بعد از قطع یک رابطه چقدر باید صبر کنیم تا مهیای آغاز رابطه‌ای تازه شویم؟

5edfa80193c35_2020-06-09_19-47
قطع‌شدن یک رابطۀ عاطفی، آدم‌ها را غم‌زده و پریشان می‌کند. از دست دادن کسی که او را شریک زندگی خود می‌دانسته‌اید، سخت است. سخت‌تر هم می‌شود اگر پیوندتان عمیق و طولانی بوده باشد. اما واقعیت را نمی‌شود تغییر داد.

قطع‌شدن یک رابطۀ عاطفی، آدم‌ها را غم‌زده و پریشان می‌کند. از دست دادن کسی که او را شریک زندگی خود می‌دانسته‌اید، سخت است. سخت‌تر هم می‌شود اگر پیوندتان عمیق و طولانی بوده باشد. اما واقعیت را نمی‌شود تغییر داد. زندگی ادامه دارد و شما تنها مانده‌اید. آیا باید زودتر رابطۀ تازه‌ای شروع کنید؟ یا صبر کنید تا خاطره و درد رابطۀ قبلی آرام بگیرد؟ یک روان‌شناس می‌گوید شروع تازه می‌تواند فوایدی داشته باشد.

چه مدت‌ باید از قطع‌شدن یک رابطه بگذرد تا بتوان رابطۀ رمانتیک تازه‌ای را آغاز کرد؟ «قواعد» رایجی هست دربارۀ اینکه چقدر باید صبر کرد: یک قاعدۀ تجربی این است که باید به‌اندازۀ نصفِ مدت‌زمانِ رابطۀ قبلی صبر کرد. قاعدۀ دیگری می‌گوید که به‌ازای هرسال از رابطۀ قبلی، یک ماه باید صبر کرد. اما از عدد و رقم که بگذریم، شاید مدت و جدیتِ رابطۀ قبلی کلیدِ این پرسش است و پس از قطعِ روابط پیچیده‌تر و متعهدانه‌تر، به وقفۀ طولانی‌تری نیاز باشد. یا شاید باید هرگاه احساسِ « آمادگی» کردیم، رابطه‌ای تازه را آغاز کنیم. اما اگر کسی تنها یک هفته پس از قطع رابطه احساسِ آمادگی کرد، چه؟ آیا واقعاً آماده است یا دارد خودش را گول می‌زند؟ بیشترِ مردم موافق‌اند که یک هفته کافی نیست، و این‌قدر سریع درگیرِ آدمی جدید شدن «کمانه کردن»۱ است.

کمانه‌کردن بارِ معنایی منفی دارد. اِجماع عمومی بر این است که مردم به زمان نیاز دارند تا زخم‌هایشان را التیام بخشند و خود را در مقامِ افرادی مجرد و مستقل بشناسند تا بتوانند فارغ از گذشته رابطۀ تازه‌ای را آغاز کنند و اشتباهاتشان را تکرار نکنند. اگر به‌حد کافی صبر نکنند، ممکن است خود و شریکِ جدیدشان را در وضعیتی پیچیده و ناسالم گرفتار کنند. این دیدگاه هم هست که آدم‌ها به دلایلِ نادرستی کمانه می‌کنند، مثلاً برای پرت‌کردنِ حواسشان از عذابِ ناشی از قطعِ رابطۀ قبلی، یا میل به انتقام از شریک قبلی. در یک مطالعه (در دستِ انتشار) از مردم خواستم که نظرشان را در این باره بگویند. چنان که انتظار می‌رفت نظرها اکثراً منفی بود و بازتاب‌دهندۀ این عقیده که روابطی از این دست برای پرکردنِ جای خالیِ شریک قبلی یا انتقام گرفتن از اوست. این روابط را سطحی و زودگذر (حدوداً به مدت چهار ماه) می‌دانستند و کسی را که کمانه ‌کند، به چشمِ آدمی تنها و بی‌اعتمادبه‌نفس و مستأصل می‌نگریستند. گاهی هم نگران وضع مالی طرف جدید بودند که متضمن این نظر بود که ممکن است طرف تازه‌قطع‌رابطه‌کرده بازیچه شده ‌باشد. خیلی‌ها می‌گفتند صرفاً به‌خاطرِ رابطۀ جنسی است تا از این طریق احساس بهتری پیدا کند یا برای انتقام از شریک قبلی است. امّا بسیاری از این نظرات ظاهراً مبتنی بر واقعیت نیست، مگر مسئلۀ رابطۀ جنسی و انتقام.

به‌رغمِ همۀ این حرف‌ها، کمانه‌کردن بسیار متداول‌ است. تحقیق من نشان می‌دهد که مدت‌زمان میان دو رابطۀ رُمانتیک اغلب بسیار کوتاه است: معمولاً کمتر از یک سال. اگر از آدم‌ها دربارۀ خودشان بپرسید، سی‌درصدشان اعتراف می‌کنند که در دورانِ سرخوردگیِ از قطعِ یک رابطه، رابطۀ تازه‌ای را شروع کرده‌اند. شاید عجیب نباشد که آدم‌ها معمولاً دورو هستند: به خودشان که می‌رسد ضوابط دیگری در مورد قطع رابطه دارند. آدم‌ها می‌گویند که خودشان شش ماهی را بین دو رابطه صبر می‌کنند، اما دیگران سه ماه صبرنکرده به بازی برمی‌گردند. ظاهراً اینجا «سوگیری‌های خودسود»۲ در کار است، زیرا اگر همه همین را می‌گویند، پس منطقاً نمی‌تواند درست باشد. در هرصورت، ممکن است هرکس از نظر خودش معقول باشد که بدون توجه به مدت‌زمان سپری‌شده از قطع رابطه، «وقتش که رسید» آشنایی‌‌های تازه‌ای را شروع کند. اما هنگام قضاوت بر اعمال دیگران، ممکن است آدم‌ها خرده‌بین‌تر باشند و احتمالش بیشتر است که روابطی را که خیلی زود بعد از قطع رابطۀ قبلی شروع شده‌اند، جدی تلقی نکنند.

