به گزارش مشرق، قصد قیاس نداریم اما بد نیست در جریان این مسائل باشید؛ رئال مادرید مدتهاست که نتایج مدنظر هواداران را بهدست نمیآورد. شاگردان زیدان از کوپا دلری حذف شدهاند، پس از شکست مقابل سیتی شانس کمی برای صعود در لیگ قهرمانان اروپا را دارند و در لالیگا نیز با دو امتیاز کمتر از بارسا، رتبه دوم را بهخود اختصاص دادهاند. رسانهها هر روز دلایل شکست و عدمنتیجهگیری زیزو را مینویسند. بازیکنان از امید میگویند و هواداران کماکان به حمایت میپردازند. آنجا خبری از مصاحبه و توجیه نیست. فلورنتینو پرز، رئیس باشگاه رئال مادرید در سایت رسمی این تیم جز یک نامه سراسر امید که 28 اسفندماه 1398 آن را منتشر کرده و از هواداران خواسته در کنار یکدیگر باشند تا کرونا را شکست دهند، صحبت دیگری نکرده است. این یعنی او طی سه ماه و 3 روز اخیر فقط یک نامه نوشته و روز و شب درحال انجام مصاحبههای متعدد نبوده است.
رئال علاوهبر پرز، 16 عضو دیگر در هیاتمدیره خود دارد. فرناندو فرناندز تاپیاس، نایبرئیس باشگاه است اما چه در زمان فعالیت و چه زمانی که در باشگاه حضور نداشت(طی 6 سال اخیر) هیچ گفتوگویی از او در رسانهها منتشر نشده است. ادواردو فرناندز دبلاس، نایبرئیس دوم باشگاه است و آخرین گفتوگوی منتشر شده از او به سال 2015 بازمیگردد. جنتو، خیمنز، انریکه گونزالز و سایرین هم که عضو هیاتمدیره این باشگاه هستند هرگز در مسائل مختلف فنی، نقلوانتقالاتی و مدیریتی دخالت نمیکنند و نظر نمیدهند زیرا بهخوبی به وظایف خود آگاه هستند.
وضعیت باشگاه بارسلونا هم متفاوت نیست. آبیاناریها به ریاست بارتومئو در صدر جدول قرار گرفتهاند. براساس آنچه در سایت باشگاه بارسلونا ثبت شده، او در سال جاری هیچ مصاحبهای انجام نداده است. جوردی کاردونر، نایبرئیس باشگاه هم آخرین باری که لب به مصاحبه گشود، درباره احتمال کاندیداتوری در انتخابات صحبت کرد و طی هفت ماه و 20 روز اخیر هیچ اظهارنظری درباره اتفاقات باشگاه بارسلونا، احتمال جذب نیمار و حتی ویروس کرونا انجام نداده است. جوردی مویکس، پائو ویلانووا، اوریا توماش، خاویر بورداس، خاویر ویلاجوانا، مارتا پلانا، دیوید بلور و دیداک لی نیز سایر اعضای هیاتمدیره بارسا هستند که نه نامی از آنها در رسانهها وجود دارد و نه خودشان تمایلی به گفتوگو پیرامون آنچه در شرح وظایفشان نیست انجام دادهاند.
تخریب وجهه با وعده تطهیر چهره
در سالهای اخیر باشگاه پاریسنژرمن به واسطه هزینههای میلیون دلاری که برای جذب ستارههای فوتبال دنیا انجام داده بسیار مورد توجه قرار گرفته است. تمیم بنحمد آلثانی، مالک باشگاه اما هرگز علاقهای به صحبتهای پیاپی پیرامون اتفاقات باشگاه نداشته است. ناصر الخلیفه، مدیر باشگاه بلانک، ویکتوریانو ملرو، لئوناردو و آنجلو کاستلازی نیز همچون مالک باشگاه هرگز اظهارنظر حاشیهسازی درباره باشگاه نکردهاند و درواقع نگاهی به گفتوگوهای آنها نشان میدهد جز در مواردی که لزوم توضیح وجود دارد، اظهارنظری نکردهاند و حتی بسیاری از هواداران شناختی از آنها ندارند. نکته مهمتر آنکه هیچکدام از اعضای هیاتمدیره این سه باشگاه از ورزشکاران به نام نیستند و صرفا مدیران خوبی هستند که توانایی اداره باشگاهها را دارند.
