ره) هم باعث می‌شود ترفند ساواک در این امر نتواند برای ایجاد اختلاف موفق شده و به نتیجه برسد. در این خصوص یک چیزی را می‌خواهم به امروز متصل کنم. امام(ره) باتوجه به شناخت از آمریکا و دیگر دشمنان بشریت و زیاده‌خواهان داخلی ضمن ایستادن و تاکید بر قانون در این زمینه به اتحاد توجه جدی دارند؛ یعنی جذب حداکثری را امام(ره) جدی می‌گیرند. شما ببینید برخی از آقایان در حوزه نسبت به اتحاد با سایر فرق اسلامی نظراتی دارند. برخی می‌گویند اینها تاکتیکی است و هرگز نمی‌توانیم به‌صورت استراتژیک با کسانی که ائمه ما را قبول ندارند، اتحاد استراتژیک داشته باشیم، درحالی‌که شما وقتی نگاه دقیقی به جهان داشته باشید، با مسلمانان اشتراکات جدی در برابر کسانی دارید که می‌خواهند ریشه عدالت را در جهان که از طریق اسلام محقق خواهد شد، بزنند.

زمانی می‌توان در مواجهه با دشمن اصلی راسخ بود که در جبهه داخلی انعطاف داشت برای پیروزی باید همه نیروهای عدالتخواه و کسانی که نگاه جامعی ندارند، متحد شوند

یعنی این نگاه امام شامل روابط خارجی هم می‌شد؟ نگاه امام به روابط خارجی مثلا با کشورهایی که رابطه با آمریکا داشتند چطور بود؟ امام محدودیتی ایجاد کرده بودند؟

خیر، خیلی باز بودند. در این زمینه یعنی در دشمن‌شناسی امام(ره) تاکید زیادی بر وحدت و جدا کردن دشمن اصلی از دیگر کشورها دارد. امام(ره) بر اولویت قائل شدن درمورد دشمن اصلی تاکید داشتند. معتقد بودند تمام توان و ظرفیت ممکن را باید برای مواجهه با دشمن اصلی به‌کار گرفت.

ببینید، نمی‌توانید راه اجرای عدالت را هموار کنید مگر اینکه نسبت‌به بزرگ‌ترین قدرت‌های ضدانسانی که درحال چپاول انسان‌ها و نقض عدالت هستند، متحدانه موضع بگیرید. شما برای اینکه بتوانید نسبت‌به آنها موضع داشته باشید، باید در جبهه داخلی خود انعطاف داشته باشید. اگر می‌خواهید در مواجهه با دشمن اصلی راسخ باشید، باید در جبهه داخلی انعطاف داشته باشید.

زمانی می‌توانید در برابر قدرت‌های سرکش نسبت به بشریت و ناقض عدالت موضع قاطع داشته باشید که با نیروهای عدالت‌طلب ولو آنهایی که نگاه جامعی ندارند، از در وحدت دربیایید. حتما باید با آنها در مسیر وحدت قرار بگیرید، والا قادر به پیروزی نخواهید بود. امام(ره) این مطلب را یک نگاه استراتژیک می‌داند نه تاکتیکی، چرا؟ چون نسبت به قدرت‌های مسلط جهان شناخت دارند و می‌دانند چه قدرتی به‌هم زده‌اند.

نگاه ناقص برخی باعث شده در داخل بر سر هر موضوعی بالاترین اختلافات را ایجاد کنند

سال‌ها کشورهایی مانند هند را غارت کردند، سال‌ها ایران را غارت کردند و نفت ایران را به تاراج بردند و این غارت‌ها حالا تبدیل به انباشت ثروت شده است. این انباشت ثروت می‌تواند رسانه‌ها را به خدمت بگیرد، این انباشت ثروت می‌تواند روشنفکران را به خدمت بگیرد، می‌تواند همه بازوهای قدرت را علیه اجرای عدالت به خدمت بگیرد. امام(ره) این شناخت را دارد، ولی خیلی از کسانی که در داخل کشور هستند و می‌گویند طرفدار امام(ره) هستیم، چون این شناخت را نسبت‌به مناسبات جهانی ندارند، نسبت‌به راهکارهای امام(ره) بی‌تفاوت هستند و نمی‌دانند مسیر موفقیت کدام مسیر است، لذا در داخل کشور بر سر هر موضوعی در بالاترین حد خود اختلاف ایجاد می‌کنند، چراکه نگاه ناقصی دارند، نگاه جامع ندارند. این ماجرا مانند همان نگاه برخی در اول انقلاب است که اصلا نگاه حکومتی نداشتند.

