مردی که برای تأمین مخارج جشن عروسی، طلاهای مادر و مادربزرگ نامزد خود را سرقت کرده است، بعد از دستگیری به جرمش اعتراف کرد.
دو زن چند روز قبل به دادسرای مبارزه با سرقت تهران مراجعه و از سه مرد غریبه به اتهام سرقت شکایت کردند.
یکی از شاکیان گفت: من به همراه مادر و دخترم در یک خانه زندگی میکنیم.
روز حادثه نامزد دخترم به نام ایوب هم خانه ما بود که زنگ در را زدند و فردی خودش را مأمور آب معرفی کرد، اما بعد از اینکه در را باز کردیم سه مرد داخل آمدند. آنها چاقو در دست داشتند و بسیار خشن بودند.
دزدان شروع به تهدید ما کردند. دامادم خواست در برابرشان مقاومت کند، اما با چاقو ضربهای به پای او زدند و زخمیاش کردند. سارقان طلاهای من و مادرم را که حدود ۲۰۰ میلیون تومان ارزش داشت، سرقت کردند و گریختند. دامادم دنبال آنها رفت تا بلکه بتواند دستگیرشان کند، اما موفق به این کار نشد.
پرونده بعد از ثبت شکایت دو زن به پلیس آگاهی ارجاع شد و کارآگاهان در محل حادثه حضور یافتند. آنها فهمیدند در اطراف محل سرقت چند دوربین مداربسته وجود دارد. وقتی تصاویر این دوربینها مورد بررسی قرار گرفت، موضوع غیرمنتظرهای فاش شد و مأموران ایوب را دیدند که با سه مرد در همان حوالی پرسه میزد.
اینگونه بود که مشخص شد داماد خانواده با دزدان همدست است. ایوب بعد از دستگیری به پلیس آگاهی منتقل شد، ولی به جرمش اعتراف نکرد تا اینکه فیلمهای ضبطشده را به وی نشان دادند.
بعد از آن بود که مرد جوان واقعیت را برملا کرد. او گفت: من مدتی قبل در فضای مجازی با دختری آشنا شدم و بعد از مدتی به او علاقه پیدا کردم. چون این علاقه دوطرفه بود، به همراه خانوادهام به خواستگاری رفتم و ما نامزد شدیم.
قرار بود به زودی جشن عروسی برگزار کنیم، اما مشکل آنجا بود که نامزدم دوست داشت عروسی مجللی داشته باشد، درحالیکه من از نظر مالی در تنگنا بودم. مانده بودم چهکار کنم که نقشه سرقت به فکرم رسید. مادر و مادربزرگ نامزدم مقدار زیادی طلا داشتند و با سرقت آنها میتوانستم مشکل مالی خودم را حل کنم، بههمیندلیل موضوع را با سه نفر از دوستانم در میان گذاشتم و نقشه کشیدیم آنها با عنوان مأمور آب وارد خانه شوند و دزدی را انجام دهند.
متهم ادامه داد: طبق نقشه قرار شد برای اینکه کسی به من شک نکند، در برابر سارقان مقاومت کنم و آنها مرا زخمی کنند. من نیز همین کار را انجام دادم و همهچیز بهخوبی پیش رفت، البته نتوانستیم همه طلاها را بفروشیم، چون میخواستند آنها را خیلی ارزان بخرند، به همین دلیل آنها را نگه داشتیم تا در موقعیت بهتری نقد کنیم.
من فکر نمیکردم کسی متوجه این نقشه شود و دستگیر شوم. مأموران بعد از اعترافات ایوب، به سراغ سه همدست او رفتند و آنها را نیز دستگیر کردند. همچنین مقدار زیای از اموال مسروقه کشف شد.
بنا بر این گزارش، متهمان درحالحاضر در بازداشت هستند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.