اینجا اما برخلاف این اتفاقات، پیشکسوتان باشگاهها بلافاصله پس از آنکه از میادین خداحافظی میکنند بهعنوان یک مدیر بالقوه نام خود را مطرح میکنند و سودای ریاست بر باشگاههای محبوبشان را دارند. اتفاقی که البته در بسیاری از موارد نتایج ناامیدکنندهای را بهجا گذاشته و معمولا نتیجهای جز تخریب وجهه آنها وجود نداشته است. بهعنوان مثال حسین عبدی، پیشکسوت باشگاه پرسپولیس چند سال پیش بهعنوان عضو هیاتمدیره حضور داشت اما تنشهایی که بین او و برانکو بهوجود آمد درنهایت منجر به جداییاش شد و هرگز به سطح اول فوتبال ایران بازنگشت.
مدیرانی که آمدند تا بروند
درست متوجه شدید؛ قصد ما بررسی آنهایی است که بهعنوان عضو هیاتمدیره برای سرخابیها انتخاب میشوند و معمولا هم کارایی لازم را ندارند. برای بررسی هیاتمدیرههای ناکارآمد استقلال و پرسپولیس بد نیست نگاهی به تاریخچه حضور برخی از افراد در این پستها کنیم. در سالهای اخیر حجت نظری، اسماعیل خلیلزاده، احمد سعادتمند، مهدی شریفی، عبدالرضا موسوی، امیرحسین فتحی، میرشاد ماجدی، مقداد نجفنژاد، علی فتحاللهزاده، محمدحسین قریب، حسن زمانی، نصرتالله(کامران) منزوی، اکبر عباسیملکی، جواد قراب، رضا افتخاری و رضا حسنیخو عضو هیاتمدیره استقلال بودند. البته مهدی شریفی به دلیل آنچه «منع حضور» اعلام شد نتوانست در این باشگاه فعالیت کند اما سایر اعضا که برخی از آنها هنوز در استقلال حضور دارند غالبا پس از حضور خود با بهجا گذاشتن بدهیهای میلیاردی، شرایط را برای ادامه فعالیت مدیران بعدی دشوار کردند. در پرسپولیس هم افرادی چون فرشید گلزاده، محمدمهدی نبی، جعفر کاشانی، محمد حاجیبیگی، ابوالفضل روغنیگلپایگانی، حمید گرشاسبی، علیاکبر طاهری، علی رغبتی، مهرداد هاشمی، کامران رسولپناه، ایرج عرب، محمد پنجعلی و محمدرضا زادمهر حضور داشتهاند اما درنهایت با اتفاقاتی که رخ داده یا از این تیم جدا شدهاند یا هنوز در حال فعالیت هستند و در سالهای آینده برآیند فعالیتهای آنها را خواهیم دید. اما سوال این است که این اعضای هیاتمدیره سرخابیها توانستهاند عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشند؟
مشکل اصلی، دولتی بودن!
ابوالفضل روغنیگلپایگانی، عضو پیشین هیاتمدیره باشگاه پرسپولیس در این باره میگوید: «مشکل اصلی باشگاههای استقلال و پرسپولیس دولتی بودن است. درواقع به همین دلیل است که هیاتمدیرههای این دو باشگاه، توانایی فعالیت مدنظر خود را ندارند.» او در ادامه گفت: «وقتی در هیاتمدیره هستید باید بدانید شخص وزیر چه سیاستی را دنبال میکند. در پرسپولیس، وزیر در تمام مسائل باشگاه دخالت میکرد و آنقدر این باشگاه در حال روزمرگی بود که تحت هیچ شرایطی نمیشد شرایط عادی را ایجاد کرد، بنابراین ناچارید در مسیر اسپانسر حرکت کنید.» روغنیگلپایگانی در ادامه افزود: «اعتقاد دارم اگر این دو باشگاه به بخش خصوصی واگذار میشد، دست هیاتمدیره بازتر بود و میتوانستیم فعالیتهای بیشتری انجام دهیم.»
