درگیری میان دو دوست بهخاطر یک باغچه، خون بهپا کرد و مرد جوان با ضربات چاقو دوستش را از پا درآورد و جسدش را در بیابان رها کرد.
یک سال قبل مأموران پلیس جسد مردی را در بیابان پیدا و بررسیهای خود را برای مشخصشدن هویت مقتول آغاز کردند. آنها متوجه شدند مقتول که با ضربات چاقو به قتل رسیده است، شهرام نام دارد و چند روز قبل نیز خانوادهاش مفقودشدن او را به مأموران گزارش کردهاند.
مأموران پلیس با خانواده شهرام تماس گرفتند و از آنها خواستند برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی مراجعه کنند. با شناسایی جسد، رسیدگی به پرونده شتاب گرفت. همسر مقتول مورد بازجویی قرار گرفت.
او گفت: شوهرم آخرینبار با دوستش، رامین قرار داشت. آنها سالهای زیادی بود که با هم دوست و شریک بودند و زمانی که داشت از خانه خارج میشد، به من گفت با او قرار دارد.
این در حالی بود که وقتی رامین مورد بازجویی قرار گرفت، ادعا کرد از سرنوشت دوستش هیچ خبری ندارد. او گفت: ما با هم دوست بودیم و شراکت هم میکردیم، اما من خبر ندارم چه اتفاقی برای او افتاده است.
روز حادثه هم یک قرار کاری داشتیم، با هم صحبت کردیم و بعد از هم جدا شدیم و نمیدانم بعد از آن چه اتفاقی افتاد. چند روز بعد همسر شهرام به مأموران مراجعه کرد و مدعی شد شوهرش با رامین بهخاطر یک باغچه اختلاف داشتند.
این زن توضیح داد: شوهرم به من گفته بود رامین از او خواسته باغچه را به او بفروشد، اما با هم توافق نداشتند، من فکر میکنم رامین به همین دلیل با شوهر من اختلاف داشته و او را کشته است.
وقتی رامین دوباره مورد بازجویی قرار گرفت، قتل را قبول کرد و گفت: من و شهرام بهخاطر یک باغچه با هم اختلاف داشتیم. شهرام به من گفته بود باغچه را به من میدهد، اما این کار را نکرد.
من هم سر همین موضوع با او با مشکل مواجه شدم. روز حادثه برای حل این مسئله با هم قرار داشتیم، اما کار به جروبحث کشید و من هم عصبانی شدم و یکباره با چاقو او را زدم که منجر به مرگش شد. بعد هم جسد را به بیابان بردم و رها کردم.
بعد از گفتههای متهم و تکمیل تحقیقات، کیفرخواست علیه رامین صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 2 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. متهم هفته گذشته محاکمه شد. در ابتدای جلسه رسیدگی، بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را علیه متهم خواند، اولیایدم درخواست قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: هرچه گفتهام دروغ است. من تحت فشار اعتراف کردم و هیچکدام از اعترافاتم درست نبوده است. من دوستم را نکشتم و هیچ اتهامی را قبول نمیکنم.
قضات با پایان گفتههای متهم، برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.