منظورتان همان ماجرای خلوص و وحدت است؟

بله، ای‌کاش اینها به‌دنبال خالص‌گرایی بودند. خلوص‌گرایی مطرح‌شده از سوی برخی، فقط یک شعار زیباست و کاری از پیش نمی‌برد. خلوص‌گرایی زمانی ایجاد می‌شود که واقعا با شناخت دقیق مناسبات حرکت کنید. خلوص را در خلأ نمی‌توان دنبال کرد. شما در صحنه باید آدم خالصی باشید، نه اینکه یک حصار دور خود ایجاد کنید و بگویید می‌خواهم در این حصار برای خود خلوص ایجاد کنم. زمانی آدم خالصی می‌شوید که در صحنه اداره جامعه بروید و برای همه مسائل جامعه دنبال راه‌حل باشید، نه اینکه من بگویم هیات خود را می‌چسبم و کاری به حکومت‌داری ندارم و به مسائل جامعه هم از هیات خودم نگاه می‌کنم. می‌گویند با این آدم‌هایی که با من همفکر هستند می‌خواهیم خلوص‌گرایی کنیم. خب چنین کاری هم شدنی نیست. فرد باید یک انسان خالص فرزند زمان خود باشد.

این نگاه احتمالا به حذف بقیه جامعه می‌انجامد.

بله، اما اصلا نمی‌شود چنین کاری کرد. خودمان هم خالص نمی‌شویم، بقیه را هم حذف کرده‌ایم.

در این امر امام(ره) به‌سادگی کسی را حذف نمی‌کردند. درست است؟

خیر، امام(ره) بنی‌صدر را وقتی آن همه خطا کرده چون می‌دانستند فریب منافقین را خورده، حذف نکردند. به او گفتند فریب اینها را نخور و در ایران بمان. این رفتار و کلام امام زمانی است که بنی‌صدر با منافقین پیوند خورده است و منافقین علیه ملت ایران آشکارا قیام کردند. در این برهه امام(ره) به بنی‌صدر می‌گویند فرار نکنید، خارج از کشور نروید و همین‌جا بمانید کارهای علمی کنید. می‌گویند باوجود اینکه در مسائل اجرایی فریب خوردید در داخل کشور بمانید. درمورد آقای منتظری هم همین نصیحت را داشتند. می‌گویند حال که در مسائل سیاسی ساده‌اندیش هستید، کارهای علمی کنید. این موقعی است که او هم با منافقین و عوامل وابسته به غرب پیوند خورده است.

باوجود این، امام(ره) تلاش می‌کند در یک‌سری اشتراکات او را نگه دارد.  یعنی امام(ره) حداکثر تلاش خود را می‌کرد که انسان‌ها را نگه دارد. حتی با کسی که دچار لغزش‌های متعدد شده‌ است، می‌توان وجه اشتراک پیدا کرد. چرا امام(ره) این نگاه را دارد؟ چون امام(ره) احساس می‌کند ما در برابر دشمنان بزرگ باید از حداکثر توان خود استفاده کنیم. بدون آن، دشمن ما را قطعه‌قطعه می‌کند و ما را می‌شکند. اتحاد است که می‌تواند ما را دربرابر دشمن بشریت و دشمن عدالت حفظ کند.

بدون استقلال اراده‌ای برای پیشبرد عدالت ندارید

نسبت عدالت با استقلال چیست؟

ما امروز به عدالت آن‌گونه که باید و شاید نرسیدیم، اما در عین‌حال اولین چیزی که دستمایه عدالت بشری است استقلال است. شما نمی‌توانید در مسیر عدالت حرکت کنید بدون اینکه مستقل باشید. فقدان استقلال مثل این است که شما در قفس قرار داشته باشید و بگویید من می‌خواهم عدالت را اجرا کنم. بدون استقلال اصلا اراده‌ای ندارید که عدالت را پیش ببرید. عدالت برای کسانی است که ابتدا استقلال و آزادی خود را به‌دست آورده باشند. انقلاب اسلامی بزرگ‌ترین گام را درجهت عدالت برداشت و آن چه بود؟