پای سهمخواهی وسط است
امیررضا واعظآشتیانی، مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال هم در این باره میگوید: «من اولین نفر و به نوعی تنها کسی بودم که از چیدمان هیاتمدیره استقلال و پرسپولیس انتقاد کردم و گفتم چیدمان آنها منطقی و کارآمد نیست.» وی افزود: «متاسفانه در انتخاب افراد در این دو باشگاه بیشتر سهمخواهی و سهمدهی به برخی است. نکته بعدی اینکه در ورزش و فوتبال مدام میگویند که مباحث سیاسی دخیل نباشد، اما انتخاب اعضای هیاتمدیره استقلال و پرسپولیس یک حرکت سیاسی و نقش اتفاقات سیاسی در آن دخیل است.»
دخالت وزیرامور خارجه در امور پرسپولیس!
«دخالتهای بیجا از همه طرف!» این کلیدواژه موضوعی است که اعضای پیشین و فعلی باشگاه استقلال و پرسپولیس درباره آن صحبت میکنند و درواقع از آن گلایه دارند. از سوی دیگر اختلافات پنهان اعضای هیاتمدیره نظیر جنگ همگانی برای کسب قدرت و پست مدیرعاملی نیز یکی از دلایل ناکارآمدی هیاتمدیرههای این دو باشگاه است. همین چند وقت پیش شاهد بودیم که جنگ قدرت میان مهرداد هاشمی و انصاریفرد بهجایی رسید که درنهایت انصاریفرد مجبور به کنارهگیری شد و هاشمی هم نیروی دست راستی خود را که بهتازگی پست مشاور گرفته بود، اخراج کرد. یکی از اعضای هیاتمدیره باشگاه استقلال در این باره میگوید: «وقتی عضو هیاتمدیره شدم تصمیم گرفتم مصاحبه نکنم و در سکوت کارم را انجام بدهم چون اگر مصاحبه کنم عضو دیگر هیاتمدیره به من حمله خواهد کرد. درواقع یا باید سکوت کنی و به خودت بگویی من کار خودم را انجام میدهم هرچه شد، شد یا باید به جنگ با اعضای هیاتمدیره بروی. من ترجیح دادم کار خودم را انجام بدهم.»
روغنیگلپایگانی، عضو پیشین هیاتمدیره باشگاه پرسپولیس هم در این باره میگوید: «در پرسپولیس فقط تیم فوتبال داشتیم چون اصل اول فوتبال بود. آدمهای کارنابلد که تجربه کافی نداشتند نیز از دیگر مشکلات باشگاه بود. بعد از هر جدایی بازیکنان اتفاقات عجیبی رخ میداد، هواداران، بازیکنان و پیشکسوتان و حتی آدمهای سیاسی از وزارت امورخارجه تا سایر وزرا همه دخالت میکردند. بنابراین نمیتوانستیم برنامه درست و منضبطی را ایجاد کنیم.»
بحث عدم امنیتشغلی هم موضوع دیگری است که سالها ورزش ایران را دچار مشکل کرده و نمیتوان برنامه مدونی برای باشگاهها تدوین کرد زیرا تغییر، گزینه اول مدیران بالادستی است. روغنیگلپایگانی در اینباره گفت: «تا وارد هیاتمدیره میشوید و دو باخت میدهید شعار میدهند و مدیران هم ناچارند هیاتمدیره را تغییر بدهند. ما نتیجهگرا هستیم و فقط دنبال برد هستیم که البته دلیل آن فشارهای اطرافیان است. درواقع برای وزیر این دو باشگاه بسیار مهم است. خوب بهخاطر دارم زمانی که آقای وزیر برای حضور در پرسپولیس با من صحبت کرد به من گفت 80 درصد ورزش، فوتبال است و 70 درصد فوتبال، استقلال و پرسپولیس هستند. من نمیخواهم اسم ببرم اما بسیاری از وزرا نتایج باشگاهها را دنبال میکردند و در شکستها و پیروزیها نظر میدادند.»
