رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی گفت: فضای مجازی مصداق بارز فرصت و تهدید است و تهدیدهایش نوعا اخلاقی است و در این مسیر باید خانواده هایی آگاه برای مدیریت آسیب های فضای مجازی و دانش آموزانی با بصیرت تربیت شوند.
حسن ملکی معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در خصوص اهمیت به بُعد پژوهشی در سازمان پژوهش و برنامهریزی و اینکه در حال حاضر در این زمینه در کجا قرار گرفتهایم، گفت: بخشی از پژوهشها در آموزش و پرورش روی مبانی انجام میشود. ما مبانی را مطالعه میکنیم و برای طراحی کتاب درسی از آن بهره میبریم. در این بخش وضع ما مطلوب است؛ هم پژوهشهای خوبی انجام شده و میگیرد و هم کاربست آن برای کتابهای درسی به خوبی پیش میرود. مشکل ما در بخشی است که باید این مسئله را تبیین کنیم و به صورت برنامه دربیاوریم که دانشآموزان و معلمان را پژوهشگر بار بیاوریم. من اعتقاد دارم که یکی از ابعاد مهم کار ما تمرکز بر همین پژوهشگر بار آمدن دانشآموزان است. در این زمینه برنامههای جدی را پی میگیریم.
وی در پاسخ به پرسش دیگری در خصوص اینکه آیا قرار است شبکه ملی رشد وارد فضای تعاملی شود؟ بیان کرد: شبکه رشد یک امکان بسیار خوب برای تولید محتوا در سازمان پژوهش است. ما میتوانیم از طریق این شبکه، محتوای شبکه رشد را نیز تهیه کنیم. در عین حال در تلاش هستیم امکانی فراهم کنیم که در این فضا تعامل میان دانشآموزان برقرار شود و بتوانند نظرات خود را با یکدیگر به اشتراک بگذارند اما راهاندازی این شبکه در ساختار جدید، نیازمند یک برنامهریزی ساختاری است که در این مسیر مشکلاتی وجود دارد و ما امیدواریم هر چه زودتر این مشکلات مرتفع شود.
رئیس سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی در ادامه در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه این روزها آموزش مجازی یکی از محورهای آموزش در شرایط تعطیلی مدارس قرار گرفته است و حتی پیشبینی میشود برای سال تحصیلی آتی نیز بخش مهمی از آموزشها در این فضا انجام شود، درحالیکه ما میدانیم ورود به دنیای مجازی آسیبهایی را برای سنین مختلف دانشآموزی خواهد داشت. شما به عنوان سازمانی که به تعبیر مقام معظم رهبری، قلب آموزش و پرورش هستید، چه چالشها و فرصتهایی را در این مسیر میبینید؟ گفت: اول اینکه ما ناگزیر به ورود به آموزش های مجازی هستیم و در دنیا نیز حرکت به این سمت ناگزیر مدتهاست آغاز شده است. من آموزش مجازی را حقیقتاً مصداق بارز فرصت و تهدید میدانم و فرصت های آموزش مجازی قابل چشم پوشی نیست اما گاهی حس میکنم برای فراگیر شدن این فضا، کاری نمیتوان انجام داد. گویی نوعی بیپناهی و چاره نداشتن در این مسیر وجود دارد.