اعطای حق تعیین سرنوشت به مردمی که پیش از آن چنین حقی نداشتند. در این مسیر ممکن است دولت و جامعه ضعف‌هایی هم از خود نشان دهند، در یک جاهایی فریب دشمن را بخورند یا... . اما به‌هرحال باید دانست که بزرگ‌ترین پیش‌نیاز عدالت، استقلال است و انقلاب اسلامی با مدیریت امام(ره) این را رقم زده است. ما نمی‌گوییم بعد از انقلاب حتما عدالت ایجاد شده، بعد که جامعه مستقل شد و خودش نمایندگان را انتخاب کرد، ممکن است فریب ثروت‌های انباشته را بخورد، یک جاهایی فریب تاکتیک‌‎های احزاب قدرتمند را بخورد، اما چون استقلال هست، همه این موانع و ایرادات قابل اصلاح می‌شود و به‌عبارتی امکان رشد را فراهم می‌آورد. انتخاب در جامعه رشد ایجاد می‌کند، جامعه در اجرای عدالت یک گام به جلو می‌رود، یعنی خودش را در برابر پدیده‌‎های فریبنده اصلاح می‌کند.

 انقلاب اسلامی این تحول را ایجاد کرد تا به‌عنوان آزاده وارد مناسبات جهانی و داخلی شویم و به ما توصیه می‌کند در این جهان پرفریب که ثروت‌های به‌غارت‌رفته ملت‌ها تبدیل به کارتل‌های رسانه‌ای و اقتصادهای فریبنده شده، دشمن را بشناسید، متحد باشید، خود را اصلاح کنید و به‌سمت عدالت حرکت نمایید. اینها همه راهکارهایی است که امام(ره) در این عرصه به ما ارائه می‌دهد. مسلم است نمی‌توانیم بدون شناخت مناسبات مختلف در زمینه عدالت خود حرکت کنیم. نباید مثل برخی نمایندگان تازه‌وارد به مجلس شعار عدالت داد، بدون اینکه تمام جوانب را سنجید و تمام عوامل را شناخت.

به عدالت نمی‌رسیم مگر اینکه شأن توده‌های مردم ارتقا یابد نخبه‌گرایان نمی‌توانند در بسط عدالت تحول ایجاد کنند

 بخشی از این مساله عدالت، عدالت اقتصادی است که امروز در جامعه روی آن تمرکز ویژه‌ای وجود دارد. این مساله در نگاه امام(ره) چه ویژگی و مختصاتی دارد؟

امام(ره) عدالت را صرفا در مسائل اقتصادی خلاصه نمی‌کنند. امام(ره) در مسائل سیاسی عدالت را خیلی ضروری می‌دانند، در مسائل فرهنگی عدالت را بسیار ضروری می‌دانند. یعنی تحقق عدالت را در همه عرصه‌ها دنبال می‌کنند. امکان ندارد شما بتوانید عدالت را منحصرا در زمینه اقتصاد دنبال کنید، درحالی‌که عدالت در زمینه مسائل سیاسی جاری نشده باشد.  در این موضوع چیزی که باید توجه شود این است که امام(ره) مبنای اجرای عدالت و پیشبرد عدالت را توده‌های مردم می‌دانند. یعنی امام(ره) معتقدند اگر به‌طور جدی می‌خواهید عدالت در جامعه محقق شود باید مبنای این تحول در دامن مردم باشد.

به‌عبارت دیگر ما قادر نخواهیم بود به عدالت در جامعه برسیم بدون اینکه شأن توده‌های مردم را در جامعه ارتقا ببخشیم. بسیاری از نیروهای سیاسی امروز نخبه‌گرا هستند. نخبه‌گرایان نمی‌توانند در مسیر عدالت تحول قابل‌اتکایی ایجاد کنند.