از روغنیگلپایگانی پرسیدیم منظور او از دخالت وزیر در باشگاه پرسپولیس چه بوده؟ او عنوان کرد: «نمیخواهم مصاحبهام سیاسی شود اما مثلا در ماجرای جدایی مهدی طارمی از پرسپولیس و بازگشت او به این تیم که منجر به محرومیت باشگاه شد، وزیر دخالت کرد اما نتوانست کاری کند. اگر بخواهم کلی بگویم، این را بدانید که خیلی از وزرا فوتبال را دنبال میکردند.»
معروف است که میگویند فلان عضو هیاتمدیره درحال لابی برای مدیرعاملی است چون درباره همه چیز نظر میدهد و درحال آمادهسازی فضا برای حضور خود است. این اتفاق همانطور که در ابتدای گزارش هم ذکر کردیم در باشگاههای بزرگ دنیا رخ نمیدهد و حتی هواداران نمیدانند اعضای هیاتمدیره باشگاههای محبوبشان چه کسانی هستند. اینجا اما هر عضو هیاتمدیره، پتانسیل بالقوهای برای مدیرعاملی است و همین موضوع باعث جلب توجه مردم و رسانهها میشود. روغنیگلپایگانی در بخش پایانی گفتوگوی خود در اینباره گفت: «دلایل موفقیت پرسپولیس در دوره آقای گرشاسبی و طاهری چه بود؟ چون ما اصلا مصاحبه نمیکردیم زیرا اعتقاد داشتیم باشگاه باید آرامش داشته باشد.
همان موقع گفتیم هفتهای یکبار مدیرعامل کنفرانس داشته باشد و مصاحبه کند و سایر اعضا فقط سکوت کنند و همانطور هم که شاهد بودید اتفاقات خوبی رخ داد، اما از وقتی که گرشاسبی بیرون آمد، اختلافها آغاز شد و هر عضو برای خودش مصاحبه میکند. در دوره ما اعضای هیاتمدیره سعی کردند در امور فنی دخالتی نداشته باشند؛ البته مرحوم جعفر کاشانی درباره مسائل فنی نظر میداد اما سایر اعضا دخالتی نمیکردند.»
عزلونصبهای مناسبتی
سیستم مدیریتی غلط و انتخاب افراد در جایگاههای اشتباه باعث شده در همه سالیان اخیر، استقلال و پرسپولیس بدون هیاتمدیره موفقتر از زمانی عمل کنند که هیاتمدیره دارند. استعفاهای پیاپی و انتصابهای جدید یکی از بزرگترین مشکلات این دو باشگاه است. رئال مادرید، بارسلونا و پاریسنژرمن شاید نمونههای خوبی برای الگوبرداری نباشند زیرا سطح اداره باشگاههایشان با ایران، فرسنگها فاصله دارد اما شاید نگاهی به وضعیت آنها و صبوری مالکان باشگاه در عزلونصبها نشان میدهد تغییر، لزوما به معنی پیشرفت نیست و گاه با حضور افراد جدید، حاشیههای جدیدی وارد هیاتمدیرهها میشود. حاشیههایی که از کارنابلدی و تلاش برای مطرح کردن خود، نشات میگیرد. خلاصه کلام آنکه برای پیشرفت در فوتبال، ابتدا باید چارت مدیریتی مناسبی وجود داشته باشد. اینکه گاه برخی مدیران شکست خورده اقتصادی یا نمایندگان مجلس برای مطرح کردن خود و لابی با وزیر در این دو باشگاه پست بگیرند، درنهایت به سود ورزش کشورمان نخواهد بود هرچند بسیاری از مدیران بالادستی نشان دادهاند «سود ورزش» برای آنها در اولویت نخست قرار ندارد.