برای ارزیابی درست این روابط باید زمینۀ آن‌ها را در نظر گرفت: آن‌ها در پی پایان رابطۀ رُمانتیک دیگری می‌آیند. بیشتر روابط رمانتیک درنهایت پایان می‌یابند، و دورۀ پس از قطع رابطه معمولاً بسیار عذاب‌آور است. اگر رابطه بلندمدت باشد، قطعِ آن آسیب فوق‌العاده‌ای می‌زند و ممکن است به مشکلات حقوقی و مالی و سلامتی شدیدی بینجامد. رابطه با دوستان و خانواده نیز ممکن است تحت تأثیر قرار گیرد و وقتی که فرد بیش از همیشه به کمک نیاز دارد، با حلقۀ اجتماعی تنگ‌تری به حال خود رها شود. پس این‌ها دلایلی کافی است تا کسی که به‌تازگی قطعِ رابطه کرده است، احساس تنهایی یا حتی «استیصال» کند و دنبال آدم جدیدی باشد.

شروع یک رابطۀ تازه، با فرض اینکه دچار مشکلات فراوان نشود، فوایدی هم دارد: دوستی و همنشینیِ آغازین به‌کنار، همراه یک رابطۀ تازه، احساس هیجان‌ و شور و شیدایی هم می‌آید. زوج‌ها، در قیاس با مجردها، کمتر در معرضِ افسردگی و اضطراب هستند. سلامت نیز با رابطۀ عاطفی‌-جنسی مرتبط است. افراد متأهل کمتر در معرض خطر چاقی و بیماری‌های مُزمن هستند و در قیاس با مجردها، عمر درازتری دارند. دانشجویانی هم که در رابطه هستند، از نظر روحی و جسمی سالم‌تراند.

اگر رابطه به‌طورکلی برای سلامتِ عمومی خوب است، پس به‌ دلایل موجهی می‌توان گفت کمانه‌کردن یکسره هم بد نیست. آیا برگشتن به رابطۀ تمام‌شده این‌قدر نادرست و بد است؟ وقتی که «کمانه‌کردن»ها را صرفاً بر پایۀ مدت‌زمان میان دو رابطۀ متوالی طبقه‌بندی می‌کردم، دریافتم که آن‌هایی که خیلی زود از یک نفر به دیگری کمانه‌ می‌کنند، دارای سلامت بیشتر و عزت‌نفس قوی‌تری هستند و خود را بیشتر خواستنی‌ و جذاب می‌دانند. این فواید کمابیش خودخواهانه‌اند، اما وقتی یک نفر شادتر باشد، طرفِ جدید و رابطۀ تازه هم از این شادی بهره‌مند می‌شوند. در واقع، «کمانه‌کُن»‌ها ارتباط صمیمانه‌تری با شریک جدیدشان داشتند، و همین نشان می‌داد که آن رابطه ثمربخش بوده است. احساس مداوم عشق یا علاقه به شریک قبلی هم در این افراد کمتر می‌شد (اما عجیب آنکه او را بیشتر هم می‌دیدند). ظاهراً این افراد، هم عشقِ جدیدشان را، هم شریک قبلیشان را زیاد می‌دیدند و با این کار، از این دورۀ انتقالیِ میان دو رابطه بیشترین بهره را می‌بردند. شاید هم فقط می‌خواستند رابطۀ جدیدشان را به رخ طرف قبلی بکشند، زیرا میل شدیدی نیز به انتقام نشان می‌دادند. 

فوایدی که تا حالا شناخته‌ام کوتاه‌مدت‌اند. هنوز دارم روی مسیرهای طولانیِ کمانه‌‌کردن‌ها کار می‌کنم، اما انتظار دارم که آن‌ها هم مشابه نتایج کوتاه‌مدت از آب درآیند؛ البته ممکن است بر اساسِ تجربه و ویژگی‌های شخصی به شکل‌های متفاوتی عملی شوند. مثلاً جوان‌ترها و زودجوش‌ترها، پس از قطع رابطه، زودتر شریک جدید پیدا می‌کنند. ظاهراً مردان سریعتر از زنان عاشق می‌شوند. کسانی هم که خیلی دغدغۀ داشتن رابطه را دارند، آسان‌تر عاشق می‌شوند و مدت‌زمان کمتری میان دو رابطه تنها و مجرد می‌مانند. کسی که رابطه را قطع کرده نیز نقش دارد. آدم‌ها وقتی «وِل» شده‌اند ناراحت‌تراند و احتمالش بیشتر است که بخواهند با کمانه‌کردن، از پسِ سختی ِاین دوره برآیند. دیگر عواملِ مرتبط با رابطۀ قبلی هم نقش دارند: کسانی که در رابطۀ قبلی بسیار متعهد بوده‌اند، احتمالش کمتر است که سریعاً کمانه کنند.

در پایان، ممکن است که «مفهومِ کمانه‌کردن» ساخته و پرداختۀ تصور رایج و متعارف ما باشد. شاید نباید کسانی را که چنین روابطی دارند، طبق تصور غالب، این‌قدر گمراه و ازلحاظِ‌ عاطفی ‌بی‌ثبات بدانیم. ممکن است برای خیلی‌ها فواید رابطۀ جدید بر هزینه‌هایش بچربد، هم در کوتاه‌مدت و هم در بلندمدت.

برچسب ها:

اجتماعی