وی ادامه داد: فرصتهای فضای مجازی از این بابت است که میتوان کارهایی که در گذشته امکانپذیر نبود را با سهولت در فضای مجازی انجام داد. خبررسانیهای مفید، مقالات گوناگون و تعامل میان افراد در این فضا امکانپذیر است. درواقع فرصتهایی وجود دارد که جز فضای مجازی نمیتواند این فرصتها را ایجاد کند. به طور مثال همین بحث تعطیل نشدن آموزش در روزهای کرونا به واسطه همین فضای مجازی ایجاد شد و چه بسا در امر یادگیری کمک رسان بسیار خوبی هم باشد. اما این فضا آثار مخربی هم دارد که نوعاً آثار منفی اخلاقی است. گویا فضای مجازی به حیات خلوتی تبدیل شده که فرد در شرایط حقیقی زندگی به دلیل کنترلهای اجتماعی و عوامل گوناگون، نمیتواند بسیاری از رفتارها را انجام دهد، در فضای مجازی آن را دنبال میکند. من معتقدم اتفاقی که درباره رومینا رخ داد، ممکن است یکی از آسیبهای همین فضای مجازی باشد البته تحلیلی روی این موضوع نداشتهام اما اینکه رفتارهای دختر و پدر تحت تأثیر چه چیزی بوده، قابل تأمل است. در نهایت فضاسازیهای مجازی قدرت این را دارند که از جهت عاطفی، اخلاقی و روانی، افراد را متأثر کنند. حتی از نظر معرفتشناختی و علمی هم فضای مجازی آسیبهایی دارد. به این معنا که ما در شرایط ایدهآل میگوییم «در یک علم میرویم و دادههایی را به دست میآوریم، سپس به بررسی دادهها میرسیم و بعد از آن، اطلاعات را تحلیل میکنیم و به نظام اطلاعات دست پیدا میکنیم تا در نهایت به دانش برسیم». در فضای مجازی به صورت فلهای و لقمههای آماده که گاه مطالبی نامعتبر و پراکنده هستند، دادههای علمی وجود دارد و افراد در مواجهه با آنها، راه آسان تکیه کردن بر آنها را برمیگزینند و این برای علم خطرناک است. شاید خانواده آگاه و هوشیاری است که بتواند آسیبهای فضای مجازی را مدیریت کند. این فضا البته در اختیار مدرسه و معلمان هست که بتوانند در کنترل آسیب های فضای مجازی تلاش بیشتری کنند.
وی در پاسخ به این پرسش که کتاب آموزش «سواد رسانهای» چقدر میتواند در این فضا تأثیرگذار باشد؟ گفت: قطعاً بیتأثیر نخواهد بود اما این تنها یک سواد است و لازم است که با سایر سوادها تلفیق شود تا دانشآموز به یک بصیرت لازم دست پیدا کند. از سوی دیگر، واقعیت آن است که به قدری رسانهها گوناگون و پیچیده شدهاند و ترفندهای مختلفی در آنها پخش میشود که برخی از توصیه ها و آموزش ها خیلی زود اعتبار خود را از دست میدهند. شاید اساساً مهمترین پرسش روبروی ما این باشد که ارزشمندترین سوادها کدام است؟
وی در پاسخ به این پرسش که آیا کاربردی کردن کتابهای درسی که به درد زندگی روزمره دانشآموزان بخورد یا توانمندسازی معلمان در این راستا نمیتواند بر بار آمدن دانشآموز آگاه و با بصیرت کمک کند؟ افزود: اخیراً در فرمایشات مقام معظم رهبری در جایی که به اسناد تحولی اشاره فرمودند، همین نکته کاربردی کردن کتابهای درسی به عنوان یکی از مصادیق تحول مطرح شد. ما هم به این اعتقاد داریم که باید بیش از آنچه امروز به سمت کاربردی کردن کتابهای درسی و نزدیک کردنش به زندگی روزمره دانشآموزان و نیازهای آنها حرکت کردهایم، پیش برویم و این حرکت را شتاب دهیم. برای این مسیر ما نیازمند این هستیم که کارشناسان قویتری داشته باشیم تا بتوانند علم را کاربردی کنند. این مسئله شباهت زیادی به بحث تجاریسازی دارد. درواقع بحث تجاریسازی علم، کارشناسان خاص خود را میطلبد که شاید از این بابت مشکلاتی داشته باشیم. در مجموع برای کاربردی کردن کتابهای درسی باید استلزامات این کار را بازبینی کنیم و در وهله نخست نیاز به یک نیازسنجی گسترده، درست و قوی بر مبنای پژوهشها داریم تا بدانیم نیازهای واقعی مهارتی دانشآموزان در این روزگار چیست. در گام بعدی نیز باید معلمان را در راستای اینکه کارشناسان با صلاحیت در زمینه مهارتآموزی باشند، تقویت کنیم. معلم باید بتواند به تنهایی مباحث نظری را به مباحث کاربردی تبدیل کند. هرچند که کار سختی است.