گرچه در این زمینه شعار هم بدهند، اما هرگز به‌صورت مبنایی نمی‌توانند حرکتی را صورت دهند. زمانی می‌توان عدالت را در جامعه جاری کرد که ارتقای شأن مردم اساس حرکت باشد. یعنی وقتی شأن توده‌های مردم ارتقا یافت، مردم در زمینه سیاسی، در زمینه فرهنگی و در زمینه اقتصادی توسعه یافتند، آنگاه زمینه تحقق عدالت فراهم می‌شود.   وقتی امام(ره) توصیه می‌کنند در ارتباط با توزیع خدمات و امکانات، اصل را توده‌های مردم قرار دهید یعنی تمام اهتمام شما این باشد که محرومین را در مسائل اقتصادی ارتقا دهید، همزمان امام(ره) می‌فرمایند باید مردم در مسائل سیاسی مبنا باشند، رای آنها اساس باشد. نه اینکه در رای آنها خطا وجود ندارد. امام(ره) می‌دانند ممکن است متاثر از بازار مکاره‌ای که قدرت‌های زیاده‌خواه ایجاد می‌کنند، این رای متاثر شود، اما باوجوداین، بر آن تاکید می‌کنند، چون می‌خواهند ارتقای سیاسی ایجاد کنند. 

اگر می‌خواهید خیلی از کسانی را که امروز دم از عدالت می‌زنند، بشناسید، باید ببینید که شعارها و اعمال آنها می‌تواند تغییری در جامعه ایجاد کند یا نه؟ باید ارزیابی کنید اینها توده‌های مردم را در زمینه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ارتقا می‌بخشند یا خیر؟ امام(ره) در همه این زمینه‌ها معتقد بودند اگر می‌خواهیم به عدالت دست یابیم، باید ارتقای شأن مردم را در همه این زمینه‌ها به‌طور همزمان دنبال کنیم والا عدالت تحقق پیدا نمی‌کند.  برای مثال در زمینه سیاسی ما همچنان چالش جدی داریم، بسیاری از نخبگان حاضر نیستند عدالت را در عرصه سیاسی بپذیرند. حاضر نیستند شأن خودشان را با توده‌های مردم یکی بپندارند. عکس این هم هست. در همین 40 سال و اندی از تاریخ انقلاب با زیاده‌خواهی‌های بسیاری از نسل اول انقلاب مواجه بوده‎ایم و هستیم. برخی می‎گفتند نخبگان را در دریا بریزیم. این راه‌حل است؟ خیر. راه‌حل این است که از نخبگان هم استفاده کنیم. البته باید نخبگان زیاده‌خواه مهار شوند.
 
 چطور؟ آن فردی که مسئولیتی در کشور دارد می‌گوید باید این مقدار حقوق بگیرم و به اصطلاح چشم و دلم سیر باشد وگرنه... می‌گویند این آقا روزانه فلان مقدار پول از زیر دستش رد می‌شود پس باید آنقدر چشم و دل سیر باشد که به این طمع نکند. حدود و ثغور این کجاست؟ این را باید چه کار کرد؟

اینجا نوسان داریم. گاهی آنقدر تنگ‌نظر می‌شویم و گاهی برعکس، در اسلام می‌گویند باید به قاضی آنقدر برسید که در اجرای عدالت پای او نلغزد، اما چقدر؟ و آیا اساسا این فرض درمورد همه مناصب، حاکم است؟ ما اینجا گاهی‌مواقع دچار حرکت‌های پاندولی هستیم، چراکه در شناخت و همه‌جانبه‌نگری ضعف داریم.

تندروی و کندروی ناشی از ضعف شناخت است. مثال بزنم. گاهی‎مواقع اخبار مجلس تازه‌تاسیس را می‌بینم، نگران می‎شوم. می‌گویند به‌صورت شفاف اعلام کنیم چه چیزی در مجلس خوردیم. آیا این شفافیت است؟ نباید سطح یک مساله مهم را به این حدود تنزل دهیم که مبتذل شود.  اینها عوام‌فریبی است. من می‌گویم برای اینکه بتوان زیاده‌خواهی‌های نخبگان را مهار کرد باید توده‌های مردم را رشد داد. رشد توده‌های مردم زحمات جدی را می‌طلبد. کار ویژه و مستمر را می‌طلبد. یک‌جایی بیایید در برابر آدم‌های تنگ‎نظر بایستید و یک زمانی هم لازم است در برابر زیاده‌خواهی بایستید. هر دو را باید درنظر گرفت.

