بر کسی پوشیده نیست که رسانه و مخاطب دو ضلع فرآیند تبادل اطلاعات هستند و ضلع دیگر را افرادی تشکیل میدهند که در حوزههای مختلف سیاسی، ورزشی، اقتصادی، هنری، اجتماعی و... فعالیت میکنند و به عنوان مصاحبه شونده مورد توجه اهالی رسانه و مخاطبان قرار میگیرند.
در این بین اما افراد سرشناس در حوزههای پر مخاطبتر نظیر فوتبالیستها و بازیگران از اقبال عمومی بیشتری برخوردارند و به دلایل مختلف و مشخص دیگری با ذائقه بخش زیادی از جامعه بینندگان، شنوندگان و خوانندگان سازگارتر بوده و همین مساله باعث شده مورد استقبال بیشتری نیز واقع شوند.
اپیدمی تلخ و نگرانکننده چیست؟
از این مقدمه که گذر کنیم سوال اساسی این است که منظور از اپیدمی تلخ و نگرانکننده در مورد رفتار افراد سرشناس به منظور انجام مصاحبه در رشتههای ورزشی و حتی هنری با رسانه و مخاطبان رسانه - که همان مردم هستند - چیست؟
شاید تنها موضوع ملموس برای مردم همان اتفاقات و حرفهایی است که مقابل دوربین و هنگام پخش برنامههای تصویری زده میشود یا در متن مصاحبههای مکتوب نوشته میشود اما مساله نگرانکننده پشت پرده برخی از این مصاحبههاست که شاید در هیچ کجای دنیا باب نباشد و این روزها دیگر به یک مساله فراگیر در بین بسیاری از ورزشکاران سرشناس تبدیل شده است، مسالهای که باز هم به آن تاکید میکنیم که صرفا مربوط به رشته فوتبال یا اهالی سینما نیست و به نوعی در میان عموم سلبریتیها به یک پیششرط تبدیل شده است.
فقر شهرت و پول در میان اسطورههای قدیمی به دلیل نبود رسانهها
در عین حال نباید هیچ یک از این ورزشکاران موفق را وامدار رسانهها دانست اما به طور مشخص اگر رسانهها نبودند و طی سالیان اخیر تا این حد فراگیر نمیشدند بسیاری از همین ورزشکاران موفق به هیچ وجه از چنین جایگاهی در چه در میان مردم و چه در زمینه مالی برخوردار نبودند، همانطور که بسیاری از اسطورههای ورزشی سالها دور هرگز نتوانستند علیرغم استعدادها و موفقیتهای بینظیر چه از نظر شهرت و چه از نظر مالی دست پیدا کنند و نمونههای داخلی و خارجی بسیاری هستند که میتوان از آنها نام برد.
شاید اگر همین فوتبالیستها، کشتیگیران، وزنهبرداران و سایر ورزشکاران سرشناس کشور به جای سالهای اخیر، به طور مثال ۴۰ سال قبل به دنیا میآمدند از چنین شرایط مالی یا اقبال عمومی از سوی مردم برخودار بودند؟ به طور حتم پاسخ منفی است و چه بسیار مربیان و ورزشکاران بینظیری از همین آب و خاک که هرگز به دلیل فضای محدود و ناتوان رسانهای در سالهای فعالیتشان نتوانستند به چنین جایگاهی برسند.
آیا در سایر کشورها نیز شرایط مانند ایران است؟
سوال مهم دیگر این است که اگر روی برنامههای تبلیغاتی یا شبکههای خصوصی خط بکشیم، آیا در کشورهای توسعه یافته در حوزه ورزش شاهد دریافت وجه از سوی ورزشکاران در قبال انجام مصاحبه هستیم؟ آیا ورزشکاران سرشناس دنیا در ازای انجام مصاحبه با رسانههای بزرگ دنیا درخواست پول میکنند و اصلا چنین رویهای از سوی مردم و مخاطبان مورد قبول است؟
شرایط در ایران به گونهای دیگر است، این روزها نه تنها در مورد برنامههای پرمخاطب تصویری بلکه برای انجام مصاحبه با خبرگزاریها و روزنامههای رسمی هم شاهد درخواست پول یا سکه از سوی برخی ورزشکاران مطرح هستیم و همکاران ما در سایر رسانهها از چنین پدیدهای صحبت میکنند؛ اتفاقی که کاملا از سوی رسانهای نظیر ایسنا قبیح تلقی شده و آن را به عنوان یک خط قرمز در بخش خبری خود میداند.