 امام(ره) نمونه‌هایی از این توجه را داشتند؟

زیاد است. هم با آدم‌های تنگ‌نظر، خشکه‌مقدس و مرتجع و هم درمقابل آدم‎هایی که ساختارشکن هستند و توجه به مبانی انقلاب اسلامی ندارند، موضع می‌گیرند.

 مثال‌هایی می‌توانید بیان کنید؟

در تاریخ حیات امام(ره) مصادیق زیاد است، ایشان هم با اینها مقابله می‌کنند و هم به روشنفکرانی که می‌خواهند از چارچوب اسلامی فراتر بروند. با هر دو پدیده امام(ره) مقابله می‌کنند تا تعادلی در جامعه ایجاد شود تا در این فضای تعادلی رشد توده‌های مردم مبنا قرار گیرد.

    اگر مسئولان به‌ویژه‌خواری عادت کنند، جامعه به هم می‌ریزد شعار کلی دادن به ابتذال کشیدن عدالت است

درخصوص اموال و ثروت مسئولان توضیح‌تان کامل نشد. دریافتی‌های برخی مسئولان و تطابق آن با شأنی که از آن یاد می‌شود، چگونه است؟

لازمه حل این مسائل شناخت نسبت به مسائل کشورداری است. ممکن است امروز متخصصی از خارج از کشور جذب کنید و به او امکانات ویژه بدهید. اصلا نباید در اینجا تنگ‌نظری داشت. این متخصص آدمی است که می‌تواند کشور را رشد دهد، اما در نقطه مقابل این امکانات نباید در اختیار سیاستگذاران باشد. این دو خیلی فرق دارد، امکانات ویژه را باید به سیاستگذاران بدهید یا به فرد متخصصی که عامل تولید است، مولد است. فرد متخصص، سیاستگذار نیست. در اجرای عدالت گاهی‎مواقع لازم است نیرویی را که می‌تواند تحولی در زمینه تولید برای شما ایجاد کند، با امکانات ویژه جذب کنید تا کشور در یک عرصه متحول شود، این فرق می‌کند با کسی که در عرصه‌های مختلف سیاستگذاری می‌کند و تصمیم‌گیر است.  بحث مسئولان فرق می‌کند. اگر مسئولان ویژه‌خواری را عادت کنند، روال جامعه به‌هم می‌خورد. اینها مصداقی باید مورد مطالعه قرار گیرند. شعار کلی دادن به ابتذال کشیدن عدالت است. قطعا باید سطح زندگی مسئولان کشور با جامعه فاصله نداشته باشد. امام(ره) تاکید دارند نباید فاصله مسئولان با توده‎های مردم زیاد باشد. امام(ره) در این زمینه تاکید دارند و می‌گویند اگر می‎خواهید منحرف نشوید و خدمتگزار باشید، باید فاصله خود را با مردم رعایت کنید و نباید فاصله زیادی داشته باشید. اگر فاصله زیاد شود، مسئول نمی‌‍‌تواند مردم را درک کند.

ارتقای زندگی مردم با زیاده‌طلبی مسئولان مغایر است

این شرایط با چه ویژگی‌هایی شناخته می‌شود؟

با دو نکته. یک اینکه مسئولان باید برای اجرای عدالت آدم‌های قانعی باشند، آدم‌های وارسته و خودساخته‎ای باشند و دنبال زیاده‎طلبی نروند و اگر بروند، دیگر برای ارتقای مردم کار نمی‌کنند. ایجاد توسعه و پیشرفت در زمینه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی برای مردم در تضاد با زیاده‌طلبی مسئولان سیاسی است. اینها با هم متعارض است. نمی‎توانیم بگوییم اگر مبنا را ارتقای توده‌های مردم قرار دهیم، آنگاه سیاستگذار و مسئول هم منتفع می‌شود.  یکی از مشکلاتی که امروز داریم و به‌خاطر آن تولید در کشور پا نمی‌گیرد، تنگ‌نظری است. در زمینه خصوصی‌سازی اگر واقعا به‌دنبال آدم‌های اهل فن رفتیم، کسی که دغدغه دارد و با تمام وجود کار می‎کند آنگاه می‎توان به‎عنوان یک امکان ویژه حتی به او تخفیف هم داد. گاهی شاید واگذاری رایگان یک کارخانه به یک اهل فنی که می‎تواند پیشرفت ایجاد کند، بیکاری را کم کند و... عین عدالت باشد. می‎شود شرط واگذاری ایجاد توسعه و پیشرفت کار باشد.  برخی اگر چنین تدبیری اندیشیده شود، حتی اگر کار علمی باشد و تضمین هم گرفته شود، کلی روضه می‌خوانند ولی معتقدند اگر برای سال‌ها کارخانه را دست خود یعنی دولت نگه دارند و زیان بدهند، مرتب پول تزریق کنند، تعدیل نیرو کنند و... اتفاقی در مغایرت با عدالت رخ نداده است.

ما در مسائل حکومت‌داری یک جاهایی باید حتما کلان‌نگری داشته باشیم. جزئی‌نگر نباشیم. محدودنگر نباشیم و یک جاهایی هم روی مبانی محکم بایستیم. یک جایی باید انعطاف داشته باشیم و یک جایی باید محکم بایستیم. برخی از آدم‌هایی که می‌خواهند فریب‌کاری کنند در همه جا شعار می‌دهند. به حسب ظاهر هم جاذب است ولی مساله را حل نمی‌کند.

سختگیری‌ها صرفا مربوط به زندگی مسئولان است نه مردم

برخی تلاش می‌کنند به اسم عدالتخواهی در زندگی مردم سرک بکشند؟ اساسا ضوابط حاکم بر زندگی مسئولان چه تفاوتی با ضوابط زندگی عمومی مردم دارد؟ آیا همان‌طور که به مسئولان نگاه می‌کنیم باید به زندگی خصوصی تک‌تک مردم هم توجه کنیم؟

برای اینکه بتوانیم جامعه را جلو ببریم باید از همه ظرفیت‌های جامعه استفاده کنیم. ظرفیت‌های جامعه بعضا با ما همراه و هم‌اعتقاد نیستند. ممکن است در خیلی از مبانی دارای یک‌سری رفتارهای متفاوت با ما باشد یا برداشت‌های متفاوت با ما باشد و همراهی با ما نداشته باشد. در این زمینه نباید سختگیری داشته باشیم ولی در مورد مسئولان باید سختگیری داشت. خیلی فرق می‌کند. بین سیاستگذاری که تعیین خط‌مشی می‌کند و مسئول ریل‌گذاری در جامعه است با مردم عادی تفاوت زیاد است.

درباره سیاستمداران باید دقت زیادی داشته باشیم ولی درباره مردم باید انعطاف داشته باشیم. برای مثال یک آدم عادی که کارخانه‌دار شده است، هیچ ویژه‌خواری نکرده و تعدی نداشته است چرا نباید اجازه داشته باشد براساس آن چیزی که فکر می‌کند درست است، زندگی کند. در این زمینه نباید در خانواده او سرک بکشیم.

اصلا نباید درون خانه او سرک کشید. او خلاف نکرده است. ثروت‌اندوزی کرده، بکند. حتی باید از او مراقبت هم کرد و حتی به او سرویس هم باید بدهیم که او رشد یابد. یک کارخانه را دو کارخانه و سه کارخانه کند و به اشتغال، تولید و پیشرفت کمک کند. اینجا نباید تنگ‌نظری داشت. اینجا اگر دچار تنگ‌نظری شدیم جامعه ما قفل می‌شود.

زندگی مسئولان باید کنترل شود تا منحرف نشوند و جامعه دچار مشکل نشود

گاهی مساله تامین امنیت پیش می‌آید و با آن استدلال برخی رفتارها توجیه می‌شود.

این توجیهات فقط درخصوص کسانی که سرنوشت جامعه را به‌دست دارند، صدق می‌کند. اگر کسی وزیر شد یا مسئول شد باید کنترل شود، البته نه اینکه در خلوت او و اتاق خوابش! به‌صورت کلی عرض می‌کنم، مسئول باید کنترل شود که عوامل بیگانه با او ارتباط برقرار نکنند. این فرد با مردم فرق دارد. ما حق نداریم برای مردم شنود و کنترل بگذاریم. در این خصوص امام(ره) و رهبر معظم انقلاب عبارات زیادی دارند. هر دو تاکیدات زیادی دارند. ما نباید به این وسیله حکومت‌داری را برای خود سهل کنیم.