نکته قابل تامل اینکه چه اتفاقی رخ داده که چنین رویهای در میان ورزشکاران شایع شده است؟ مسالهای که به طور حتم برخی اهالی رسانهای نیز در خصوص آن مقصر هستند و چنین فضایی را شکل دادهاند. ورزشکارانی که بخش عمده شهرت و ثروت خود را مدیون و مرهون مردم و رسانه هستند و باید در هر زمانی خود را وامدار مخاطبان و هوادارانشان بدانند، همان مردمی که در سرما و گرما مشتاقانه برای دیدن ورزشکاران و تیمهای مورد علاقه از راه دور و نزدیک میآیند و همواره اطلاعرسانی از وضعیت باشگاهها و بازیکنان محبوبشان به عنوان یک مطالبه جدی از رسانهها، مطرح است.
رفتار قابل تامل سلبریتیهای ایرانی در مسائل اجتماعی!
مسئولیت اجتماعی یکی از مهمترین مولفههایی است که از چه از سوی دستگاهها و سازمانهای متمول و چه از سوی ثروتمندان سرشناس همواره مدنظر قرار گرفته و یکی از انتظارات مردم در کشورهای مختلف دنیا، مشارکت و همراهی مالی و معنوی این دسته از افراد و مجموعههای شبهدولتی و خصوصی است تا بار خسارتهای وارده به مردم در وقایعی نظیر سیل، زلزله، آتشسوزی و حتی شیوع ویروس کرونا به حداقل برسد.
متاسفانه طی سالهای اخیر توجه به این مهم از سوی سلبریتیهای ایرانی در مقایسه با آنچه در سایر کشورهای دنیا رخ میدهد به حداقل رسیده و انگشتشمارند افرادی که به صورت جدی به این وادی ورود میکنند و به معنای واقعی در کنار مردم قرار میگیرند. آنچه به عنوان یک اتفاق رایج و صرفا برای رفع تکلیف بین ایرانیهای سرشناس طی چند سال اخیر مدنظر قرار گرفته صرفا به اشتراک گذاشتن یک متن در شبکههای اجتماعی و قرارگرفتن در شمایلی به ظاهر مردمی است در حالی که در عمل در کنار آسیبدیدگان و مردم قرار نگرفتهاند! این در حالی است که در سایر کشورهای دنیا شاهدیم که ورزشکاران و هنرمندان به معنای واقعی کلمه هنگام بروز اتفاقات و پدیدههای تلخ در کنار خسارتدیدگان قرار میگیرند و در کنار موسسات خیریه، نقش مردمی خود را نیز ایفا میکنند.
فعالیتهای بشر دوستانه و حافظه بلند مدت مردم
اما یادآوری مفهوم مسئولیت اجتماعی چه ارتباطی به همان اپیدمی تلخ و نگران کنندهای دارد که در ابتدای صحبتهایمان به آن اشاره کردیم؟ همان ورزشکاران و هنرمندانی که به طور حتم بخش عمده موفقیتهایشان را مدیون استعدادها و توانایی شخصی خود هستند باید بدانند که اگر ضریب نفوذ بسیار بالای رسانهها در عصر حاضر نبود و مردم به عنوان جامعه مخاطب کنار آنها نبودند به طور حتم به چنین توفیقی دست پیدا نمیکردند، بنابراین باید به خاطر داشته باشند که از چه نقطهای شروع کرده و هم اکنون در چه جایگاهی قرار گرفتهاند و مردم چه انتظاری از آنها دارند؟
آیا سکوت سلبریتیها در زمان بحرانهای اجتماعی از سوی مردم مورد پذیرش است؟ آیا مخفی شدن آنها هنگام خسارتهای مالی وارده ناشی از وقایع طبیعی به مردم مورد قبول است؟ آیا تقاضای پول در ازای انجام مصاحبه با تمام رسانهها پذیرفتنی است؟ رعایت همه موارد نه اینکه به عنوان یک وظیفه، بلکه به عنوان یک مسئولیت اجتماعی بر دوش تمام ورزشکاران، هنرمندان و افرادی سرشناسی از این دست سنگینی میکند و بدون شک به عنوان یک مساله بسیار مهم همواره در حافظه بلندمدت مردم در مورد این قشر از جامعه به یادگار خواهد ماند.