کنترل کردن سیاستگذاران و مسئولان برای حفاظت و صیانت از توده‌های مردمی است. اگر نماینده مجلس ما دچار سقوط شود این سقوط متوجه توده‌های مردم می‌شود. بنابراین وظیفه داریم برای صیانت از منافع مردم از نماینده مجلس مراقبت داشته باشیم. نباید این چنین باشد که اجازه بدهید نماینده مجلس کاملا منحرف شود و بعد در دوره بعد صلاحیت او را رد کنید.

مثالی هم ذکر می‌کنید؟

در موضوعات متعددی امام(ره) نسبت به کنترل مسئولان تاکید داشتند. به‌عنوان مثال در اینکه امام(ره) مرتب می‌گویند بیوت آقایان باید مراقبت شود و به وزارت اطلاعات دستور می‌دهند بیت آقای منتظری را کنترل کنید؛ یعنی معتقد به این مساله است. یعنی صرفا امام(ره) بود که می‌توانست دستور کنترل بیت آقای منتظری و حتی شنود آن را صادر کنند چراکه اینجا محل طمع دشمن است. دشمن اگر می‌خواهد نظام را نابود کند و اجازه ندهد عدالت در این جامعه محقق شود تا توده‌های جامعه متنفع شوند از این مسیر وارد می‌شود. دشمن جاهای تصمیم‌ساز، مهم و استراتژیک نظام را هدف قرار می‌دهد. طبیعی است که باید کنترل کنیم. برخی مواقع به عکس عمل می‌کنیم. درباره توده‌های مردم سختگیری می‌کنیم اما جاهایی که باید آنجا سختگیری صورت گیرد، انجام نمی‌شود.  همانند بند 6 پیام 8 ماده‌ای امام(ره) که می‌گوید در زندگی مردم سرک نکشید. در حالی که نظرشان در باره مسئولان متفاوت است چراکه دشمن برای ضربه زدن به سلامت کشور و جلوگیری از بسط عدالت در این نقاط سرمایه‌گذاری می‌کند. البته در این زمینه حفظ شأن مدیر و مسئول هم مهم است که شما از یک طرف شأن مدیر را حفظ کنید و در عین حال او را کنترل هم بکنید مهم است. چون مدیر شأنی دارد و اگر شأن او درنظر گرفته نشود او ‌انگیزه‌ای برای کار نخواهد داشت. به مدیر باید بفهمانید که این مراقبت در خدمت تو است. یعنی سیستم مراقبتی ما از شأن شما مراقبت می‌کند، از منزلت شما مراقبت می‌کند. شما هدف دشمن قرار دارید. چرا الان بسیاری از مسئولان سیاسی ما حفاظت فیزیکی را می‌پذیرند؟ چون ترور فیزیکی در این کشور انجام شده است، اما هنوز نتوانستیم ترور شخصیتی، معنوی و شأنیتی را در مسئولان سیاسی خود جا بیندازیم.

من اگر مسئول شدم باید بپذیرم برخی می‌خواهند داماد من را در انحرافی بیندازند که شأن من تخریب شود. آیا شخصیت وزیری که داماد او جزء باند فساد شده است، تخریب نشده است؟

از این‌رو به‌نظر من اگر بتوانیم در اجرای عدالت مسائل اساسی که تعیین‌کننده هستند را خوب بشناسیم، مثلا ببینیم بسیاری از نیروهای فرهنگی برجسته را کاملا در جامعه از بین می‌برند و در عوض کسانی را در عرصه فرهنگ رشد می‌دهند که شایسته الگو بودن نیستند، آنگاه موفق خواهیم شد عدالت را محقق کنیم.

اینها مسائل اساسی است که در همه زمینه‌ها خوشبختانه از امام(ره) سرمشق داریم. در عمر با برکت 10ساله امام(ره) در دوران پیروزی انقلاب از ایشان دریافت‌های بسیار ارزنده‌ای داریم که می‌توانیم روی این دریافت‌ها مطالعه و کار کنیم و اگر برای اجرای عدالت می‌خواهیم سخن بگوییم یک پشتوانه فکری در این زمینه داشته باشیم. یک پشتوانه مدون داشته باشیم که می‌تواند تاثیرگذار باشد.

برچسب ها:

سیاسی